مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و آمیختگی اندیشه-کنش در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی: با میانجی گری نقش جنسیت

هدف:با توجه به اهمیت تنظیم شناختی هیجان و آمیختگی اندیشه-کنش در حیات اجتماعی، پژوهش حاضر به منظور مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه‏های آمیختگی اندیشه-کنش بین زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی صورت گرفت.


روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش‏های مقایسه‏ای است، و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 زوج متقاضی طلاق (30 نفر زن و 30نفر مرد) و 30 زوج به عنوان زوجین عادی از طریق همتاسازی انتخاب، و دو پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و آمیختگی فکر - عمل تجدید نظر شده (TAF-R) بر روی آنها اجرا، و برای آزمون فرضیه ها از تجزیه تحلیل واریانس دو طرفه بین گروهی استفاده شد.

 


یافته‌ها: نتایج اولأ نشان داد که زوجین متقاضی طلاق در برخورد با تجربه منفی از راهبردهای منفی و زوجین عادی از راهبردهای مثبتِ تنظیم شناختی هیجان استفاده می‏کنند، و همچنین از نظر تمام مؤلفه ‏های آمیختگی اندیشه- کنش به جزء مؤلفه‏ های احتمال خطر و  TAFاخلاقی، بین دو گروه از زوجین تفاوت مشاهده شد که در سطح (05/0 > p) معنادار می‏باشد، و دوم این که بین دو گروه از زوجین از نظر تمام راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه‏ های آمیختگی اندیشه –کنش با اعمال نقش جنسیت در سطح (05/0 > p) تفاوت معناداری بدست آمد، و در نهایت F(Fاثر متقابل) به غیر از راهبردهای (نشخوارگری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و فاجعه انگاری) و مؤلفهِ TAFاخلاقی در سایر راهبردها و مؤلفه ها در سطح (05/0 >p) معنادار می‏باشد..

 


نتیجه‌گیری: یافته‏ ها حاکی از تفاوت معنادار بین زوجین متقاضی طلاق و عادی از نظر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه-کنش می‏باشد، این نتایج نقش و اهمیت چنین متغیرهایی را در پایداری روابط زناشویی خاطر نشان می‏سازد.

علایم افسردگی در زنان مطلقه: نقش پیش‌بینی‌کننده‌ی گذشت، حمایت اجتماعی و تاب‌آوری

 


هدف: افسردگی یکی از مشکلات روانشناختی زنان مطلقه است و نقش گذشت، حمایت اجتماعی و تاب‏ آوری در پیش‏بینی علایم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شیوع علایم افسردگی و رابطه گذشت، حمایت اجتماعی و تاب­ آوری با آن علایم در زنان مطلقه بود.

 


روش: در این پژوهش همبستگی، 124 زن مطلقه در کرمانشاه به روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس­های افسردگی، گذشت، حمایت اجتماعی چند بعدی و تاب­ آوری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده­ ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.

 


یافته‌ها: نتایج نشان داد که 9/16 درصد زنان مطلقه دارای افسردگی خفیف، 0/50 درصد دارای افسردگی متوسط و 1/33 درصد دارای افسردگی شدید بودند. بین گذشت نسبت به خود و دیگران، حمایت اجتماعی و تاب­ آوری با علایم افسردگی رابطه منفی وجود داشت و متغیرهای پیش­بین 15/0 واریانس علایم افسردگی زنان مطلقه را تبیین نموده است.

 


نتیجه‌گیری: نتایج از شیوع بالای علایم افسردگی و رابطه معنی‌دار گذشت، حمایت اجتماعی و تاب­ آوری با علایم افسردگی حمایت می‌کند. نتایج تلویحات مهمی در توجه به رشد سیستم‏های حمایت اجتماعی و آموزش‌های مبتنی بر تاب‌آوری و گذشت برای کاهش علایم افسردگی در زنان مطلقه دارد.

رابطه عملکرد خانواده، تمایزیافتگی خود و تاب­آوری با استرس، اضطراب و افسردگی در زنان متأهل شهر کرمانشاه

 


هدف:پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده، تمایز یافتگی خود و تاب­آوری با استرس، اضطراب و افسردگی در زنان متاهل شهر کرمانشاه انجام گرفت.

 


روش:جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل شهر کرمانشاه بود که حداقل دارای یک فرزند دانش­آموز ابتدایی بودند،نمونه ای به حجم 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه­ای چند مرحله انتخاب شد. ابزار گردآوری داده‏ها پرسشنامه‏های عملکرد خانواده، تمایزیافتگی خود(DSI-R)مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD- RISC)بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده­ها از شاخص­های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.

