مهارت حل مسأله اجتماعی در دانش‌آموزان دچار ناتوانی یادگیری

مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه برخی ویژگی‌های مهارت حل مسأله اجتماعی در دانش‌آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش‌آموزان عادی دبستانی شهر تهران انجام شده است. روش: 60 دانش‌آموز (30 نفر در هر گروه) از پایه‌های سوم، چهارم و پنجم دبستان شهر تهران بررسی شدند. گروه مبتلا به ناتوانی یادگیری به‌روش نمونه‌گیری در دسترس و گروه عادی به روش تصادفی خوشه‌ای انتخاب و از نظر متغیرهای سن، جنس، پایه تحصیلی و بهره هوشی همتاسازی شدند. داده‌ها به‌کمک مصاحبه با آموزگار، پرونده دبستان یا درمانگاه، آزمون ماتریس‌های پیشرونده ریون کودکان و آزمون موقعیت‌های مبهم اجتماعی به صورت مصاحبه انفرادی به دست آمد. داده‌ها به‌کمک آزمون‌های آماری t مستقل و خی‌دو تحلیل شدند. یافته‌ها: دو گروه در هدف حل مسأله، احساس ناخوشایند نسبت به همسال و ادراک خودکارآمدی در اثبات قدرت و توانمندی با یکدیگر تفاوت آماری معنی‌دار داشتند. نتیجه‌گیری: کودکان دارای ناتوانی یادگیری در موقعیت‌های حل مسأله اجتماعی، هدف‌های اجتماع‌گرایانه که مهم‌ترین آن‌ها حل مسأله می‌باشد را دنبال نمی‌کنند و هدف‌های اجتماعی و ادراک خودکارآمدی آن‌ها در راستای پاسخ‌های رفتاری کناره‌گیری یا پرخاشگری است.

مقایسه مکانیسم‎های سازگاری نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران و نوجوانان دبیرستانی

مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه مکانیسم‎های سازگاری نوجوانان 15 تا 17 ساله کانون اصلاح و تربیت تهران با دانش‎آموزان (15 تا 17 ساله) منطقه شش تهران انجام شد. روش: در یک بررسی توصیفی – مقطعی، همه 105 نوجوان کانون (81 پسر و 24 دختر) و 372 نوجوان از مدارس منطقه شش تهران (181 پسر و 191 دختر)، که به روش نمونه‎گیری خوشه‎ای- تصادفی انتخاب شده بودند،‌ پرسش‌نامه مقیاس سازگاری نوجوانان را پر کردند. این ابزار 18 راهبرد و 3 سبک سازگاری را نشان می‎دهد. تحلیل داده ها به‌کمک آزمون‌های ANOVA و t انجام شد. یافته‎ها: پسران و دختران غیربزهکار از سبک سازگاری کارآمد بیشتر از سبک ارجاع به دیگران و از سبک اخیر بیشتر از سبک سازگاری ناکارآمد استفاده کردند. پسران بزهکار دو سبک سازگاری کارآمد و ارجاع به دیگران را بدون تفاوت معنی دار با هم و هر یک از این دو سبک را بیشتر از سبک سازگاری ناکارآمد به‌‌کار گرفتند. دختران بزهکار هر سه سبک سازگاری را بدون تفاوت معنی‌دار با هم به کار بردند. پسران بزهکار از هر سه سبک سازگاری بیشتر از پسران غیربزهکار بهره گرفتند. دختران بزهکار از سبک سازگاری کارآمد کمتر، از سبک سازگاری ناکارآمد بیشتر و از سبک سازگاری ارجاع به دیگران، بدون تفاوت معنی دار با دختران مدارس بهره گرفتند. نتیجه‌گیری: سبک‎های سازگاری پسران بزهکار، در همه زمینه‎ها گسترده‌تر از دختران است و توانایی بالاتری در به‌‌کارگیری منابع بیرونی دارند. دختران بزهکار الگوی بسیار نامؤثری از سازگاری دارند و شاید همین الگوی نامؤثر، آنها را پذیرای آسیب‎های اجتماعی کرده است.

