نقش پیش بین باورهای فراشناختی در علایم وسواسی با واسطه گری مسوولیت پذیری و در آمیختگی افکار در جمعیت غیربالینی

مدل فراشناختی بر این فرض استوار است که افکار وسواسی، نتیجه ی تفسیر منفی باورهای فراشناختی در مورد معنی و یا پیامد خطرناک یک فکر یا افکار ویژه است. تحریف در باورهای فراشناختی بر معانی و کارکرد شناخت تاثیر می­گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه متغیرهای مسوولیت پذیری و در آمیختگی افکار در رابطه با باورهای فراشناختی و علایم وسواسی در جمعیت های غیر بالینی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 333 نفر (151 پسر و 182 دختر) دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب و از نظر باورهای فراشناختی نگرش مسوولیت­پذیری، در­آمیختگی افکار و عقاید وسواسی- جبری مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل مسیر و مدل­یابی معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناختی، مسوولیت­پذیری و در­آمیختگی افکار ؛ مسوولیت­پذیری و در­آمیختگی افکار، علایم وسواسی را به صورت مثبت پیش بینی می­کنند و همچنین، رابطه ی مستقل معناداری بین باورهای فراشناختی و علایم وسواسی وجود دارد. یافته­های پژوهش از واسطه شدن متغیرهای مسوولیت­پذیری و در­آمیختگی افکار در رابطه ی میان باورهای فراشناختی و علایم وسواسی- اجباری، حمایت می­کند. بنابراین، می توان گفت که باورهای فراشناختی از طریق مسوولیت پذیری و در آمیختگی افکار به وجه بهتری می توانند علایم وسواسی را تبیین کنند.

پیش بینی گرایش نوجوانان به اعتیاد براساس ویژگی های شخصیتی و شیوه های فرزندپروری به منظورارایه ی مدلی برای پیشگیری

دوره ی نوجوانی، دوره ی مهمی است که با فرایند شکل­گیری هویت همراه است. قسمتی از این فرایند رشدی، خطرجویی است که به شکل رفتارهای جنسی ناسالم، مصرف الکل، سیگار و سایر مواد نشان داده می­شود. ویژگی­های شخصیتی و سبک­های فرزندپروری در دوران حساس نوجوانی می­تواند زمینه را برای گرایش به اعتیاد فراهم کند. هدف این پژوهش، ارایه ی مدلی برای پیش­بینی گرایش نوجوانان به اعتیاد براساس ویژگی­های شخصیتی و سبک های فرزند پروری بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 500 نفر از دانش­آموزان دبیرستان­های دخترانه و پسرانه ی شهر قزوین به صورت تصادفی انتخاب و از نظر نگرش به اعتیاد، پنج عامل بزرگ شخصیت و سبک­های فرزندپروری مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین روان­رنجورخویی، بازبودن به تجربه، وجدانی بودن و سبک­های فرزندپروری (سهل­گیر، مستبد و مقتدر) با نگرش به اعتیاد کلی دانش­آموزان رابطه ی معنادار وجود دارد. طبق مدل به دست آمده، با افزایش نمره ی افراد در این متغیرها، شانس مثبت شدن نگرش به مصرف مواد افزایش خواهد یافت. به نظر می رسد که ویژگی­های شخصیتی و سبک­های فرزندپروری بانگرش به اعتیاد در دانش­آموزان دختر و پسر رابطه ی معناداری دارند و می­توانند در پیشگیری ازگرایش به اعتیاد موثر باشند.

پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس مثلث سازی و ساختار قدرت در خانواده

ازدواج موفق و رضایتمندانه مستلزم سطح پایداری از سازگاری زوج هاست. سازگاری زناشویی دارای ابعاد مختلفی است که تحت تاثیر عوامل گوناگون قرار می گیرد. چگونگی ساختار قدرت در خانواده، نقش مهمی در رضایت زناشویی دارد. هرگاه زوجین قادر نباشند در مورد چگونگی توزیع قدرت به توافق برسند، سازگاری زناشویی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی توسط مثلث سازی و ساختار قدرت در خانواده بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی 220 نفر از معلمان زن متاهل مقطع ابتدایی شهر کرج به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر سازگاری زناشویی، ساختار قدرت در خانواده و مثلث سازی در خانواده مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون نشان داد که رابطه ی معناداری بین ساختار قدرت و مثلث سازی با سازگاری زناشویی وجود دارد. با توجه به یافته ها می توان گفت شکل ساختار قدرت خانواده و ناتوانی زوج ها برای حل تعارض رابطه ی زناشویی با ایجاد مثلث نقش مهمی در سازگاری زناشویی دارد.

