مقایسه منبع کنترل، شیوه‌های مقابله و باورهای غیرمنطقی در زنان روسپی و عادی شهر تهران

هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعیین نوع شیوه‌های مقابله‌ای، منبع کنترل و باورهای غیرمنطقی در زنان روسپی و مقایسه آن با زنان عادی می‌باشد. روش: در این بررسی مقطعی، آزمودنی‌های پژوهش 60 نفر (30 زن روسپی و 30 زن عادی) بودند که به‌کمک پرسش‌نامه‌های منبع کنترل راتر، شیوه‌های مقابله موس و بیلینگز و باورهای غیرمنطقی جونز ارزیابی شدند. زنان روسپی به روش نمونه‌گیری در دسترس و گروه عادی از میان کارآموزان آموزشگاه‌های فنی و حرفه‌ای انتخاب، و از نظر سن و میزان تحصیلات با آنان همتا شدند. داده‌ها به‌کمک آزمون‌های آماری t و خی دو تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین نوع منبع کنترل و بزهکاری رابطه وجود ندارد. هم‌چنین در دو گروه از نظر شیوه‌های مقابله متمرکز بر مسأله و باورهای منطقی تفاوتی دیده نشد. اما تفاوت معنی‌داری میان دو گروه در زمینه متغیر شیوه مقابله متمرکز بر هیجان به‌دست آمد و زنان روسپی به‌طور معنی‌داری (05/0>p ) بیشتر از زنان عادی در برابر استرس، این شیوه را به‌کار می‌برند. نتیجه‌گیری: زنان روسپی بیش از زنان عادی در برخورد با رویدادها و مشکلات زندگی، به دست‌کاری هیجانی و شیوه‌های مقابله‌ای متمرکز بر هیجان می‌پردازند، در برابر تغییر درماندگی بیشتری احساس می‌کنند و میزان نگرانی توأم با اضطراب در آنان بالاتر است.

پرخاشگری رابطه‌ای در کودکان پیش‌دبستانی

هدف: از آن‌جا که پرخاشگری رابطه‌ای سبب پیامدهای زیانباری برای خود کودک پرخاشگر و سایر کودکان می‌شود، این پژوهش با هدف بررسی پرخاشگری رابطه‌ای نزد کودکان پیش‌دبستانی در شهر شیراز انجام شد. روش: در یک بررسی توصیفی- مقطعی 258 کودک 3 تا 7 ساله (119 پسر و 139 دختر) به یک پرسش‌نامه‌ ده ماده‌ای در زمینه پرخاشگری رابطه‌ای برای کودکان پیش‌دبستانی- فرم آموزگار و پرسش‌نامه پرخاشگری رابطه‌ای و محبوبیت- فرم هم‌سالان پاسخ دادند. این کودکان از چهار مهدکودک معرفی‌شده توسط سازمان بهزیستی شیراز انتخاب شدند. داده‌ها به‌کمک تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و آزمون t تحلیل شدند. یافته‌ها: اغلب کودکان پیش‌دبستانی از سه سالگی در روابط با هم‌سالان از پرخاشگری رابطه‌ای استفاده کرده و موجب حذف برخی کودکان از گروه و یا وادارساختن دیگران به قطع رابطه با آنها شدند. تفاوت دختران و پسران در این زمینه معنی‌دار نبود. هم‌چنین میزان رفتار پرخاشگرانه در رابطه با هم‌سالان در سنین مختلف تغییر معنی‌دار نداشت. بین محبوبیت نزد هم‌سالان و پرخاشگری رابطه‌ای از نظر هم‌سالان و آموزگاران رابطه معنی‌دار دیده شد (001/0>p). بین پرخاشگری رابطه‌ای و اختلال گستاخی مقابله‌ای رابطه مثبت و معنی‌دار وجود داشت (001/0>p ). نتیجه‌گیری: دختران و پسران ایرانی از نظر پرخاشگری رابطه‌ای تفاوت معنی‌داری با یکدیگر ندارند. کودکانی که پرخاشگری رابطه‌ای به‌کار می‌برند نزد هم‌سالان دارای محبوبیت هستند.

