سبك رهبری و رضایت شغلی: مقایسه رگرسیون گام به گام با رگرسیون ریج

در ايـن پژوهش رگرسيـون ريـج و گـام به گـام در قلمرو روان شنـاسي صنعتي، که غالبا متغيرهاي مستقل با هم همبسته هستند، مقايسه شد. از بيـن کارکنـان مرد صنايع شهر اصفهـان 329 نفر به دو پرسشنامه سبـک رهبري مديران (گرستنر و دي، 1994) و رضايت شغلي (برايفيلد و روث، 1995) پـاسخ دادند. بر پايـه نتـايج رگرسيون گام به گام تنها عـامل بررسـي و رسيـدگي به شکـايتها، رضايت شغـلي را پيـش بيـني کرد (b=0.84 و P<0.05). اما نتايج رگرسيون ريج نشان داد که علاوه بر بررسـي و رسيدگي شکايتها، اهميت يادگيري و عدالت ادراک شده در رفتار سرپرسـت نيز مي تواند رضايت شغلي را پيش بيني کند (به ترتیب b=0.6، P<0.05؛ b=0.2، P<0.01). بـا آنکـه واريـانس تبيين شده بر اساس رگرسيون گام به گام (R2=0.7) بيشتر از رگرسيون ريـج (R2=0.6) بود، امـا به نظر مي رسـد در اين روش بـه دليل غلبه بر هـم خطي چندگانه، نتايج واقع بينانه تر است

هوش هیجانی در ورزشكاران معلول

نمونـه اي از 163 معلول (53 ورزشکار پارالمپيکي، 50 ورزشکار ملي و 60 غيرورزشکار) پرسشنامه هوش هيجاني بار ـ ان (1997) را تکميـل کـردند. نتايج تحليل واريانس يک راهه نشان دادند که هر دو گـروه ورزشکـار نسبت به گروه غيرورزشکار داراي هوش هيجاني بالاتـري بودنـد. نتايج تحليل واريانـس چند متغيري حـاکي از نمره هاي بـالاتر ورزشکـاران پارالمپيـکي در دو زير مقياس خودتحقق دهي و استقـلال نسبت به ورزشکاران ملي بود. ورزشکاران در زيرمقياسهاي خودآگاهي، مسووليت پذيري اجتماعي، روابـط بين فردي، حل مساله، تحمل تنيدگـي و شادکامي نسبت به غيرورزشکاران نمره هاي بالاتري کسب کردند.

باورهای مذهبی اساسی، بحران هویت و سلامت عمومی جوانان

نمونـه اي از440 دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحـد مشهد پرسشنامه هاي باورهاي اساسي مذهبي (رجايي و ديگران، 1387)، بحران هويت (رجـايي و ديگـران، 1387)، و سلامت عمومي (گلدبرگ، 1972) را تکميل کردند.
نتايج نشان دادند افرادي که نمره هاي بالايي در باورهاي مذهبي اساسي داشتـند، در بحران هويت نمره هـاي کمتر و در سلامت عمومي نمره هاي بيشتري کسب کردند. بين بحران هويت و سلامت عمومي نيز همبستگي منفي معنادار بـه دست آمـد. تحليل رگرسيـون چند متغيـري نشان داد که بـاورهاي مذهبي اساسي، واريانـس اندكي از بحران هويـت (094/0=2
R) و سلامت عمومـي (023/0=2R) را در جوانان تبيين مي کنند. يافته ها بر اساس نظريه هاي شناختي و هيجاني مورد بحث قرار گرفت

