از نظریه دانش (معرفت شناسی) تا مدیریت دانش: ارائه مدل مفهومی تأثیرپذیری مدیریت دانش از معرفت شناسی

مسأله این تحقیق تبیین چگونگی تأثیرپذیری رشته مدیریت­دانش از تئوری­دانش (یا معرفت­شناسی) و ترسیم خط سیر این تأثیرپذیری است. هدف اولیه از طرح این مسأله، ارائه یک مدل مفهومی از تأثیرات تئوری­دانش بر مدیریت­دانش و بیان قضایا و احکامی است که خط سیر تأثیر را نشان می­دهد. برای حل این مسأله و رسیدن به هدف تحقیق، ادبیات مرتبط با مبانی معرفت­شناسیِ مدیریت­دانشِ موجود مرور شد. با بررسی دقیق مباحث مطرح شده در رابطه با تعریف دانش، طبقه­بندی و نحوه تحقق آن، رابطه مستقیم بین معرفت­شناسی و مدیریت­دانش محرز گردید. با بررسی پارادایم­های موجود در مدیریت­دانش و رشته­های مرتبط با آن، رابطه غیر مستقیم معرفت­شناسی با مدیریت­دانش از طریق پارادایم­ها و نظریه­های مستقر در سایر علوم مرتبط نیز بدست آمد. این روابط کشف شده به صورت 14 قضیه بسیط مطرح و سپس در قالب یک مدل مفهومی ارائه گردید. از ترکیب این قضایاشش قضیه ترکیبی بدست آمد که مسأله تحقیق را تبیین می­کند. در نهایت کلیه قضایا در قالب یک قضیه تجمیع شد و در به صورت یک نظریه مقدماتی پیرامون خط سیر تأثیرپذیری مدیریت دانش از معرفت شناسی ارائه گردید. از این مدل می­توان برای بازخوانی و بازسازی نظریه­های مدیریت­دانش و بسط و گسترش این رشته بر مبنای معرفت شناسی­های رقیب استفاده کرد.

تحقق دوسوتوانی سازمانی از طریق طراحی رابطه بازاریابی و فروش

در ادبیات بازاریابی طراحی مناسب رابطه بین بخش‌های بازاریابی و فروش یکی از چالش­های اساسی سازمان­ها عنوان شده است. در این مقاله با اقتباس از ادبیات استراتژی و تئوری سازمان، چارچوب مفهومی جدیدی جهت طراحی رابطه بین بخش­های بازاریابی و فروش و تبیین پی‌آمدهای استراتژیک این رابطه ارائه شده است. در ادبیات استراتژی یکی از مهم‌ترین عوامل بقا و رشد سازمان­ها تحقق دوسوتوانی[i] به معنای توجه همزمان به اکتشاف[ii] و بهره‌برداری[iii] عنوان شده است. در این مقاله نشان داده می‌شود که طراحی رابطه بازاریابی و فروش می‌تواند مکانیسمی موثر در تحقق دوسوتوانی سازمانی باشد. بخش فروش باعث تقویت بهره‌برداری و بخش بازاریابی باعث تقویت اکتشاف در سازمان می­شوند. از طرف دیگر با توجه به ادبیات تئوری سازمان، طراحی مناسب روابط بین‌بخشی[iv] مستلزم پذیرش تمایزات ساختاری[v] از یک سو و به‌کارگیری مکانیسم‌های یکپارچه‌سازی[vi] از سوی دیگر است. تمایزات ساختاری بین بازاریابی و فروش می‌تواند باعث ارتقای توانمندی­های هر یک از دو بخش و در نتیجه ارتقای اکتشاف و بهره‌برداری گردد. در عین حال جهت تحقق دوسوتوانی باید مکانیسم‌هایی جهت همکاری این دو بخش و همچنین پشتیبانی متقابل این دو بخش از فعالیت­های یکدیگر وجود داشته باشد.

