تأثیر آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر انتظارات زناشویی زنان و مردان متأهل شهرستان کوهدشت

 


هدف: هدف از اين پژوهش بررسي تأثير آموزش شناختي- رفتاري گروهي بر انتظاراتزناشويي زنان و مردان متأهل شهرستان کوهدشت بود.

 


روش: اين تحقيق شبه تجربي بوده و نمونه ي آن 32 زن و مرد بودند که از بين داوطلباني كه از فروردين تا اواخر تير ماه 1389 به مراکز و مؤسسات مشاوره و روانشناسي شهرستان كوهدشت مراجعه کرده بودند، به شيوۀ هدفمند و به صورت تصادفي، در دو گروه آزمايش و کنترل جايگزين شدند (در هرگروه 8 زوج). ابزار پ‍ژوهش پرسشنامۀ انتظارات زناشويي بود که داراي 3 بعد 1- انتظار از همسر به عنوان دوست و حامي؛ 2- انتظار از زندگي زناشويي و انتظار از يک رابطه ايده ­آل است. ابتدا از دو گروه پيش آزمون به عمل آمد. آموزش شناختي- رفتاري در 8 جلسه دو ساعته و به صورت هفته­ اي در گروه آزمايش به اجرا در آمد و گروه کنترل هيچ آموزشي دريافت نکرد. در پايان از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. فرضيه تحقيق بيان مي‏ دارد که آموزش شناختي‏ رفتاري گروهي بر انتظارات زناشويي زنان و مردان متأهل شهرستان کوهدشت اثربخش است. داده­ ها با استفاده از آزمون تحليل کوواريانس تجزيه و تحليل شد.

 


يافته­ ها: نتايج نشان داد که افرادي که مداخلۀ آموزش شناختي- رفتاري را دريافت کرده بودند، انتظارات زناشويي آنان در مرحله­ي پس­ آزمون بهبود يافته است.

 


نتيجه­ گيري: از نتايج به دست آمده مي‏توان نتيجه گرفت که مداخلۀ آموزش گروهي شناختي- رفتاري بر بهبود انتظارات زناشويي مردان و زنان متأهل شهرستان کوهدشت اثربخش بوده است.

مقایسه اثربخشی الگوی مبتنی بر تحلیل سازه‏ های شخصی با درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی

 


مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی الگوی تحلیل سازه‏های شخصی و درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی بود.

 


روش: پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس‏آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام زوج‏های متعارض شهر تهران بود که در سال 92-91 به مراکز مشاوره استان تهران مراجعه کرده بودند. شرکت‏ کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه 15 زوجی جایگزین شدند. و مداخلات درمانی دریافت کردند. داده‏ ها با پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه 47 سؤالی گردآوری و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.

 


یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان سازه‏ های شخصی در مقایسه با درمان هیجان‏ مدار بر رضایت زناشویی مؤثرتر بود و لی پس از 3 ماه پیگیری تفاوتی بین دو گروه یافت نشد و همچنین دربین ابعاد رضایت زناشویی درمان هیجان مدار در بعد شخصیتی و الگوی تحلیل سازه‏های شخصی دربعد ارتباط مؤثرتر بودند.

 


نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می‏دهد که الگوی تحلیل سازه‏های شخصی می تواند به عنوان یک گزینه مداخلاتی در آشفتگی ‏های زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد

اثربخشی حضور ذهن بر کاهش دلزدگی زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی

 


هدف : این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله به روش ذهن آگاهی بر کاهش دلزدگی زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به نقص توجه -بیش فعالی انجام شد.

 


روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش مادران دارای فرزند بیش فعال مراجعه کننده به خانه­ های سلامت منطقه 21 شهرداری شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل 24 مادر بود که به طور دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. از مقیاس سنجش اختلال نقص توجه-بیش فعالی و مقیاس دلزدگی زناشویی برای جمع آوری داده­ ها استفاده شد.گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته ذهن آگاهی را به صورت هفتگی دریافت کردند، گروه کنترل هیج مداخله مشخصی را دریافت نکردند. در پايان،هردوگروه مجدداً ارزيابي شدند (پس آزمون). داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

 


يافته‏ ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری بر دلزدگی زناشویی و مولفه­های آن در مادران دارای کودکان بیش فعال مؤثر بوده و مادران در گروه آزمایشی کاهش معناداری را در دلزدگی زناشویی نشان دادند.

 


نتيجه ­گيري:با توجه به یافته ­های این پژوهش، می­توان روش مداخله­ای ذهن آگاهی را به عنوان یک روش موثر در کاهش دلزدگی زناشویی مادران دارای کودک مبتلا به نقص توجه-بیش فعالی و افزایش سطح سلامت این مادران و خانواده به عنوان یک سیستم، پیشنهاد داد.

