پیوندهای والدینی و سلامت روانی: نقش جنس

براي شناخت رابطه پيوندهاي والديني و سلامت رواني 330 دانشجوي دانشگاه شهيد بهشتي (233 زن، 97 مرد) انتخاب شدند. براي سنجش رابطه والد-کودک، سياهه پيوندهاي والديني (پارکر، 1979) و براي بررسي سلامت رواني، پرسشنامه سلامت عمومي (گلدبرگ و هيلر، 1979) به کار برده شدند. نتايج نشان دادند مراقبت والديني با سلامت رواني همبستگي منفي و فزون حمايتگري والديني با سلامت رواني رابطه مثبت دارد. زنان سلامت رواني بهتر و مراقبت والديني بيشتري را گزارش کردند. جنس به صورت مستقيم و غيرمستقيم (با واسطه مراقبت والديني) سلامت رواني را پيش بيني کرد.

رابطه سبك های یادگیری با پیشرفت تحصیلی: نقش جنس و رشته تحصیلی

به منظور بررسي رابطه سبک هاي يادگيري با پيشرفت تحصيلي، جنس و رشته تحصيلي در دانش آموزان دبيرستاني شهر اقليد، 500 دانش آموز (263 زن، 237 مرد) با روش نمونه برداري خوشه اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سياهه سبک هاي يادگيري کلب (کلب، 1971) پاسخ دادند. براي تحليل داده ها از آزمون مجذور کاي بهره گرفته شد. يافته ها نشان دادند: 1) شرکت کنندگان واجد سبک يادگيري واگرا و جذب کننده، عملکرد تحصيلي بهتري نسبت به شرکت کنندگان داراي سبک هاي همگرا و انطباقي دارند، 2) پسران بيشتر از سبک يادگيري واگرا سود مي جويند، در حالي که سبک يادگيري غالب دختران، جذب کننده است، و 3) بين سبک هاي يادگيري و رشته تحصيلي رابطه معناداري وجود ندارد.

رابطه سبك های دلبستگی، راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی با اعتیاد به اینترنت

به منظور بررسي نقش سبک هاي دلبستگي، راهبردهاي مقابله اي و سلامت رواني در اعتياد به اينترنت، 400 دانشجو (200 زن، 200 مرد) به روش نمونه برداري خوشه اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه دلبستگي بزرگسال (بشارت، 1384)، پرسشنامه راهبردهاي مقابله اي (اندلر و پارکر، 1990)، پرسشنامه سلامت عمومي (گلدبرگ، 1972) و آزمون اعتياد به اينترنت (يانگ، 1998) پاسخ دادند. نتايج نشان دادند: 1) اعتياد به اينترنت با راهبردهاي مقابله اي مساله محور رابطه منفي و با راهبردهاي مقابله اي هيجان محور و اجتنابي رابطه مثبت دارد، 2) رابطه اعتياد به اينترنت با سبک دلبستگي ايمن منفي و با سبک دلبستگي ناايمن، دوسوگرا و اجتنابي مثبت معنادار است، 3) بين اعتياد به اينترنت و نمره سلامت رواني پايين رابطه معنادار وجود دارد، و 4) سبک هاي دلبستگي، راهبردهاي مقابله اي و سلامت رواني، اعتياد به اينترنت را پيش بيني مي کنند.

تاثیر آموزش همدلی در كاهش پرخاشگری نوجوانان

هدف پژوهش حاضر، شناخت ميزان اثربخشي آموزش همدلي (وزيري و لطفي کاشاني، 1390) در کاهش رفتارهاي پرخاشگرانه بود. 48 دانش آموز از دو دبيرستان پسرانه منطقه يک شهر تهران (هر مدرسه 24 نفر) بر اساس نمونه برداري داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه قرار داده شدند. 12 جلسه دو ساعتي آموزش همدلي براي گروه آزمايشي اجرا شد. ميزان رفتارهاي پرخاشگرانه هر يک از افراد دو گروه قبل و پس از آموزش با مقياس ارزيابي رفتارهاي پرخاشگرانه (وزيري و لطفي کاشاني، 1390) اندازه گيري شد. نتايج تحليل کوواريانس نشان دادند آموزش مهارت همدلي توانسته است رفتارهاي پرخاشگرانه را کاهش دهد. همچنين يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهند آموزش مهارت همدلي در مدارس، به ويژه در سنين نوجواني، با فراهم کردن توانايي درک ديگران مي تواند به کاهش رفتارهاي پرخاشگرانه منجر شود.