چارچوب مدیریت کیفیت پروژه‌های فناوری اطلاعات با رویکرد فرایند‌محور

نظر به پیچیدگی و سرعت بسیار زیاد تغییرات فناوری اطلاعات، اجرای پروژه‌های فناوری اطلاعات دچار چالشی حیاتی شده‌اند که چارچوب‌های مرسوم مدیریت و کنترل پروژه دیگر پاسخگوی نیاز‌‌های مدیریتی پروژه‌های فناوری اطلاعات نمی‌باشند. از سوی دیگر، سوء مدیریت کیفیت پروژه‌های فناوری اطلاعات از جمله عوامل کلیدی در شکست این‌گونه از پروژه‌ها هستند. از این رو، در این پژوهش با تمرکز بر فرایند‌های استاندارد «پیکره دانش مدیریت پروژه» با استفاده از جنبه‌های مدیریت کیفیت که در چارچوب‌های مطرح و مهم مدیریت فناوری اطلاعات از جمله چارچوب اهداف کنترلی برای اطلاعات و فناوری‌های مرتبط «مدل بلوغ قابلیت یکپارچه» و متدولوژی «فرایند منطقی یکپارچه» آمده است، فعالیت‌های مورد نیاز برای انجام هر فرایند شناسایی شده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، آمیخته است؛ به عبارت بهتر، رویکردی دو مرحله‌ای که ترکیب روش‌های کیفی و کمی می‌با‌‌شد، استفاده شده است و ابزار پرسشنامه نیز برای جمع‌آوری اطلاعات بکار رفته است. پس از تعیین پایایی و روایی پرسشنامه، از آزمون دو جمله‌ای برای مورد تأیید بودن یا نبودن فعالیت‌های تعیین شده در هر فرایند استفاده گردیده و در نهایت براساس نتایج آزمون آماری، چارچوبی فرایند ‌محور ارائه شده است که ساز‌وکار لازم برای مدیریت کیفیت پروژه‌های فناوری اطلاعات برای مدیران و کارشناسان مربوطه را ارائه خواهد کرد. یکی از ویژگی‌های چارچوب پیشنهادی این است که بر خلاف استاندارد پیکره دانش مدیریت پروژه که برای هر یک از فرایندها تنها ورودی، خروجی و ابزار و فنون ارائه می‌دهد، این چارچوب فعالیت‌های لازم در راستای اجرای هر یک از فرایندهای سه‌گانه مدیریت کیفیت (برنامه‌ریزی، تضمین و کنترل کیفیت) را نیز مشخص نموده است. همچنین، به منظور تخصیص بهینه منابع (مالی، انسانی و...)، فعالیت‌های اولویت‌دار در هر فرایند نیز شناسایی شده‌اند.

نقش مبادله رهبر- پیرو در تمایل به ترک خدمت کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت

یکی از موضوع‌های مهم در حوزه مدیریت منابع انسانی، تمایل به ترک خدمت است. تمایل به ترک خدمت در صورتی که منجر به ترک خدمت شود، افزایش هزینه در زمینه‌های استخدام و آموزش، کاهش بهره‌وری، از دست رفتن دانش و اطلاعات، اختلال در جریان کار و تضعیف روحیه کارکنان باقی مانده در سازمان را در پی خواهد داشت. همچنین در صورتی که منجر به ترک خدمت نشود، موجب از هم گسستگی پیوند روانی میان کارکنان و سازمان و کاهش وفاداری کارکنان خواهد شد. هدف این پژوهش بررسی رابطه میان مبادله رهبر- پیرو و تمایل به ترک خدمت کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت با اثر مداخله گری هویت‌یابی سازمانی و نقش تعدیل‌کنندگی مدیریت منابع انسانی جمع‌گرا است. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل 241 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت است که تعداد 149 نفر از آنان به روش غیر احتمالی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت آزمون فرضیه‌ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که مبادله رهبر- پیرو از طریق هویت‌یابی سازمانی بر تمایل به ترک خدمت تاثیرگذار بوده و مدیریت منابع انسانی جمع­گرا در این رابطه نقش تعدیل‌کنندگی ایفا می‌کند.

مدیریت اثر بخش پروژه‌های پیچیده در صنعت ارتباطات سیار ایران

این تحقیق بر اساس استفاده از مدل‌های نظری پروژه‌های پیچیده، با هدف شناخت عوامل موثر بر پیچیدگی پروژه‌های صنعت ارتباطات سیار در ایران و ارائه مدل پیچیدگی و شناسایی اقدامات اساسی جهت مدیریت موفق این دسته از پروژه‌ها انجام یافته است. در این تحقیق، به منظور ارائه چارچوبی مشترک برای درک یکسان عوامل پروژه، انواع مختلف پیچیدگی و شاخص‌های خاص هر نوع پیچیدگی معرفی و تشریح شده است. در مرحله اول با مصاحبه، درک مدیران ارشد فعال در صنعت در مورد پروژه‌های پیچیده با یافته‌های آکادمیک و تحقیقات پیشین مقایسه و ارزیابی شد. در مرحله دوم تحقیق با استفاده از پرسشنامه، ضمن ارزیابی مدل پیشنهادی حاصل از مصاحبه، میزان تأثیر هر کدام از عوامل بر پیچیدگی پروژه‌ها، اقدامات اساسی جهت مدیریت موفق پروژه‌های ارتباطات شناسایی شد. فرضیات تحقیق در مورد تأثیر تجربه کاری مدیران پروژه بر طبقه‌بندی عوامل موثر بر پیچیدگی پروژه‌ها و رتبه بندی عوامل موجد پیچیدگی بر اساس نقش سازمان در صنعت مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت.