 


یافته ­ها:نتایج پژوهش نشان داد که بینعملکرد خانواده، خردهمقیاس­های (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش و حل مشکل) و تاب­آوری با استرس رابطه منفی و معنادار و بین خرده مقیاس­های تمایز یافتگی واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و با خرده مقیاس جایگاه من رابطه منفی و معناداری بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد کهبین خرده مقیاس­های عملکرد خانواده و تاب­آوری با اضطراب رابطه  منفی و بین خرده مقیاس­های تمایز یافتگی واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مقیاس­های عملکرد خانواده و تاب­آوری با افسردگی رابطه منفی و با خرده مقیاس­های واکنش هیجانی، گریز عاطفی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداری دارد.

 


 نتیجه­ گیری:از یافته­های پژوهش می­توان نتیجه گرفت  که عملکرد خانواده ، تمایز یافتگی خود و تاب­آوری در استرس، اضطراب و افسردگی نقش بسزایی دارد.

بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی –رفتاری بر افزایش سازگاری زناشویی

 


هدف: خانواده بافت سالمی برای رشد و اصلاح است و وظیفه اصلی آن حمایت از فردیت یابی و در عین حال، ایجاد حس تعلق در بین اعضاء است. در واقع هر شخصیت در ماتریس اجتماعی خانواده متولد شده و پرورش می یابد و تنها در این چهارچوب تجربی است که فرد بالغ شده و به ثبات می‏رسد.از آنجایی که بروز ناسازگاری زناشویی یکی از مقدمات جدایی و طلاق می باشد و با توجه به اینکه اگر این مسأله به گونه ای حل و کنترل شود، ازدواج به جدایی ختم نمی شود، پژوهش حاضر بر آن است تا با توجه به ابعاد مختلف ناسازگاری زناشویی در زوج‏ها مدلی کارآمد را برای درمان آن ها ارائه دهد.

 


روش:بر همین اساس، 20 نفر (دو گروه 10 نفری، 5 زوج در هر گروه) از زوج‏های داوطلب به عنوان نمونه، از بین جامعه زوج‏های ساکن تهران، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پس از اجرای پرسشنامه ناسازگاری زناشویی به عنوان پیش آزمون روی افراد هر دو گروه، افراد گروه آزمایش در معرض درمان سیستمی–رفتاری، قرار گرفتند. پس از اتمام هر دو گروه آزمایش و کنترل به پس آزمون پاسخ گفتند.

 


یافته‌ها:نتایج حاصل در اجرای این تحقیق نشان دهنده آن است که زوج درمانی سیستمی –رفتاری بر میزان ناسازگاری زناشویی مؤثر است (001.P>).

 


نتیجه‌گیری:این مطلب مؤید آن است که مشکلات رابطه‏ای را می‏توان با درمان‏های رابطه‏ای از میان برد. با توجه به رویکرد ارتباط‏مدار درمان‏های سیستمی- رفتاری می‏توان معناداری این فرض را تبیین کرد. این نتیجه با اصول درمان های سیستمی همخوان است.

اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش امیدبه زندگی در سندرم آشیانه خالی

 


هدف:افزایش طول عمر،کییفیت زندگی وتوانایی فردبراي زندگی مستقل راتحت تاثیرقرارداده واورانیازمندمراقبت وحمایت دیگران مینماید.بنابرا ین برنامه ریزي مناسب جهت روبروشدن بااین وضعیت درآشیانه خالی ضروري به نظرمیرسد.این پـژوهـش با هـدف بـررسـی اثـربخـشی درمان گروهـی شنـاختـی ــ رفتـاری بـر کاهـش افسـردگی و افـزایـش امیـدواری سندرم آشیانه خالی شهـر قروه است.

 


روش:جامعه آماری را کلیه مردان و زنان شهرستان قروه که فرزندانشان آنها را ترک نموده اند و از آنها جدا شده‏اند را شامل می‏شود. حجـم نمـونـه 24 نـفـر با استفـاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخـاب شـد. به منظور جمع آوری داده‌ها از پرسشنـامۀ افسـردگی بک  BDI- IIو پرسشنـامۀ امیـدبه زندگی اشنـایدر و همکاران استفـاده شـد. این پـژوهـشنیمه آزمایـشی از نوع پیـش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است.  جهت تحلیل داده‌ها از آمار توصیـفی و آمار استنبـاطی (آزمون تحلیل کوواریانس) استفـاده شـد.

 


یافته‌ها:یافته ‏های به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل پایین تر است، و میانگین نمرات امید به زندگی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر است

 


نتیجه‌گیری:درمان گروهی شنـاختـی ـ رفتـاری در کاهش افسـردگی و افزایش امید به زندگی سندرم آشیانه خالی مؤثر است.

