هدف پژوهش حاضر تعيين اثر واسطه اي هسته ارزشيابي هاي خود در ارتباط بين عوامل تنيدگي زاي شغلي (تعارض بين فردي، محدوديت هاي سازماني، بار کمي کار) با فشار شغلي و بهزيستي عاطفي بود. بر مبناي يک طرح همبستگي، 228 نفر (45 مرد، 183 زن) از کارشناسان دانشگاه آزاد اسلامي اندازه هاي عوامل تنيدگي زاي حرفه اي (MJS؛ اسپکتور و جکس، 1998) شامل مقياس تعارض بين فردي در محيط کار، مقياس محدوديت هاي سازماني، سياهه بار کمي کار و سياهه نشانه هاي جسماني، و همچنين مقياس بهزيستي عاطفي مرتبط با شغل (JAWS؛ ون کتويک و ديگران، 2000) و مقياس هاي هسته ارزشيابي هاي خود شامل مقياس حرمت خود روزنبرگ (1965)، مقياس خودکارآمدي تعميم يافته (GSES؛ جاج و ديگران، 1998)، مقياس نوروزگرايي سياهه شخصيت آيزنک (آيزنک و آيزنک، 1968) و مقياس دروني بودن، افراد قدرتمند و شانس (IPC؛ لوينسون، 1981) را تکميل کردند. نتايج تحليل مسير نشان دادند تعارض بين فردي و محدوديت هاي سازماني بر فشار شغلي به طور مثبت و محدوديت هاي سازماني بر بهزيستي عاطفي به طور منفي تاثير مي گذارند. افزون بر آن، هسته ارزشيابي هاي خود در رابطه بين عوامل تنيدگي زاي شغلي با فشار شغلي و بهزيستي عاطفي نقش واسطه اي معنادار دارد. بنابراين، مي توان نتيجه گرفت ارزيابي عوامل تنيدگي زاي شغلي و پيامدهاي آن زير نفوذ هسته ارزشيابي هاي خود قرار دارد