تأثیر دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد صنایع تولیدی: بررسی نقش پویایی‌های محیطی

در سال های اخیر دوسوتوانی سازمانی به صورت فزاینده­ای به منظور دستیابی به مزیت رقابتی پایدار، توجه دست اندرکاران و محققان مدیریت را به خود جلب کرده است. دوسوتوانی سازمانی مفهومی جدید در مدیریت است که با عملکرد سازمانی مرتبط می­باشد. یک سازمان برای بقا، رشد، بهبود عملکرد، نوآوری و توان رقابت­پذیری در محیط پویای کنونی به قابلیت دوسوتوانی سازمانی نیاز دارد.موضوع دوسوتوانی سازمانی بهره­برداری از فرصت های موجود و اکتشاف فرصت­های جدیداست. پویایی­های محیطی می­تواند بر رابطه میان دوسوتوانی سازمانی و بهبود عملکردنقش مهمی ایفاکند. هدف این مقاله، بررسی تأثیر دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد شرکت‌های تولیدی و مطالعه نقش تعدیل­ کننده پویایی­های محیطی در رابطه بین دوسوتوانی سازمانی و عملکرد می­باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بوده و داده­ها از طریق پرسش­نامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران ارشد شرکت‌های تولیدی شهر صنعتی رشت تشکیل می­دهند. تعداد 178 نفر از مدیران ارشد شرکت­های تولیدی به روش نمونه­برداری تصادفی ساده، انتخاب شدندو برای تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد شرکت­های تولیدی تأثیرگذار است ولی نقش تعدیل کننده گی پویایی­های محیطی در رابطه بین دوسوتوانی سازمانی و عملکرد در شرکت­های تولیدی، مورد تائید قرار نگرفت.

گونه‌شناسی نظریه‌های ضمنی پیروی با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای عرفی

نظریه‌های ضمنی پیروی، از مباحث رو به رشد رفتار سازمانی است که حلقه واسط حوزه‌های پیروی و شناخت محسوب می‌شود. تبیین و گونه‌شناسی دیدگاه‌های پیروان راجع به ابعاد مختلف نقش‌شان که با عنوان «نظریه‌های ضمنی پیروی پیروان» شناخته می‌شود، هدف مقاله حاضر است. برای این منظور، با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند از 14 تن از کارکنان سازمان‌های بزرگ از صنایع مختلف در شهر مشهد، مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته به عمل آمد تا محققین در مصاحبه‌ها به اشباع نظری دست یافتند. داده‌های حاصله با استفاده از روش «تحلیل محتوای عرفی» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و قابلیت اعتماد داده‌ها مورد تأیید قرار گرفت. تعداد 589 کد بدست آمده در تحلیل محتوا، مجموعاً در 17 طبقه از نظریه‌های ضمنی (مقولات) شناسایی شده قرار گرفتند که 5 مؤلفه ویژگی‌های مثبت را تشکیل دادند. مؤلفه‌های شناسایی شده شامل ادراک سازنده از کار، شایستگی شغلی، بازوی توانای رهبر، فضایل اخلاقی و پیشگامی بودند که دیدگاهی جامع‌تر نسبت به پیروی ارائه می‌کنند