فراتحلیل اثر بخشی مداخلات روانشناختی به صورت گروهی بر میزان رضایت زناشویی: (ایران 1389 –1383)

 


هدف:در سال هاي اخير با توجه به افزايش نارضايتي‌ها در زندگي روزمره، كسب رضايت زناشويي براي زوجين، خانواده درمانگران و ديگر روان شناسان از اهميت به سزايي برخوردار بوده است. در اين راستا محققان پژوهش هاي بسياري انجام داده‏اند و نتايج متفاوتي را از ميزان اثر بخشي مداخلات بر افزايش زناشويي گزارش كرده‏اند. پ‍ژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از الگوي پژوهشي فراتحليل، با يكپارچه كردن نتايج حاصل از انجام تحقيقات مختلف به بررسي ميزان اثر بخشي مداخلات و آموزش هاي روانشناختي بر افزايش رضايت زناشويي بپردازد.

 


روش:بدين منظور 19 پژوهش كه از لحاظ روش شناختي مورد قبول بود، انتخاب و فراتحليل بر روي آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش چك ليست فراتحليل بود. پژوهش حاضر مبتني بر 19 اندازه اثر مي باشد.

 


يافته‌ها:يافته ‏هاي فراتحليل نشان داد ميزان اندازه اثر اثربخشي مداخلات و آموزش‏های روانشناختی برافزايش رضايت زناشويی 7/0r=، (001/0p<)است کهاين اندازه اثر بدست آمده طبق جدول تفسير اندازه اثر كوهن در حد بالا است و ميزان تحليل تعديلي بدست آمده 10/0 است که بيانگر وجود متغير تعديلی- واسطه‏اي است.

 


نتيجه‌گيری:مداخلات و آموزش های روانشناختی، درمانی مناسب برای افزايش رضايت زناشويی است، و باتوجه به احراز وجود متغير/متغيرهاي تعديلي در اثر گذاري مداخلات و آموزش‏هاي روانشناختي بر رضايت زناشويي، توجه به اين عوامل در مطالعات بعدي ضروري و لازم به نظر مي رسد

اثربخشی آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ناسازگاری زناشویی زنان

 


هدف: ‌پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش اخلاقی، فرهنگی و معنوی بر ناسازگاری زناشویی زنان متاهل انجام شد.

 


روش:با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان کرمانشاه در سال 91-92تعداد20نفر انتخاب و صورت تصادفي در دو گروه 10 نفره آزمايشي و گواه گمارده شدند. پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. برای گروه آزمایش 10 جلسه درمان هوش محور برگزار شد. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری زناشویی دو طرفه اسپانیر(1976) بود. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از تحليل کواريانس چند متغير (مانکوا) و نرم افزار spssنسخه 19 انجام شد.

 


یافته‌ها: نتایج تجزيه و تحليل داده ها نشان داد که بین دو گروه از نظر سازگاری زناشویی و مولفه های آن (رضامندی دو نفره، توافق دو نفره، همبستگی دو نفره، و ابراز محبت و عواطف در روابط دو نفره) تفاوت معنی داری وجود دارد.

 


نتیجه‌گیری:با توجه به تفاوت معنی دار سازگاری زناشویی در دوگروه، تقویت هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی می تواند در بهبود روابط بین فردی و زناشویی موثرواقع شود. در کل یافته ها لزوم گنجاندن برنامه آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی به زوجین را متذکر می سازد.

بررسی شواهد مرتبط با روایی و پایایی مقیاس تاب‌آوری خانواده

 


هدف: با توجه به اهميت حوزه تاب‌آوري خانواده و گستردگي كاربردهاي ناشي از تمركز بر مقاوم نمودن خانواده‌ها، پژوهش حاضر، معرفي سازه تاب‌آوري خانواده را يك نياز ضروري تحقيقاتي تشخيص داده است. تاب‌آوري خانواده به عنوان توانايي خانواده براي مواجهه با تغييرات در موقعيت‌هاي بحراني، توانايي احياي مجدد و دوباره فعال نمودن تعادل خود بعد از يك بحران، تعريف مي‌شود. بر همين اساس پژوهش حاضر به منظور بررسی شواهد روايي و پايايي مقياس تاب‌آوري خانواده فراهم آمده است.