اثر بخشی نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از جنگ

مطالعات زیادی نقایص عصب روان شناختی را در اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نشان دادهاست. توجه به کارکردهای اجرایی به عنوان هسته ی اصلی این توانمندی­ها و نقش آن برای کارکرد بهنجار، بسیار با اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی اثر بخشی نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ی جنگ بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل، 29 نفر از افراد مبتلا به PTSD جنگ از طریق نمونه گیری در دسترس در استان کرمانشاه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (14 نفر) کاربندی شدند. مداخله ی درمانی در طول 25 جلسه برای آزمودنی های گروه آزمایش به اجرا درآمد. گروه کنترل مداخله مبتنی بر نوروفیدبک در یافت نکرد. آزمودنی ها در ابتدا و انتهای پژوهش از نظر شدت نشانگان PTSD و کارکردهای اجرایی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که پس از مداخله، عملکرد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در نشانه های اختلال استرس پس از سانحه و کارکردهای اجرای شامل درجاماندگی و حافظه ی فعال بهبود یافته است. به نظر می رسد مداخله ی مبتنی بر نوروفید بک در بهبود نشانگان و عملکرد اجرایی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه موثر است. کلیدواژگان

نقش بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ایی در رفتارهای پرخطر نوجوانان

وقوع رفتارهای پرخطر در چهار حوزه ی کلی، مصرف مواد، افسردگی و خودکشی، روابط جنسی پرخطر و پرخاشگری در بین نوجوانان و جوانان به یکی از مهم­ترین نگرانی­های جوامع بشری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ایی در رفتارهای پرخطر نوجوانان بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی 278 نفر (142 دختر و 136 پسر) از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرج با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه­ایی چند مرحله­ایی انتخاب و از نظر خطر پذیری، راهبردهای مقابله­ای و بهزیستی معنوی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ضرایب همبستگی نمرات حاکی از آن بود که بین ابعاد بهزیستی مذهبی و وجودی و هر هفت مولفه رفتارهای پرخطر، همبستگی منفی معنادار وجود دارد. بُعد گریز/ اجتناب با مولفه­های دوستی با جنس مخالف و رابطه و رفتار جنسی رفتارهای پرخطر همبستگی مثبت و بُعد مسوولیت­پذیری با مولفه ی رانندگی خطرناک، رابطه ی منفی دارد. به نظر می رسد که هدف قرار دادن رشد معنویت و مقابله ی موثر به عنوان عوامل محافظ در برابر استرس و به حداقل رساندن مشکلات سلامت روان و مشکلات رفتاری می­توان به نوجوانان و جامعه کمک کرد.

پیش‌بینی الگوهای ارتباطی زوج‌ها توسط سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی

ارتباط زناشویی ناشاد، اغلب نتیجه الگوهای ارتباطی منفی است. یک رویکرد برای مطالعه ی رابطه ی زناشویی، تبیین الگوهای ارتباطی زوج‌ها از طریق جستجو برای یافتن مکانیسم‌ شکل‌گیری این الگوهاست. هدف پژوهش حاضر، پیش‌بینی الگوهای ارتباطی زناشویی توسط سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 361 نفر از معلمان زن مقطع ابتدایی شهر کرج به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب و از نظر الگوهای ارتباطی، سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی با الگوهای ارتباطی زوج‌ها رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین معلوم شد که سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی توان پیش‌بینی مثبت و معنادار الگوی ارتباطی سازنده متقابل را دارد و سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی از قدرت پیش‌بینی کنندگی منفی و معناداری برای الگوهای ارتباطی اجتنابی و توقع/کناره‌گیر برخوردار است. به نظر می رسد آگاهی زوج‌ها از تاتیر سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی، می تواند در افزایش ارتباطات سازنده ی متقابل و کاهش ارتباطات ناکارآمد بین زوج‌ها موثر باشد.