احساس تنهایی و خوداثربخشی اجتماعی در نوجوانان

پژوهش حاضر به بررسي عوامل اجتماعي ـ شناختي مرتبط با احساس تنهايي نوجوانان پرداخت. نمونه اي از 629 (314 دختر و 315 پسر) دانش آموز دبيرستاني شهر تهران (با ميانگين سني 16 سال) به طور تصادفي به تفکيک جنس، پايه تحصيلي (يکم، دوم و سوم به ترتيب 201، 206 و 221 نفر) و رشته تحصيلي (رياضي، تجربي و انساني) انتخاب شدند و مقياس احساس تنهايي تجديدنظرشده UCLA (راسل، پپلو و کاترونا،1980) و پرسشنامه خـوداثربخشي کودکان و نوجوانان (موريس، 2001) را تکميل کردنـد. يافته ها نشان دادند کـه توزيع نمره هاي احساس تنهايي در هر دو جنس بـراي دانش آموزان سال اول و دوم داراي کجي مثبت و بيانگر گرايش آنان به گزارش سطوح پايين احساس تنهايي بود. اين توزيع براي دانش آموزان سال سوم و براي رشته هـاي تحصيلي تفاوت معناداري با توزيع نرمال نداشت. همبستگي بين احساس تنهايي و خوداثربخشي اجتماعي در تمام گروهها منفي و معنادار بود. تفاوت بين ضرايب همبستگي در گروهها بر اساس تبديل فيشر معنادار نبودند. استلزامهاي پيشگيري از احساس تنهايي در نوجوانان به بحث گذاشته شد

پیش بینی كننده های روان شناختی رضایت از زندگی

اين پژوهش رابطه بين سلامت رواني (نشانه هاي بدني، اضطراب و بيخوابي، افسردگي و نارساکنش وري اجتماعي)، سبکهاي مقابله با تنيدگي (مسئله محور، اجتنابي و هيجان محور) و بازخوردهاي مذهبي (اعتقاد به اصول دين، دوستي و بندگي خدا و عمل به مناسک مذهبي) و رضايت از زندگي را بررسي کرد. با يک انتخاب تصادفي120 نفر (55 مرد با ميانگين سني 30 سال و 65 زن با ميانگين سني 27 سال) از مردم شهر اصفهان به پرسشنامه هاي سلامت عمومي (گلدبرگ و هيلير، 1979)، مقابله با موقعيتهاي تنيدگي زا (پارکر و اندلر، 1990)، بازخوردهاي مذهبي (کشاورز، مهرابي و سلطاني زاده، 1387) و مقياس رضايت از زندگي (دينر، امونس، لارسن و گريفين، 1985) پاسخ دادند. نتايج نشان دادند كه رضايت از زندگي الف) همبستگي منفي معنادار با نشانه هاي بدني، اضطراب و بيخوابي و سبک مقابله هيجان محور و ب) همبستگي مثبت معنادار با باور به اصول دين، انجام مناسک مذهبي، دوستي و بنـدگي خدا و سبک مقابله مسئله محور داشت. تحليل رگرسيون گام به گام نشان داد كه 45 درصد از واريانس رضايت از زنـدگي را نشانه هاي افسردگي (25 درصد)، دوستي و بندگي خدا (8 درصد)، سبك مقابله هيجان محور (7 درصد)، مقابله اجتنابي (3 درصد) و نارساکنش وري اجتماعي (2 درصد) تبيين مي كنند. نقش سلامت رواني، سبکهاي مقابله و بازخوردهاي مذهبي در رضايت از زندگي بحث شد

بازخورد مذهبی، حرمت خود و مسند مهارگری

رابطه بين حرمت خود، مسند مهارگري و بازخورد مذهبي بررسي شد. نمونه اي شامل 175 پسر و 181 دختر دانشجو با ميانگين سني 5/19 سال به مقياس بـازخورد مذهبي (خداياري فرد، 1378)، مسند مهارگري (لونسون، 1972) و حرمت خود (كـوپراسميت، 1967) پاسخ دادند. نتايج تحليل همبستگي پيرسون بين بازخوردهاي  مذهبي، مسندمهارگري  دروني و حرمت خود همبستگي مثبت معنادار را آشکار ساخت. نتايج رگرسيون گام به گام نشان داد که مسند مهارگري دروني با 31 درصد و حرمت خود با 4 درصد واريانس بازخورد مذهبي را تبيين مي کنند

