ساخت و اعتباریابی مقیاس هوش چندگانه زمینه ای بر اساس نظریه پنتاگون

هدف اين پژوهش، ساخت و اعتباريابي مقياس هوش چندگانه زمينه اي بر اساس نظريه پنتاگون بود. روش پژوهش حاضر توصيفي و از نوع تحليلي و پيمايشي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل کليه دانشجويان دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شيراز بود که با استفاده از نمونه گيري تصادفي خوشه اي، کليه دانشجويان ترم 6 و 8 اين دانشکده انتخاب شدند. براي ساخت ابزار پژوهش، ابتدا زيرمقياس ها و گويه هاي هوش چندگانه زمينه اي بر اساس مدل هوش يادگيري پنتاگون (چنگ، 2000) بيرون کشيده شده و سپس اعتبار صوري، محتوايي و سازه و پايايي آن با استفاده از نرم افزارهاي spss 18 و Lisrel 8.54 محاسبه و پس ازحذف ملاک ها و نشانگرهاي غير معتبر و بدون پايايي، مقياس نهايي آماده شد. نتايج مطالعه بر اساس مقياس ساخته شده نشان داد که 1- ميانگين انواع هوش چندگانه زمينه اي دانشجويان دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي بالاتر از حد متوسط اما پايين تر از حد مطلوب مي باشد. 2- بالاترين ميانگين هوش چندگانه دانشجويان مربوط به هوش اجتماعي و پايين ترين ميانگين مربوط به هوش سياسي آنان مي باشد. 3- بين ميانگين انواع هوش هاي چندگانه دانشجويان رشته هايمختلف تفاوت معناداري وجود دارد. 4- بين ميانگين انواع هوش هاي چندگانه دانشجويان زن و مرد تفاوت معناداري وجود دارد. 5- بين ميانگين انواع هوش چندگانه دانشجويان خوابگاهي و غير خوابگاهي دانشکده تفاوت معناداري وجود ندارد.

روش فازی در پژوهش، پلی ما بین روش های كمی و كیفی

منطق فازي يک نوع منطق چندارزشي است که ريشه در افکار افلاطون و فلسفه شرقي دارد، اما نخستين بار در سال 1965 ميلادي، دانشمند ايراني الاصل و استاد دانشگاه برکلي (پروفسور لطفعلي عسگرزاده) ملقب به پروفسور «زاده»، منطق فازي را مطرح کرد. برخلاف منطق دو ارزشي ارسطويي که به دنبال پاسخ آري و يا نه براي تعميم به تمام پديده ها مي باشد (همچون پوزيتيويسم)، منطق فازي جهان را همان گونه که هست معرفي مي کند. منطق فازي با طبيعت، سرشت و فطرت انسان قرين تر بوده و به فلسفه شرقي و اديان نزديک تر است. با وجود منفعت هاي زياد منطق فازي (به دليل نقش برجسته رياضيات در آن)، مشکل عمده اين منطق رياضي اين است که توليدکننده الگوهاي فکري بشري نيست. زيرا الگوهاي فکري بشري اغلب شهودي هستند و رياضيات از درک پيچيدگي هاي آن عاجز است. در روش فازي، رويکرد کمي و کيفي حضور همزمان دارند و اين روش پلي بين روش کمي و کيفي برقرار مي سازد.

 