ارتباط میان اضطراب اجتماعی و سوگیری‌های شناختی در نوجوانان

هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه سوگیری شناختی نسبت به رویدادهای اجتماعی و غیراجتماعی منفی در نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا و اضطراب اجتماعی پایین بود. روش: در یک بررسی توصیفی- مقطعی 125دانش‌آموز دختر و پسر سال اول و دوم راهنمایی، 41 نفر نوجوان با اضطراب اجتماعی بالا (18 پسر، 23 دختر) و 84 نفر نوجوان با اضطراب اجتماعی پایین (44 پسر، 40 دختر) به‌کمک مقیاس اضطراب اجتماعی کودکان و پرسش‌نامه پیامد / احتمال کودکان (PCQ-C ) و پرسش‌نامه افسردگی بک ارزیابی شدند. داده‌ها به‌کمک روش آماری t ، تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل همبستگی، تحلیل شدند. یافته‌ها: نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا نسبت به نوجوانان با اضطراب اجتماعی پایین احتمال و پیامد رخداد رویدادهای منفی اجتماعی را حتی پس از کنترل نشانگان افسردگی بالاتر برآورد می‌کنند (001/0p< ). در نمره‌های احتمال غیراجتماعی دو گروه تفاوت معنی‌داری از نظر آماری دیده نشد. هم‌چنین تأثیر جنسیت و تأثیر تعاملی جنسیت×گروه بر احتمال و پیامد رخداد رویدادهای منفی اجتماعی از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری: نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا، بیش از نوجوانان با اضطراب اجتماعی پایین در تفسیر رویدادهای اجتماعی منفی، سوگیری نشان می‌دهند.

رابطه افکار اضطرابی با باورهای فراشناختی در دانش‌آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر

هدف: اضطراب فراگیر موجب ادامه نگرانی افراطی و تعمیم‌یافته‌ای می‌شود که ویژگی آشفته‌ساز اصلی این اختلال به‌شمار می‌رود. این پژوهش در این راستا و با هدف بررسی رابطه بین افکار اضطرابی با باورهای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شده است. روش: جامعه آماری پژوهش، دانش‌آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و نمونه مورد بررسی 60 دانش‌آموز دبیرستانی (30 دختر و 30 پسر) بودند که بر پایه معیارهای تشخیصی DSM-IV مبتلا به این اختلال تشخیص داده شدند. این افراد به روش نمونه‌گیری تصادفی- خوشه‌ای انتخاب شدند و به پرسش‌نامه‌های مقیاس افکار اضطرابی و مقیاس اضطراب فراگیر پاسخ دادند. داده‌ها به‌کمک روش‌های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته‌ها: این بررسی نشان داد که افکار اضطرابی (جسمانی، اجتماعی و فرانگرانی) دختران و پسران با باورهای فراشناختی غیرقابل کنترل‌بودن نگرانی رابطه معنی‌داری دارند (05/0>p ) و دختران بیش از پسران دارای باورهای فراشناختی مثبت (001/0>p ) و باورهای فراشناختی منفی (01/0>p ) درباره نگرانی هستند. بین افکار فرانگرانی و باورهای فراشناختی غیرقابل کنترل‌بودن نگرانی و هم‌چنین بین باور فراشناختی پرهیز از نگرانی و فرانگرانی در هر دو گروه رابطه وجود داشت (05/0>p ). نتیجه‌گیری: باورهای فراشناختی منفی و مثبت می‌توانند سبب تداوم نگرانی شوند. تفاوت میان دختران و پسران در فراوانی باورهای فراشناختی درباره نگرانی، تبیینی برشیوع بیشتر اضطراب فراگیر در دختران است.