رابطه پس‌زمینه اجتماعی- فرهنگی با شیوه تربیتی والدین، موفقیت تحصیلی و سبک یادگیری فرزندان

مقدمه: نظر به تأثیر متغیرهای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی بر شیوه تربیت فرزندان و نقش شیوه‌های تربیتی در اندیشه، رفتار و میزان کارآمدی تحصیلی و اجتماعی آنان، بررسی حاضر با هدف ارزیابی و آزمون موارد یاد شده در خانواده‌های تهرانی انجام شده است. روش: در یک بررسی توصیفی- مقطعی، 240 دانش‌آموز سال سوم راهنمایی (120 پسر و 120 دختر) از سه منطقه شهری تهران (مناطق 3، 11 و 19) به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای- چند مرحله‌ای انتخاب شدند. برای ارزیابی پس‌زمینه اجتماعی- فرهنگی، چهار متغیر جمعیت‌شناختی به شرح زیر به کار برده شد: محل سکونت خانوار، شمار فرزندان، محل تولد والدین و میزان تحصیلات والدین. برای ارزیابی شیوه تربیتی از پرسش‌نامه اقتدار تربیتی بهره گرفته شد. سبک یادگیری نیز با پرسش‌نامه سبک یادگیری کولب سنجیده شد. موفقیت تحصیلی با معدل امتحانات نهایی دانش‌آموزان ارزیابی گردید. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس، روش تعقیبی شفه، رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردیدند. یافته‌ها: شیوه تربیتِ مستبدانه در جنوب شهر شایع‌تر بود. بین شیوه تربیتِ مقتدرانه و نمره‌های بالاتر تحصیلی همبستگی مثبت و معنی‌دار دیده شد. آنالیز واریانس نشان داد که شیوه مقتدرانه بیشتر با سبک یادگیری نظریه‌پرداز همراه است. نتیجه‌گیری: در خانواده‌های تهرانی، پس‌زمینه اجتماعی- فرهنگی با شیوه تربیت فرزند رابطه دارد و خانواده‌های مناطق جنوب شهر بیشتر از رویکرد مستبدانه استفاده می‌کنند. شیوه تربیت فرزند نیز به نوبه خود با سبک یادگیری و موفقیت تحصیلی فرزندان رابطه داشته و رویکرد مقتدرانه با سبک یادگیری نظریه‌پرداز و موفقیت تحصیلی بیشتر همراه است.

مقایسه‎ اختلال حافظه پس از الکتروشوک در بین بیماران افسرده دریافت‎کننده لیوتیرونین و ویتامین B12

مقدمه: هدف این پژوهش بررسی اثر لیوتیرونین در کاهش اختلال حافظه بیمارانی که الکتروشوک می‎گیرند بود. روش‌: در یک آزمون بالینی دو سو کور، 40 نفر از بیماران زن 50-20 ساله مراجعه کننده به بیمارستان ایران که بر پایه تشخیص روانپزشک به‌علت افسردگی کاندید دریافت الکتروشوک بودند، به‌تصادف در دو گروه آزمون و گواه قرار گرفتند و پس از انجام آزمون حافظه، برای گروه آزمون لیوتیرونین و برای گروه گواه ویتامین B12 تجویز شد. پس از گرفتن 6 جلسه الکتروشوک به‌صورت سه بار در هفته، دوباره آزمون ها اجرا و مقایسه انجام شد. داده‎ها به کمک آزمون t تحلیل گردید. یافته‌ها: تفاوت حافظه گروه گواه در مرحله پیش از اجرای الکترو شوک و پس از آن معنی‎دار، ولی این تفاوت در مورد گروه لیوتیرونین غیرمعنی‌دار بود. نتیجه‌گیری: در بیماران افسردۀ کاندید الکتروشوک می‎توان با تجویز لیوتیرونین میزان اختلال حافظه را کاهش داد.

اثربخشی روش‌های شناختی- رفتاری در درمان اختلال نعوظی نوع اضطراب عملکردی

مقدمه: در این پژوهش اثربخشی روش‌های شناختی- رفتاری در درمان مردان مبتلا به اختلال نعوظی نوع اضطراب عملکردی مورد بررسی قرار گرفت. روش: در یک طرح آزمایشی تک موردی و طرح خط پایه چندگانه، پنج آزمودنی مرد به مدت 3-2 ماه در طول 9 تا 11 جلسه به همراه همسرانشان شرکت داده شدند. آزمودنی‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تعیین خطوط پایه در متغیرهای وابسته، به ترتیب وارد مرحله درمان شدند. شاخص بهبودی در هر یک از متغیرها، سیر نزولی منحنی در مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شد. این شاخص‏ها توسط ابزارهای مصاحبه بالینی، مقیاس خودسنجی اضطراب (SUD) برای سنجش میزان اضطراب جنسی، برگه روزنگار برای ثبت زمان نعوظ، پرسش‌نامه باورهای غیرمنطقی و مقیاس درجه‌بندی انگیزه همسران مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‏ها: روش‌های شناختی- رفتاری در کاهش اضطراب جنسی، کاهش شناخت‌های ناسازگارانه و افزایش زمان نعوظ مؤثر بود. نتیجه‌گیری: روش‌های شناختی- رفتاری در درمان اختلال نعوظی نوع اضطراب عملکردی کارآیی دارند.

