اثر بخشی مداخله ی گروهی بخشش بر سلامت ذهنی و کنترل خشم زندانیان با جرم نزاع دسته جمعی

روان شناسی مثبت (آموزش بخشش)، می تواند باعث افزایش سلامت ذهنی و کنترل خشم افراد شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش بخشش بر میزان سلامت ذهنی و کنترل خشم زندانیان با جرم نزاع های دسته جمعی در زندان مرکزی یاسوج بود. بدین منظور، 90 مددجو به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (60 نفر آزمایش با پیش آزمون و بدون پیش آزمون و 30 نفر گواه) کاربندی شدند. گروه های آزمایش در 7 جلسه ی هفتگی و هر جلسه به مدت 90 دقیقه تحت آموزش بخشش قرار گرفتند اما، گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. افراد در دو مرحله پیش‌‌آزمون و پس‌آزمون از نظر پرخاشگری و سلامت ذهن مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل کوواریانس یافته ها نشان داد که میانگین نمرات سلامت ذهنی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس‌آزمون افزایش و میانگین نمرات کنترل خشم در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس‌آزمون، کاهش معناداری پیدا کرده است. به نظر می رسد که با آموزش بخشش و مولفه های آن، از یک سو می توان از ورود بخش زیادی از افراد به زندان ها کاست و از سوی دیگر به بهبود سلامت ذهنی و مدیریت خشم در آنها به ویژه در زمان حضور در زندان کمک کرد؛ چیزی که در امر زندانبانی برای کارکنان و مدیران زندانها امری لازم و ضروری است.

اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان

از دست دادن پستان در بسیاری از موارد به معنای از دست دادن هـویت زنانه تعبیر می شود و عملکرد جنسی افراد را تحت تاثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر،‌ بررسی اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. بدین منظور طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با کنترل و پیگیری، 30 نفر ( 18 نفر آزمایش و 12 نفر کنترل) از زنان مبتلا به سرطان پستان بیمارستان شهدای تجریش شهرتهران به روش نمونه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل کاربندی شدند. گروهها قبل از مداخله از نظر خودکارآمدی جنسی مورد آزمون قرار گرفتند، سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت. بعد از اتمام پژوهش و 2 ماه بعد از آن گروهها مجددا از نظر خودکارآمدی جنسی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش خودکارآمدی جنسی بیماران تحت آموزش، موثر بوده است و این تاثیر درآزمون پیگیری پایدار بوده است. به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند در کنار سایر مداخلات مثل دارو درمانی و مداخلات پزشکی، در افزایش خودکارآمدی جنسی این بیماران موثر باشد.

بررسی انواع بدرفتاری در دوران کودکی با بخشش خانواده اصلی و خانواده فعلی در افراد متاهل

هر نوع کوتاهی و غفلت یا ارتکاب به هر عملی که بهداشت و سلامت جسمانی و روانی کودک را به مخاطره اندازد و خدشه ای بر آن وارد کند، کودک آزاری قلمداد می‌شود. سو رفتار و مسامحه در مورد کودک با طیف وسیعی از مشکلات هیجانی و نشانه‌های روان‌پزشکی همراه است و به نظر می رسدکه تجربه ی انواع بدرفتاری در دوران کودکی می تواند در میزان بخشش فرد در بزرگسالی موثرباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی انواع بد رفتاری در دوران کودکی و میزان بخشش آنها در بزرگسالی بود. بدین منظور، 337 نفر به صورت در دسترس انتخاب و از نظر کودک آزاری و بخشش در خانواده مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بیشترین میزان بدرفتاری گزارش شده مربوط به آزار عاطفی و کمترین آزار مربوط به آزار جسمی است. همچنین نتایج حاکی از وجود رابطه ی منفی و معنادار بین تجربه انواع بدرفتاری در دوران کودکی با بخشش بود. نتایج پژوهش نشان داد که آزار جنسی، آزار جسمی، آزار عاطفی و غفلت، قادر به پیش بینی میزان بخشش در بزرگسالی است. همچنین بین آزاردیدگی در زن و مرد تفاوت معناداری به دست آمد اما در میزان بخشش تفاوت معناداری دیده نشد. این مطالعه نشان داد که تجربه ی انواع بدرفتاری در دوران کودکی می تواند در میزان بخشش فرد در بزرگسالی تاثیر اساسی داشته باشد.