رابطه آلکسی‌تیمیا با سبک‌های ابراز هیجان و سلامت عمومی ‌در دانشجویان

هدف: در این پژوهش رابطه آلکسی‌تیمیا با سبک‌های ابراز هیجان (ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی) و سلامت عمومی‌در دانشجویان و نقش جنسیت در بروز آلکسی‌تیمیا بررسی شده است. روش: در این پژوهش210 دانشجو (105 زن و 105 مرد) به شیوه نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای از میان دانشجویان دانشگاه گیلان انتخاب و به‌کمک مقیاس آلکسی‌تیمیای تورنتو و پرسش‌نامه‌های ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی، دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی و سلامت عمومی ‌ارزیابی شدند. داده‌ها به‌کمک روش‌های آمار توصیفی، آزمون آماری t ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. یافته‌ها: آلکسی‌تیمیا با تمام زیرمقیاس‌های کنترل هیجانی ارتباط معنی‌دار دارد، به طوری که با بازداری هیجانی و نشخوار رابطه مثبت معنی‌دار (01/0>p ) و با کنترل پرخاشگری و کنترل خوش‌خیم رابطه منفی معنی‌دار (01/0>p ) نشان داد. هم‌چنین آلکسی‌تیمیا با سبک دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی رابطه مستقیم معنی‌دار داشت (01/0>p ). آلکسی‌تیمیا با نمره کل پرسش‌نامه سلامت عمومی‌ نیز رابطه معنی‌دار نشان داد. میان زنان و مردان دانشجو از نظر میزان آلکسی‌تیمیا تفاوت معنی‌داری دیده نشد. نتیجه‌گیری: از میان آلکسی‌تیمیا و سبک دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، آلکسی‌تیمیا تبیین‌کننده قوی‌تری برای واریانس سلامت عمومی‌ است. افزایش آلکسی‌تیمیا با کاهش سلامت عمومی ‌همراه است.

تأثیر تفریح‌درمانی بر وضعیت روانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن

هدف: یکی از مداخله‌های گروهی در توان‌بخشی روانی تفریح‌درمانی است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تفریح‌درمانی بر وضعیت روانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بود. روش: در یک پژوهش مداخله‌ای از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون 45 مددجوی مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن بستری در مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی تهران با روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به کمک مقیاس کوتاه نمره‌دهی روانپزشکی (BPRS) ارزیابی شدند و سپس به یک سفر تفریحی 10 روزه به شهر مشهد فرستاده شدند. آن‌گاه دوباره همه آزمودنی‌ها به‌کمک ابزار یادشده ارزیابی شدند. برای تحلیل داده‌ها آزمون آماری t به‌کار برده شد. یافته‌ها: میانگین نمرات کلی مقیاس کوتاه نمره‌دهی روانپزشکی از 5/42 در پیش‌آزمون به 8/29 در پس‌آزمون کاهش یافت و آزمون آماری t تفاوت به‌وجودآمده در وضعیت روانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا را در پس‌آزمون بهتر از پیش‌آزمون نشان داد (001/0>p ). نتیجه‌گیری: تفریح‌درمانی به‌عنوان یک مداخله توانبخشی و غیرعضوی می‌تواند بهبود وضعیت روانی مددجویان مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن را به دنبال داشته باشد.

