تعیین سهم متغیرهای خودپنداره، کنترل تکانه و بدشکلی هراسی بر اختلالات خوردن

اختلالات خوردن نوعی اختلال رفتاری تغذیه ای است که با محدودیت های ارادی در خوردن غذا بروز می کند و اساسا منشا روانی و اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین سهم متغیرها ی خودپنداره، کنترل تکانه و بدشکلی هراسی بر اختلالات خوردن بود. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی، 300 نفر شامل 100 نفر مبتلا به اختلالات خوردن، 100 نفر مبتلا به افسردگی بالا (که علایم اختلالات خوردن را نشان ندادند) و 100 نفر افراد بهنجار به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و از نظر نگرش های خوردن، خودپنداره، بدشکلی هراسی، هوش هیجانی، افسردگی، اضطراب و استرس مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه ی گام به گام نشان داد که هر سه متغیر خودپنداره، کنترل تکانه و بدشکلی هراسی در اختلالات خوردن سهم دارند. نتایج نشان داد که گروه بهنجار نسبت به دو گروه دیگر در کنترل رفتار خود بهتر عمل کرده و برداشت درستی از آنچه که هستند، دارند. همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گروه مبتلا به اختلالات خوردن بالاتر است. یافته های مذکور در چارچوب پدیدارشناسی عوامل روان شناختی در مشکلات مربوط به خوردن قابل بحث است. کلیدواژگان

تحلیل روان سنجی مقیاس نگرش های ناکارآمد برای کودکان و نوجوانان

طرحواره­های افسردگی­زا به شکل نگرشهای ناکارآمد نمایان می­شود و در تمامی مراحل و فرایند پردازش اطلاعات شامل دریافت، رمزگردانی و بازیابی اطلاعات از حافظه و محیط اطراف اثرگذار است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل روان­سنجی نسخه ی کودکان و نوجوانان مقیاس نگرش­های ناکارآمد در بین گروهی از نوجوانان ایرانی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 214 نوجوان (96 پسر و 118 دختر) با مقیاس نگرش های ناکارآمد DAS-CA مورد آزمون قرار گرفتند. اعتبار عاملی مقیاس نگرش های ناکارآمد با استفاده از روش­ تحلیل مولفه­های اصلی و همسانی درونی مقیاس نگرش های ناکارآمد با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ ارزیابی شد. برای مطالعه اعتبار سازه، ضریب همبستگی بین ابعاد مقیاس نگرش های ناکارآمد با عاطفه ی مثبت مطالعه شد. تحلیل مولفه­های اصلی با استفاده از چرخش ابلیمین نشان داد که مقیاس نگرش های ناکارآمد از دو عامل کمال­گرایی فردمحور و کمال­گرایی اجتماع­محور (احساس نیاز به تایید اجتماعی) تشکیل شده است. نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد مقیاس نگرش های ناکارآمد با عاطفه ی مثبت از اعتبار سازه ی مقیاس نگرش های ناکارآمد به طور تجربی حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی مقیاس نگرش های ناکارآمد برای عوامل کمال­گرایی فردمحور و کمال­گرایی اجتماع­محور به ترتیب برابر با 78/0 و 72/0 به دست آمد. در مجموع،نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که مقیاس نگرش های ناکارآمد برای سنجش مفهوم نگرش­های ناکارآمد در نوجوانان ایرانی ابزاری معتبر و پایاست.

اثربخشی آموزش مهارت‌های ارتباطی بر خودکارآمدی والدینی مادران دارای فرزند با اختلال کاستی توجه/ بیش‌فعالی

وجود کودکی که برقراری رابطه با او مشکل است، کل نظام خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مهارت‌های ارتباطی بر خودکارآمدی والدینی مادران دارای فرزند با اختلال کاستی توجه/ بیش‌فعالی بود. بدین منظور طی یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه، 26 مادرکودکان 6 تا 12 ساله دارای اختلال کاستی توجه/ بیش‌فعالی به شیوه‌ی هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 13 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. والدین در ابتدا از نظر خودکارآمدی مورد ارزیابی قرار گرفتند سپس، گروه آزمایش طی 8 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای، برنامه‌ی آموزشی مهارت‌های ارتباطی را دریافت کرد ولی گروه گواه هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. در انتها هر دو گروه مجدد از نظر خودکارآمدی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که برنامه‌ی آموزشی مهارت‌های ارتباطی موجب افزایش خودکارآمدی والدینی در مادران گروه آزمایشی شده است و به نظر می‌رسد، خودکارآمدی پایین مادران دارای فرزند با اختلال کاستی توجه/ بیش‌فعالی باعث می‌شود تا آنها در انتظارات و ادراک خود از اینکه تا چه حد می‌توانند به عنوان یک والد به گونه‌ای شایسته و موثر عمل نمایند، احساس مطلوبی نداشته باشند. این مادران به منظور افزایش احساس خودکارآمدی خود، نیازمند دانش و اطلاعات در زمینه‌ی روش­های موثر مراقبت از کودک و تعامل و برقراری ارتباط مطلوب و موثر با وی هستند.