تحول عادت های شمارش با انگشتان در كودكان خردسال: نقش سواد و دست برتری

براي بررسي تحول الگوي عادات شمارش با انگشتان در کودکان خردسال با تاکيد بر نقش سواد و دست برتري، 200 نفر از کودکان پيش دبستاني و دبستاني شهر تهران به روش نمونه برداري خوشه اي انتخاب شدند و پرسشنامه دست برتري چاپمن و چاپمن (1987) و پرسشنامه شمارش با انگشتان (کورن، 1993) در مورد آنها اجرا شد. نتايج آزمون خي دو نشان دادند که بين دو گروه پيش دبستاني (فاقد سواد) و دبستاني (باسواد) و دو گروه راست برتر و چپ برتر در الگوي عادات شمارش با انگشتان تفاوت معنادار وجود دارد، اما بين دو گروه پسر و دختر در الگوي عادات شمارش با انگشتان تفاوت معنادار يافت نشد. اکثر کودکان پيش دبستاني با دست راست (23.5%) و دست چپ (18%) و بيشتر کودکان دبستاني با دست راست و همچنين، کودکان راست برتر اغلب با دست راست و کودکان چپ برتر اغلب با دست چپ شمارش از يک تا 10 را شروع کردند.

سبك های والدگری و پیشرفت تحصیلی: نقش واسطه گر خودپنداشت یا حرمت خود؟

اين پژوهش با هدف تعيين نقش واسطه گر حرمت خود و خودپنداشت در رابطه بين سبک هاي والدگري و پيشرفت تحصيلي بر پايه يک مدل علي در نمونه اي متشکل از 304 دانش آموز (152 دختر و 152 پسر) پايه چهارم دبستان شهر تهران و والدين آنها اجرا شد. دانش آموزان به دو مقياس خودپنداشت کودکان (پيرز، 1986) و مقياس حرمت خود پوپ (پوپ و مک هيل، 1988) و والدين آنها به مقياس سبک هاي والدگري (بامريند، 1973) پاسخ دادند. نتايج تحليل مسير نشان دادند: 1) آثار مستقيم هر سه سبک سهل گيرانه، مستبدانه و مقتدرانه بر پيشرفت تحصيلي معنادار هستند، 2) اثر مستقيم حرمت خود بر پيشرفت تحصيلي معنادار است اما اثر مستقيم خودپنداشت معنادار نيست و 3) حرمت خود فقط واسطه سبک والدگري سهل گيرانه با پيشرفت تحصيلي است. نتايج بر اساس تفاوت در ساختار مفهومي و کنشي حرمت خود و خودپنداشت و نقش والدين در شکل گيري آنها مورد بحث قرار گرفت.