بررسی حافظه ی شرح‌حال در نوجوانان مهاجر مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(PTSD)

اختلال استرس پس از سانحه، اختلالی است که به وسیله ی تجربه ی مجدد مداوم، اجتناب، بیش انگیختگی و نشانه‌های شناختی و عاطفی در پاسخ مستقیم یا غیرمستقیم مواجه‌شدن با حادثه‌ای تروماتیک، مشخص می‌شود. اختلال استرس پس از سانحه، موجب پدید آیی مشکلات متعددی در رفتار می شود. اگرچه افراد بزرگسال مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، از اختلال در حافظه رنج می‌برند اما در زمینه ی کودکان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، اطلاعات کمی در دست است. هدف پژوهش حاضر، بررسی حافظه ی شرح‌حال در نوجوانان مهاجر مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. بدین منظور، طی یک پژوهش مقایسه ای، 22 نفر نوجوان مهاجر مبتلا، به‌عنوان گروه هدف از نظر حافظه ی شرح‌حال، اضطراب و افسردگی، با 22 نفر نوجوان مهاجر فاقد ملاک‌های اختلال استرس پس از سانحه مقایسه شدند. مقایسه ی میانگین ها نشان داد که افراد با اختلال استرس پس از سانحه به‌طور معناداری در عملکرد حافظه ی شرح‌حال ضعیف‌تر از افراد عادی بودند درحالی‌که در افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می‌کند که حافظه ی شرح‌حال در بررسی تشخیصی و درمانی اختلال استرس پس از سانحه به‌عنوان یک عامل مهم موردتوجه قرار گیرد.

ویژگی¬های روان سنجی و ساختار عاملی مقیاس ناامیدی کودکان و نوجوانان

ناامیدی، یا انتظارات منفی در مورد آینده، یک حالت هیجانی است که زیر مجموعه ی هیجان اصلی غم است، باعث افسردگی و درماندگی شده، انگیزه ی فرد را از بین می­برد و او را از تلاش کردن باز می­دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اعتبار و پایایی مقیاس ناامیدی کودکان و نوجوانان در جامعه ی ایرانی بود. بدین منظور، 244 نفر از دانش­آموزان 8 تا 15 ساله ی شهر تهران با مقیاس ناامیدی کودکان و نوجوانان و مقیاس امید کودکان مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس ناامیدی کودکان مقیاسی سه عاملی است. همبستگی منفی و معنادار بین عدم شناختن مسیر رسیدن به اهداف، عدم احساس عاملیت و نمره ی کل مقیاس ناامیدی کودکان و نوجوانان با مقیاس امید به دست آمد که نشان دهنده ی اعتبار واگرای مقیاس امید کودکان بود. نتایج، نشان دهنده ی ثبات درونی و پایایی مطلوب این مقیاس در دانش آموزان ایرانی بود. پژوهش­های زیادی از نتایج پژوهش حاضر حمایت کرده و اعتبار و پایایی این پرسشنامه را تایید می­کنند. در این پژوهش، شواهد امیدوارکننده­ای در مورد ویژگی­های روان سنجی مقیاس ناامیدی کودکان و نوجوانان در جامعه ایران بدست آمد.

اثربخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد بر کاهش پریشانی و نگرشهای ناکارآمد در بیماران مبتلا به M.S

مولتیپل اسکلروزیس، یکی از شایعترین بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی است که با دمیلینه شدن نورون های عصبی همراه است. این بیماری فرد را دچار استرس، افسردگی و پریشانی می کند و عملکرد حسی و حرکتی او را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افکار ناکارآمد و پریشانی بیماران مبتلا به M.S بود. بدین منظور از میان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی تهران 24 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه قبل و بعد از شرکت در جلسات آموزشی و 2 ماه بعد از آن، از نظر میزان پریشانی و افکارناکارآمد مورد آزمون قرارگرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه ی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه گواه هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افکار ناکارآمد و پریشانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیسموثر است. بنابراین می توان با استفاده از این شیوه در کاهش پریشانی و افکار ناکارآمد این بیماران کمک کرد و از گسترش پریشانی و افکارناکارآمد آنها کاست.