اثربخشی مدیریت وابستگی و درمان شناختی- رفتاری در وابستگی به مواد افیونی

مقدمه: در این پژوهش اثربخشی مدیریت وابستگی و درمان شناختی- رفتاری در درمان بیماران وابسته به مواد افیونی که تحت درمان نگهدارنده با نالترکسون بودند، ارزیابی شد. روش: 90 بیمار وابسته به مواد افیونی 20 تا 49 ساله مراجعه‌کننده به مرکز روانپزشکی ایران که سم زدایی شده بودند و داروی نالترکسون را به‌عنوان درمان نگهدارنده دریافت می‌کردند به‌تصادف و به مدت 16 هفته در یکی از سه گروه درمانی نالترکسون به‌تنهایی، نالترکسون با مدیریت وابستگی و نالترکسون با درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند. پیش از شروع مداخله‌های درمانی، آزمودنی‌ها با چک‌لیست شدت اعتیاد ارزیابی شدند. در پایان مداخله، هر سه گروه بار دیگر با چک‌لیست شدت اعتیاد مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌های به‌دست آمده با روش‌های آماری تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر، تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته‌ها: مقایسه سه گروه از نظر سطح ریزش، میزان همکاری و نمرات چک‌لیست شدت اعتیاد نشان‌دهنده تفاوت معنی دار بین سه گروه بود. تغییرات معنی‌دار آماری به وجود آمده نشان دهنده اثربخشی مدیریت وابستگی و درمان شناختی- رفتاری در افزایش همکاری، کاهش ریزش و کاهش نمرات چک‌لیست شدت اعتیاد بود. نتیجه‌گیری: برنامه مدیریت وابستگی به‌سرعت مصرف مواد را کاهش می‌دهد اما اثرات آن بعد از درمان کاهش پیدا می‌کند. تأثیر درمان شناختی- رفتاری در کاهش مصرف مواد تا ماه‌ها پس از پایان درمان ادامه می‌یابد.

علایم روان‌شناختی در بیماران گوارشی سرپایی

مقدمه:�این پژوهش با هدف بررسی فراوانی علایم روان‌شناختی در بیماران گوارشی سرپایی انجام شده است. روش:�در این پژوهش 200 بیمار مراجعه‌کننده به یک درمانگاه خصوصی و درمانگاه گوارش مرکز آموزشی- درمانی سینا در شهر تبریز به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌کمک پرسش‌نامه SCL-90-R ارزیابی شدند. داده‌ها به‌کمک آزمون خی‌دو تحلیل گردیدند. یافته‌ها:�5/51% از افراد مورد بررسی علایم روان‌شناختی نشان دادند که فراوانی افسردگی و جسمانی‌سازی بیشتر بود. فراوانی علایم در زنان چهار برابر مردان بود. زنان و افراد غیرشاغل در اغلب مقیاس‌های آزمون نمراتی بالاتر از مردان داشتند که تفاوت در مقیاس‌های جسمانی‌سازی و اضطراب معنی‌دار بود (05/0p< ). رابطه معنی‌داری بین وجود علایم روان‌شناختی و نوع معینی از بیماری گوارشی به‌دست نیامد. نتیجه‌گیری:�علایم روان‌شناختی در بیماران گوارشی سرپایی به‌ویژه در زنان شایع است.