ارایه الگوی اجرای موفق استراتژی در شرکت‌های خودروسازی ایران

تحقیقات پیشین نشان می‌دهد که تدوین خوب استراتژی همراه با اجرای مناسب آن منجر به اثربخشی برنامه‌ها می‌شود. در حوزة اجرای استراتژی، الگوی غالبی که بتواند عوامل مؤثر و تعامل میان آن‌ها را به‌خوبی تبیین کند، اندک است. از این رو هدف پژوهش حاضر، ارایه مدل اجرای موفق استراتژی با استفاده از ترکیب عوامل مؤثر بر اجرا و بر اساس شرایط بومی کشور است؛ در این پژوهش به بسترسازی اجرا بعنوان پیش‌نیاز شروع اجرای استراتژی‌ها و نیز بحث فرآیندهای درون‌سازمانی و تأثیرات مدیران در قالب معنابخشی توجه شده است. پژوهش حاضر ازنظر رویکرد، یک پژوهش کیفی است. برای طراحی مدل، از طرح نظام‌مند اشتراوس و کوربین استفاده شده است. بدین منظور با 21 نفر از مدیران و معاونین شرکت‌های برتر خودروسازی و اساتید دانشگاهی، مصاحبه نیمه‌ساختاریافته صورت گرفت و بر اساس کدگذاری باز و محوری، 30 متغیر مؤثر در قالب شش مقوله اصلی، مفهوم‌سازی و طبقه‌بندی شده است؛ سپس مدل طراحی شده نهایی، به تأیید مشارکت‌کنندگان و ناظرین بیرونی رسید. نظریه اجرای موفق استراتژی به تبیین عوامل مؤثر بر اجرای موفق و نحوه تعامــل آن‌ها با یکدیــگر می‌پردازد. اجرای موفق استراتژی تابعی از بسترسازی مناسب برای اجرا، مدیریت کنشی، عوامل درون‌سازمانی، ثبات نسبی و همراهی سازمانی است. بسترسازی شرط عِلّی ایجاد مدیریت کنشی بوده و مدیریت کنشی نیز همراه با عوامل درون‌سازمانی و ثبات نسبی محیط منجر به همراهی سازمانی می‌شود. پیامد نهایی مدل، اجرای موفق استراتژی است که در قالبِ اجماع سازمانی، تحقق اهداف و چشـم‌انداز، بهبود سازمانی و اجرای مستمر برنامه‌ها بیان شده است.

طراحی مدل هوشمندی رقابتی سازمان مبتنی بر هوشیاری کارآفرینانه

چکیده: در دنیای رقابتی امروز، استفاده بهینه از فرصت های محیطی و ایجاد مزیت رقابتی پایدار از جمله دغدغه های اصلی سازمان ها است. یکی از تکنیک های مهم در ایجاد مزیت رقابتی، هوشمندی رقابتی است. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل موثر بر هوشمندی رقابتی در سازمان است. مدل مفهومی ارائه شده ارتباط هوشمندی رقابتی را با مفاهیم «هوشیاری کارآفرینانه» و «حس گری بازار» مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. یافته- هانشان می دهد، سه عامل هوشیاری کارآفرینانه، حس گری بازار و قابلیت بازارگرایی سازمان، عوامل اثرگذار بر هوشمندی رقابتی در سازمان ها شناخته می شوند.همچنین، سازمان بازارگرا با تمرکز بر تحولات بازار، تحلیل وقایع و تغییرات محیطی، حس گری بازار خود را تقویت کرده، از طریق تبادل اطلاعات استراتژیک و تقویت دیدگاه چند بعدی به بازار، محیط فعالیت خود را با یک نگرش جامع تحت نظرمی گیرد و با هوشیاری کارآفرینانه اطلاعات محیط و رقبا را بررسی می نماید. بدین ترتیب، با اتخاذ تصمیمات استراتژیک، هوشمندی رقابتی خود را ارتقا می دهد و مزیت رقابتی پایدار ایجاد می کند.در نهایت، پیشنهاداتی به منظور ارتقا سطح هوشمندی رقابتی سازمان ها ارائه شده است.

عارضه‌یابی کانون‌های ارزیابی و توسعه در ایران و ارائه‌ی راهکار‌

چکیده: رویکرد کسب و کارهای نوین به سمت پویایی محیط، توسعه شایستگی­ها و سعی در ایجاد سازمان­های یادگیرنده و دانش­آفرین بوده است. در این راستا استفاده از فرآیند کانون های ارزیابی و توسعه عاملی اثرگذار در مسیر توسعه قابلیت­ها و شایستگی­های کارکنان محسوب می­شود. کانون ارزیابی با عمر بیش از 60 سال در جهان و بیش از یک دهه در ایران روشی است ترکیبی از تمرین‌های مختلف مبتنی ‌بر شرایط متنوع شغلی که به ‌منظور جمع‌آوری اطلاعات معتبر و دقیق از نامزدها جهت جذب، انتخاب، ارتقاء و ارزیابی آنها در یک محیط کاری استفاده می­ شود. کانون ارزیابی با رویکرد توسعه، فرآیندی است که در آن شخص شاغل با توجه به رویکردهای شغلی که در آن فعال است و جهت­گیری­های سازمان، در کانون توسعه مورد ارزیابی قرار گرفته و بدین­صورت برنامه توسعه فردی متناسب با توانایی، دانش و مهارت در قالب گزارش بازخورد به شرکت­کننده ارائه می­شود. هدف این پژوهش شناسائی عارضه های کانون های ارزیابی وتوسعه ودسته بندی آنهاوارایه راهکارهای بهبود و در نهایت ارایه چارچوبی از ملزومات وپیش نیازهای اجرای کانون در ایران است. جامعه آماری پژوهش، تمام افراد فعال در حوزه کانون، متشکل از 21 نفر از مجریان، متخصصان و خبرگان کانون بودند که با آنان مصاحبه بعمل آمد. با تحلیل مصاحبه­ها عارضه­های کانون شناسایی و در شش دسته­ی مفهومی که شامل فرهنگ پذیرش سازمانی، فرآیند آماده­سازی و برنامه­ریزی جهت برگزاری کانون، فرآیند اجرا، دستاوردها و نتایج و فرآیند ارزیابی کانون می­ باشد، طبقه­بندی شدند.

