هدف از اين پژوهش، تبيين کفايت شاخص هاي روانسنجي فرم فارسي پرسشنامه والدگري آلاباما بود. گروه نمونه مورد مطالعه در اين پژوهش شامل 773 دانش آموز دختر و پسر با ميانگين سني 14.5 بود. به منظور تهيه فرم فارسي براي پرسشنامه والدگري آلاباما، در ابتدا فرم انگليسي به فارسي ترجمه و سپس فرم فارسي براي اطمينان از انطباق مفهومي و فرهنگي به زبان انگليسي بازگردان شد. تمام شرکت کنندگان فرم فارسي پرسشنامه والدگري آلاباما را تکميل کرده و نتايج آزمون تحليل عامل به شيوه مولفه هاي اصلي حاکي از وجود شش عامل با نام هاي والدگري مثبت، مشارکت پدر، تنبيه بدني، اقتدار، ضعف در نظارت و عدم آگاهي از يکديگر بود. همبستگي نمره اين عوامل با نمره مقياس فرايندهاي خانواده حاکي از روايي همگرا و واگرا براي اين مقياس بود. همچنين ضرايب بازآزمايي و آلفا بيانگر اعتبار اين مقياس بود. در مجموع، نتايج اين مطالعه نشان داد که فرم فارسي پرسشنامه والدگري آلاباما از کفايت روانسنجي مناسبي براي استفاده در ايران برخوردار مي باشد.

اين پژوهش با هدف بررسي اثر داروي ضداضطرابي زولپيدم بر پيدايش وابستگي به مورفين به روش CPP در موش هاي سوري نر بالغ انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 56 سر موش سوري نر بالغ با وزن تقريبي 35-30 گرم و سن حدودا 80 روزه بود که به گروه هاي کنترل، شاهد و 5 گروه تجربي تيمار با مورفين، تيمار با زولپيدم با دوز حداقل و حداکثر و تيمار با مورفين+ زولپيدم با دوز حداقل و تيمار با مورفين+ زولپيدم با دوز حداکثر تقسيم گرديدند. از مورفين براي ايجاد وابستگي و از زولپيدم به عنوان يک داروي آرام بخش و ضد اضطراب استفاده شد و براي تشخيص ايجاد وابستگي از روش ترجيح مکان شرطي (يا به اختصارCPP ) استفاده گرديد. داده هاي به دست آمده با کمک آزمون تي مستقل مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد که بين گروه کنترل و شاهد اختلاف معني داري در ترجيح مکان خاصي وجود ندارد و همچنين بين گروه کنترل با گروه تجربي تيمار با زولپيدم نيز اختلاف معني داري در ترجيح مکان خاصي وجود ندارد. اما بين گروه کنترل و گروه تيمار با مورفين اختلاف معني داري در ترجيح مکان دريافت مورفين مشاهده گرديد و بين گروه تيمار با زولپيدم با دوزهاي حداقل و حداکثر+ مورفين نسبت به گروه تيمار با مورفين به تنهايي کاهش معني داري در ترجيح مکاني مشاهده شد. با توجه به يافته هاي پژوهش، به نظر مي رسد که زولپيدم به عنوان آگونيست گيرنده هاي GABA از طريق مهار مسيرهاي دوپامينرژيک باعث کاهش ترجيح مکان شرطي (CPP) القاشده با مورفين مي گردد.

پژوهش حاضر با هدف آزمودن الگويي از روابط جو ايمني و وجداني بودن با عملکرد ايمني با ميانجي گري انگيزش ايمني انجام شد. نمونه پژوهش حاضر شامل 332 نفر از کارکنان عملياتي يک شرکت صنعتي بود که با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان در اين پژوهش پرسشنامه هاي جو ايمني، فرم کوتاه شده پرسشنامه تجديدنظر شده شخصيت نئو (NEO)، انگيزش ايمني و عملکرد ايمني را تکميل نموده و روايي و پايايي همه پرسشنامه ها در حد قابل قبولي گزارش شدند. ارزيابي الگوي پيشنهادي با استفاده از الگويابي معادلات ساختاري (SEM) بر اساس نرم افزار AMOS 16 و SPSS 17 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهاي واسطه اي در الگوي پيشنهادي از روش بارون و کني استفاده شد و نتايج نشان داد که جو ايمني و وجداني بودن اثر مستقيم بر عملکرد ايمني و انگيزش ايمني دارند. همچنين، اثر واسطه اي کامل انگيزش ايمني در رابطه جو ايمني و وجداني بودن با عملکرد ايمني مورد تاييد قرار گرفت.

