اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود كیفیت زندگی دانشجویان

هدف پژوهش حاضر تعيين اثربخشي برنامه آموزش مهارت هاي زندگي بر بهبود کيفيت زندگي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي بود. براي دستيابي به اين هدف از روش پژوهش شبه تجربي با طرح پيش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. از بين کليه دانشجويان دانشکده مديريت و حسابداري دانشگاه آزاد اسلامي واحد اسلامشهر درسال تحصيلي 91-90، 30 دانشجو که در ارزيابي کيفيت زندگي کمترين نمره را در پرسشنامه فرم کوتاه زمينه يابي سلامت (SF-36، واروشربن، 1992 نقل از منتظري، گشتاسبي و وحداني نيا، 1384) به دست آورده بودند، انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفري (گواه و آزمايش) جايگزين شدند. جلسه هاي آموزش گروهي مهارت هاي زندگي به مدت 9 جلسه 1.5 ساعته به صورت هفتگي اجرا شد. نتايج آزمون تحليل کوواريانس نشان دادند که برنامه آموزش مهارت هاي زندگي توانسته است سلامت رواني و جسماني دانشجويان را به طور معناداري افزايش دهد. با توجه به يافته هاي به دست آمده مي توان نتيجه گرفت آموزش مهارت هاي زندگي در بهبود کيفيت زندگي دانشجويان اثرگذار است.

فراتحلیل اثربخشی مداخله های روان شناختی بر میزان شادكامی جامعه ایرانی

هدف از پژوهش حاضر فراتحليل اثربخشي مداخله هاي روان شناختي بر ميزان شادکامي جامعه ايراني بود. نمونه پژوهش شامل 16 مطالعه و 770 شرکت کننده بود. داده ها با استفاده از چک ليست فراتحليل کوهن تحليل شدند. نتايج گوياي اندازه اثر بالاي مداخله هاي روان شناختي بر ميزان شادکامي بود (d=1.30، P<0.001). بر اين اساس مشخص شد روي آورد درماني فوردايس بالاترين اندازه اثر و آموزش راهبردهاي شاکرانه کمترين اندازه اثر را در ارتقاي شادکامي دارند. نتيجه نهايي پژوهش مبين اثربخشي مداخله هاي روان شناختي بر ارتقاي شادکامي جامعه ايراني بود.

اثربخشی برنامه رایانه یار حافظه كاری بر بهبود كنش های اجرایی دانش آموزان ناشنوا

اين بررسي با هدف تعيين اثربخشي برنامه رايانه يار حافظه کاري بر بهبود کنش هاي اجرايي دانش آموزان ناشنوا انجام شد. 18 دانش آموز پسر ناشنوا انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه جايگزين شدند. آزمودني ها به آزمون استروپ (استروپ، 1935)، آزمون عملکرد مداوم (رازولد، مرسکي، ساراسون، برنسوم، و بک، 1965)، نسخه رايانه اي برج لندن (موريس، احمد، استد، و تون، 1993)، و آزمون حافظه کاري کورنولدي (کورنولدي و وکيا، 1995)، پاسخ دادند. گروه آزمايش، برنامه رايانه يار حافظه کاري (بخاراييان، 1389) را در 20 جلسه آموزشي 45 دقيقه اي گذراندند. نتايج آزمون t نشان دادند نمره پس آزمون کنش هاي اجرايي دانش آموزان ناشنوا به صورت معنادار تغيير يافته است. پيگيري پس از يک ماه حاکي از عدم تغيير ميانگين کنش اجرايي در دانش آموزان ناشنوا بود. يافته ها اين نکته را آشکار کردند که برنامه رايانه يار حافظه کاري در بهبود کنش هاي اجرايي دانش آموزان ناشنوا موثر است.

 

نقش واسطه ای راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان در رابطه بین سبك های دلبستگی و ناگویی هیجانی اصل مقاله

هدف اصلي اين پژوهش تعيين اثر واسطه اي راهبردهاي نظم دهي شناختي هيجان در رابطه بين سبک هاي دلبستگي ايمن، اجتنابي و دوسوگرا با ناگويي هيجاني بود. 256 زن و مرد تهراني (115 مرد، 141 زن) به صورت داوطلب در اين پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد سياهه دلبستگي بزرگسال (AAI، بشارت، 1384، 2011)، مقياس ناگويي هيجاني تورنتو (FTAS، بگبي، پارکر و تيلور، 1994) و پرسشنامه نظم دهي شناختي هيجان (CERQ، گارنفسکي و کرايج، 2006) را تکميل کنند. نتايج نشان دادند بين سبک دلبستگي ايمن با ناگويي هيجاني رابطه منفي معنادار و بين سبک هاي دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا با ناگويي هيجاني رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتايج تحليل رگرسيون نشان دادند دو دسته راهبردهاي سازش يافته و سازش نايافته نظم دهي شناختي هيجان در رابطه بين سبک هاي دلبستگي و ناگويي هيجاني تاثير واسطه اي دارند. سبک هاي دلبستگي ايمن و ناايمن از طريق راهبردهاي سازش يافته و سازش نايافته نظم دهي شناختي هيجان در دو جهت متضاد تغييرات مربوط به ناگويي هيجاني را پيش بيني مي کنند. بر اساس يافته هاي اين پژوهش، مي توان نتيجه گرفت تاثير واسطه اي راهبردهاي نظم دهي شناختي هيجان در رابطه بين سبک هاي دلبستگي و ناگويي هيجاني جزيي است.

