پبشرفتهایی در قلمرو سلامت حرفه ای: از آغاز تنیدگی زا تا آینده ای مثبت (قسمت دوم)

مقـاله اي کـه به نکـات کلي آن در شمـاره پيشين اشاره شـد، بر مبناي مرور ادبيات سلامت حرفه اي بـا تمرکز بـر مشارکتهاي ارزنده آن و روان شناسي سلامت حرفه اي در علوم رفتاري، هيجاني و مديريتي شکل گرفته است. نويسندگان اين مقـاله مروري با برجسته ساختن تاکيد خاص قلمروهاي پژوهشي بر تنيدگي و موضوعهاي مرتبط با آن در پانزده سـال گذشته، ضرورت نگاه تازه اي به شيوه هاي گسترش و غني سازي بررسي سلامت حرفه اي را مطرح و پژوهشهاي نسبتا جديد در قلمرو سلامت حرفه اي را در دو مجموعه پژوهشي مقوله بندي کرده اند.
در اين شماره اولين مجموعه چهار پيشرفت مثبت يعني سلامت مثبت، رهبري، خلق و هيجان و انواع مداخله به منزله حرکت سلامت حرفه اي به سوي آينده اي مثبت تر معرفي مي شود و در شماره آينده، مجموعه دوم با عنوان افقهاي تازه که به چگونگي سازمان دهي پژوهشهاي جديد در قلمروهاي فناوري، اشتغال مجازي، جهاني شدن و افزايش سن اختصاص دارد، مطرح خواهد شد.

اثربخشی معنا درمانگری و گشتالت درمانگری در درمان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری

اين پژوهش با هدف مقايسه معنادرمانگري و گشتالت درمانگري در کاهش نشانه هاي پرخاشگري، افسردگي و اضطراب دانشجويان صورت گرفت. بدين منظور 90 دانشجوي مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسـلامي واحد مهاباد به طور تصادفي و بـرابر در دو گروه آزمايشي و يک گـروه کنترل قرار گرفتند. گروههاي آزمايشي فنون معنادرمانگـري و گشتالت درمـانگري را در 12 جلسه 1 ساعتي، هفته اي يک بار دريافت کردند. پرخاشگري، افسردگي و اضطراب دانشجويان با استفاده از فهرست تجديدنظر شده نشانه هاي مرضي (فرم كوتاه؛ نجاريان و داودي، 1380) و مصاحبه تشخيصي بر اساس DSMIV-TR (2000)، پيش از درمان، پس از درمان و 6 ماه بعد از اتمام درمان ارزيابي شدند. هيچ تفاوت معناداري بين ميانگين پيش آزمون سه گروه وجود نداشت. معنادرمانگري و گشتالت درمانگري هر دو نشانه هاي پرخاشگري و اضطراب را کاهش دادند. کاهش نشانه ها در مرحله پيگيري نيز مشهود بود. معنادرمانگري و گشتالت درمانگري در درمان اضطراب و پرخاشگري تفاوت معناداري نداشتند؛ اما معنادرمانگري در درمان افسردگي موثرتر از گشتالت درمانگري بود.

پیش بینی رضایت زناشویی و تفكر قطعی نگر در زوجین

به رغم انجام پژوهشهاي متعدد در قلمرو رابطه انواع تحريفهاي شناختي با رضايت زناشويي، نقش تفكر قطعي نگر كمتر مورد توجه قرار گرفته اسـت. اين بررسي با هدف پيش بيني رضايت زناشويي از طـريق تفکر قطعي نگر در 300 زوج تهراني (با ميانگين سني 36 سال و مدت ازدواج 11 سال) انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تفكر قطعي نگر (يونسي و ميرافضل، 2007) و فرم كـوتاه فارسي مقياس رضايت زناشويي انريچ (عسگري، بهمني، 1385) بود. نتايج، رابطه منفي بين تفكر قطعي نگر و رضايت زناشويي را نشان دادند. چهار زيرمقياس پرسشنامه تفكر قطعي نگر: تعامل با ديگران، تفكر مطلق نگر، پيش بيني آينده و حوادث منفي توانستـند در حدود 14 درصد واريانس رضايت زناشويي را پيش بيـني كنند. نتايج اين پژوهش مي توانند دلالتهاي مفيدي براي زوج درمانگري مبتني بر كاهش تفکر قطعي نگر و مشاوره قبل از ازدواج را در اختيار قرار دهند.