هويت تحصيلي بازتابي از انواع شايستگي، خودمختاري، هدفمندي، باورهاي کارآمدي و تجربه هيجان هاي رايجي است که نوجوانان در کلاس هاي درس با همسالان و معلمان شان دارند و مشخصه آن چگونه عمل کردن در عرصه هاي تحصيلي است. هدف از پژوهش حاضر، ارزيابي ويژگي هاي روان سنجي پرسشنامه منزلت هاي هويت تحصيلي است. براي دستيابي به اين هدف از طريق روش نمونه گيري خوشه اي، نمونه اي متشکل از 450 دانش آموز (229 دختر، 221 پسر) از جامعه دانش آموزان دختر و پسر پايه اول دبيرستان شهرستان ازنا انتخاب شد. آنان به پرسشنامه منزلت هاي هويت تحصيلي (AIS) و سياهه سبک هاي هويت (ISI-G6) پاسخ داده و پس از تعيين روايي محتوايي پرسشنامه منزلت هاي هويت تحصيلي، يافته ها نشان داد که الگوي به دست آمده از روايي محتوايي، برازش مناسبي با داده ها دارد. همبستگي متقابل منزلت هاي مختلف و نيز همبستگي منزلت هاي هويت تحصيلي با سبک هاي مختلف هويت، تعهد هويت و پيشرفت تحصيلي شواهدي دال بر روايي همگرا و واگراي مقياس هويت تحصيلي فراهم ساخت. ضريب پايايي ابزار نيز با دو روش همساني دروني (آلفاي کرونباخ) و بازآزمايي براي منزلت هاي موفق، ديررس و سردرگم رضايت بخش و براي هويت دنباله رو در حد متوسط بود. بر اساس يافته ها، مقياس منزلت هاي هويت تحصيلي داراي روايي و پايايي قابل قبولي در ميان دانش آموزان ايراني است.

ابزارهاي متعددي براي سنجش جوانب مختلف خانواده طراحي شده که هر کدام از اين ابزارها ابعاد متفاوتي را مورد بررسي قرار مي دهند. از آنجايي که ابزار واحدي براي سنجش تمام ابعاد خانواده وجود ندارد، از اين رو بررسي ويژگي هاي روانسنجي پرسشنامه هاي خانواده، به منظور استفاده در پژوهش ها، نقش مهمي در پژوهش هاي با محوريت خانواده ايفا مي کند. جامعه آماري اين پژوهش، شامل دانش آموزان دبيرستاني پايه هاي سوم و پيش دانشگاهي شهر شيراز و نمونه مورد مطالعه شامل 340 دانش آموز دبيرستاني (170 دختر و 170 پسر) به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در اين مطالعه، نسخه فارسي پرسشنامه پيوند والديني پارکر (PBI) بوده است. در اين پژوهش ويژگي هاي روانسنجي نسخه فارسي پرسشنامه پيوند والديني پارکر به وسيله تحليل عامل تاييدي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. نتايج حاصل از تحليل عاملي از وضعيت محتوايي چهار عاملي حمايت کرده و پس از انجام اعتبار همگرا، بررسي ها نشان مي دهد که پرسشنامه پيوند والديني پايايي و اعتبار مطلوبي براي انجام پژوهش هاي روانشناختي را داراست و از آن مي توان در پژوهش ها، خانواده درماني و بهبود روابط خانواده استفاده نمود

هدف از اجراي اين پژوهش، بررسي اثربخشي آموزش تفکر مثبت بر کيفيت زندگي زنان در شهرستان قشم بود. در اين پژوهش از روش آزمايشي با پيش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و گمارش تصادفي استفاده شد. جامعه آماري اين پژوهش را 300 نفر از زنان مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره شهرستان قشم تشکيل مي دادند که 60 نفر از آنها به طور تصادفي به دو گروه 30 نفره آزمايش و کنترل تقسيم شدند. ابتدا از هر دو گروه کنترل و آزمايش آزمون کيفيت زندگي به عمل آمد و سپس آزمودني هاي گروه آزمايش به مدت 10 جلسه، تحت آموزش تفکر مثبت قرار گرفتند، اما گروه کنترل هيچ آموزشي دريافت نکردند و بعد از آموزش مجددا آزمون کيفيت زندگي گرفته شد. داده هاي به دست آمده با استفاده از روش آماري تحليل کواريانس چند متغيره نشان داد که آموزش تفکر مثبت باعث بهبود کيفيت زندگي زنان شده، به ويژه در عملکرد جسماني، خستگي يا نشاط، سلامت عاطفي، عملکرد اجتماعي تاثيرات معني داري مشاهده شد

