شیوع اختلال یادگیری ریاضی در دوره ابتدایی

پژوهش حاضر با هدف تعيين ميزان شيوع اختلال يادگيري رياضي در دانش آموزان دوره ابتدا استان قم در سال تحصيلي 1386-1385 انجام شد. بدين منظور 3282 دانش آموز پايه هاي سوم، چهارم و پنجم ابتدايي مناطق هفت گانه آموزشي استان به روش نمونه برداري سهميه اي انتخاب شدند و به آزمون هاي تشخيصي اختلال رياضي (ملک پور، 1373، فرامرزي، 1375) پاسخ دادند. وضعيت بينايي و شنوايي دانش آموزان بر مبناي پرونده سلامت آنها بررسي و ماتريس هاي پيشرونده ريون (ريون، 1956 نقل از ازخوش، 1379) در مورد دانش آموزاني که نمره پايين تر از نقطه برش گرفته بودند، اجرا شد و بر اين اساس دانش آموزان با نمره هوش پايين تر از هنجار يا داراي مشکل بينايي يا شنوايي از نمونه حذف شدند. يافته هاي پژوهش نشان دادند که شيوع اختلال يادگيري رياضي در نمونه پژوهش با ميزان شيوع گزارش شده در DSM-IV-TR تفاوت معنادار داشت و ميزان شيوع آن در استان قم بالاتر از ملاک مورد نظر بود. ميزان شيوع اختلال بر حسب جنس تفاوت معنادار نداشت اما شيوع آن در مناطق مختلف آموزشي متفاوت بود: منطقه 4 با نواحي 1، 2، 3 و 6 تفاوت معنادار نشان داد و منطقه 1 با 6 متفاوت بود. استلزام هاي حاصل از نتايج پژوهش در رابطه با پيشگيري، ارزيابي و تشخيص اختلال و مداخله گري مورد بحث قرار گرفتند.

فراتحلیل مطالعات همه گیری شناسی اختلال نارسایی توجه / فزون كنشی

هدف پژوهش حاضر فرا تحليل مطالعات همه گيري شناسي اختلال نارسايي توجه / فزون کنشي در بزرگسالان ايراني بود. 10 پژوهش انجام شده از 1380 تا سه ماهه اول 1390 با 5208 نفر آزمودني، نمونه پژوهش را تشکيل داد. داده ها با استفاده از روش نمايش دو جمله اي اندازه اثر و روش واريانس معکوس (ولف، 1986، هومن، 1387) براي مدل اثرهاي ثابت مورد فرا تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان دادند که اندازه اثر ترکيبي پژوهش هاي مورد بررسي 0.029 بود که با حذف دو مطالعه به 0.028 کاهش يافت. ميزان شيوع کلي اختلال نارسايي توجه / فزون کنشي با حذف دو پژوهش و استفاده از تحليل حساسيت 6.76 به دست آمد. همچنين با حذف يک پژوهش و تحليل حساسيت ميزان شيوع اختلال نارسايي توجه / فزون کنشي در مردان و زنان به ترتيب 3.94 درصد و 1.93 درصد و ميزان شيوع ريخت هاي اختلال نارسايي توجه / فزون کنشي شامل نارسايي توجه، فزون کنشي برانگيختگي و مرکب به ترتيب 4.72، 3.54 و 3.83 درصد به دست آمد. ميزان شيوع کلي اختلال نارسايي توجه / فزون کنشي، نسبت اختلال در زنان و مردان و همچنين شيوع ريخت هاي اين اختلال در بزرگسالان ايراني با بسياري از پژوهش ها هماهنگ است.

 

شخصیت و مقابله (قسمت دوم) (مروری بر پژوهشها)

مقاله اي که به نکات کلي آن در شماره پيشين اشاره شد، بر مبناي مرور ادبيات مقابله و رگه هاي مدل پنج عاملي شخصيت شکل گرفته است. نويسندگان اين مقاله مروري با برجسته ساختن ديدگاه هاي نظريه پردازان شخصيت پيرامون ماهيت انسان و تفاوت هاي فردي و مطرح کردن مقوله هاي مختلف مقابله به مثابه کوشش شناختي يا رفتاري فرد در مديريت استيصال يا موقعيت هاي تنيدگي زا، چگونگي تعامل تنيدگي، شخصيت و مقابله در پيش بيني بهزيستي رواني و جسماني را مورد بحث قرار داده اند. در اين شماره نيز با مرور انواع پاسخ هاي مقابله اي، به شواهد نظري روابط بين مقابله و شخصيت اشاره خواهيم کرد.