اثر میانجی خوش بینی نسبت به مسیر پیشرفت شغلی در رابطه میان تناسب فرد- شغل و تناسب فرد- سازمان

چکیده: با وجود اهمیت سازه خوش‌بینی نسبت به مسیر پیشرفت شغلی و پیامدهای مثبت آن برای فرد و سازمان، پژوهش‌های اندکی در این موضوع انجام شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر تناسب فرد-سازمان و فرد- شغل بر خوش‌بینی به مسیر پیشرفت شغلی است. همچنین اثر میانجی خوش‌بینی به مسیر پیشرفت شغلی در رابطه میان این دو نوع تناسب مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان چهار دانشگاه بزرگ شهر تهران هستند و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده‌اند. یافته های پژوهش نشان می‌دهد که هم تناسب فرد- شغل و هم تناسب فرد- سازمان بر خوش بینی به مسیر پیشرفت شغلی تاثیر می‌گذارند و شدت این تاثیر، در مورد تناسب فرد- شغل بیشتر است. بررسی تاثیر توامان دو نوع تناسب مذکور بر خوش‌بینی به مسیر پیشرفت شغلی هم نشان می دهد تاثیر این دو متغیر به همراه هم، نسبت به زمانی‌که تک تک در نظر گرفته شوند، بیشتراست. یافته‌های پژوهش بیانگر آن است که تناسب بیشترفرد با شغل منجر به تناسب فرد با سازمان می‌شود و در این میان سازه خوش‌بینی به مسیر پیشرفت شغلی می‌تواند چنین رابطه‌ای را تسهیل کند. کلیدواژگان

طراحی مدل شبکه‌سازی فعالیت‌های بازاریابی بنگاه‌های فعال در خوشه‌های صنعتی ایران

چکیده: با توجه به نقش مهم شبکه­های بازاریابی در توسعه اقتصادی خوشه­های صنعتی، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل فرایند شبکه‏سازی فعالیت‏های بازاریابی در بستر خوشه‏های صنعتی ایران است. جهت طراحی مدل مذکور از روش تحقیق «نظریه برخاسته از داده­ها» استفاده شده است. بدین منظور با انجام مصاحبه با عاملان توسعه خوشه­ها و مدیران بنگاه­های درگیر در شبکه­ها، و مطالعه اسناد سازمانی، منابع اطلاعاتی موردنیاز جمع­آوری شد. سپس با انجام کدگذاری باز، محوری و گزینشی مدل شبکه­سازی فعالیت‏های بازاریابی تدوین گردید. بنا بر نتایج تحقیق، انگیزه مشترک شرکا جهت حل مسئله یا بهره‏برداری از فرصت‏های بازاریابی علت اصلی شکل­گیری شبکه­های بازاریابی است. شبکه‏های بازاریابی گستره وسیعی از شبکه­های رسمی و غیررسمی را شامل می­شود که طی مراحل پنج­گانه آغازین، تشکیل هسته اولیه، بروز تنش، سازماندهی و اقدام شکل می­گیرند. بستر فرهنگی، تاریخی و نهادی خوشه، ویژگی­های فردی-شخصیتی مدیران، ویژگی­های راهبر شبکه و ویژگی­های ساختاری بنگاه بر فعالیت­های شبکه­سازی تأثیرگذارند. مهم­ترین منافع شبکه­سازی کاهش هزینه‏های بازاریابی و ارتقاء توان رقابتی بنگاه­های عضو شبکه است. بنا بر نتایج پژوهش حاضر، مدیران بنگاه‏ها می‏توانند با تقویت قابلیت‏های شبکه­سازی خود، از آن به‌عنوان ابزار توسعه کسب‏وکار استفاده نمایند.

« بعدی  ۲۰۷  ۲۰۶  ۲۰۵  ۲۰۴  ۲۰۳  ۲۰۲  ۲۰۱  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  ۱۹۶  ۱۹۵  ۱۹۴  ۱۹۳  ۱۹۲  ۱۹۱  ۱۹۰  ۱۸۹  ۱۸۸  قبلی »