از آنجايي که خشم در برخي از موارد نتيجه ناتواني افراد در اتخاذ راه حل مناسب براي مشکلات روزمره خانوادگي است، آموزش مهارت هاي حل مساله و به کارگيري آن در تربيت فرزندان مي تواند از بروز رفتارهاي پرخاشگرانه والدين پيشگيري کند. هدف مطالعه حاضر ارزيابي اثربخشي آموزش روش تربيتي مبتني بر حل مساله بر تغيير روش تربيتي والدين و کاهش خشم آنها نسبت به فرزندان است. در اين مطالعه والدين 29 کودک به صورت داوطلبانه در کارگاه هاي آموزش والدين شرکت کردند. در اين کارگاه ها والدين در زمينه استفاده از روش حل مساله و تغيير روش تربيتي خود در مواجهه با رفتارهاي چالش برانگيز کودکان و واکنش مناسب نسبت به آنها آموزش ديدند. کارگاه ها به مدت 9 جلسه دو ساعته و يک روز در هفته برگزار مي شدند. ابزارهاي پژوهش حاضر پرسشنامه ارزيابي روش تربيتي والدين و پرسشنامه ارزيابي ميزان خشم والدين بوده است. نتايج نشان داد که آموزش روش حل مساله به والدين در بهبود سبک تربيتي و کاهش رفتارهاي خشم آلود آنها نسبت به فرزندان موثر بوده است

هدف اين مطالعه، بررسي ساختار تاييدي يک عاملي و دو عاملي نسخه فارسي مقياس عزت نفس روزنبرگ بر روي نمونه اي از دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز بود. در اين مطالعه 129 (74 پسر و 55 دختر) دانشجو از بين دانشجويان سال اول ساکن در خوابگاه هاي دانشجويي دانشگاه شهيد چمران اهواز به صورت نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده و آنها مقياس عزت نفس روزنبرگ را تکميل نمودند. تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS-16 انجام شد. يافته نشان داد که مدل يک عاملي برازنده داده ها نيست و ميزان خطا (REMSE) برابر با 0.1 است. اما مدل دو عاملي اقتباس شده از رجبي و بهلول (1386) با دو شاخص اصلاح و ميزان خطاي 0.05 برازنده داده ها است. در نتيجه پژوهشگران مي توانند از ساختار دو عاملي ايجاد شده نسخه فارسي مقياس عزت نفس روزنبرگ در زمينه هاي مختلف پژوهشي، آموزشي و درماني استفاده کنند

اين پژوهش با هدف اثربخشي آموزش مهارت هاي فرزندپروري بر مشکلات رفتاري کودکان پيش دبستان 6-4 ساله شهر اصفهان، صورت گرفت. جامعه آماري اين پژوهش شامل کليه والديني که کودکان آنها در مهد کودک هاي شهر اصفهان در سال 1389 ثبت نام نموده و در آنجا مورد آموزش قرار گرفتند، مي باشد. با توجه به ميزان برآورد حجم آماري و روش پژوهش که تجربي از نوع پيش آزمون و پس آزمون با گروه آزمايش و کنترل بود، تعداد 60 نفر به صورت خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفي 30 نفر در گروه آزمايش و 30 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. آنگاه گروه آزمايش تحت آموزش شيوه هاي فرزندپروري، طي 6 جلسه 90 دقيقه اي قرار گرفتند و در پايان دو مرتبه از هر دو گروه پرسشنامه رفتاري راتر کودکان گرفته شد. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون تحليل کواريانس استفاده شد. نتايج نشان داد که ميانگين نمرات مشکلات رفتاري کودکان در دو گروه تفاوت معنادار در سطح (p<0.05) داشت. بدين معني که نمرات گروه آزمايش پس از دريافت آموزش شيوه هاي فرزندپروري نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد. بنابراين با توجه به يافته هاي اين پژوهش، مي توان گفت که آموزش و آگاهي والدين از نحوه برخورد صحيح با کودک خود و کسب آگاهي از موثرترين شيوه هاي فرزندپروري (روش مقتدرانه) و برخورد مناسب با کودک، نه تنها مي تواند مشکلات رفتاري کودکان را کاهش دهد؛ بلکه در اثر آرامش روان آنان فرصت بهتري براي رشد و يادگيري در اختيار آنان قرار خواهد گرفت