رابطه ی سلامت خانواده ی اصلی با صمیمیت زناشویی: بررسی نقش واسطه ای سبک های حل تعارض سازنده و غیر سازنده

دخالت یا اعمال نفوذ خانواده های اصلی که غالبا به صورت پنهان و در پوششهای مختلف عرضه می شود، می تواند یکی از زیر بناهای جدی تعارضات زناشویی، از شروع تا پایان هر ازدواجی باشد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم سلامت خانواده ی اصلی از طریق نقش واسطه ای سبک حل تعارض سازنده و غیر سازنده بر صمیمیت زناشویی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع طرح های همبستگی، 240 معلم زن متاهل شهرستان ممسنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و از نظر وضعیت خانواده ی اصلی، صمیمیت زناشویی و سبک های حل تعارض مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها نشان دادکه سلامت خانواده ی اصلی به طور مستقیم با صمیمیت زناشویی رابطه ی معنادار دارد. همینطور سلامت خانواده ی اصلی به طور غیر مستقیم و از طریق نقش واسطه ای سبک حل تعارض سازنده و غیر سازنده، با صمیمیت زناشویی رابطه ی معنادار دارد. به نظر می رسد که سلامت خانواده ی اصلی علاوه بر اثر مستقیم بر صمیمیت زناشویی، از طریق سبک حل تعارض سازنده و سبک حل تعارض غیرسازنده نیز بر صمیمیت زناشویی اثر دارد.

اثربخشی آموزش کنترل خشم در افزایش سازگاری اجتماعی و بهبود علایم مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

فشار آسیب‌زایی که موجب اختلال استرس پس از سانحه می‌شود، بسیار در هم شکننده است. چنین فشاری می‌تواند برخاسته از تجارب جنگ، شکنجه، بلایای طبیعی، حمله، تجاوز و سوانح جدی باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش کنترل خشم در افزایش سازگاری اجتماعی و بهبود علایم مبتلایان به PTSD بود. بدین منظور طی یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، 40 نفر از جانبازان مبتلا به اختلال PTSD شهر اردبیل، به شیوه ی نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل کاربندی شدند. آزمودنی ها در ابتدا و انتهای پژوهش از نظر علایم اختلال استرس پس از سانحه و میزان سازگاری مورد آزمون قرار گرفتند. آموزش کنترل خشم در مدت هفت جلسه ی 90 دقیقه­ای برای گروه آزمایش ارایه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره ( مانوا) نشان داد که آموزش کنترل خشم، علاوه بر کاهش علایم PTSD در افزایش سازگاری اجتماعی و بهبود علایم افراد مبتلا به اختلال PTSD موثر بوده است. به نظر می رسد که توانایی در مدیریت خشم، در افزایش سازگاری و کاهش علایم پرخاشگری موثر است و این شیوه در مداخلات روان شناختی مبتلایان نتایج مفیدی ایجاد می نماید.

مداخله ی زودهنگام جهت کاهش افسردگی پس از زایمان و افزایش عزت نفس و رضایت زناشویی مادران باردار

مشکلات خلقی، از شایع‌ترین اختلالات روان شناختی است که در دوران بارداری و پس از آن بروز می‌کند. بیماران مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان، در کسب حمایت عاطفی از سوی همسر و فرزندان، چالش‌های متعددی را تجربه می‌کنند که این شرایط، خود به عنوان عامل خطری برای وخیم‌تر شدن سلامت روان شناختی آنها در نظر گرفته می‌شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی پس از زایمان و افزایش عزت نفس و رضایت زناشویی مادران باردار بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل، 135 نفر از مادران باردار افسرده ی بخش زنان و زایمان بیمارستان بقیه اله و نجمیه تهران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و انتظار کاربندی شدند. گروه مداخله، طی 8 جلسه 40 تا 60 دقیقه ای برنامه ی آموزش روان شناختی را دریافت کرد. گروهها قبل و بعد از مداخله، از نظر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل کوواریانس چند متغیری، نشان داد که افسردگی گروه مداخله، کاهش یافته است. بنظر می رسد با عنایت به تاثیر مداخلات روان شناختی در کاهش افسردگی پس از زایمان، بهتر است این نوع مداخله در برنامه ی درمانی بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان وارد شود.