پیش بینی غیبت كاركنان با استفاده از دو روش رگرسیونی كمترین مجذورهای متداول و توبیت

يافته هاي پـژوهشي حاصل از روش رگرسيون كمترين مجذورهاي متداول (OLS) دربـاره غيبت كاركنان، به ويژه به دليل همبستـگي متغيرهاي پيش بيني كننده مـورد انتقاد قـرار گرفتـه است. در اين پژوهش نتايـج پيش بيني غيبت كاركنان بر پايه چهار متغير دلبستگي شغلي، غيبت در مقايسه با ديگران، تنيدگي رويدادهاي زندگي و تعداد فرزندان، با دو روش رگرسيوني كمترين مجذورهاي متداول (OLS) و تحليل توبيت (Tobit) مقايسه شد. 197 نفر از كاركنان مرد كارخانه ذوب آهن و فولاد مباركه اصفهان (با ميانگين سني 28 و انحراف استاندارد 10 سال) به مقياسهاي فهـرست تنيدگي رويدادهاي زندگي تويتس (1981)، غيبت در مقايسه بـا ديگران (بابا، 1990)، دلبستگي شغلي (لودال و كجنر، 1965) پاسخ دادند. تحليل توبيت، غيبت شغلي را نسبتا دقيق تر و با 13 درصد تبيين واريانس بيشتر (R2=42.1) پيش بيني كرد.

 

درمانگری پسخوراند عصبی: یك درمان موثر برای اعتیاد

در اين پژوهش اثربخشي روش درمانگري پسخوراند عصبي بر نشانه هاي آسيب شناختي بيماران مرد وابسته به مواد مخـدر بررسي شد. 20 معتـاد مراجعه كننده بـه كلينيكهـاي تـرك اعتياد، پس از پـاسخدهي به فهرست تجديدنظر شـده نشانه هاي مرضي (SCL-90-R؛ دروگاتيس، 1975) در دو گروه آزمايشي و گواه جايگزين شدند. بيماران گروه آزمايشي علاوه بر دارو درمانگري، 30 جلسـه درمانگري پسخوراند عصبي دريافت کردند و بيماران گروه گواه تنها تحت دارو درمانگري بودند. نتايج تحليل کواريانس چند متغيري، کاهش معنادار شدت نشانه هاي خود بيمار پنداري، وسواس، حساسيت در روابط بين فردي، پرخاشگري و روان گسسته واري را در گروه آزمايشي نشان دادند. درمان پسخوراند عصبي همراه با دارو درمانگري، در بهبـود نشانگان آسيب شنـاختي رواني معتادان موثرتر از دارو درمانگري تنهاست.

تاثیر آموزش خودآموزی كلامی بر كاهش نشانه های برانگیختگی در كودكان دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون كنشی

به منظـور بررسي تاثير آموزش خودآموزي كلامي بر كاهش نشانه هـاي بـرانگيختگي دانش آمـوزان داراي اختلال نارسايي توجه/ فزون كنشي (ADHD)، 30 پسـر كلاس سوم و چهارم ابتدايي مبتلا به ADHD، بر مبناي فهرست نشانه مرضي كودك (گدو و اسپرافكين، 1999) و مصاحبه بـاليني منطبق بر ملاكهـاي تشخـيصي ADHD در DSM-IV-TR (2000) انتخاب و بر مبناي سن، پايه تحصيلي و هوش (آزمون هوش ريون) همتا شدند و به طور تصادفي در دو گروه آزمايشي و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمايشي در 8 جلسه يكساعته برنامه آموزشي خودآموزي کلامي را دريافت كردند. نتايج تحليل كوواريانس نشان دادند که بين به كارگيري خودآموزي كلامي و كاهش نشانه هاي برانگيختگي رابطه معناداري (P<0.01) وجود دارد. در مجموع، مداخله آموزشي خودآموزي کلامي موجب كاهش نشانه هاي برانگيختگي در دانش آموزان مبتلا به ADHD شد.