شیوع نشانگان رفتاری اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان

سرطان، یکی از شایع­ترین بیماری­های مزمن است که سالانه افراد زیادی به آن مبتلا می­شوند. این بیماری اغلب با عوارض روان شناختی بالایی همراه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی شیوع نشانگان اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی109 بیمار مبتلا به سرطان مراجعه­کننده به بخش شیمی­درمانی بیمارستان کامکار- عرب نیای شهر قم انتخاب و از نظر نشانگان اختلالات روانی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که 45 درصد از بیماران درجاتی از نشانگان اختلالات روانی را دارا بودند. بالاترین میزان شیوع مربوط به نشانگان جسمانی­سازی و افسردگی با شیوع 54/54 درصد و پایین­ترین میزان شیوع نیز مربوط به نشانگان فوبیا (30%) بود. شیوع نشانگان اختلال وسواس فکری- عملی در بیمارانی که شش ماه بعد از شیمی­درمانی مورد ارزیابی قرار می­گرفتند، بالاتر بود. با توجه به شیوع نسبتا بالای نشانگان اختلالات روانی در بیماران مبتلا به سرطان لازم است اقدامات بیشتری در زمینه ی شناسایی اختلالات روان شناختی و ارایه خدمات مربوط به سلامت روان در این بیماران صورت گیرد.

بررسی کارکرد خانواده و نقش سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری

محیط خانواده، مساعدترین مکان برای رشد کودک و تعالی فکری و جسمی اوست. هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکرد خانواده و نقش سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری پسران 5 تا10 ساله ی شهر اهواز بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 200 مادر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از بین مادران دانش آموزان پسر 5 تا 10 سال پیش دبستانها و دبستانهای شهر اهواز انتخاب و از نظر کارکرد خانواده، شیوه های فرزندپروری و علایم مرضی کودک مورد آزمون قرار گرفتند. برای تحلیل داده‌ها از ضرایب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که سبک فرزندپروری مستبدانه با میانگین 33/22 بیشترین سبک فرزندپروری مادران است و خرده مقیاس های ارتباط، همراهی عاطفی، کنترل رفتار و کارکرد کلی خانواده با مشکلات رفتاری رابطه ی معنی داری دارد. همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه با اختلال بیش فعالی رابطه ی مثبت و با اختلال خلقی رابطه ی منفی معنی داری دارد. سبک فرزندپروری سهل گیرانه با اختلال بیش فعالی، رفتار و کردار و اضطراب جدایی رابطه ی مثبت و با اختلال خلقی رابطه ی منفی معنی داری دارد. نتایج نشان داد که تنها خرده مقیاس همراهی عاطفی توانست اختلال اضطراب جدایی را پیش بینی کند و سبک فرزندپروری سهل گیرانه اختلال بیش فعالی و اضطراب جدایی، سبک فرزندپروری مستبدانه اختلال رفتار و کردار و اختلال خلقی و سبک فرزندپروری مقتدرانه اختلال اضطراب جدایی را پیش بینی می کنند.

تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر میل جنسی کم کار و رضایت زناشویی

مسایل جنسی و رضایت زناشویی به طور پیچیده ای با یکدیگر رابطه دارند. علیرغم اینکه فاکتورهای چندگانه ی روان زاد و زیستی متعددی را به عنوان زمینه‌ساز کاهش میل جنسی زنان معرفی کرده اند، روند تحقیقاتی در سال‌های اخیر نشان داده است که تاثیر عوامل روان زاد در بروز این مشکل پررنگ‌تر است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر میل جنسی و رضایت زناشویی در زنان بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل، 20 نفر از زنان مبتلا به اختلال میل جنسی مراجعه کننده به درمانگاه روان شناسی به شیوه ی هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفری کاربندی شدند. گروهها در ابتدا و انتهای پژوهش از نظر میل جنسی و رضایت زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در ۸ جلسه ی ۴۵ دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری شرکت کردند ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میل جنسی و رضایت زناشویی آزمودنی ها تفاوت معنی داری پیدا کرده است. به نظر می رسد درمان شناختی - رفتاری روش مناسبی برای اختلال های مربوط به میل جنسی است. بنابراین استفاده از این رویکرد درمانی توسط متخصصین روان‌شناسی بالینی به افراد دارای اختلال عملکرد جنسی به ‌ویژه کاهش میل جنسی در زنان توصیه می‌شود.