آیا اختلال بیش‌فعالی با کمبود توجه در مبتلایان به وابستگی به مواد شایع‌تر است؟

هدف: این پژوهش با هدف تعیین فراوانی اختلال بیش‌فعالی با کمبود توجه (ADHD) در بیمارانی که وابستگی به مواد داشتند، انجام شد. روش: این پژوهش به روش توصیفی- مقطعی بر روی 100 بیمار مبتلا به وابستگی مواد در درمانگاه بیمارستان روانپزشکی ایران در سال 1382 که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده بودند،‌ انجام شد. برای گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه‌های تشخیصی ADHD دوران کودکی (CSI)، ADHD بزرگسالی و پرسش‌نامه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی به‌کار برده شد. داده‌ها به‌کمک روش‌های‌ آماری توصیفی و آزمون آماری خی‌دو تحلیل گردیدند. یافته‏ها: میانگین سن آزمودنی‌ها 8/31 (انحراف معیار 4/9) و دامنه سنی آنان 55-18 سال بود و همه آنها مرد بودند. 27% آزمودنی‌ها، ADHD دوران کودکی داشتند (3% از نوع کم‌توجه، 16% از نوع بیش‌فعال و 8% از نوع مخلوط). 16% آزمودنی‌ها در بزرگسالی نیز ADHD داشتند که 7% از نوع کم‌توجه، 3% از نوع بیش‌فعال و 6% از نوع مخلوط بود. 50% افراد نه در کودکی و نه در بزرگسالی تشخیص ADHD نداشتند. متوسط سن شروع مصرف مواد در مبتلایان به ADHD 3/18 سال (انحراف معیار 2/3) و در گروه غیرمبتلا به ADHD 5/21 سال (انحراف معیار 1/5) بود که تفاوت معنی‌دار بود (01/0>p ). نتیجه‌گیری: ADHD با اختلال وابستگی به مواد و هم‌چنین با شروع زودرس مصرف مواد ارتباط دارد.

عوامل پیش‌بینی‌کننده اقدام به خودکشی در جمعیت عمومی شهر کرج

هدف: بررسی حاضر با هدف تعیین الگوی پیش‌بینی‌کننده خودکشی بر پایه عوامل خطر آن در جمعیت عمومی کرج، در راستای گردآوری اطلاعات لازم برای طرح‌ریزی مداخلات پیش‌گیرانه، آموزشی و درمانی انجام شد. روش: این بررسی از نوع مقطعی- توصیفی بود. آزمودنی‌های پژوهش 2300 نفر بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از جمعیت یک میلیون و سیصد هزار نفری شهر کرج انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسش‌نامه سرند افکار و رفتار خودکشی به‌کار گرفته شد. این پرسش‌نامه دارای پرسش‌هایی در زمینه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی، سابقه فردی و خانوادگی، رفتار خودکشی، روش اقدام به خودکشی، سابقه مصرف مواد روانگردان، سابقه بهره‌گیری از خدمات بهداشت روانی، سابقه وجود بیماری بدنی و روانی مزمن، و مشکلات جامعه از نظر آزمودنی‌ها بود. همه بخش‌های پرسش‌نامه به‌کمک مصاحبه تکمیل گردید. تحلیل داده‌ها به‌کمک آزمون‌های تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک انجام شد. یافته‌ها: 65% آزمودنی‌ها زن بودند. 2/57% آنها متأهل بوده و بیشتر آنها (48%) تحصیلات در حد دبیرستان داشتند. 46% آزمودنی‌ها زنان خانه‌دار بودند. میانگین سنی اقدام‌کنندگان 26 سال (انحراف معیار 9) و افراد بدون اقدام 32 سال (انحراف معیار 13) به‌دست آمد. این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (01/0>p ). سن نوجوانی، جنس زن، سابقه بیماری روانی، مصرف دخانیات و الکل در طول عمر و بی‌کار بودن از متغیرهایی هستند که به صورت مستقل می‌توانند پیش‌بینی‌کننده اقدام به خودکشی باشند. نتیجه‌گیری: لازم است در پژوهش‌ها و برنامه‌ریزی‌های کاهش اقدام به خودکشی به جمعیت‌های پر خطر به‌ویژه نوجوانان، زنان، افراد مبتلا به بیماری روانی و مصرف‌کنندگان دخانیات و الکل توجه ویژه شود.