اثربخشی درمان گروهی راه حل مدار بر کاهش تعارضات مادر- دختر در مادران

 


هدف: روش تعامل مادر با دخترش به خصوص هنگام تعارض بر نحوۀ زندگی، عشق ورزی و کار او تأثیر به سزایی دارد و پایه و اساس ارتباط های او در آینده خواهد بود. در این راستا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار به شیوۀ گروهی بر کاهش تعارضات مادر- دختر در مادران انجام گرفت.

 


روش: طرح تحقیق حاضر از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، مادران دختران نوجوان مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران بودند. جهت جمع آوري داده‏ ها از پرسشنامه راهبردهای تعارض اشتراس (CT)،فرم تعارض با فرزند، استفاده شد. از بين مادران، 30 نفر كه نمراتشان بالاتر از سايرين بود، انتخاب شدند و به طور تصادفي در گروه‏ هاي آزمايش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه درمان راه حل مدار به شیوه ی گروهی شرکت نمودند. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت آزمون اختلاف میانگین‏ های گروه‏ ها استفاده گرديد.

 


یافته‌ها: بر اساس يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت درمان نامبرده منجر به افزايش مهارت استدلال و كاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی در مادران شده و در مجموع تعارضات مادر- دختر را كاهش مي دهد(05/0>p).

 


نتیجه‌گیری: بنابراین می‏ توان نتیجه گرفت که از این روش درمان می توان برای کاهش تعارضات مادر- دختر بهره مند شد

بررسی نقش کیفیت ارتباط زوجین در پیش بینی احساس تنهایی

 


هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر کیفیت ارتباط زوجین در پیش بینی احساس تنهایی در میان دانشجویان متأهل می‌باشد.

 


روش: این پژوهش مقطعی- توصیفیو از نوع همبستگی می‌باشد. نمونه پژوهش مشتمل بر 196 نفر (114 زن و 80 مرد)، است که به شیوۀتصادفی طبقه‏ ای از خوابگاه‏ های‏ متأهلین دانشگاه‏ های تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه‏ های مقیاس کوتاه تنهایی اجتماعی و هیجانی بزرگسالان SELSA-Sو کیفیت ارتباط زوجین پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده‏ ها با استفاده از روش‏ های آماری همبستگی، رگرسیون و آزمون  t صورت گرفت.

 


یافته‌ها: نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین و سه خرده مقیاس احساس تنهایی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط می تواند 27 درصد از واریانس مربوط به خرده مقیاس تنهایی رمانتیک،17 درصد از واریانس تنهایی خانوادگی و 8 درصد واریانس تنهایی اجتماعی را تبیین کند. در کیفیت ارتباط زوجین، تفاوت معناداری بین گروه زنان و مردان مشاهده نشد، اما در خرده مقیاس های احساس تنهایی، زنان در خرده مقیاس تنهایی رمانتیک میانگین معنادار بالاتری داشتند.

 


نتیجه‌گیری: با توجه به این   یافته هامی‌توان نتیجه گرفت که کیفیت ارتباط زوجین می‏تواند در احساس تنهایی آنها نقش داشته باشد. بنابراین در انجام مداخله‏ ای مربوط به خانواده، تقویت و بهبود کیفیت ارتباط زوجین به عنوان روش مناسبی برای کاهش احساس تنهایی و عواطف منفی و افزایش شادکامی و سلامت روان شناختی پیشنهاد می‏گردد.

تأثیر برنامه غنی­ سازی ارتباط بر سازگاری زناشویی زوج‌ها

 


هدف: سازگاری زناشویی حالتی است که در آن برای زن و شوهر احساس رضایت و شادی از ازدواج و از یکدیگر وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه غنی­ سازی ارتباط بر سازگاری زناشویی زوج‏ها انجام گرفت.

 


روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه ‏تجربی و طرح پیش ‏آزمون و پس‏ آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیۀ زوج‏ های داوطلب شهرستان بردسکن بود. نمونه شامل پژوهش 12 زوج (6 زوج در گروه کنترل و 6 زوج در گروه آزمایش)بودند که به روش نمونه­گیری داوطلب با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش در 6 جلسه مشاوره گروهی به شیوه رویکرد غنی ­سازی شرکت کردند،در حالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ­ای قرارنگرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه سازگاری دونفری اسپانیر (1976) بود که زوج‏ های گروه آزمایش و کنترل در دو مرحلۀ پیش آزمون و پس ­آزمون آن را تکمیل کردند.