 

فراتحلیل مطالعات اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی

هدف پژوهش حاضر فرا تحليل مطالعات اثربخشي آموزش مهارت هاي زندگي بر سلامت رواني دانش آموزان و دانشجويان ايراني بود. نمونه مطالعات مورد استفاده شامل 27 مطالعه انجام شده از 1380 تا 1391 در سراسر ايران بود که 3089 نفر شرکت کننده را دربر مي گرفت. داده هاي حاصل، با روش اندازه اثر تفاوت ميانگين استاندارد شده يا d کوهن (1988) براي مدل اثرهاي ثابت مورد فرا تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان دادند که ميانگين اندازه اثر کلي مطالعات مورد بررسي براي مدل اثرات ثابت 1.834 و براي اثرات تصادفي 3.117 است که هر دو در سطح P<0.001 معنادار بودند. با توجه به اينکه اندازه هاي اثر ناهمگون بودند، نسبت به جست و جوي متغيرهاي تعديل کننده اقدام شد. نتايج نشان دادند بين اندازه اثر مطالعات مورد بررسي با توجه به طرح پژوهش و جنس شرکت کنندگان، تفاوت معناداري وجود ندارد اما بين اندازه اثر مطالعات مورد بررسي با توجه به سن شرکت کنندگان و تعداد جلسه هاي آموزش مهارت هاي زندگي تفاوت معناداري وجود دارد.

ویژگی های روان سنجی مقیاس اضطراب كودكان پیش دبستانی (فرم معلم

پژوهش حاضر به تعيين ويژگي هاي روان سنجي فرم معلم مقياس اضطراب کودکان پيش دبستاني در نمونه اي از کودکان 4 تا 6 ساله شهر اهواز پرداخت. براي اين منظور، از بين مهدکودک هاي مناطق چهارگانه اهواز، 158 کودک به روش نمونه برداري تصادفي چندمرحله اي انتخاب شدند. معلمان آنها فرم معلم مقياس اضطراب کودکان پيش دبستاني (اسپنس و ديگران، 2001) را به همراه مقياس درجه بندي کانرز (فرم معلم، کانرز، 1999) تکميل کردند. تحليل عاملي اکتشافي مولفه هاي اصلي و چرخش واريمکس به استخراج پنج عامل اضطراب فراگير، اضطراب اجتماعي، ترس از آسيب جسماني، اضطراب جدايي و وسواس بي اختياري منجر شد. نتايج نشان دادند که فرم معلم مقياس اضطراب کودکان پيش دبستاني ويژگي هاي روان سنجي مطلوبي دارد.

آگاهی بین ذهنی: طراحی بسته آموزشی مادر - شیرخوار و بررسی اثربخشی آن

از آنجا که آگاهي بين ذهني مادر در حين تعامل با کودک شيرخوار در طول سال نخست زندگي، اهميت دارد و در پيش بيني امنيت/عدم امنيت دلبستگي شيرخوار نقش مهمي را ايفا مي کند، مطالعه حاضر بر طراحي بسته اي آموزشي براي افزايش آگاهي بين ذهني مادران داراي شيرخوار 7-6 ماهه و بررسي اثربخشي آن متمرکز شد. 20 زوج مادر شيرخوار دلبسته ناايمن که با استفاده از مصاحبه رابطه کنوني (کرول و اونز ، 1996) انتخاب شدند، در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند. آگاهي بين ذهني از طريق عبارت هاي متناسب يا ناهماهنگ بيان شده از سوي مادر به شيرخوار در حين بازي آزاد 20 دقيقه اي مورد سنجش قرار گرفت. نتايج تحليل کوواريانس نشان دادند که آگاهي بين ذهني مادران گروه آزمايش در پس آزمون، به نحوي معنادار، نسبت به گروه گواه افزايش يافت، زيرا مادران اين گروه از ظرفيت قراردادن خود در وضعيت ذهني شيرخوار برخوردار شده بودند.