یادگیری مشاركتی و تفكر انتقادی

هـدف اين پژوهش، بررسي تاثير يادگيري مشارکتي بر افـزايش تفکـر انتقـادي بود. براي ايـن منظور 60 دانشجوي دختر رشته رياضي (30 نفر گـروه آزمـايشي و 30 نفر گـروه گواه) با استفاده از پرسشنامه تفکـر انتقادي او- سي- آر (OCR، 2000) آزمون شدند. پس يك واحد درسي در گـروه آزمايشي به شيوه مشارکتي و در گروه گواه به شيوه سخنراني آموزش داده شـد. نتايج تحليل کوواريانس چند متغبري نشان دادند که هر سه مهارت تفکر انتقادي (تحليل انتقادي، اعتبار شواهد و ارزشيـابي انتقـادي) در گـروه آزمـايشي بيش از گـروه گواه بود. چگونگي تاثير يادگيري مشارکتي بر مهارتهاي تفکر انتقادي مورد بحث قرار گرفت.

آموزش هوش هیجانی، ناگویی خلقی، سلامت عمومی و پیشرفت تحصیلی

روابـط بين آمـوزش هوش هيجاني، ناگويي خلـقي، سلامت عمومـي و پيشـرفت تحصيلي در دانش آموزان دبيرستاني در اين پژوهش نيمه تجربي بررسي شدند. به منظور ارزشيابي ماهيت تغيير هوش هيجاني بر اساس اکتساب خودآگاهي و تحقق توان بالقوه هوش هيجاني، 40 دانش آموز دختر دبيرستاني به طور مساوي به دو گروه آزمايشي و گواه تقسيم شدند و آزمونهاي اندازه خودسنجي هوش هيجاني (شات و ديگران، 1998)، مقياس ناگويي خلقي تورنتو (تيلور و باگبي، 2000)، پرسشنامه سلامت عمومي (گلدبرگ، 1972) و فهرست تجديد نظر شده نشانه هاي مرضي (فرم کوتاه؛ نجـاريان و داودي، 1380) را تکميل کردند. گروه آزمايشي در 10 جلسه آموزش هوش هيجاني مبتني بر الگوي نظري سالوي و مه ير (1990)، در خـلال 5 هفته شرکت کردند. در پايان آموزش، آزمونهاي پيشين براي دومين بار اجرا شدند. نتايج تحليل واريانس و كوواريانس داده ها نشان دادند که آموزش هوش هيجاني فقط افزايش مهارتهاي اجتماعي (زير مقياس هوش هيجاني) و کاهش دشواري در توصيف احساسها (زير مقياس ناگويي خلقي) را به دنبال داشت. تفاوت معناداري در پيشرفت تحصيلي و سلامت عمومي گروههاي آزمايشي و گواه مشاهده نشد.

 

پبشرفتهایی در قلمرو سلامت حرفه ای: از آغازی تنیدگی زا تا آینده ای مثبت (قسمت سوم)

در دو شماره پيشين، پس از مرور اختصاري بر روي آوردهاي چند رشته اي در قلمرو سلامت حرفه اي و روند شکل گيري تدريجي اين شاخه ها، مشخص شد که در پانزده سال گذشته تنيدگي ناشي از کار، استيصال، مقابله و يا پيامدهاي منفي آن به عنوان موضوعهاي غالب در سلامت حرفه اي و سازماني مطرح بوده اند. در جهت حرکت به سوي نگاهي جامع تر به سلامت، مولفان اين اثر با نگاهي خوشبينانه نسبت به آينده و با تاکيد بر اهميت اشتياق به کار همراه با سلامت قلبي  عروقي و بهزيستي، دو روند پژوهشي بالنسبه جديد را در قلمرو سلامت حرفه اي  مشخص کردند. در اولين مجموعه، سازمان دهي پژوهشهايي پيشنهاد شد که با تمرکز بر سلامت مثبت کارکنان و بهزيستي، با قالبي نو و به روز در فراسوي تنيدگي حرفه اي و سلامت کارکنان در جهت پيشگيري از استيصال و پيامدهاي منفي آن حرکت  کند. در بخش پاياني اين مقاله در قالب مجموعه دوم، به معرفي افقهاي جديد در گستره سلامت حرفه اي مي پردازيم که به عقيده نويسندگان اين اثر، مستلزم تغيير در ماهيت سازمانها و کارگران و چگونگي ارتباط اين تغييرات با سلامت است