شیوع مشکلات روانپزشکی در مناطق روستایی استان خوزستان

مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی میزان شیوع مشکلات روانپزشکی در افراد 15 سال و بالاتر مناطق روستایی استان خوزستان انجام شد. روش‌: این بررسی از نوع توصیفی- مقطعی بود و در آن 4513 نفر که به‌صورت تصادفی- خوشه‌ای از مناطق روستایی انتخاب شده بودند، به‌کمک پرسش‌نامه سلامت عمومی، بررسی شدند. برای تحلیل داده‌ها، روش‌های آمار توصیفی، آزمونt و خی‌دو به‌کار برده شد. یافته‌ها: این بررسی میزان شیوع مشکلات روانپزشکی را 7/28% (مردان 23% و زنان 33%) نشان داد و ارتباط معنی‌داری میان جنس، سن، سواد و وضعیت تأهل با داشتن مشکلات روانپزشکی به‌دست آمد. نتیجه‌گیری: شیوع مشکلات روانپزشکی در مناطق روستایی خوزستان بالاتر از سایر مناطق است.

بررسی پدیدار شناختی تجربه‌های مشترک خانواده‌های دارای بیمار روانی

مقدمه: هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به تجربه‌های مشترک زنده خانواده‌های دارای بیمار روانی می‌باشد. روش:�در این بررسی پدیدارشناختی، 31 خانواده دارای بیمار روانی و بستگان درجه یکی که با وی زندگی می‌کردند، به روش نمونه‌گیری در دسترس گزینش شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، مصاحبه نیمه‌ساختاری با پرسش‌های باز و ضبط صوت بود. پس از پایان مصاحبه، محتویات نوار بر روی کاغذ بازنویسی شد. تحلیل داده‌ها با بهره‌گیری از شیوه جیورجی انجام شد. یافته‌ها:�یافته‌های پژوهش بازتاب تجربه‌های خانواده‌های دارای بیمار روانی بود که در چهارچوب چگونگی برخورد با پدیده ”بیماری روانی“، تأثیرات عینی و ذهنی آن و تجربه‌های مربوط به درمان و مراقبت از بیماران روانی طبقه‌بندی و ارایه شد. نتیجه‌گیری:�ابتلای یکی از اعضای خانواده به بیماری روانی، فشار، نگرانی و تغییرات منفی چشمگیری بر خانواده وارد می‌کند.

کارآیی و اثربخشی الگوی فراشناختی ولز در درمان یک مورد اختلال وسواسی- اجباری

مقدمه:�هدف پژوهش حاضر معرفی الگوی فراشناختی وسواس و بررسی میزان کارآیی و اثربخشی الگوی فرا شناختی ولز در درمان اختلال وسواسی- اجباری بود. روش:�در یک بررسی تک‌موردی آزمایشی از نوع خط پایه چندگانه فرآیند درمان بر روی یک آزمودنی (زن) انجام شد. آزمودنی در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و جلسه آخر درمان (جلسه هشتم) مقیاس وسواسی- اجباری ییل‌براون، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، مقیاس واحد ناراحتی ذهنی، پرسش‌نامه کنترل افکار، مقیاس نگرش‌های ناکارآمد و آزمون عزت نفس را تکمیل نمود. افزون بر این آزمودنی سه مقیاس‏ اول را در جلسه‌های اول و چهارم درمان و دوره پیگیری پس از درمان دوباره تکمیل نمود. یافته‌ها: در مقیاس ییل‌براون نمره آزمودنی از 38 در مرحله پیش از مداخله درمانی به 8 در مرحله پس از مداخله کاهش یافت. هم‌چنین میزان افسردگی، اضطراب و استرس وی کاهش نشان داد. نمره آزمودنی در مقیاس SUD از 9 در مرحله پیش از مداخله به نمره 3 در مرحله پس از مداخله کاهش یافت. نتیجه‌گیری:�رویکرد درمانی مبتنی بر مدل فراشناختی ولز در درمان اختلال وسواسی- اجباری مؤثر بوده است.