 

مقایسه مهارت های اجتماعی و مشكلات روان شناختی در دانش آموزان قلدر، قربانی و عدم درگیر

هدف اين پژوهش مقايسه مهارت هاي اجتماعي و مشکلات روان شناختي در دانش آموزان مقطع راهنمايي درگير در پديده قلدري است. با روش نمونه برداري خوشه اي 282 دانش آموز به طور کاملا تصادفي به عنوان نمونه انتخاب و از بين اين دانش آموزان و از طريق معرفي اولياي مدرسه 53 دانش آموز قلدر، 56 دانش آموز قرباني و 173 دانش آموز عادي شناسايي شد. دانش آموزان مقياس خودگزارش دهي مشکلات رفتاري آشنباخ (YSR؛ آشنباخ، 1991) و پرسشنامه مهارت هاي اجتماعي (TISS؛ ايندربيتزن و فوستر، 1992) را تکميل کردند. نتايج تحليل واريانس يک راهه نشان دادند دانش آموزان قلدر در مهارت هاي اجتماعي مثبت به صورت معناداري از دو گروه ديگر پايين تر و در مقابل مهارت هاي منفي آنان به طور معناداري بالاتر از دو گروه بود. همچنين ميانگين نمره هاي افراد قلدر و قرباني در اختلال هاي دروني سازي شده به طور معناداري بالاتر از دانش آموزان عدم درگير است. همچنين در اختلال هاي بروني سازي شده ميانگين افراد قلدر به طور معناداري بالاتر از دانش آموزان عدم درگير در پديده قلدري است. تفاوت مهارت هاي اجتماعي دانش آموزان (قلدر و قرباني و عدم درگير) و اختلال هاي دروني سازي و بروني سازي شده دانش آموزان قلدر و قرباني حاکي از اهميت ارائه آموزش مهارت هاي اجتماعي و برنامه هاي پيشگيري و مداخله مناسب در مدارس جهت جلوگيري از وقوع قلدري و پيامدهاي آسيب زاي آن است

دلبستگی ادراك شده دوران كودكی، فرایند سازشی تصور از خدا و خودپنداشت در مدل سلامت روانی: مدل یابی معادلات ساختاری

هدف پژوهش حاضرتعيين نقش دلبستگي ادراک شده دوران کودکي در فرايند سازشي تصور از خدا و خودپنداشت در تدوين يک مدل براي تبيين سلامت رواني بود. 432 دانشجو با روش چندمرحله اي از دانشگاه هاي بيرجند انتخاب شدند و مقياس هاي تصور از خدا (مظاهري و ديگران، 1384)، خودپنداشت (بک، 1978) دلبستگي به والد (هازان و شيور، 1986) و سلامت رواني (گلدبرگ و هيلر، 1979) را تکميل کردند. براي تحليل نتايج از روش مدل يابي معادلات ساختاري بهره گرفته شد. با توجه به مدل برازش يافته، فرضيه سازشي مبني بر همخواني ارتباط دلبستگي ادراک شده دوران کودکي با تصور از خدا حمايت شد. خودپنداشت نيز به عنوان پيامد ناشي از فرايند سازشي تصور از خداي کنترل کننده و مهربان با دلبستگي به والد، نقش معناداري در ارتقاي سلامت رواني نشان داد. اما در اين راستا دلبستگي به مادر برخلاف پدر، علاوه بر نقش پيش بيني کننده به طور غيرمستقيم از طريق فرايند سازشي تصور از خدا، به طور مستقيم نيز نقش معناداري در ارتقاي سلامت رواني به ويژه کاهش افسردگي نشان داد که حاکي از اهميت دلبستگي ايمن به مادر است. نه تنها بررسي نقش دلبستگي ادراک شده به هر يک از والدين در فرايند سازشي تصور از خدا مهم است، بلکه در ارتباط با دلبستگي به پدر، فرايند سازشي شکل گيري تصور از خدا و خود نقش مهمي در پيش بيني سلامت رواني دارند