 


یافته ­ها: تجزیه و تحلیل داده­ ها توسط آزمون آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج تفاوت معناداری را بین دو گروه در سازگاری زناشویی، رضایت زناشویی، همبستگی دو نفری و توافق دو نفری نشان داد، اما در متغیر ابراز محبت تفاوت معناداری بین دو گروه مشخص نشد.

 


نتیجه‏‌گیری: از يافته ­هاي پژوهش حاضر مي­ توان درراستاي مداخلات باليني و درماني استفاده كرد و سازگاری زوج ­ها را افزایش داد.

مدیریت مالی خانواده و کیفیت رابطه زوجین

مقدمه: مدیریت مالی خانواده یکی از مهمترین عامل‌های تعیین کننده پویایی و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین یکی از ابعاد عملکرد خانواده است که می‏تواند نقش مهمی در ثبات و تداوم رابطه زناشویی ایفاء نماید. 


روش: طرح تحقیق توصیفی و کیفی بود که در آن رویه­ های مدیریت مالی 25 زوج سنندجی که معتقد بودند دارای ازدواج موفق و پایدار هستند به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به روش کیفی و کدگذاری باز و مقوله‏ ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

 


یافته­ ها: یافته‏ های این پژوهش عبارت بودند از: الف- در بیشتر موارد یکی از زوجین عهده­ دار مدیریت امور مالی خانواده بود که این مقوله نیازمند اعتماد و تعامل سازنده بین طرفین می­باشد. ب- زوجین شرکت­ کننده در این پژوهش دارای بدهی حداقلی بودند و در ضمن تلاش داشتند تا بدهی‏ هایشان را در اسرع وقت تسویه نمایند. ج- مخارج مشارکت ­کنندگان در پژوهش در چارچوب درآمدهایشان بوده و همچنین آنان افرادی صرفه­ جو بودند. د: نحوه عمل زوجین در داشتن حساب بانکی مشترک و یا مستقل از جمله موضوعات مهم مورد توجه زوجین بود. ه: نحوه تعامل زوجین در حل مشکلات مالی بخشی از پویایی‏های رابطه زوجی بود و ی: دیدگاه­شان نسبت به مشکلات مالی سایر زوجین بخشی از پویایی‏های شناختی آنها بود.

 


نتیجه­ گیری: یافته­ های پژوهش نشان می­دهد مسائل مالی نقش تعیین کننده‏ ای در کیفیت روابط زوجی دارد و بخش عمده‏ای از پویایی‏ های رابطه زناشویی را به خود اختصاص می‌دهد. زوجینی که دارای یک زندگی موفق و پایدار هستند، به‌راحتی می­توانند با همفکری و همکاری یکدیگر مشکلات مالی به وجود آمده را حل نمایند.

اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری به مادران برکاهش اختلال کاستی ­توجه / بیش­ فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی والدین

هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری برکاهش اختلال کاستی­ توجه / بیش­ فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی مادر و پیرو آن شادکامی پدر.


روش: طرح پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه شامل 45 کودک مراجعه کننده به کلینیک امام حسین استان یزد که دارای نشانگان ADHDبودند. نمونه ­ها به صورت داوطلبانه و با جایگزینی تصادفی (هر گروه 15 نفر) در سه گروه، 1- آزمایشی (دارو درمانی کودک) 2- آزمایشی (دارو درمانی کودک به همراه آموزش به مادر)، و 3- (کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایشی اوّل علاوه بر دارو درمانی کودکان، طی 9 جلسه به مادران آموزش ارایه شد و گروه آزمایشی دوّم، فرزندانشان فقط تحت نظر روانپزشک دارو دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند و در لیست انتظار کلنیک قرار گرفت. ابزار­های مورد استفاده شامل پرسشنامه کانرز فرم والدین، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بزرگسالان بود. نمره پرسشنامه کانرز و شادکامی آکسفورد به عنوان پیش ­آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفت.

 


یافته‌ها: نتایج با استفاده از آزمون­های آماری تحلیل واریانس یک راهه و دو­راهه تحلیل شد. یافته‏ ها نشان داد دارو درمانی و آموزش به مادران هر دو موثر است و منجر به کاهش علائم شده است (01/0>P). اما تفاوت بین دارو درمانی و آموزش به مادران نیز معنا دار است (05/0>P) و این نشان می دهد آموزش به مادران به همراه دارو در مانی در کاهش علایم موفق تر است. به علاوه تاثیر آموزش به مادران در افزایش شادکامی آنها معنا­دار است (01/0>P) همچنین یافته ها حاکی از آن است افزایش شادکاهی مادران می‏تواند شادکامی پدران را که در جلسات آموزشی حضور نداشتند به دنبال داشته باشد (05/0>P).