واسطه گری عزت نفس بر كیفیت زندگی و رفتارهای پر خطر در بین دانشجویان

هدف از اجراي اين پژوهش، بررسي نقش بارز و تاثيرگزار واسطه اي عزت نفس بر کيفيت زندگي و رفتارهاي پر خطر در بين دانشجويان شاغل به تحصيل در دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت بوده است. اين پژوهش از نوع توصيفي به روش همبستگي است که نمونه مورد نظر 300 دانشجو (144 دانشجوي پسر و 156 دانشجوي دختر) دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت با ميانگين سني 24.75 سال بوده است. روش به شيوه خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شده و با مقياس کيفيت زندگي بهداشت جهاني (WHOQOL-BREF) و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه رفتارهاي پرخطر (YRBSS) مورد ارزيابي قرار گرفتند. داده ها از روش تحليل مسير به شيوه رگرسيون سلسله مراتبي بارون و کني و آمار توصيفي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج تحليل رگرسيون سلسله مراتبي نشان داد که کيفيت زندگي به ميزان 0.24- به طور مستقيم (p<0.001) بر رفتارهاي پرخطر تاثير گذاشته که نشان دهنده رابطه منفي معکوس معني دار بين اين دو متغير بوده و نشان داده شد که با وارد نمودن متغير عزت نفس در معادله مفروض پيش بيني شده، کيفيت زندگي به ميزان0.10 - اثر غير مستقيم (p<0.001) به همراه دارد و نشان دهنده نقش واسطه گري عزت نفس در کاهش اثرات کيفيت زندگي در بروز رفتارهاي پرخطر مي باشد. همچنين کيفيت زندگي به ميزان 0.52 به طور مستقيم بر عزت نفس دانشجويان اثر گذاشته که بيانگر رابطه مستقيم اين دو متغير بوده است که ارتقاء کيفيت زندگي موجب افزايش عزت نفش دانشجويان مي گردد.

تاثیر نوسانات هورمون های تستوسترون و پروژسترون بر میزان رضایت مندی جنسی با كنترل عامل رضایت مندی زناشویی در گروهی از زنان 30 تا 50 سال

هدف اصلي اين پژوهش بررسي تاثير نوسانات هورمون هاي تستوسترون و پروژسترون بر ميزان رضايت جنسي با کنترل عامل رضايت مندي زناشويي در گروهي از زنان 30 تا 50 سال شهر کازرون بود. بدين منظور از بين زنان متاهل 30 تا 50 سال شهر کازرون، تعداد 100 نفر از کساني که شرايط ورود به مطالعه را داشتند، به شيوه نمونه گيري در دسترس، انتخاب و با پرسشنامه هاي استاندارد رضايت جنسي و رضايت مندي زناشويي انريچ، مورد ارزيابي قرار گرفتند. ميزان تستوسترون و پروژسترون با خونگيري در مرحله فوليکولار (بين روزهاي 12 تا 18 قاعدگي) و به کمک دستگاه اليزا و کيت هاي هورموني تهيه شده از شرکت مونوبايند، اندازه گيري شد. داده هاي به دست آمده با استفاده از تحليل رگرسيون چندگانه و روش ضريب همبستگي سهمي، تحليل شد. نتايج نشان داد که بين ميزان رضايت جنسي و نوسانات هورمون تستوسترون و پروژسترون با کنترل عامل رضايت مندي زناشويي رابطه معناداري وجود دارد. نوسانات هورمون پروژسترون و تستوسترون قادر به پيش بيني تغييرات مربوط به رضايت جنسي زنان مي باشند. به طوري که براي رضايت جنسي زنان، نوسانات هورمون پروژسترون داراي بيشترين توان تبيين بوده است و به دنبال آن نوسانات هورمون تستوسترون در مرحله دوم پيش بيني رضايت جنسي زنان مي باشد. نوسانات هورمون پروژسترون و تستوسترون به همراه رضايت مندي زناشويي قادر به پيش بيني تغييرات مربوط به رضايت جنسي زنان مي باشند. بنابراين مي توان نتيجه گرفت که نوسانات هورمون تستوسترون و پروژسترون در زنان، بر ميزان کيفيت روابط زناشويي موثر بوده و در بحث کاهش رضايت جنسي مي توان تغييرات هورمون هاي مذکور را مدنظر قرار داد.