کیفیت زندگی و رابطه آن با عزت‌نفس در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان

هدف: از آن‌جا که کیفیت زندگی، احساس خوشبختی و رضایت از زندگی به‌عنوان شاخص‌های سلامت عمومی ‌و بهداشت روان به‌شمار می‌روند، در این پژوهش کیفیت زندگی و رابطه آن با عزت‌نفس دانشجویان بررسی شده است. روش: بررسی حاضر از نوع پیمایشی است و در آن200 دانشجوی دانشگاه اصفهان (100 دختر و 100 پسر) بررسی شده‌اند. برای سنجش کیفیت زندگی از شاخص کیفیت زندگی میسوآلاوویتاس MVQOLI)) و برای سنجش عزت‌نفس از پرسش‌نامه عزت‌نفس رابسون بهره گرفته شده است. داده‌ها به‌کمک آزمون آماری t ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، تحلیل شدند. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش گویای آن هستند که رابطه معنی‌داری میان عزت‌نفس وکیفیت زندگی وجود داشته (48/0=r)، اما تفاوت معنی‌داری درکیفیت زندگی دانشجویان پسر و دختر دانشگاه اصفهان وجود نداشته است. هم‌چنین با آن‌که رابطه ‌معنی‌دارآماری بین هرکدام از پنج مؤلفه کیفیت زندگی به‌طور جداگانه و عزت‌نفس وجود داشته، لیکن تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان مؤلفه‌های پنجگانه کیفیت زندگی، سه مؤلفه روابط بین‌فردی، ماوراءالطبیعه (معنویت) و کارکرد (عملکرد) دارای بیشترین توان پیش‌بینی عزت‌نفس می‌باشند. نتیجه‌گیری: بین ارزیابی کیفیت زندگی دانشجویان از زندگی خود و عزت نفس آنان ارتباط وجود دارد.

خودکارآمدی ادراک‌شده و راهبردهای مقابله‌ای در موقعیت‌های استرس‌زا

هدف: این بررسی، با هدف تعیین رابطه بین خودکارآمدی ادراک‌شده و راهبردهای مقابله‌ای در موقعیت‌های استرس‌زا انجام شده است. روش : پژوهش حاضر با شیوه پیمایشی و مقطعی انجام شد. داده‌ها از 373 نفر دانشجویان دانشگاه یزد که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای- تصادفی، از هفت گروه آموزشی، که به فاصله یک ماه (خرداد 1385) انتخاب شده بودند، گردآوری شد. ابزار گردآوری داده‌ها مقیاس راهبردهای مقابله‌ای (CSS-R)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSES)، مقیاس درجه‌بندی سازگاری اجتماعی (SRRS)، مقیاس استرس دانشجویان کارشناسی (USQ) و مقیاس ارزیابی چندبعدی رویدادهای استرس‌‌زای زندگی (MASLES) بود. داده‌ها به‌کمک روش تحلیل مؤلفه‌های اصلی، روش همبستگی چندمتغیره، آزمون t مستقل، تحلیل آنووا و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری بین پاسخگویان با سطوح مختلف خودکارآمدی ادارک‌شده با توجه به راهبردهای مقابله‌ای (001/0p<) به‌طور کلی و مؤلفه‌های جستجوی حمایت اجتماعی (01/0p<)، مقابله اجتنابی (001/0p<)، مقابله هیجان‌مدار (01/0p<)، مقابله فعالانه (01/0p<) و خویشتن‌داری (01/0p<) دیده شد. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نیز نشان داد که متغیر خودکارآمدی ادراک‌شده، 3/20% از واریانس متغیر راهبردهای مقابله‌ای را تبیین نموده است. نتیجه‌گیری: بهره‌گیری بیشتر افراد با خودکارآمدی بالا از راهبردهای مقابله‌ای مسأله‌مدار، و کاربرد بیشتر افراد با خودکارآمدی پایین از راهبردهای مقابله‌ای هیجان‌مدار، مقابله اجتنابی و خویشتن‌داری، مورد تردید قرار می‌گیرد.