XML اختلال پس از استرس ضربه‌ای در دانش‌آموزان زلزله‌زده بم مقیم شهر کرمان چهار ماه پس از زمین‌لرزه

مقدمه:�هدف این پژوهش بررسی میزان شیوع اختلال پس از استرس ضربه‌ای (PTSD) در دانش‌آموزان بم چهار ماه پس از زمین‌لرزه که برای تحصیل و ادامه زندگی به کرمان مهاجرت کرده بودند و ارتباط آن با ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و عوامل مرتبط با زمین‌لرزه بود. مواد و روش‌کار:�پرسش‌نامه PTSD یول والدین در اختیار 243 دانش‌آموز زیر 15 سال (175 پسر و 68 دختر) قرار گرفت تا والدین آنها در منزل تکمیل کنند. پرسش‌نامه PTSD واتسون را 160 دانش‌آموز دبیرستانی بالای 15 سال (56 پسر و 104 دختر) در مدرسه تکمیل کردند. پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی، اطلاعات مربوط به آسیب بدنی, ویران‌شدن خانه‌ها و از دست دادن بستگان را نیز هر دو گروه سنی تکمیل کردند. یافته‌ها:�8/90% دانش‌آموزان زیر 15 سال, یکی از بستگان درجه یک را در زمین‌لرزه از دست داده بودند, خانه‌های 81% آنان به‌طور کلی ویران شده بود و 4/89% آسیب بدنی دیده بودند. 4/94% دانش آموزان بالای 15 سال یکی از بستگان درجه یک خود را در زمین‌لرزه از دست داده بودند, 4/89% ویرانی خانه‌های خود را گزارش کردند و 6/80% دچار آسیب بدنی شده بودند. در دانش‌آموزان زیر 15 سال میزان PTSD در 2/52% پسران و 59% دختران وجود داشت که تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود (01/0p< ). در دانش‌آموزان بالای 15 سال, 5/37% پسران و 5/33% دختران مبتلا به PTSD بودند که تفاوت معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری:�میزان اختلال PTSD در کودکان و نوجوانان به‌دنبال زمین‌لرزه شدید قابل توجه است و برنامه‌ریزی برای تشخیص و مداخله درمانی ضروری به‌نظر می‌رسد.

استرس‌ و سلامت‌ عمومی‌ کارمندان‌ برج‌ کنترل‌ و کارمندان‌ دفتری‌ هواپیمایی‌ آسمان

مقدمه:�این پژوهش پس‌رویدادی با هدف مقایسه میزان استرس و تأثیر آن بر سلامت عمومی کارمندان برج کنترل با کارکنان دفتری هواپیمایی انجام شده است. روش:�30 نفر از کارمندان برج کنترل و 30 نفر از کارکنان دفتری هواپیمایی که به روش تصادفی انتخاب شدند، پرسش‌نامه استرس کودرون و پرسش‌نامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کردند. داده‌ها به‌کمک روش آماری t مستقل تحلیل شدند. یافته‌ها:�این بررسی نشان داد که میزان استرس در کارکنان برج کنترل (1/122) با کارکنان دفتری (3/76) تفاوت معنی‌دار دارند (001/0p< ). هم‌چنین میانگین سلامت عمومی در کارکنان برج کنترل (7/19) با کارکنان دفتری (3/14) تفاوت معنی‌دار داشتند. میانگین نشانه‌های بدنی در کارکنان برج کنترل 5 و در کارکنان دفتری 1/3 بود. کارکنان برج کنترل دارای اضطراب، بی‌خوابی و افسردگی بیشتری بودند (05/0p< ). تنها از نظر اختلال در کارکرد اجتماعی بین دو گروه تفاوت معنی‌داری دیده نشد. نتیجه‌گیری:�کارکنان برج کنترل میزان بالایی از استرس را تجربه می‌کنند و از سلامت روانی کمتری برخوردارند.

رابطه میزان استرس با ناامیدی در دانشجویان ساکن خوابگاه‌ها

مقدمه:�این‌ پژوهش‌ با هدف‌ بررسی‌ رابطه میزان‌ استرس‌ با ناامیدی‌ در دانشجویان‌ ساکن‌ خوابگاه‌های‌ دانشگاه‌ تهران‌ انجام‌ شده‌ است‌. روش‌‌:�آزمودنی‌های‌ این پژوهش‌ توصیفی- مقطعی، 551 نفر (246 دختر و 305 پسر) بودند که‌ به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای- تصادفی انتخاب و به‌‌کمک‌ پرسش‌نامه‌ سنجش‌ استرس‌ و آزمون‌ ناامیدی‌ بک‌ ارزیابی‌ شدند. داده‌های‌ پژوهش‌ به‌ کمک‌ آزمون‌‌های آماری‌ خی‌دو‌، تحلیل‌ واریانس‌، تحلیل‌ رگرسیون‌ و ضریب‌ همبستگی‌ تحلیل‌ شدند. یافته‌ها:�این‌ بررسی‌ نشان‌ داد که رابطه‌ میان پنج‌ متغیر عوامل‌ فشارزای‌ روانی‌ با متغیر ناامیدی‌ معنی‌دار است (05/0p< ). هم‌چنین‌ بین‌ مجموعه‌ عوامل‌ و مشکلات‌ استرس‌‌زای‌ دوران‌ تحصیل‌ با میزان‌ ناامیدی‌ دانشجویان‌ مقطع‌ کارشناسی‌ رابطه‌ مثبت‌ دیده شد. نتیجه‌گیری‌:�میزان استرس‌ می‌تواند در ارتباط مستقیم با میزان ناامیدی دانشجویان باشد.