مبانی مفهومی احساس تنهایی: یك مطالعه كیفی

پژوهش حاضر با هدف شناسايي مولفه هاي مفهومي احساس تنهايي در دانشجويان ايراني بر پايه پژوهش کيفي و تحليل محتوا شکل گرفت. اطلاعات محتوايي احساس تنهايي در سه گام جمع آوري شدند: نخست، پيشينه پژوهشي احساس تنهايي و ابزارهاي اندازه گيري آن به طور جامع مرور شد. سپس با 10 مشاور (چهار زن و شش مرد) و 10 دانشجو (شش زن و چهار مرد) مصاحبه و نظرات آنها درباره احساس تنهايي ضبط شد. سرانجام 135 دانشجو (94 زن و 41 مرد) يک پرسشنامه باز پاسخ احساس تنهايي را تکميل کردند. تحليل محتواي پيشينه پژوهشي بيانگر هفت مولفه احساس تنهايي، يعني مولفه هاي هيجاني، اجتماعي، خانوادگي، احساساتي، دوستان، گروه هاي بزرگ تر (پيوندجويي گروهي) و هستي گرايي بودند. از تحليل محتواي مصاحبه با مشاوران، پنج مولفه هيجاني / فردي، ارتباطي / اجتماعي، ارتباطي / خانوادگي، هستي گرا و مذهبي / معنوي، از مصاحبه با دانشجويان، چهار مولفه هيجاني / فردي، ارتباطي، احساساتي و مذهبي / معنوي و از پرسشنامه باز-پاسخ سه مولفه هيجاني / فردي، ارتباطي (ارتباط با ديگران، خانواده، دوستان، گروه هاي بزرگ تر) و مذهبي / معنوي شناسايي شدند. يافته منحصر به فرد اين مطالعه، تنهايي مذهبي / معنوي بود که در اندازه گيري احساس تنهايي در نمونه هاي ايراني بايد درنظر گرفته شود. بر اساس اين يافته ها مي توان يک ابزار اندازه گيري احساس تنهايي مبتني بر فرهنگ ايراني را تهيه و گسترش داد.

 

ویژگی های روان سنجی مقیاس رفتار زودانگیخته در دانش آموزان دبیرستانی

به منظور بررسي عملي بودن، اعتبار، روايي و هنجاريابي مقياس 46 ماده اي رفتار زودانگيخته (وايت سايد و لينام، 2001)، 560 نفر (281 دختر و 279 پسر) از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران به شيوه نمونه برداري تصادفي چندمرحله اي انتخاب شدند. نتايج نشان دادند با حذف دو ماده، به دليل همبستگي منفي و ضعيف با کل مقياس و بار عاملي کم، ضريب اعتبار مقياس از طريق فرمول کلي آلفاي کرونباخ، 0.77 است. تحليل مولفه هاي اصلي با چرخش واريماکس به استخراج چهار عامل: فقدان تفکر پيشين، هيجان خواهي، فوريت و فقدان پشتکار منجر شد که 33.9 درصد واريانس را تبيين کردند. همبستگي مقياس هيجان خواهي زاکرمن (زاکرمن و ديگران، 1978) با عامل هيجان خواهي مقياس، معنادار بود (r=0.45) اما با ساير عامل ها معنادار نبود.

 

هویتی نو برای پژوهش های هویت: رهنمودهایی برای بسط و تمركز مجدد بر ادبیات پژوهشی هویت

در اين مقاله، در مورد فقدان برخي از حوزه هاي پژوهشي هويت اظهار نظر شده است و با تمرکز بر اين حوزه ها، راه هاي گسترش پژوهش هاي هويت مورد بحث قرار گرفته است. در اين جهت، تحليل مولف به پيشينه اي محدود است که از نظريه اريکسون و نواريکسوني سرچشمه مي گيرند. تکيه بر روي آوردهاي نظري محدودکننده، کوته نظري روش شناختي و عدم توجه به مباحث مهم اجتماعي و به کار بسته، حوزه هايي اند که به آنها اشاره شده است.

رابطه سبك دلبستگی و شیوه های والدگری ادراك شده با تجربیات معنوی و اعمال مذهبی

اين پژوهش با هدف شناخت رابطه سبک هاي دلبستگي و والدگري با تجربيات معنوي و اعمال مذهبي اجرا شد. 333 دانشجوي پسر با (دامنه سني 20 تا 30 سال) از دانشگاه علامه طباطبايي به روش نمونه برداري خوشه اي انتخاب شدند. براي سنجش متغيرهاي مورد بررسي از پرسشنامه اقتدار والدگري (بوري، 1991)، سياهه سبک دلبستگي (بشارت، 1379) و سنجش چندبعدي معنويت و دينداري (موسسه ملي سلامت، 1999) استفاده شد. نتايج نشان دادند که بين سبک دلبستگي ايمن با تجربيات معنوي و اعمال مذهبي در بزرگسالي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنين، يافته ها مبين آن بود که بين سبک والدگري مقتدرانه و تجربيات معنوي و اعمال مذهبي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. در مجموع، مي توان نتيجه گرفت که شيوه والدگري مقتدرانه و سبک دلبستگي ايمن پيش بيني کننده مناسب تجربيات معنوي و اعمال مذهبي در بزرگسالي هستند.