رابطه ی اختلال شخصیت مرزی و اختلال دوقطبی نوع 2 براساس سازمان شخصیت مرزی

رابطه ی بین اختلال شخصیت مرزی و اختلالات طیف دوقطبی، به ویژه دوقطبی از مباحثی است که در سال­های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، درک بهتر از شرایط روان­پویایی و ساختار شخصیت و مقایسه ی مولفه­های سازمان شخصیت مرزی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و اختلال دوقطبی نوع دو بود. بدین منظور، طی یک پژوهش مقایسه ای، 20 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و 19 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع دو مراجعه­کننده به بخش روانپزشکی به صورت نمونه ی در دسترس انتخاب و از نظر آشفتگی هویت، مکانیسم­های دفاعی ابتدایی، واقعیت­آزمایی آسیب­دیده و ترس از صمیمت، مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج مقایسه ی میانگین نمرات این دو گروه نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات دو گروه در اختلال شخصیت مرزی وجود ندارد. یافته­های به­دست آمده از این فرضیه حمایت می­کند که احتمالا اختلال شخصیت مرزی و اختلال دوقطبی نوع دو از سازمان شخصیتی و ویژگی­های روان­پویایی مشابهی برخورداراند. نتایج این پژوهش، به­طور ضمنی از فرضیه ی تعلق اختلال شخصیت مرزی و اختلالات طیف دوقطبی روی یک پیوستار حمایت نمی کند.

ساختار عاملی و ویژگی‌های روان‌سنجی فرم کوتاه (18 سوالی) مقیاس بهزیستی روان ‌شناختی ریف در دانشجویان دختر و پسر*

بهزیستی روان‌شناختی، تلاش برای شکوفا کردن قابلیت‌های وجودی انسان است و تاکنون ابزارهای مختلفی برای ارزیابی و بررسی بهزیستی روان شناختی ارایه شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی و ویژگی‌های روان‌سنجی فرم کوتاه (18 سوالی) مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 976 نفر ( 647 دختر و 329 پسر) از بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انتخاب و با نسخه ی کوتاه مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف، سیاهه ی روان‌درمانی مثبت‌نگر و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی تک­گروهی نشان داد که در کل نمونه و در دو جنس، الگوی شش عاملی این مقیاس(پذیرش‌خود، تسلط‌محیطی، رابطه ی مثبت با دیگران، داشتن هدف در زندگی، رشد‌شخصی و استقلال) از برازش خوبی برخوردار است. همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ در 6 عامل پذیرش‌خود، تسلط‌محیطی، رابطه ی مثبت با دیگران، داشتن هدف در زندگی، رشد‌شخصی و استقلال به ترتیب برابر با 51/0، 76/0، 75/0، 52/0، 73/0، 72/0 و برای کل مقیاس 71/0 به دست آمد. در مجموع، نتایج بیانگر آن است که فرم 18 سوالی مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف به منظور سنجش بهزیستی روان‌شناختی در دختران و پسران در نمونه ی ایرانی، ابزاری مفید و کاربردی است. کلیدواژگان

بررسی اثربخشی درمان تحریک مغناطیسی جدارجمجمه ای با فرکانس پایین بر کاهش نشانه¬های افسردگی همبود در بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر

اختلال اضطراب فراگیر با اختلالات مختلفی همراه بوده و مشکلات و نقصهای جدی در کارکرد زندگی مبتلایان به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان تحریک مغناطیسی جدارجمجمه ای مکرر با فرکانس پایین بر میزان افسردگی همبود در بیماران دچار اختلال اضطراب فراگیر بود. بدین منظور، طی یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون، 14 بیمار دچار اختلال اضطراب فراگیر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه کاربندی شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله از نظر افسردگی و اضطراب فراگیر ارزیابی شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه به مدت 40 دقیقه تحت rTMS با فرکانس 1 هرتز، در ناحیه پری فرونتال خلفی جانبی راست قرارگرفت. گروه گواه نیز همین تعداد جلسات را دریافت کردند با این تفاوت که کویل در این گروه با زاویه 90 درجه قرار گرفته بود که مانع رسیدن امواج به جمجمه آزمودنی می شد. تحلیل یومن ویتنی نشان داد که میزان افسردگی همبود در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، تغییر معنادار داشته است و بنظر می رسد درمان تحریک مغناطیسی جدار جمجمه ای مکرر در بیماران دچار اختلال اضطراب فراگیر می تواند موجب کاهش معنادار نشانه های افسردگی همبود شود.

ابرازگری، کنترل و دوسوگرایی در ابراز هیجان در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس اجباری و گروه بهنجار