الگوهای ارتباطی خانواده و متغیرهای شخصیتی در دانشجویان

پژوهش حاضر رابطه دو الگوي ارتباطي خانواده (الگوهاي گفت وشنود و همنوايي) با حرمت خود، کمرويي و درجه تمايل به مهار را بررسي کرد. صدونودوچهار (97 دختر و 97 پسر) دانشجوي دانشگاه شهيد بهشتي ترجمه فارسي مقياس تجديدنظر شده الگوي ارتباطي خانواده (ريچي و فيتز پاتريک، 1990)، پرسشنامه تـمايل به مهار (برگر و کوپر، 1979)، پـرسشنامه حرمت خود (روزنبرگ، 1965) و مقياس تجديدنظر شده کمرويي (چيک و باس، 1983) را تکميـل کردنـد. تحليل همبستگيهاي بنيادي نشان داد افرادي که الگوي ارتباطي گفت وشنود را در خانواده گزارش کرده بودند، براي مهار وقايع روزمره زندگي تمايل بيشتري داشتند، در حرمت خود نمره هاي بالاتر و در کمرويي نمره هاي پايين تري به دست آوردند. الگوي ارتباطي همنوايي به طور معناداري با حرمت خود و تمايل به مهار همبستگي منفي و با کمرويي همبستگي مثبت نشان داد.

تغییر بازخورد: مقایسه نظریه های انسجام خود و تایید خود

مقايسه دو نظريه انسجام خود و تاييد خود در تغيير بازخورد افراد نسبت به فرد مورد علاقه بر اساس يک طرح عاملي 2×2×2 هدف پژوهش بود. يک نمونه 120 نفري از دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي به دو گروه حرمت خود بالا و پايين بر اساس آزمون روزنبرگ (روزنبرگ، 1965). تقسيم شدند. سپس سناريويي مبتني بر پارادايم ايفاي نقش (نيل و ديگران، 2001) در اختيار آنان قرار گرفت که در آن تقاضاي يک کودک 10 ساله براي دريافت امضاي شخص محبوب آزمودنيها در يک همايش مهم رد مي شد. نيمي از آزمودنيها دليل قابل قبولي براي رد درخواست دريافت مي کردند (موقعيت توجيه کافي) و نيمي ديگر دليل مناسبي براي رد درخواست دريافت نمي کردند (موقعيت توجيه ناکافي). به منظور تعيين دو موقعيت تمرکز بر خود و نامتمرکز بر خود (متغير مستقل سوم) نيمي از آزمودنيها در هر دو شرايط توجيه کافي و ناکافي پيش از ارائه سناريو و نيمي ديگر پس از مطالعه سناريو آزمون حرمت خود را تکميل کردند. نتايج نشان دادند که مطابق با نظريه انسجام خود (توجيه کافي و ناکافي) محبوبيت فرد از نظر شرکت کنندگان با حرمت خود بالا کاهش بيشتري داشت. نقش حرمت خود، تمرکز بر خود در فرايندهاي ناهماهنگ، منبع ناهماهنگي (رفتار فرد يا ديگري) و پارادايمي که در آن ناهماهنگي رخ مي دهد مورد بحث قرار گرفت.

 

سبكهای شوخ طبعی و پنج رگه شخصیت

به منظور تبيين سبکهاي شوخ طبعي بر اساس رگه هاي شخصيتي، 221 دختر و 127 پسر دانشجـو به پرسشنامه هاي سبکهاي شوخ طبعي (مارتين، 1998) و فـرم كوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصيت (NEO-FFI، کاستا و مک کري، 1992) پاسخ دادند. نتايج نشان دادند سبکهاي شوخ طبعي سازش ـ  يافته (شامل پيونددهنده و خودفزاينده) با نوروزگرايي همبستگي منفي و با برونگردي، گشودگي، مقبوليت و وظيفه شناسي همبستگي مثبت معنادار داشتند، در حالي که سبکهاي شوخ طبعي سازش نايافته (شامل خودشکنانه و پرخاشگرانه) با نوروزگرايي همبستگي مثبت و با چهار رگه ديگر همبستگي منفي معنادار نشـان دادند. نتايج تحليل رگرسيون گام به گام مشخص کرد که رگه هاي شخصيتي مي تواند واريانس سبکهاي شوخ طبعي را به طور متوسط به قرار زير تبيين کند: الف) نوروزگرايي و برونگردي هر چهار سبک شوخ طبعي (به ترتيب 17/0=2R و 38/0=2R)، ب) مقبوليت، سبکهاي خودفزاينده و پرخاشگرانه (025/0=2R)، ج) گشودگي، سبک خودفزاينده (01/0=2R) و د) وظيفـه شناسي، سبکهاي شوخ طبعي خودشکنانه و پرخاشگرانه (02/0=2R). نتايج بر اساس رابطه آنها با رگه هاي اصلي شخصيت مورد بحث قرار گرفت.