هدف از پژوهش حاضر بررسي نقش واسطه اي متغير بخشايش در رابطه ويژگي هاي شخصيتي و بهزيستي روانشناختي در نوجوانان شهر شيراز بود. بدين منظور تعداد 328 نفر از دانش آموزان دبيرستان هاي شهر شيراز با ميانگين سني 17 سال به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و آنها مقياس هاي مورد نظر را تکميل کردند. در اين پژوهش از سه مقياس پنچ عاملي شخصيت، بهزيستي روانشناختي و بخشايش صفت استفاده شد. روايي و پايايي اين مقياس ها در حد رضايت بخشي محاسبه شد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها، از روش تحليل رگرسيون چندگانه به شيوه همزمان و منطبق با مراحل بارون و کني استفاده گرديد. يافته ها بيانگر اين بود که بعد روان رنجوري از ابعاد پنچ عامل شخصيت پيش بين منفي و معني دار بخشايش و بهزيستي روانشناختي بود. ابعاد برون گرايي، گشودگي، توافق پذيري و وظيفه شناسي هم به طور مثبت و معني دار پيش بيني کننده بخشايش و بهزيستي روانشناختي بودند. همچنين نتايج نشان داد که ابعاد پنچ عامل شخصيتي با واسطه بخشايش مي توانند بر بهزيستي روانشناختي تاثيرگذار باشند. در نهايت مي توان گفت که ابعاد مثبت شخصيتي با فعال کردن عواطف مثبت بر بخشايش و فرايندهاي بخشايش موثر هستند و از اين طريق مي توانند بر بهزيستي روانشناختي تاثيرگذار باشند

هدف از اين مطالعه تبيين شاخص هاي روان سنجي نسخه فارسي مقياس «خودکارآمدي در مدرسه» بود. اين مقياس شامل 15 ماده مي باشد که به صورت مدرج هفت نمره اي (1= کاملا غلط تا 7= کاملا درست) نمره گذاري مي گردد. در ابتدا نسخه انگليسي اين مقياس به فارسي ترجمه و سپس مورد ترجمه بازگردان قرار گرفت. پس از اطمينان از کفايت مفهومي نسخه فارسي، اين مقياس بر روي يک گروه 166 نفر از دانش آموزان پايه اول راهنمايي ناحيه سه شيراز با ميانگين سني 12.1 و انحراف معيار 0.63 که به روش شيوه خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شده بودند، به اجرا در آمد. به منظور بررسي ساختار عاملي اين مقياس روش تحليل عامل به شيوه مولفه هاي اصلي با استفاده از چرخش واريماکس استفاده گرديد. نتايج اين تحليل حاکي از وجود دو عامل بود که تحت عناوين «کارايي تحصيلي» و «انگيزش تحصيلي» نامگذاري گرديد. به منظور تعيين روايي همگرا، همبستگي اين مقياس با «آزمون عملکرد تحصيلي» و «پرسشنامه آگاهي هاي فراشناختي» اندازه گيري شد که حاکي از کفايت روايي اين مقياس بود. همچنين رابطه منفي معناداري بين نمرات اين مقياس و «پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون» وجود داشت که روايي واگرا را مورد تاييد قرار داد. پايايي اين مقياس نيز با استفاده از شاخص ضريب آلفا محاسبه گرديد. در مجموع نتايج اين پژوهش حمايت تجربي کافي براي استفاده از اين مقياس در دانش آموزان دوره راهنمايي را فراهم مي کند

هدف از پژوهش حاضر تبيين نقش واسطه گري خودکارآمدي بين متغيرهاي سبک هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت بود. جامعه آماري کليه دختران دبيرستاني شهرستان ابرکوه را در بر گرفت. نمونه آماري شامل 200 دانش آموز دختر رشته انساني بود. روش نمونه گيري مورد استفاده در اين پژوهش خوشه اي چند مرحله اي بود. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه انگيزش پيشرفت و پرسشنامه خودکارآمدي و پرسشنامه سبک هاي يادگيري مي باشد. داده ها به شيوه آماري تحليل مسير مورد تحليل قرار گرفت. نتايج تحليل حاکي از آن بود که خودکارآمدي نقش واسطه گري معناداري براي متغير سبک هاي يادگيري همگرا و واگرا و متغير انگيزش پيشرفت ايفا مي کند و سبک هاي يادگيري جذب کننده و انطباق يابنده با خودکارامدي و انگيزش پيشرفت رابطه معناداري ندارد