 


روشتعداد320 نفر (182 دختر و 138 پسر) از دانشجويان دانشگاه سلمان فارسي كازرون با روش نمونه‌گيری خوشه‌ايی تصادفی انتخاب شدند و مقياس تاب‌آوري خانواده، مقياس آبديدگي و مقياس معناي زندگي را تکميل نمودند. جهت بررسي شواهد روايي مقياس تاب‌آوري خانواده، روايي سازه با استفاده از تحليل عاملی با دو شیوه اکتشافی و تأییدی بررسي گرديد و جهت بررسي روايي همگرا، از ضرايب همبستگي تاب‌آوري خانواده با معناي زندگي و آبديدگي استفاده شد. پايايي مقياس تاب‌آوري خانواده با استفاده از دو روش آلفاي كرنباخ و دو نيمه‌سازي بررسي گرديد.

 


يافته ‏ها: براساس يافته‌های تحليل عوامل، الگوی سه عاملی پرسشنامه تاب آوری خانواده،برازش مطلوبی با داده‌های تجربی نشان می دهد. لذا پرسشنامه تاب آوری خانواده با سه عامل فرآیندهای ارتباط و حل مسئله، منابع مذهبی/ اجتماعی و باور خانواده به عنوان یک واحد کلی در پذیرش مشکل، می‏تواند کیفیت بازگشت پذیری خانواده‌ها در فرهنگ ایرانی را اندازه گیری نماید. همچنین شواهد روایی همگرای این پرسشنامه، با مقیاس های مرتبط تأیید گردید. پايايي مقياس تاب‌آوري خانواده با دو شاخص پايايي سنجي، ضریب آلفای کرنباخ و ضریب تنصیف تأييد شد.

 


نتيجه ­گيري: براساس شواهد اين پژوهش، مقياس تاب‌آوري خانواده ابزاري مناسب و دارای شواهد روان سنجی مطلوب براي سنجش تاب‌آوري خانواده در جامعه ايراني محسوب مي‌شود.

اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‏ای (TA)بر دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی زوجین

 
 


 

 


هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای (TA) بر دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی زوجین بوده است.

 


روش :پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی، پیش ­آزمونپس ­آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بوده است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه­ ی زوجین بامشکلات خانوادگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره استان بوشهر در سال1390 بودند که از میان آن­ها تعداد 20 زوج که در آزمون دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی یک انحراف معیار پایین تر از میانگین کسب نموده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل ) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای به صورت یک جلسه 90 دقیقه‏ ای در هر هفته شرکت داده شدند اما گروه کنترل مداخله­ ای دریافت نکردند. بعد از یک هفته از پایان مداخله از هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس­ آزمون در متغیرهای مورد مطالعه به عمل آمد و پس از گذشت یک ماه نیز آزمون پیگیری اجرا گردید. برای تحلیل داده­ های حاصله از روش تحلیل MONCOVA  و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS16استفاده گردید.

 


يافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری وجود دارد (0001/0>P)، این نتایج کماکان در دوره پیگیری به طور معنی داری  پایدار بوده ­است.

 


نتیجه گيري: آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای موجب کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش کیفیت زندگی شده است.

 

 

پرسشنامه الگوهای ارتباطی: اعتبار و روایی


      هدف: مهارت های ارتباطی از جمله مهمترين مهارت هايي است كه در استحكام و بقاي رابطه ي زناشويي نقش دارند.بدین خاطر سنجش این مهارت ها دغدغه مهمی برای متخصصین محسوب می شده است. یکی از ابزارهایی که برای این منظور طراحی شده پرسشنامه الگوهای ارتباطی(کریستیسن و سولاوی،1984) است  که به کارگیری آن در جامعه هدف،  نیازمند وارسی علمی است. بر این اساس هدف مطالعه حاضر تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) در نمونه ای از زنان و مردان متاهل ایرانی بوده  است.

 


  روش:  نمونه اي از 401 (148 زن، 253 مرد) کارمند متاهلبه شیوه نمونه گیری  خوشه ای مرحلهای انتخاب شدند و مقياس هاي پرسشنامه الگوهای ارتباطی، پرسشنامه پرخاشگری، مقیاس زوجی انریچ، عاطفه  مثبت-منفی، سازگاری زناشویی، عزت نفس و رضایتمندی  را تكميل كردند.بمنظور بررسی ارتباط بین متغیرها، همبستگی پیرسون و بمنظوربررسی همسانی درونی متغیرها، آلفای کرونباخ بکار گرفته شد.

 


 يافته‏ ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد كه پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) از اعتبار مناسبی (آلفای کرونباخ 76/0) برخوردار است. علاوه براین، روایی همگرای پرسشنامه با مقیاس های ذکر شده (از 30/0 تا 95/0) بدست آمد.