مقایسه سلامت روانی و مشکلات جنسی زنان بارور و نابارور

مقدمه:�این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روانی و مشکلات جنسی زنان بارور و نابارور انجام شده است. روش:�آزمودنی‏ها 45 زن نابارور و 45 زن بارور مراجعه‌کننده به کلینیک‏های ناباروری و زنان و زایمان بیمارستان امام خمینی تهران بودند که با تکمیل پرسش‌نامه وضعیت جنسی گلومبوک- راست و مقیاس سلامت روانی در پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل داده‌ها، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون‏های آماری t برای گروه‏های مستقل، تحلیل واریانس و آزمون توکی به‌کار برده شد. یافته‏ها:�نتایج نشان داد که زنان نابارور در مقایسه با زنان بارور سلامت روانشناختی کمتر (001/0p< ) و درماندگی روانشناختی بیشتری (001/0p< ) دارند. هم‌چنین زنان نابارور در مقایسه با زنان بارور از مشکلات جنسی بیشتری رنج می‏برند. این بررسی هم‌چنین بین متغیرهای مدت ناباروری و مشکلات جنسی زنان نابارور همبستگی مثبت نشان داد و بین میانگین نمره‌های سه گروه زنان نابارور (یعنی زنانی که خود علت ناباروری بودند، زنانی که شوهرانشان علت ناباروری بودند و زنانی که علت نابارویشان ناشناخته بود) در مورد متغیرهای سلامت روانشناختی، درماندگی روانشناختی و مشکلات جنسی تفاوت معنی‌دار دیده نشد. نتیجه‌گیری:�شاخص‏های مربوط به سلامت روانی و مشکلات جنسی زنان نابارور و زنان بارور متفاوت است.

پیامدهای شناختی کودک‌آزاری در دختران نوجوان

مقدمه: پژوهش حاضر به‌منظور بررسی اثرات کودک‌آزاری بر ابعاد شناختی شخصیت از جمله، هوش، حافظه و دقت انجام شده است. روش: آزمودنی‌های پژوهش شامل 100 دانش‌آموز دبیرستان‌های شهر اصفهان در سال تحصیلی 83-1382 بودند که به روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای- تصادفی انتخاب شدند. بر پایه نمرات به‌دست آمده در آزمون کودک‌آزاری، آزمودنی‌ها در دو گروه آزاردیده و عادی جای داده شدند. برای گردآوری داده‌ها، ماتریس‌های پیشرونده ریون، آزمون حافظه وکسلر و آزمون دقت بوناردل به‌کار برده شد. داده‌های گردآوری شده به‌کمک آزمون آماری مانوا و ضریب همبستگی تحلیل گردیدند. یافته‌ها:�میانگین نمرات دقت گروه آزار دیده 66/63 و گروه عادی 44/70، میانگین نمرات هوش گروه آزار دیده 12/107 و گروه عادی 89/108 و میانگین نمرات حافظه گروه آزار دیده 82/86 وگروه عادی 16/86 بود. نتیجه‌گیری:�آزاردیدگی باعث کاهش میانگین حافظه نوجوانان دختر می‌شود، اما بر نمرات دقت و هوش آنها اثر محسوسی ندارد.

« بعدی  ۲۱۶  ۲۱۵  ۲۱۴  ۲۱۳  ۲۱۲  ۲۱۱  ۲۱۰  ۲۰۹  ۲۰۸  ۲۰۷  ۲۰۶  ۲۰۵  ۲۰۴  ۲۰۳  ۲۰۲  ۲۰۱  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  قبلی »