فراوانی اختلال بیش فعالی با کمبود توجه در سابقه والدین کودکان مبتلا به این اختلال

مقدمه: هدف پژوهش تعیین فراوانی اختلال بیش فعالی با کمبود توجه در سابقه والدین کودکان مبتلا به این اختلال بود. روش: به روش نمونه‌گیری در دسترس، والدین 150 کودک زیر 16 سال (31 دختر و 119 پسر) مبتلا به اختلال بیش‌فعالی با کمبود توجه که در سال‌های 1381 و 1382 به درمانگاه‌های روانپزشکی کودک و نوجوان دانشگاه علوم پزشکی ایران مراجعه نموده بودند بررسی شدند. تشخیص این اختلال در فرزندان بر پایه تشخیص بالینی و معیارهای چک‌لیست DSM-IV انجام شد. سابقه این اختلال در والدین نیز به‌کمک معیارهای چک‌لیست DSM-IV و مصاحبه روانپزشکی بررسی شد. داده‌ها به‌کمک روش‌های آمار توصیفی تحلیل گردیدند. یافته‌ها:�سابقه این اختلال در 76% والدین وجود داشت. در 20% موارد هر دو والد و در ۵۶٪ موارد یکی از آنها دارای سابقه مثبت بودند. فراوانی سابقه اختلال در پدران (56%) بیشتر از مادران (40%) بود. نتیجه‌گیری:�عوامل وراثتی می‌توانند در سبب‌شناسی این اختلال دخالت داشته باشند.

اثر افزودن نالترکسون در درمان اسکیزوفرنیا: مقایسه دو سوکور با دارونما

مقدمه:�با توجه به نقش اپیوییدها و داروهای مهارکننده گیرنده‌های اپیوییدی در ترشح دوپامین، اثر افزودن این دارو در درمان اسکیزوفرنیا بررسی شد. روش:�این بررسی به‌صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور انجام شد. روزانه نالترکسون (50 میلی گرم دوبار در روز به 17 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا) و یا دارونما (دوبار در روز به 17 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا) به درمان نگهدارنده با داروی آنتی‌سایکوتیک آنان افزوده شد. بیماران در آغاز بررسی، هفته سوم و هفته ششم به‌کمک مقیاس علایم منفی و مثبت ارزیابی شدند. یافته‌ها:�در بیماران گروه نالترکسون بهبودی در علایم مثبت از هفته سوم تا هفته ششم و نیز بهبودی در علایم منفی از هفته اول تا هفته سوم دیده شد. نتیجه‌گیری:�نالترکسون تفاوت معنی‌دار با دارونما در کاهش علایم مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا ندارد.

XML ارتباط درک از مرکز کنترل و نشانگان فرسودگی شغلی در پرستاران شاغل در یک بیمارستان روانپزشکی

مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط میان درک از مرکز کنترل و فرسودگی شغلی در روانپرستاران انجام شده است. روش: در یک بررسی مقطعی، همه کارکنان پرستاری بیمارستان روانپزشکی ایران بر پایه پرسش‌نامه‌های فرسودگی شغلی مازلاک و مقیاس درک از مرکز کنترل راتر ارزیابی شدند. داده‌ها به‌کمک آزمون های آماری خی دو و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته‌ها: میزان کلی فرسودگی شغلی در پرستاران مورد بررسی در بعد خستگی هیجانی، متوسط، در بعد مسخ شخصیت، پایین و در بعد کفایت شخصی، متوسط بود. میزان فرسودگی شغلی در افراد با درک از مرکز کنترل داخلی و خارجی تفاوت معنی‌دار آماری داشت و در گروه دوم میزان فرسودگی شغلی بالاتر بود. نمره مقیاس درک از مرکز کنترل راتر با میزان خستگی هیجانی و میزان مسخ شخصیت ارتباط معکوس و با سن و سابقه کار ارتباط مستفیم داشت. هم‌چنین خستگی هیجانی با ساعت کاری فرد دارای رابطه مستقیم بود. نتیجه‌گیری:�به‌کمک مقیاس درک از مرکز کنترل می توان خطر فرسودگی شغلی را پیش‌بینی کرد.

« بعدی  ۲۱۵  ۲۱۴  ۲۱۳  ۲۱۲  ۲۱۱  ۲۱۰  ۲۰۹  ۲۰۸  ۲۰۷  ۲۰۶  ۲۰۵  ۲۰۴  ۲۰۳  ۲۰۲  ۲۰۱  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  ۱۹۶  قبلی »