تحلیل محتوای مجله های علمی ـ پژوهشی روان شناختی ایران: موضوع و روشهای پژوهش

ين پژوهش با هدف تحليل محتواي مقاله هـاي علمي ـ پژوهشي در مجله هاي روان شناسي شکل گرفت.
سيصد و هفده مقاله منتشر شده در هفـت مجله علمي ـ پژوهشي بين سالهاي 1386-1384، بـه طور تصادفي به 6 پژوهشگر روان شنـاسي ارائه شد تا بر اساس موضوع و روشهاي پژوهشي آنها تحليـل محتـوا شـوند. پژوهشگر ديگري نيز 20 درصد از مقاله هاي هدف را به طور تصادفي تحليل کرد (ضريب توافق بين ارزيابها = 85/0). يافته هـا نشان دادند کـه قلمروهاي روان شناسي سلامت، تحولي، تربيتي، باليني و مشاوره اي، فراوانترين مـوضوعها و استانداردسازي آزمون، همبستگي، مدلهاي علّي، تجربي و شبـه تجربي فراوانترين روشهاي پژوهش بودند. مقاله اي درباره روان شناسي ورزش يا مبتني بر روشهاي کيفي يافت نشد

مسیرهای دستیابی به شبكه ‌ها، انجمنها و منابع علمی روان ‌شناختی

جامعه ژان پياژه (JPS) در سال 1970 تاسيس شد. محققان، استادان و مربيان رشته ‌هاي مختلف سراسر دنيا كه علاقه ‌مند بـه اكتشاف ماهيت ساختار تحولي شناخت در انسان هستند، اعضاي اين جامعه را تشكيل مي‌دهند. نام اين جامعه به پاس دانشمـند تحولي‌ نگر سوئيسي، ژان پياژه نهاده شده است. دستاوردهاي شايان توجه او در قلمروهاي نظري و تجربي سهـم بسزايي در درك ما از مبـاني شناخت و تحول دارد. از سال 1989، JPS به جامعه ژان پياژه: جامعه بررسي شناخت و تحول، تغيير نام يافت.

مهلكات: روان شناسی صوفی (قسمت دوم)، صفتهای دل

«پـس صاحب خير محض فريشته است، و مرتكب شر صرف ديو، شر را به خير تلافي كننده به حقيقت آدمي است. چـه در طينت انسانيت بد و نيك آميخته است، و در فطرت بشريت خير و شر آويخته. و هر بندهاي كه هست، انتساب او اما به فريشته باشد و اما به آدم و اما به شيطان».
آنچه آمد، عبارتهاي برگرفته از مقدمه
ربع منجيات، جلد چهارم كتاب 4 جلدي «احيا علومالدين» ابوحامد محمد غزالي تـرجمه مويدالديـن محمد خوارزمي به كوشش حسين خديـوجم است كه توسط انتشارات علمي و فرهنگي در 571 صفحه و تاكنون 6 نوبت به انتشار در آمده است.

« بعدی  ۳۲۷  ۳۲۶  ۳۲۵  ۳۲۴  ۳۲۳  ۳۲۲  ۳۲۱  ۳۲۰  ۳۱۹  ۳۱۸  ۳۱۷  ۳۱۶  ۳۱۵  ۳۱۴  ۳۱۳  ۳۱۲  ۳۱۱  ۳۱۰  ۳۰۹  ۳۰۸  قبلی »