تغییرناپذیری ساختار عاملی سیاهه تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و غیرتیزهوش

به منظور آزمون تغييرناپذيري ساختار عاملي سياهه تنيدگي ناشي از انتظارهاي تحصيلي (انگ و هوان، 2006)، 680 دانش آموز دبيرستاني (355 تيزهوش، 325 غيرتيزهوش) به اين سياهه پاسخ دادند. براي بررسي روايي بين گروهي اين سياهه يا تغييرناپذيري ساختار عاملي آن در بين دانش آموزان تيزهوش و غيرتيزهوش از تحليل عاملي تاييدي چندگروهي استفاده شد. نتايج تحليل عاملي تاييدي تک گروهي نشان دادند که در هر دو گروه تيزهوش و غيرتيزهوش، الگوي دو عاملي سياهه تنيدگي ناشي از انتظارهاي تحصيلي (عامل تنيدگي ناشي از انتظارهاي خود و عامل تنيدگي ناشي از انتظارهاي والدين/معلمان) برازش خوبي با داده ها دارد. نتايج تحليل عامل تاييدي چندگروهي، تغييرناپذيري بين گروهي ساختار عاملي، بارهاي عاملي، واريانس ها و کواريانس هاي بين عاملي سياهه تنيدگي ناشي از انتظارهاي تحصيلي را در دو گروه نوجوانان تيزهوش و غيرتيزهوش نشان داد. نتايج پژوهش حاضر با تاکيد بر تغييرناپذيري ساختار عاملي اين سياهه در بين دانش آموزان تيزهوش و غيرتيزهوش نشان دادند که سياهه تنيدگي ناشي از انتظارهاي تحصيلي در دو گروه، از نظر مفهومي، سازه مشابهي را اندازه گيري مي کند.

فرسودگی شغلی میانسالی: یك رویداد تحولی بالقوه

در اين پژوهش ميزان و عوامل ايجادکننده فرسودگي شغلي دوره ميانسالي و مشاغل خدمات انساني مورد بررسي قرار گرفت. 1473 نفر از افراد ميانسال شاغل در بنياد شهيد و امور ايثارگران کشور از هشت استان به روش نمونه برداري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند و پرسشنامه ويژگي هاي جمعيت شناختي، سياهه فرسودگي شغلي مزلاچ (مزلاچ و جکسون، 1981) و سياهه محقق ساخته عوامل فرسودگي شغلي را تکميل کردند. نتايج نشان دادند که 47 درصد از نمونه پژوهش به فرسودگي شغلي بالا، 24 درصد به فرسودگي شغلي متوسط و 29 درصد فرسودگي شغلي پايين دارند. تفاوت بين سطوح مختلف فرسودگي شغلي افراد در تمامي عوامل فرسودگي شغلي معنادار بود. تفاوت بين افراد داراي سنوات خدمت زياد و کم در زيرمقياس هاي فرسودگي شغلي (خستگي هيجاني، شخصيت زدايي و فقدان تحقق شخصي) معنادار بود، اما در مقياس کلي فرسودگي شغلي تفاوت معنادار وجود نداشت. از بين عوامل فرسودگي شغلي اثر اضافه بار شغل، مهارگري، پاداش ها و نظام ارزش ها بر ميزان فرسودگي شغلي معنادار بود. تلويحات اين يافته ها در رابطه با پيشگيري و درمان فرسودگي شغلي ميانسالي به منزله يک رويداد بالقوه در خلال فرايند تحول روان شناختي در بافت هاي حرفه اي انساني مورد بحث قرار گرفتند.

« بعدی  ۳۳۳  ۳۳۲  ۳۳۱  ۳۳۰  ۳۲۹  ۳۲۸  ۳۲۷  ۳۲۶  ۳۲۵  ۳۲۴  ۳۲۳  ۳۲۲  ۳۲۱  ۳۲۰  ۳۱۹  ۳۱۸  ۳۱۷  ۳۱۶  ۳۱۵  ۳۱۴  قبلی »