ویژگیهای روان سنجی مقیاسهای عاطفه مثبت و منفی در یك نمونه ایرانی

در اين پژوهش ساختار عاملي و روايي سازه مقياسهاي عاطفه مثبت و منفي (مروزک و کولارز، 1998) در دانشجويان ايراني بررسي شدند. بدين منظور 205 دانشجوي دانشگاه تهران (88 مرد و 117 زن) علاوه بر مقياسهاي عاطفه مثبت و عاطفه منفي به مقياسهاي بهزيستي روان  شناختي (ريف، 1989) و بهزيستي اجتماعي (کيز، 1998) پاسخ دادند. نتايج تحليل عاملي اکتشافي، ساختار عاملي تک بعدي هر دو مقياس عاطفه مثبت و عاطفه منفي را نشان دادند، اما شاخصهاي برازش تحليل عاملي تاييدي به ويژه براي مقياس عاطفه منفي مطلوب نبود. روايي همگرا و واگرا (با مقياسهاي بهزيستي روان شناختي و بهزيستي اجتماعي) و همساني دروني هر دو مقياس مناسب بودند

اختلال وسواس-بی اختیاری مادر و اضطراب در كودكان

در اين پژوهش، اثربخشي درمانگري شناختي رفتاري بر نشانه هاي وسواس بي اختياري مادر و اضطراب کودک بررسي شد. 217 مادر دانش آموزان دبستاني، پرسشنامه هاي وسواس بي اختياري مادزلي (رچمن و هاجسون، 1980)، وسواس بي اختياري نيلي پور (نيلي پور، 1379) و مقياس سلامت کودک انتاريو (بويل و ديگران، 1993) را تکميل کردند. بر اساس بالاترين نمره ها در دو فهرست وسواس بي اختياري و مصاحبه تشخيصي (1994) DSM-IV، 32 مادر به طور تصادفي در دو گروه آزمايشي و گواه جايگزين شدند. گروه آزمايشي در 8 جلسه 90 دقيقه اي در معرض درمانگري شناختي رفتاري قرار گرفت. نتايج تحليل کوواريانس چند متغيري کاهش معناداري را در نمره هاي وسواس مادران گروه آزمايشي در پس آزمون، نشان دادند. به رغم آنکه وسواس مادران با اضطراب کودکان همبستگي داشت، درمان مادران، سطح اضطراب کودکان را بهبود نبخشيد. پيگيري، پس از يک ماه حاکي از عدم تغيير نمره هاي وسواس بي اختياري مادران و اضطراب کودک بود.

 

سوء مصرف مواد مخدر و پایگاه هویت در دانشجویان

اين پژوهش با هدف پيش بيني سوء مصرف مواد مخدر بر اساس پايگاه هويت در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد بندرعباس انجام شد. 160 دانشجوي پسر به نسخه فارسي پرسشنامه زمينه يابي مصرف الكل و مواد (اتينگ، بووز، 1987) و مقياس تجديدنظر شده اندازه عيني بسط يافته پايگاه هويت من (بنيون و آدامز، 1986) با چهار زير مقياس هويت تحميل شده، پراكنده، موفق و معوق پاسخ دادند. نتايج رگرسيون چندگانه نشان دادند كه هويتهاي تحميل شده و پراكنده پيش بيني كننده مثبت و معنادار سوء مصرف مواد هستند و هويتهاي موفق و معوق نتوانستند سوء مصرف مواد را پيش بيني كنند.

 

« بعدی  ۳۲۵  ۳۲۴  ۳۲۳  ۳۲۲  ۳۲۱  ۳۲۰  ۳۱۹  ۳۱۸  ۳۱۷  ۳۱۶  ۳۱۵  ۳۱۴  ۳۱۳  ۳۱۲  ۳۱۱  ۳۱۰  ۳۰۹  ۳۰۸  ۳۰۷  ۳۰۶  قبلی »