 


نتیجه‌گیری: در نهایت نتیجه گیری می‏شود گرچه دارو درمانی برای کاهش علائم و افزایش شادکامی مادران مؤثر است اما با اضافه کردن متغیر آموش به مادر این اثربخشی افزایش می‏یابد. همچنین نتیجه گیری می‏شود متغیر شادکامی انتقالی است و به پدر که در جلسات حضور نداشته است نیز منتقل می‏شود.

مقایسۀ اثربخشی زوج ­درمانی هیجان­ مدار، شناختی- رفتاری و شناختی- رفتاری- هیجانی بر سیر تغییررضایت­مندی زناشویی زوجین و افسردگی زنان

 


هدف:طبق مدل افسردگی زناشویی بیچ، افسردگی زنان تا حد زیادی ناشی از نارضایتی زناشویی آنان است و به همین دلیل او زوج درمانی را برای بهبود افسردگی زنان مؤثر می­داند. بنابراین هدف این مطالعه مقایسه­ی اثربخشی زوج درمانی هیجان­مدار، شناختی-رفتاری، و شناختی-رفتاری-هیجانی بر رضایت­مندی زناشویی زوجین و افسردگی زنان است.

 


روش:این مطالعه نیمه­ تجربی از نوع پیش ­آزمون-پس­ آزمون-پیگیری و روش آماری آن تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر دوگانه بود. نمونه­ ی مورد نظر از میان زوج­هایی انتخاب شد که به مراکز مشاوره­ ی شهر همدان مراجعه کرده و تشخیص همزمان افسردگی زن و نارضایتی زناشویی گرفته بودند. 67 زوج واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند که از میان آنها 45 زوج انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه زوج­درمانی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه­ های جمعیت­ شناختی، افسردگی بک، و رضایت­مندی زناشویی انریچ بود. به منظور ثبت سیر تغییرات نمره­ های افسردگی و رضایت­مندی زناشویی، زوجین پرسشنامه ­ها را در مرحله ­ی پیش ­آزمون، جلسه­ ی ششم، یازدهم، پانزدهم (پس­آزمون)، یک ماه بعد (پیگیری اول) و سه ماه بعد (پیگیری دوم) کامل کردند.

 


یافته­ ها:نتایج تحلیل واریانس با اندازه­ گیری مکرر دوگانه نشان داد که هر سه زوج درمانی در افزایش رضایت­مندی زناشویی و کاهش نمرات افسردگی مؤثرند. زوج درمانی هیجان­ مدار تنها در نمرات پیگیری افسردگی و رضایت­مندی زناشویی مؤثرتر از زوج­ درمانی شناختی-رفتاری بود. زوج ­درمانی شناختی-رفتاری-هیجانی هم در طول درمان و هم در نمرات پیگیری رضایت­مندی زناشویی و افسردگی مؤثرتر از دو روش دیگر بود.

 


نتیجه­ گیری:زوج ­درمانی شناختی- رفتاری- هیجانی با هدف قرار دادن سه بعد اصلی شناخت، رفتار و هیجان، به اصلاح الگوی تعاملی زوجین می­پردازد، درحالی که در زوج ­درمانی شناختی-رفتاری به هیجان کمتر توجه شده و در زوج درمانی هیجان­ مدار، به باور و شناخت­ها کمتر پرداخته می­شود، لذا این روش به طور ماندگارتری موجب افزایش رضایت­مندی زناشویی زوجین و کاهش افسردگی زنان شده است.

آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجی گری دلبستگی به خدا

 


هدف:هدف این پژوهش آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجی گری دلبستگی به خدا بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز می‏باشد.

 


روش:روش این پژوهش تحلیل مسیر بود. در این مطالعه از روش نمونه‏ گیری خوشه‏ ای چند مرحله استفاده شده و از بین کلیه دانش‏ آموزان دبیرستانهای شهرستان اهواز 319 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب بک، پرسشنامه دلبستگی به خدا، پرسشنامه سنجش دلبستگی به پدر، مادر و پرسشنامه افسردگی بک بودند.

 


یافته‌ها:نتایج نشان داد که شاخص‏های مدل فرضی در حد قابل قبولی بود. نتایج نشان داد که روابط همبستگی غیرمستقیم بین دلبستگی به پدر و مادر و اضطراب با میانجی‏گری دلبستگی به خدا، دلبستگی به پدر و مادر و افسردگی با میانجی‏گیری دلبستگی به خدا معنی ‏دار می­باشد.