آزمون روان سنجی سیاهه شناختارهای كمال گرایی چندبعدی

مطالعه حاضر با هدف آزمون روان سنجي سياهه شناختارهاي کمال گرايي چندبعدي نسخه انگليسي (MPCI-E؛ کابوري، 2006) انجام شد. 300 دانشجو (156 پسر، 144 دختر) به سياهه شناختارهاي کمال گرايي چندبعدي و برنامه عاطفه مثبت و منفي (PANAS؛ واتسون، کلارک و تلگن، 1988) پاسخ دادند. به منظور تعيين روايي عاملي MPCI-E از روش هاي آماري تحليل عامل اکتشافي و تحليل عامل تاييدي و به منظور بررسي همساني دروني MPCI-E از ضرايب آلفاي کرونباخ استفاده شد. همچنين، به منظور مطالعه روايي واگراي MPCI-E، ضريب همبستگي بين ابعاد سه گانه شناختارهاي کمال گرا با مقياس هاي عاطفه مثبت و منفي دانشجويان گزارش شد. نتايج تحليل مولفه هاي اصلي با استفاده از چرخش اوبليمين نشان داد MPCI-E از سه بعد استانداردهاي فردي، بيش نگراني درباره اشتباهات و پيگردي کمال تشکيل شده است. شاخص هاي برازش تحليل عامل تاييدي، وجود عوامل سه گانه را تاييد کرد. الگوي متمايز ضرايب همبستگي بين ابعاد سه گانه شناختارهاي کمال گرا با مقياس هاي عاطفه مثبت و منفي از روايي واگراي MPCI-E به طور تجربي حمايت کرد. همساني دروني زيرمقياس هاي MPCI-E مناسب بودند. در مجموع، نتايج مطالعه حاضر شواهدي را براي روايي و اعتبار MPCI-E به مثابه ابزار بررسي شناختارهاي کمال گرايي چندبعدي در بين دانشجويان ايراني فراهم آورد

تحول تفكر فراانتزاعی از دوره نوجوانی تا بزرگسالی

هدف اين پژوهش، شناخت روند تحول تفکر فراانتزاعي از دوره نوجواني تا بزرگسالي در شهر اصفهان بود. 345 شرکت کننده در چهار گروه سني 15 تا 18 سال (108 نفر)، 19 تا 29 سال (104 نفر)، 30 تا 45 سال (44 نفر) و 46 سال به بالا (51 نفر) به روش نمونه برداري خوشه اي انتخاب شدند و به سياهه باورهاي پارادايم اجتماعي (SPBI؛ کرامر، کالباف و گلدستون، 1992) پاسخ دادند. يافته هاي حاصل از تحليل واريانس نشان دادند اثر گروه بر نمره هاي سياهه باورهاي پارادايم اجتماعي معنادار نيست. مقايسه هاي زوجي فقط بين گرو ه هاي سني 15 تا 18 سال و 19 تا 29 سال در مرحله تفکر مطلق گرا تفاوت معنادار نشان دادند. به طور کلي در مرحله مطلق گراي سياهه باورهاي پارادايم اجتماعي روند کاهشي و در دو مرحله نسبي گرا و ديالکتيک روندي يکنواخت حاکم بود. نتايج اين پژوهش بر پايه نظريه هاي تحول شناختي در دوره بزرگسالي مورد بحث قرار گرفت

اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور بر حساسیت مادرانه و بازنمایی های منفی كودك از خود و مادر

هدف اين پژوهش تعيين اثربخشي بازي هاي درماني دلبستگي محور با استفاده از روش پسخوراند ويديويي بر افزايش حساسيت مادرانه و کاهش بازنمايي هاي منفي کودک از خود و مادر بود. بدين منظور 25 زوج (12 زوج در گروه آزمايش، 13 زوج در گروه گواه) مادر - کودک (3 تا 5 سال) به روش در دسترس از سه مهدکودک و يک مرکز مشاوره در تهران انتخاب شدند و با ابزار رفتار مادرانه (پدرسون، موران و بنتو، 1999) و مجموعه داستان هاي مک آرتور (امد، ولف و اوپنهايم، 2003) ارزيابي شدند. روش پژوهش شبه تجربي با پيش آزمون - پس آزمون و پيگيري بود. مداخله گروه آزمايش شامل هشت جلسه انفرادي و هفتگي به مدت 60 دقيقه بود و مادران گروه گواه، بسته آموزشي متمرکز بر افزايش مهارت هاي شناختي کودکان را دريافت کردند. نتايج نشان دادند که بازي هاي درماني مبتني بر دلبستگي، حساسيت مادرانه را در گروه آزمايش به طور معنادار افزايش داد و بازنمايي هاي منفي کودک از خود و مادر نيز در گروه آزمايش کاهش معنادار يافت. يافته هاي پژوهش نشان دادند که به کار گيري بازي هاي درماني با توجه به مولفه هاي نظريه دلبستگي مي تواند در توسعه پايگاه ايمن در کودکان پيش دبستاني موثر باشد

« بعدی  ۳۳۸  ۳۳۷  ۳۳۶  ۳۳۵  ۳۳۴  ۳۳۳  ۳۳۲  ۳۳۱  ۳۳۰  ۳۲۹  ۳۲۸  ۳۲۷  ۳۲۶  ۳۲۵  ۳۲۴  ۳۲۳  ۳۲۲  ۳۲۱  ۳۲۰  ۳۱۹  قبلی »