مدل مفهومی چگونگی سوء مصرف شیشه

هدف از اين مطالعه تبيين فرايند اعتياد جوانان و سهم خانوده و دوستان در آن بود. در اين مطالعه با استفاده از روش کيفي و تکنيک نظريه پديدار گشته از تجربه براي دستيابي به اين هدف تلاش شده است. در اين تحقيق با نمونه گيري هدفمند، 12 نفر از معتادان به شيشه انتخاب شده و سپس مصاحبه عميق از آنها به عمل آمد. سپس بر اساس يافته ها، مقوله ها در چند مرحله با استفاده از کدگذاري آزاد و محوري به دست آمد. براي به دست آوردن يافته ها با روش چرخشي بين نظريه ها و داده ها به بسط مفاهيم نظريه پرداخته در اين بسط از الگوهاي آسيب اجتماعي و فرزندپروري استفاده شده است. مقوله هاي پديدار گشته در پژوهش حاضر مقوله هاي اصلي سبک والدگري، يادگيري اجتماعي و باورهاي سترون شده درباره اعتياد است که مقوله اصلي داراي زيرمقوله هاي فرعي مي باشد. زيرمقوله سبک والدگري، رابطه والدين با فرزندان، رابطه والدين با يکديگر، انعطاف ناپذيري در سبک، سرمايه هاي خانواده است. زيرمقوله يادگيري اجتماعي، دوستان مصرف کننده و وجود فرد مصرف کننده در خانواده است. زيرمقوله باورهاي سترون شده تعاريف مطلوب، توجيه عمل، عدم قبول مسووليت نتيجه عمل است. سبک هاي والدگري و سرمايه هاي خانوادگي از يک سو و ملحق شدن به گروه هاي دوستي که مصرف کننده نيز هستند، از سوي ديگر نوعي گرايش به مصرف در فرد به وجود مي آورد که اين تمايلات رفته رفته باورهايي را در فرد ايجاد کرده که در ابتدا مشوق مصرف از روي کنجکاوي يا تفريحي بوده، اما به مرور باورهاي سترون نسبت به اعتياد در فرد ايجاد و تثبيت مي شود که اجبار، ولع و تنوع در مصرف شکل مي گيرد.

فراتحلیل اثربخشی درمان شناختی - رفتاری در درمان سوء مصرف مواد و سلامت عمومی افراد وابسته به مواد مخدر

با توجه افزايش استفاده از شيوه هاي گروه درماني در درمان سوء مصرف مواد، تاکنون يک مطالعه علمي نظام مند مقالات و ترکيب نتايج مختلف پيرامون آن صورت نگرفته است. هدف از اين فراتحليل، بررسي ميزان اثربخشي درمان شناختي - رفتاري بر ترک سوء مصرف مواد و رفتارهاي رواني وابسته به آن بود. از روش فراتحليل براي بررسي 10 مورد از 32 پژوهش که از نظر روش-شناختي مورد قبول بودند، استفاده شد. با استفاده از ميانگين، اندازه اثر روش-درماني مذکور مورد مقايسه قرار گرفت. اندازه اثر مداخلات رفتاري - شناختي که از 0.47 تا 0.83 ميزان در نوسان بود، اثربخشي اين روش درماني را در مورد سوء مصرف مواد موثر نشان داد. اين ميزان بر اساس جدول کوهن بالا بود. همسو با ساير تحقيقات آزمايشي و همبستگي، مداخلات رفتاري شناختي بر ترک و پيشگيري از عود سوء مصرف مواد و نشانه هاي رواني چون اضطراب و افسردگي بسيار موثر است.

نقش باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه در پیوند بین فرسودگی و استرس شغلی با رفتارهای غیر اخلاقی: گسترش یك نظریه در ایران

اين پژوهش با هدف بررسي نقش باور به دنياي عادلانه و ناعادلانه در پيوند بين فرسودگي و استرس شغلي با رفتارهاي غيراخلاقي به مرحله اجرا درآمد. شواهد پژوهشي قبلي حاکي از آن است که باور به دنياي عادلانه مي تواند اثرات استرس بر افراد را مورد تعديل قرار دهد. اين پژوهش از نوع پژوهش هاي همبستگي است. جامعه آماري پژوهش را کارکنان يک سازمان دولتي در بهار و تابستان 1389 تشکيل دادند که از بين آنها 287 نفر به شيوه سهل الوصول براي شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه باور به دنياي عادلانه با 7 سوال،  پرسشنامه باور به دنياي ناعادلانه با 4 سوال، استرس شغلي با 5 سوال، فرسودگي شغلي با 4 سوال و رفتارهاي غيراخلاقي با 4 سوال بود. داده هاي حاصل از پرسشنامه هاي پژوهش با استفاده از تحليل رگرسيون سلسله مراتبي تعديلي مورد تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از تحليل رگرسيون سلسله مراتبي نشان داد که باور به دنياي عادلانه، رابطه استرس شغلي با رفتارهاي غيراخلاقي را تعديل مي نمايد. بدين معني که وقتي باور به دنياي ناعادلانه در حد پاييني است، افزايش استرس شغلي منجر به افزايش رفتارهاي غيراخلاقي مي شود. بر اساس يافته هاي اين پژوهش، با تقويت باور به دنياي عادلانه، مي توان از پيوند ميان استرس شغلي و رفتارهاي غيراخلاقي جلوگيري کرد.

اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت زمان بر اهمال كاری دانش آموزان

در اين پژوهش اثربخشي آموزش مهارت هاي مديريت زمان بر اهمال کاري دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفته است. بدين منظور نمونه اي شامل 70 دانش آموز به صورت نمونه گيري تصادفي خوشه اي چندمرحله اي از بين تمامي دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان تبريز انتخاب و سپس به صورت تصادفي ساده در دو گروه آزمايش (n=35) و کنترل (n=35) قرار گرفتند. در مرحله بعد، ابتدا پرسشنامه اهمال کاري تاکمن (پيش آزمون) در هر دوگروه (آزمايش و کنترل) اجرا شد. سپس گروه آزمايش در طي 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش مهارت هاي مديريت زمان قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات پرسشنامه اهمال کاري (پس آزمون) دوباره در هر دو گروه مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با روش تحليل آنووا مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج به دست آمده حاکي از آن است که آموزش مهارت هاي مديريت زمان، اهمال کاري را در دانش آموزان کاهش مي دهد. مي توان نتيجه گرفت که اغلب دانش آموزان در طول سال تحصيلي برنامه مدوني براي مديريت زمان مطالعه خود ندارند و اين باعث پسرفت و شکست در عملکرد تحصيلي شده و منجر به کاهش در احساس خودکارآمدي و گرايش دانش آموزان به طرف اهمال کاري مي شود. بنابراين لازم است تا آموزش مديريت زمان با تاکيد بيشتري انجام گيرد تا باعث نهادينه شدن مديريت زمان در آنها شود.

نقش واسطه گری استرس شغلی در رابطه بین سرمایه روانشناختی با عملكرد شغلی كاركنان

هدف از انجام پژوهش حاضر تبيين نقش واسطه گري استرس شغلي در رابطه بين سرمايه روانشناختي با عملکرد شغلي کارکنان واحد عملياتي منطقه دشتگز شرکت نفت و گاز گچساران مي باشد. به لحاظ ماهيت و اهداف، اين پژوهش از نوع نظري و براي اجراي آن از روش همبستگي استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل 300 نفر از کارکنان واحد عملياتي يکي از مناطق شرکت نفت مي باشند. براي تعيين حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 169 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد شده که با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده اند. براي گردآوري داده ها از 3 پرسشنامه استرس شغلي، عملکرد شغلي و سرمايه هاي روانشناختي استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان داد که بين استرس و عملکرد شغلي رابطه منفي و معنادار و بين سرمايه روانشناختي و عملکرد شغلي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنين يافته هاي پژوهش نشان داد که استرس شغلي نقش واسطه اي در رابطه بين سرمايه روانشناختي با عملکرد شغلي ايفا کرده و سبب کاهش اثر سرمايه روانشناختي بر روي عملکرد شغلي مي شود.

نقش واسطه گری جهت گیری مذهبی برای سبكهای فرزندپروری و معنای زندگی در دانش آموزان پایه سوم دوره دبیرستان شهر شیراز

هدف از اين تحقيق، تبيين نقش واسطه گري جهت گيري مذهبي در رابطه بين سبک فرزندپروري والدين و معناي زندگي دانش آموزان پايه سوم دبيرستان شهر شيراز بود. به منظور انجام اين پژوهش، 271 نفر از دانش آموزان سال سوم دبيرستان شهر شيراز (138 دختر و 133 پسر) به شيوه نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي، انتخاب شدند. جهت جمع آوري داده ها از پرسشنامه سبک فرزندپروري والدين ديانا بامريند (1967 م) و معنادار بودن زندگي (صالحي، 1374) و پرسشنامه جهت گيري مذهبي (البرزي، 1382) استفاده شد. به منظور تجزيه و تحليل داده هاي خام از شيوه آماري تحليل مسير استفاده شد. نتايج تحليل نشان داد که در مجموع 41% از واريانس معناي زندگي توسط جهت گيري مذهبي همانندسازي شده و سبک فرزندپروري والدين قابل پيش بيني است. بنابراين نتايج به دست آمده نشان داد که جهت گيري مذهبي نقش واسطه گري معنادار براي سبک فرزندپروري و معناي زندگي دانش آموزان پايه سوم دبيرستان بازي مي کند