تفاوت‌های جنسی در صمیمیت اجتماعی: نقش سبک‌های هویت

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین جنسیت و صمیمیت اجتماعی با تأکید بر نقش میانجی‌گر سبک‌های هویت در دانش‌آموزان دبیرستانی انجام شد. روش: در یک بررسی توصیفی- مقطعی 2099 دانش آموز (1008 پسر و 1091 دختر) که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای- تصادفی از میان دانش‌آموزان دبیرستان‌های دولتی شهر تهران انتخاب شده‌ بودند به پرسش‌نامه‌های سبک‌های هویت (ISI-6G) و صمیمیت اجتماعی میلر (MSIS) پاسخ دادند. داده‌ها به‌کمک تحلیل واریانس چندمتغیری، ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که به‌طور کلی بین دو جنس و پایه‌های تحصیلی مختلف از نظر سطوح سه‌گانه سبک‌های هویت تفاوت معنی‌داری وجود دارد. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که در دانش‌آموزان دختر و پسر، بین نمرات صمیمیت اجتماعی (01/0p<) و سبک‌های اطلاعاتی (01/0p<)، هنجاری و تعهد (01/0p<) رابطه مثبت و معنی‌دار، و بین سبک سردرگم و صمیمیت اجتماعی در دختران رابطه منفی و غیرمعنی‌دار و در پسران رابطه منفی و معنی‌دار (05/0p<) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که متغیرهای جنسیت (001/0p<)، پایه تحصیلی (01/0p<) و سبک‌های هویت اطلاعاتی (001/0p<)، هنجاری (001/0p<) و تعهد هویتی (05/0p<) به طور معنی‌داری صمیمیت اجتماعی را پیش‌بینی می‌کنند. نتیجه‌گیری: با وجود رابطه معنی‌دار سبک‌های هویت اطلاعاتی و هنجاری با صمیمیت اجتماعی در بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت‌شناختی جنس و سن با صمیمیت اجتماعی، توجه به نقش میانجی‌گر سبک‌های هویت از اهمیت چندانی برخوردار نیست.

تأثیر باورهای شناخت‌شناسی بر هدف‌های پیشرفت تحصیلی در دانشجویان

هدف: از آن‌جا که باورهای شناخت‌شناسی افراد می‌توانند پایه تبیین موضوع‌های مهم تربیتی از جمله هدف‌های پیشرفت تحصیلی باشند، پژوهش حاضر به بررسی اثر باورهای شناخت‌شناسی بر هدف‌های پیشرفت پرداخته است. روش: در یک بررسی مقطعی باورهای شناخت‌شناسی بر پایه نظریه شومر و هدف‌های پیشرفت بر پایه الگوی الیوت و مک‌گرگور بررسی شدند. آزمودنی‌های پژوهش 387 نفر (234 دختر، 153 پسر) از دانشجویان رشته‌های مختلف دانشگاه شیراز بودند که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای- تصادفی انتخاب و به‌کمک پرسش‌نامه هدف‌های پیشرفت و پرسش‌نامه باورهای شناخت‌شناسی بررسی شدند. داده‌ها به روش رگرسیون چندمتغیره به‌شیوه هم‌زمان تحلیل شدند. یافته‌ها: باور یادگیری سریع پیش‌بینی‌کننده�منفی هدف‌های تسلط- عملکردی، تسلط- اجتنابی و عملکرد- رویکردی بود (001/0p<). باور دانش قطعی، پیش‌بینی‌کننده�مثبت هدف تسلط- اجتنابی (05/0p<) و باور توانایی ثابت نیز پیش‌بینی‌کننده مثبت هدف‌های عملکرد- رویکردی و عملکرد- اجتنابی (05/0p<) و در آخر باور دانش ساده نیز پیش‌بینی کننده مثبت هدف عملکرد- اجتنابی (01/0p<) بود. نتیجه‌گیری: باورهای شناخت‌شناسی دانشجویان تأثیر معنی‌داری بر هدف‌های پیشرفت آنان دارند.

« بعدی  ۲۲۱  ۲۲۰  ۲۱۹  ۲۱۸  ۲۱۷  ۲۱۶  ۲۱۵  ۲۱۴  ۲۱۳  ۲۱۲  ۲۱۱  ۲۱۰  ۲۰۹  ۲۰۸  ۲۰۷  ۲۰۶  ۲۰۵  ۲۰۴  ۲۰۳  ۲۰۲  قبلی »