 


نتيجه­ گيري: اعتبار و روایی مقدماتی پرسشنامه الگوهای ارتباطی در نمونه ای از زنان و مردان متاهل  ایرانی، علاوه بر این که  با نتایج دیگر کشورها همخوانی داشته است، امکان به کارگیری آن را در گستره های پژوهشی ونیزشناسایی نوع مهارتهای ارتباطی افراد متاهل را درمحیط های مشاوره ای فراهم می سازد.

اثر بخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار

 


هدف: اغلب مداخله­ ها و روش­های زوج درمانی در صدد افزایش رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار می­باشند. بهزیستی روانشناختی یک حالت از حضور نشانه­ های سلامت روانی، جسمی و اجتماعی است. هدف پژوهشحاضرتعییناثربخشيدرمانمبتنيبر بهبود كيفيت زندگي بربهزيستي روانشناختی زوجین ناسازگار می­باشد.

 


روش: این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه­ ی زوجین مراجعه کننده به بهزیستی شهرستان شیراز در سال1390 تشکیل می­دهند.نمونه این پژوهش شامل 40 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز بود که به صورت داوطلبانه از میان زوجین انتخاب ­شدند و به صورت تصادفی به دو گروه، گروه آزمایش (20 زوج) و گروه گواه (20 زوج) گمارده شدند. آزمودنی­های گروه آزمايش 8 جلسه مداخلهرا دريافتکردندوآزمودنی­های گروه گواه درليست انتظارقرارگرفتند. در این پژوهش از مقياس بهزيستي روانشناختي ریف استفاده شد. داده­ های پژوهش با روش­ تحلیل واریانس چند متغیری تجزيه و تحليل شدند.

 


يافته‌ها: نتايج تحليل واريانس چندمتغیری نشان دادكه درمان مبتني بركيفيت زندگي باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های مهارت محیطی، رشد شخصی، هدف در زندگی، روابط مثبت با دیگران و پذیرش خوددر گروه آزمایش شده است.

 


نتيجه‌ گيري: بر اساس يافته­ ها می توان نتيجه گيري کرد كه درمان مبتني بربهبود كيفيت زندگی شاخصهاي بهزيستي روانشناختی افراد را ارتقا مي­ ده

بررسی رابطه ساده و چندگانه بین سبک زندگی با تعالی خانواده

 


هدف: با توجه به اهميت سبك زندگي و نقش آن در رفتارهاي فردي، اجتماعي و خانوادگي كه مي‌تواند در ارتقاء و تعالي‌بخشي خانواده مؤثر واقع شود، اين پژوهش با هدف بررسي رابطه بين ابعاد سبك زندگي و تعالي خانواده در شهر اصفهان انجام شد.

 


روش: اين تحقيق از نوع همبستگي است. جامعه آماري خانواده‌هاي شهر اصفهان در سال 1390 بودندكه از بين آن‌ها 360 نفر (180 زوج) با روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي چند مرحله‌اي انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت است از: پرسشنامه سبك زندگي لعلي و عابدي (1390) و پرسشنامه كارآمدي خانواده از ديدگاه اسلام صفورايي (1388) بودند. داده‌هاي حاصل به روش همبستگي و رگرسيون چندگانه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.

 


يافته‌ها: نتايج تحقيق نشان داد بين ابعاد سبك زندگي و تعالي خانواده همبستگي مثبت و معني‌دار وجود داشت. بدين ترتيب كه از بين ابعاد سبك زندگي در گام اول، سلامت اجتماعي، 42/0 در گام دوم سلامت اجتماعي و سلامت روحاني 46/0 و در گام سوم سلامت اجتماعي، سلامت روحاني و سلامت روان‌شناختي 49/0 با تعالي خانواده همبستگي چندگانه معناداري داشتند.

 


نتيجه‌گيري: نتايج تحقيق نشان داد ابعاد سبك زندگي به ويژه سلامت اجتماعي، سلامت روحاني و سلامت روان‌شناختي با تعالي خانواده رابطه دارد. لذا مشاوران براي اصلاح و تغيير سبك زندگي خانواده بيشتر بر ابعاد اجتماعي و روحاني و جنبه‌هاي روان‌شناختي سبك زندگي تأكيد نمايند

« بعدی  ۳۴۹  ۳۴۸  ۳۴۷  ۳۴۶  ۳۴۵  ۳۴۴  ۳۴۳  ۳۴۲  ۳۴۱  ۳۴۰  ۳۳۹  ۳۳۸  ۳۳۷  ۳۳۶  ۳۳۵  ۳۳۴  ۳۳۳  ۳۳۲  ۳۳۱  ۳۳۰  قبلی »