ناگویی هیجانی و آسیب پذیری روانی- بدنی

یکی از اهداف پژوهش ها در رویکردهای مختلف روان‌شناسی، شناخت عواملی است که در آسیب‌پذیری افراد نقش دارند. بررسی و شناسایی عوامل آسیب‌پذیری روانی و بدنی در پیشگیری تشخیص و اتخاذ روش درمانی، جهت­گیری تازه‌ای به وجود می‌آورد. افراد ممکن است آسیب‌پذیری‌های روان‌شناختی و جسمانی ویژه ای داشته باشند که آن‌ها را مستعد اختلال های روانی و جسمانی کند. ناگویی هیجانی یکی از این متغیرهای آسیب‌زا است. هدف پژوهش حاضر، پیش‌بینی آسیب‌پذیری‌های روانی و بدنی بر اساس ناگویی هیجانی بود. در این پژوهش، همچنین نقش تعدیل کننده ی جنس و تاهل در روابط بین ناگویی هیجانی با آسیب‌پذیری روانی و بدنی بررسی شد. بدین منظور تعداد 206 مرد و 193 زن از جمعیت عمومی تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان چک‌لیست علایم و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی با آسیب‌پذیری روانی و آسیب‌پذیری بدنی در سطح 01/0p < رابطه ی مثبت معنادار دارد. همچنین تاهل، در رابطه ی بین ناگویی هیجانی و آسیب‌پذیری بدنی نقش تعدیل‌کننده داشت. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که شناسایی به موقع نارسایی های هیجانی می تواند به پیشگیری از آسیب های بدنی و روانی کمک کند. همچنین می توان برای مدیریت و درمان نارسایی های هیجانی در چارچوب مدل های مداخله ای اقدام کرد.

نقش نارسایی کنش های اجرایی در تبیین علایم نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسالان

اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسالان چیزی فراتر از علایم تشخیصی اولیه‌ی بی‌توجهی، تکانش گری و بیش فعالی است و علایم نارسایی کنش‌های اجرایی نیز بایستی در نشانه‌شناسی این اختلال در نظر گرفته شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش نارسایی مدیریت زمان، خودانگیزشی، مهار خود خود سازماندهی/ حل مساله و خودنظم جویی هیجانی در پیش بینی علایم نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 302 نفر (139 پسر و 163 دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر نارسایی کنش های اجرایی و نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسالان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که نارسایی در کنش های اجرایی خودانگیزشی، خود نظم جویی هیجانی، خود سازماندهی/ حل مساله و مهار خود در علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی را در بزرگسالان پیش بینی می کند. به نظر می رسد که باید نقش نارسایی کنش های اجرایی در بروز علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسال، مورد توجه قرار گیرد.

اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری بر انعطاف پذیری شناختی افراد افسرده

در نظریه ی انعطاف پذیری شناختی، سلامت روان به عنوان پذیرش محیطهای درونی و بیرونی خود فرد و تعهد به فعالیتهایی در نظر گرفته می شود که از لحاظ ارزشمندی باثبات است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر انعطاف پذیری شناختی افراد افسرده بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل 37 نفر از بین دانشجویان دانشگاه اهواز که علایم خفیف افسردگی داشتند، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل کاربندی شدند (21 نفر گروه آزمایش و 16 نفر در گروه کنترل). گروهها در ابتدا و انتهای پژوهش از نظر افسردگی و انعطاف پذیری شناختی مورد آزمون قرار گرفتند سپس گروه آزمایش به مدت دو ماه (8 جلسه 90دقیقه ای) تحت درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفتند، تحلیل مانکوا نشان داد درمان شناختی- رفتاری بر افزایش انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است و این تاثیر تا مرحله پیگیری تداوم داشته است. به نظر می رسد با استفاده از تکنیک های شناختی- رفتاری و تمرین های آن می توان انعطاف پذیری را افزایش داده و در نهایت خلق را بهبود بخشید.

« بعدی  ۲۱۳  ۲۱۲  ۲۱۱  ۲۱۰  ۲۰۹  ۲۰۸  ۲۰۷  ۲۰۶  ۲۰۵  ۲۰۴  ۲۰۳  ۲۰۲  ۲۰۱  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  ۱۹۶  ۱۹۵  ۱۹۴  قبلی »