 

نقش واسطه ای روان بنه های شناختی در ارتباط با فرایند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض

با هدف تعيين نقش واسطه اي روان بنه هاي شناختي سازش نايافته در ارتباط با فرايند و محتواي خانواده و شيوه هاي مقابله با تعارض، 400 نفر (240 دختر و 160 پسر) از دانش آموزان دبيرستاني شهر شيراز به روش نمونه برداري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند و به سياهه تعارض سازماني (رحيم و مگنر، 1995)، پرسشنامه روان بنه هاي يانگ (1994) و مقياس فرايند و محتواي خانواده (ساماني، 1387) پاسخ دادند. نتايج آزمون همبستگي نشان دادند بين طرحواره هاي شناختي و مولفه هاي محتواي خانواده (به استثناي ديگرجهت مندي با فضاي زندگي و منابع مالي) و مولفه هاي فرايند خانواده (به استثناي باورهاي مذهبي) رابطه منفي معنادار و بين شيوه هاي حل تعارض با والدين و مولفه هاي فرايند خانواده (به استثناي باورهاي مذهبي) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. شاخص برازندگي مدل ها در تحليل مسير نشان داد که مدل هاي مفروض با متغير مستقل محتواي خانواده در رابطه با شيوه هاي حل تعارض با مادر (به استثناي شيوه سلطه گرايانه) و شيوه حل تعارض با پدر (به استثناي شيوه ائتلاف گرايانه، سلطه گرايانه و سازش گرايانه) همگي تائيد شدند.

 

رابطه خودكارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد

اين پژوهش به منظور تعيين ارتباط خودکارآمدي، برانگيختگي و مهارت هاي اجتماعي با سوء مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. 400 دانش آموز پايه هاي اول و دوم دبيرستان هاي (40 دانش آموز از 10 مدرسه) شهرستان اراک در سال تحصيلي 90-89، با روش نمونه برداري خوشه اي انتخاب شدند و به مقياس هاي خودکارآمدي (شرر، 1982)، برانگيختگي (بارات، 1994)، مهارت هاي اجتماعي (ماتسون، 1983) و فهرست سوء مصرف مواد (کريمي، 1389) پاسخ دادند. براي تحليل داده ها از آزمون همبستگي و تحليل رگرسيون چندمتغيري به روش همزمان و گام به گام استفاده شد. يافته ها نشان دادند که برانگيختگي رفتاري و سطوح پايين مهارت هاي اجتماعي سهم معناداري در پيش بيني سوء مصرف مواد دارند. همچنين، نتايج مبين آن بودند که برانگيختگي رفتاري، سطوح پايين خودکارآمدي، عدم تفکر و برنامه ريزي در کارها و سطوح پايين مهارت هاي اجتماعي به ميزان معناداري در گرايش نوجوانان به سوء مصرف مواد موثر است.

تاب آوری روان شناختی و انگیزش درونی - بیرونی: نقش واسطه ای خودكارآمدی

پژوهش حاضر با هدف پيش بيني تاب آوري روان شناختي بر اساس انگيزش دروني - بيروني و نقش واسطه اي خودکارآمدي در دانش آموزان دبيرستاني انجام شد. نمونه اي مشتمل بر 402 دانش آموز (212 دختر و 158 پسر) رشته هاي مختلف از شش دبيرستان مناطق چهارگانه آموزشي شهرستان کرج به شيوه نمونه برداري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند و به مقياس تاب آوري (کانر و ديويدسون، 2003)، سياهه انگيزشي ترجيح کاري (آمابلي، هيل، هنسي و تاي، 1994) و زيرمقياس خودکارآمدي راهبردهاي انگيزشي يادگيري (پنتريچ و دي گروت، 1990) پاسخ دادند. نتايج تحليل رگرسيون همزمان نشان دادند که بر اساس انگيزش دروني و بيروني، تاب آوري روان شناختي دانش آموزان قابل پيش بيني است و انگيزش دروني نسبت به انگيزش بيروني توان پيش بيني معنادارتري دارد. افزون بر آن، در رابطه بين انگيزش و تاب آوري، خودکارآمدي نقش متغير واسطه اي را ايفا مي کند. نتايج پژوهش بر اساس ادبيات پژوهشي مورد بحث قرار گرفت و بر استلزام انجام پژوهش هاي بيشتر تاکيد شد.