شواهد متقاعد کننده ای وجود دارد که بیانگر نرخ بالای شیوع اختلال شخصیت وسواسی در نمونه های مبتلا به اختلال وسواس اجباری است. بررسی و مقایسه ی سبک های ابراز هیجان با توجه به زیر مجموعه های گوناگون آن، می تواند مشخصه های دو اختلال را روشن تر کرده و شباهت ها و تفاوت آنها را نشان دهد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه­ی سبک های ابراز هیجان (ابرازگری، کنترل و دوسوگرایی در ابراز هیجان) در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس اجباری و گروه بهنجار بود. بدین منظور، طی یک پژوهش پس رویدادی 43 فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، 41 فرد مبتلا به اختلال وسواس و 30 فرد بهنجار، با غربالگری انتخاب و از نظر وسواس اجباری، اختلال شخصیت وسواسی، ابرازگری هیجان، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس، بیانگر تفاوت معنادار گروهها در کنترل و دوسوگرایی ابراز هیجان بود. بنظر می رسد ابرازگری هیجان نه تنها نمی تواند به عنوان شاخصی برای تمایز گروه مبتلا به اختلال وسواس اجباری با اختلال شخصیت وسواسی باشد، بلکه حتی برای تمایز بین گروه بهنجار از بیمار نیز، شاخص مناسبی نیست. این در حالی است که کنترل هیجانی و شدت دوسوگرایی در ابراز هیجان نیز می تواند شاخصی برای تمایز دو اختلال از یکدیگر باشد

بررسی ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی پرسشنامه ی پنج وجهی ذهن آگاهی

در دهه­های گذشته، ذهن­آگاهی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است و ابزارهای متعددی نیز برای اندازه­گیری این سازه ساخته شده است که هنوز بر حسب ویژگی­های روانسنجی و از دیدگاه بین فرهنگی مورد سنجش قرار نگرفته­است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه ی پنج بعدی ذهن­آگاهی در جامعه ی ایرانی بود. بدین منظور، 335 نفر از دانشجویان دانشگاه به صورت در دسترس انتخاب و با پرسشنامه ی پنج بعدی ذهن­آگاهی، پرسشنامه ی چندبعدی اجتناب از تجربه و پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه ی پنج بعدی ذهن­آگاهی در جمعیت ایرانی دارای شش بعد است و همسانی درونی مطلوبی (81/0 تا 93/0) نشان می دهد و نمره ی کل ذهن­آگاهی با نمره ی کل اجتناب از تجربه و برخی از عوامل آن (اجتناب رفتاری، به تعویق انداختن فعالیت و بیزاری از آشفتگی روانی) همبستگی معناداری دارد. نتایج حاصل از سنجش اعتبار همگرای ذهن­آگاهی نیز نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین نمره ی کل این پرسشنامه با همه ی خرده مقیاس­های پرسشنامه ی کیفیت زندگی که شامل سلامت جسمانی، روانی، روابط اجتماعی و سلامت محیط است، وجود دارد. یافته­ها از اعتبار و پایایی پرسشنامه ی پنج بعدی ذهن­آگاهی حمایت می­کنند. بر همین اساس، پرسشنامه ی پنج بعدی ذهن­آگاهی می­تواند برای سنجش و ارزیابی ذهن­آگاهی در جامعه ایرانی به کار گرفته شود.

عوامل روان شناسی، چربی های خون و شدت بیماری عروق کرونر قلب: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری

یماری عروق کرونر قلب یکی از مهم­ترین عوامل مرگ و میر در دنیا است. این بیماری چند عامل خطرساز مهم دارد که یکی از آن­ها عوامل روان­شناسی است.هدف این پژوهش تعیین نقش عوامل روان­شناسی در بیماری عروق کرونر قلب با میانجی­گری چربی­های خون بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی 343 نفر از زنان و مردان مراجعه­کننده به مرکز قلب و بیمارستان فجر تهران به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و از نظر افسردگی، اضطراب، استرس، حمایت اجتماعی ادراک شده، ابراز خشم، پرخاشگری، تیپ شخصیتی و میزان چربی­های خون مورد آزمون قرار گرفتند. شدت بیماری عروق کرونر قلب نیز توسط آنژیوگرافی عروق کرونر اندازه­گیری شد. داده­ها با استفاده از روش مدل­یابی معادلات ساختاری تحلیل شد ونتایج نشان دادچربی­های خون رابطه ی بین عوامل روان­شناسی و بیماری عروق کرونر قلب را میانجی­گری می کند.عوامل روان­شناسی بر شدت بیماری عروق کرونر قلب اثر دارد و بخشی از تاثیر آن­ها از طریق چربی­های خون اعمال می­شود. از این­رو پیشنهاد می­شود به عوامل روان­شناسی و چربی­های خون در بیماری عروق کرونر قلب در برنامه­های پیشگیری ودرمانی توجه شود. کلیدواژگان

« بعدی  ۲۱۲  ۲۱۱  ۲۱۰  ۲۰۹  ۲۰۸  ۲۰۷  ۲۰۶  ۲۰۵  ۲۰۴  ۲۰۳  ۲۰۲  ۲۰۱  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  ۱۹۶  ۱۹۵  ۱۹۴  ۱۹۳  قبلی »