اثربخشی مشاوره گروهی راه حل محور بر سلامت عمومی دانش آموزان پسر تك سرپرست مقطع متوسطه

اين پژوهش با هدف بررسي اثربخشي مشاوره گروهي با تاکيد بر درمان راه حل محور، بر سلامت عمومي دانش آموزان پسر تک سرپرست مقطع متوسطه شهر تربت حيدريه صورت گرفت. در اين مطالعه جامعه آماري شامل تمامي دانش آموزان تک سرپرست مشغول به تحصيل در دبيرستان ها و هنرستان هاي عادي سطح شهر تربت حيدريه در سال تحصيلي 91-92 بود. ابتدا يک هنرستان و يک دبيرستان به صورت خوشه اي انتخاب گرديد و از بين دانش آموزان تک سرپرست آن مدارس 30 نفر گمارش شدند و به صورت تصادفي در دو گروه 15 آزمايش و کنترل قرار گرفتند. روش مشاوره گروهي راه حل محور بر روي گروه آزمايش در 7 جلسه اجرا گرديد. ابزار پژوهش در اين تحقيق پرسشنامه سلامت عمومي 28 ماده اي بود. تحليل داده ها با استفاده از t مستقل و کواريانس چند متغيره انجام گرديد. نتايج نشان داد که مشاوره گروهي باعث افزايش سلامت عمومي گرديده و بر مولفه هاي سلامت عمومي (کاهش افسردگي، اضطراب) تاثير معناداري داشته است و در بدکارکردي اجتماعي و نشانه هاي جسماني تاثير معنادار نبوده است.

خوشه بندی: ابزاری برای آنالیز داده ها در مطالعات كمی و آمیخته

در اين مطالعه خوشه بندي به عنوان يکي از روش هاي داده کاوي توصيفي جهت استفاده در مطالعات آموزشي و روانشناختي مطرح مي گردد. گروه بندي داده هاي پژوهش در مطالعات قبلي در حوزه هاي آموزشي و روانشناختي توسط ميانگين، ميانه و برد صورت گرفته است که داراي نواقص و محدوديت هايي مي باشد. لذا در اين مطالعه خوشه بندي به عنوان ابزاري جايگزين با قابليت هاي متعدد در مطالعات کمي و آميخته معرفي مي گردد. بدين منظور، ابتدا تعريف اجمالي از خوشه بندي ارائه گرديده و سپس مراحل ششگانه اجراي فرايند خوشه بندي (انتخاب متغيرهاي خوشه بندي، انتخاب روش خوشه بندي، انتخاب معيار شباهت/تفاوت، انتخاب الگوريتم خوشه بندي، انتخاب تعداد خوشه و بررسي اعتبار و تفسير نتايج خوشه بندي) توسط داده هاي کمي مرتبط با روانشناسي يادگيري رياضيات بيان مي گردد تا ضمن آشنايي بيشتر پژوهشگران حوزه مطالعات آموزشي و روانشناختي با اين ابزار، نتايج جديدي در زمينه روانشناسي يادگيري رياضيات مطرح گردد. نتايج اعمال خوشه بندي بر روي داده ها نشان مي دهد که از خوشه بندي مي توان براي بررسي ارتباط متغيرهاي مختلف بر متغير وابسته در مطالعات کمي و شناسايي کانديداهاي شرکت در مصاحبه در مطالعات آميخته استفاده کرد.

« بعدی  ۳۶۱  ۳۶۰  ۳۵۹  ۳۵۸  ۳۵۷  ۳۵۶  ۳۵۵  ۳۵۴  ۳۵۳  ۳۵۲  ۳۵۱  ۳۵۰  ۳۴۹  ۳۴۸  ۳۴۷  ۳۴۶  ۳۴۵  ۳۴۴  ۳۴۳  ۳۴۲  قبلی »