كیفیت روابط مادر-كودك و نشانگان اضطرابی در كودكان پیش بستانی

هدف اين پژوهش تعيين رابطه بين مولفه هاي روابط مادر کودک و نشانگان اضطرابي کودکان پيش دبستاني بود. 291 زن به روش نمونه برداري خوشه اي از بين مادران کودکان 2 تا 6 سال شهر تهران، انتخاب شدند و به مقياس اضطراب کودکان پيش دبستاني (اسپنس و ديگران، 2001) و مقياس روابط کودک-والد (پيانتا، 1992) پاسخ دادند. نتايج آزمون هاي همبستگي و تحليل رگرسيون مشخص ساختند که روابط مثبت مادر-کودک، پيش بيني کننده منفي نشانه هاي اختلال اضطراب اجتماعي، وسواس بي اختياري و ترس از جراحت هاي جسماني است. در حالي که تعارض مادر-کودک يک پيش بيني کننده مثبت نشانگان اضطرابي به ويژه اضطراب تعميم يافته، اضطراب اجتماعي و ترس از جراحت هاي جسماني در کودکان است. همچنين وابستگي مادر-کودک پيش بيني کننده مثبت نشانگان اضطرابي به خصوص در مورد اضطراب جدايي است. نتايج اين پژوهش بر استلزام توجه به روابط مادر-کودک در ارزيابي وضعيت کودکان، به ويژه در موقعيت هاي باليني و ضرورت طراحي و استفاده از نيمرخ درماني توسط متخصصان باليني کودک تاکيد داشتند.

ارزیابی تحولی كیفیت روابط دوستی نوجوانان

هدف پژوهش حاضر بررسي تحولي کيفيت ارتباط نوجوانان با دوستان هم جنس و غير هم جنس بود. بر اساس روش نمونه برداري در دسترس، 182 دانش آموز نوجوان دختر و پسر 13، 15 و 17 ساله ساکن شهر تهران که در سال تحصيلي 90-89 مشغول به تحصيل بودند، انتخاب شدند و کيفيت رابطه آنها با دوستان هم جنس و غير هم جنس با سياهه شبکه روابط (فورمن و بارمستر، 1985) مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحليل واريانس چند عاملي و تحليل واريانس يک راهه تحليل شدند. نتايج نشان دادند که براي دختران مهم ترين ابعاد کيفيت رابطه گزارش شده با دوست هم جنس، عاطفه و خودافشاگري و با دوست غير هم جنس، عاطفه و همنشيني بود. براي پسران نيز مهم ترين ابعاد کيفيت رابطه با دوست هم جنس، همنشيني و حمايت ورزي و با دوست غير هم جنس، عاطفه و حمايت ورزي بود. در هر دو گروه، کيفيت رابطه با دوستان هم جنس تحت تاثير سن و جنس قرار داشت اما در مورد ارتباط با دوست غير هم جنس اثر سن معنادار نبود. افزون بر آن، نتايج نشان دادند که کيفيت رابطه نوجوانان فاقد دوست غير هم جنس با پدر، بهتر از همتاهاي داراي دوست غير همجنس بود.

 

اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر ابعاد ادراك شایستگی دانش آموزان

هدف پژوهش حاضر تعيين اثربخشي آموزش راهبردهاي شناختي بر ابعاد ادراک شايستگي دانش آموزان بود. از اين رو، 50 دانش آموز پسر کلاس پنجم ابتدايي به روش نمونه برداري تصادفي خوشه اي انتخاب شدند و در دو گروه آزمايشي و کنترل (هر کدام 25 نفر) به مقياس ادراک شايستگي کودکان (هارتر، 1982) پاسخ دادند. پژوهش از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. راهبردهاي شناختي (ملکي، 1384) طي 10 جلسه 35 دقيقه اي در گروه آزمايشي اجرا شد. نتايج تحليل کواريانس نشان دادند که راهبردهاي شناختي در تغيير ابعاد ادراک شايستگي (شناختي، فيزيکي و اجتماعي) دانش آموزان موثر است و آموزش پس از پيگيري با فاصله زماني 30 روز نيز پايدار مانده است

ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش سیال كتل در دانش آموزان تیزهوش

هدف اين پژوهش تعيين عملي بودن، اعتبار، روايي و نرم يابي آزمون هوش کتل (مقياس 3، فرم (A بود. بدين منظور 435 دانش آموز (215 دختر، 220 پسر) تيزهوش مقطع دبيرستان شهر تهران که در سال تحصيلي 1390-1389 مشغول به تحصيل بودند، به شيوه نمونه برداري تصادفي چندمرحله اي انتخاب و مقياس هوش سيال کتل (1978) را تکميل کردند. بر اساس ضريب همبستگي هر ماده با نمره کل مجموعه و تحليل عاملي ماده هاي مقياس، ماده اي حذف نشد. ضريب اعتبار از طريق آلفاي کرونباخ 0.783 به دست آمد. نتايج تحليل مولفه هاي اصلي و چرخش متمايل براي تعيين روايي سازه منجر به استخراج چهار عامل: فراخناي حافظه، دقت ادراک، سرعت ادراک و استدلال استقرايي شد. نتايج به دست آمده با نظريه ساخت هوش سيال کتل هماهنگ بود.