 


نتیجه‌گیری:براساس یافته‏ های این پژوهش می‏توان نتیجه گرفت که برای پیشگیری از اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب، دلبستگی به پدر و مادر و دلبستگی به خدا را در برنامه ‏های تربیتی جای داد.

نقش عملکرد خانواده (مبتنی بر الگوی مک مستر) در پیش بینی نگرش­های صمیمانه و توافق زوجین در خانواده­ های شهر قزوین

 


هدف: عملکرد خانواده، بر رویکرد سیستمی مبتنی بر ساختار، سازماندهی و الگوهای تبادلی بین اعضای آن، استوار است و سلامت ابعاد مختلف آن، موجب ایجاد و گسترش تفاهم و افزایش صمیمیت بین همسران گردیده، تضمینی برای ثبات و بقای آن،  به منزله­ی یک نظام فراهم نماید. هدف از این مطالعه، بررسی نقش عملکرد خانودگی بر مبنای الگوی مک مستر به عنوان پیش بیین کننده­ ی نگرش­های صمیمانه و توافق بین همسران در خانواده های شهر قزوین می­باشد.

 


روش: این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است، لذا، با استفاده از  روش نمونه گیری در دسترس، تعداد53 زوج (106 نفر)،در دامنه­ی سنی19 تا 68 سال، از نقاط مختلف شهر قزوین انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، مقیاس سنجش عملکرد خانواده، مقیاس توافق زناشویی و مقیاس صمیمیت استفاده شد. داده­ های به دست آمده،از طریق نرم افزار DEو SPSS20با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغییری مورد تحلیل قرار گرفتند.

 


يافته ‏ها: نتایج نشان داد که بین توافق زوجین، نگرش­های صمیمانه و عملکرد خانوادگی آن­ها در سطح معناداری( 01/0p<) رابطه­ی معناداری وجود دارد. علاوه بر این، عملکرد خانوادگی، قادر است توافق بین زوجین را به میزان 46/0 و نگرش­های صمیمانه ­ی بین همسران را به میزان 25/0 پیش­ بینی نماید.

 


نتيجه­ گيري: می­توان نتیجه گرفت که بهبود عملکرد خانوادگی زوجین، با افزایش میزان تفاهم و توافق بین همسران رابطه داشته، در عین حال، رابطه­ ی مستقیمی با صمیمیت زوجین برقرار می­کند

اثربخشی آموزش گروهی مهارت‏های ارتباطی زوجین با استفاده از رویكرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش تعارضات زناشویی

 


هدف:هدف اصلی از انجام این تحقیق، تعيين اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی زوجین با استفاده از روش تحلیل ارتباط متقابل (TA) به صورت گروهی بر کاهش تعارضات زناشویی مي باشد.

 


روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح تحقیق  پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل است .جامعه آماري شامل زوج‌هايي هستند كه به دليل وجود تعارض از سوي دادگاه خانواده به مراكز مداخله و مشاوره خانواده در شهر اروميه در سال 1390 ارجاع داده شده بودند. با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده، تعداد 30 زوج به عنوان نمونه از بين جامعه آماري مورد مطالعه انتخاب و با استفاده از روش جايگزيني تصادفي در درو گروه آزمايشي و كنترل (هر دو گروه 15 زوج) قرار گرفتند و سپس پرسشنامه تعارضات زناشويي به عنوان پيش آزمون بر روی هر دو گروه آزمايشي و كنترل اجر شد. در مرحله بعد به گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه‏ ای در قالب هفته ای يك جلسه، مهارت‏هاي ارتباطي با استفاده از روش تحليل ارتباط متقابل (TA) آموزش داده شد. در حالی كه گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نكردند. یك هفته پس از پایان جلسه ‏های آموزشی، یك بار دیگر پرسشنامه تعارضات زناشویی به عنوان پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید.

 


یافته‌ها: نتایج نشان داد كه آموزش مهارت های ارتباطی با استفاده از روش تحليل ارتباط متقابل از لحاظ آماری تأثیر معنی داری بر كاهش تعارضات زناشویی و مؤلفه ‏های آن داشته است .

 


نتیجه‌گیری: به طور کلی می‏توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت‏های ارتباطی زوجین با استفاده از روش تحلیل ارتباط متقابل ( TA

« بعدی  ۳۴۸  ۳۴۷  ۳۴۶  ۳۴۵  ۳۴۴  ۳۴۳  ۳۴۲  ۳۴۱  ۳۴۰  ۳۳۹  ۳۳۸  ۳۳۷  ۳۳۶  ۳۳۵  ۳۳۴  ۳۳۳  ۳۳۲  ۳۳۱  ۳۳۰  ۳۲۹  قبلی »