كمال گرایی و اضطراب رقابتی در ورزشكاران

تبيين جنبه هاي مختلف اضطراب رقابتي شامل اضطراب شناختي، اضطراب بدني و اعتماد به خود بر حسب ابعاد کمال گرايي شامل تلاش براي کامل بودن (کمال گرايي مثبت) و واکنش منفي به ناکامل بودن (کمال گرايي منفي) هدف پژوهش حاضر بود. 173 ورزشکار داوطلب (115 پسر و 58 دختر) از فدراسيون هاي ورزشي تهران با تکميل مقياس کمال گرايي رقابتي (CPS، بشارت، 1388 الف) و پرسشنامه چند بعدي اضطراب رقابتي (MCAQ، بشارت، 1388 ب) در اين پژوهش شرکت کردند. نتايج پژوهش نشان دادند که تلاش براي کامل بودن (کمال گرايي مثبت) با اضطراب شناختي و بدني ورزشکاران همبستگي منفي و با اعتماد به خود آنها همبستگي مثبت، واکنش منفي به ناکامل بودن (کمال گرايي منفي) با اضطراب شناختي و بدني ورزشکاران همبستگي مثبت و با اعتماد به خود آنها همبستگي منفي دارد و ابعاد کمال گرايي مي تواند تغييرات مربوط به اضطراب رقابتي ورزشکاران را پيش بيني کنند. همچنين تلاش براي کامل بودن از طريق تقويت احساسات شايستگي شخصي، تقويت قدرت مهار و مديريت شرايط مسابقه و تمرکز و دقت در اجراي فنون و مهارت هاي ورزشي، اضطراب شناختي و بدني را کاهش و اعتماد به خود را افزايش داد. در مقابل، واکنش منفي به ناکامل بودن، از طريق تضعيف احساسات شايستگي شخصي، تضعيف قدرت مهار و مديريت شرايط مسابقه و اختلال تمرکز و دقت در اجراي فنون و مهارت هاي ورزشي، اضطراب شناختي و بدني را افزايش و اعتماد به خود را کاهش داد.

خودكارآمدی تحصیلی و خودناتوان سازی در دانش آموزان دبیرستانی

هدف پژوهش حاضر، تعيين رابطه خودکارآمدي تحصيلي با خودناتوان سازي تحصيلي و تفاوت هاي بين دو جنس در اين متغيرها بود. از طريق نمونه برداري تصادفي خوشه اي، 387 دانش آموز پايه چهارم دبيرستان هاي دولتي شهر تهران (199 دختر، 188 پسر) انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقياس خودناتوان سازي تحصيلي (ميجلي و ديگران، 1996) و مقياس خودکارآمدي تحصيلي (مکيلروي و بانتينگ، 2002) را تکميل کردند. داده ها به وسيله آزمون هاي همبستگي،Z  فيشر و تحليل واريانس چندمتغيري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان دادند که خودکارآمدي تحصيلي با خودناتوان سازي تحصيلي رابطه منفي معنادار دارد و جنس نمي تواند رابطه اين دو متغير را تعديل کند. همچنين، نتايج نشان دادند که ميزان خودکارآمدي تحصيلي دختران به طور معناداري بالاتر از پسران و ميزان خودناتوان سازي تحصيلي پسران به طور معناداري بيشتر از دختران است. نتايج در قالب نظريه شناختي - اجتماعي و ويژگي هاي خاص بافت اجتماعي اثرگذار بر دانش آموزان پايه چهارم دبيرستان در ايران مورد بحث قرار گرفتند

« بعدی  ۳۳۵  ۳۳۴  ۳۳۳  ۳۳۲  ۳۳۱  ۳۳۰  ۳۲۹  ۳۲۸  ۳۲۷  ۳۲۶  ۳۲۵  ۳۲۴  ۳۲۳  ۳۲۲  ۳۲۱  ۳۲۰  ۳۱۹  ۳۱۸  ۳۱۷  ۳۱۶  قبلی »