شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز ایران

شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز ایران

نقش درک حمایت سازمانی در رابطه‎ی بین ارتباطات مؤثر و کارکردهای رفتار سازمانی

نقش درک حمایت سازمانی در رابطه‎ی بین ارتباطات مؤثر و کارکردهای رفتار سازمانی

تبیین سرمایه‏ی اجتماعی به عنوان اهرمی کلیدی در ارتقای اثربخشی تیمی

استفاده از تیم¬ در سازمان‏ها به منظور بهره¬مندی از هم¬افزایی موجود در کار تیمی و همچنین ایجاد ظرفیت جهت تطبیق هرچه بهتر سازمان با محیط، روندی است که در دو دهه‏ی اخیر شتاب فزاینده‏ای به خود گرفته است. روندی که ضرورت پرداختن به پویایی¬های تیمی و انجام پژوهش‏هایی با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای اثربخشی تیم¬ها را بیش از پیش تبیین می‏کند. پژوهش حاضر به ارائه‏ی مدلی در راستای تبیین عوامل ارتقادهنده‏ی اثربخشی تیمی می‏پردازد که عبارتند از متغیرهای کلیدی حمایت ¬سازمانی ادراک‏شده، رفتارهای شهروندی سازمانی و سرمایه‏ی اجتماعی. در این راستا روابط میان متغیرهای ذکر‏شده در قالب مدلی مفهومی ارائه و به صورت هم‏زمان آزمون شد. ابزار گردآوری داده پرسشنامه است و جامعه‏ی آماری کارکنان شرکت مخابرات هستند. یافته¬ها حاکی از برازش مناسب مدل¬های اندازه¬گیری و مدل ساختاری پژوهش است و کلیه‏ی روابط مفروض در مدل به جز رابطه‏ی بین متغیرهای حمایت سازمانی ادراک‏شده و سرمایه‏ی اجتماعی معنادارند. مدل برازش¬شده می¬تواند راهنمای مناسبی برای اقدام مدیران در جهت ارتقای اثربخشی تیمی باش

ملاحظات طراحی و پیاده¬سازی اثربخش نظام جانشین¬پروری در یک شرکت با رسمیت پایین و کارکنان دانش¬محور

هدف این مطالعه موردی، شناسایی تأثیر ویژگی¬های درونی یک سازمان بر طراحی و پیاده¬سازی اثربخش نظام جانشین¬پروری می¬باشد. ویژگی¬های سازمان مورد مطالعه عبارتند از: رسمیت پایین، برخورداری از رشد سریع، وجود کارکنان دانش¬محور، و برخورداری از مالکان و مدیران مشترک. در این تحقیق با استفاده از روش تجزیه و تحلیل تم بر روی داده¬های حاصل از مصاحبه¬های نیمه-ساختاریافته، روش¬های مناسب اجرای هر گام از برنامه جانشین¬پروری و ملاحظات پیاده¬سازی این برنامه در هر گام، بر اساس ویژگی¬های خاص این شرکت، مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس پیشنهادهای نظری اولیه¬ای برای تحقیقات آتی ارائه شده است تا بتوان با استفاده از آنها، روش¬های مناسب اجرای هر گام از برنامه¬ جانشین¬پروری و نیز ملاحظات پیاده¬سازی ناشی از شرایط سازمانی را در شرایط مشابه شناسایی نمود.

مدل رابطه همکاری میان سازمانی برای بهبود عملکرد زنجیره تامین در صنعت فرش ماشینی ایران

رابطه همکاری میان سازمانی در زنجیره تامین، پدیده ای است که در دهه اخیر توجه بسیاری از صنایع را به خود جلب کرده است. در این پژوهش مدل رابطه همکاری میان سازمانی برای بهبود عملکرد زنجیره تامین در بستر دو نظریه مبادله اجتماعی و هزینه-مبادله مورد بررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش توصیفی و همبستگی است. قلمرو زمانی این تحقیق سالهای 1388 و 1389 است. قلمرو مکانی تحقیق نیز شرکت های تولید کننده در زنجیره تامین فرش ماشینی ایران بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان ارشد و متخصصان مرتبط با زنجیره تامین فرش ماشینی ایران می باشد. اندازه نمونه آماری اخذ شده از جامعه آماری 150 نفر است. متغیرهای فرعی و متغیرهای مشاهده گر تحقیق، از طریق مطالعه تحقیقات پیشین، پژوهش ترکیبی و تحلیل عاملی اکتشافی، استخراج شده اند. به جز دو فرضیه فرعی، تمامی فرضیات فرعی و اصلی تحقیق تایید شدند. یافته اصلی این تحقیق مدل رابطه همکاری میان سازمانی در زنجیره تامین و کاربرد آن در بهبود عملکرد زنجیره های تامین در صنعت فرش ماشینی ایران است.

انعطاف‏پذیری سیستم‏های جبران خدمات؛ زمینه‏ساز ارتقاء کارآفرینی

علی‏رغم اهمیت و جایگاه منابع انسانی به عنوان محرک کارآفرینی، لزوم توجه به مدیریت منابع انسانی و زیرسیستم‏های فرعی آن بیش از پیش احساس می‏شود. با توجه به نقش سیستم‏های جبران خدمات در تأمین، نگهداری و انگیزش نیروی انسانی، پژوهش حاضر به بررسی چگونگی تأثیرگذاری سیستم‏های جبران خدمات بر کارآفرینی می‏پردازد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی از شاخه‏ی همبستگی و مبتنی بر مدل‏سازی معادلات ساختاری است. جامعه‏ی آماری پژوهش دربرگیرنده‏ی کارمندان شاغل در پژوهشگاه صنعت نفت می‏باشد. ابزار اصلی گردآوری داده‏ها پرسش‏نامه است. نتایج پژوهش نشان می‏دهد جبران خدمات بر کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. هم‏چنین جبران خدمات عادلانه، تشویقی و مبتنی بر عملکرد بر کارآفرینی سازمانی تأثیری مثبت و معنادار دارد، بدین معنا که با انعطاف‏پذیر ساختن ساختارهای جبران خدمات، امکان ارتقای کارآفرینی فراهم می‏گردد.

طراحی مدلی برای یک‏پارچه‏سازی سیستم‏های مدیریتی

هدف این پژوهش طراحی مدلی برای یک‏پارچه‏سازی سیستم‏های مدیریتی در سازمان‏هاست. برای این منظور، مهم‏ترین مدل‏های یک‏پارچه‏سازی بررسی شد. سپس با به‏کارگیری روش فراترکیب، سطوح پیشنهادی برای یک‏پارچه‏سازی که توسط پژوهشگران مختلف ارائه شده بود شناسایی شد، نقاط ضعف و قوت هریک از مدل‏ها در مقایسه با دیگری مشخص شد و در نهایت مدل پیشنهادی به نحوی طراحی گردید که تا حد ممکن نقاط قوت مدل‏های پیشین را دربر گیرد. «سیستم مدیریت یک‏پارچه» پیشنهادی، بر مبنای شباهت‏ها و نقاط اشتراک موجود در سه سیستم مدیریت کیفیت بر پایه‏ی ایزو 9001، سیستم مدیریت محیط زیست بر پایه‏ی ایزو 14001 و سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه‏ای بر پایه‏ی اسس 18001 در سه سطح طراحی گردید. در این مدل از فرایند مدیریت ریسک استفاده شده است و بر اساس رویکرد فرایندی و تعامل با ذی‏نفعان، کلیه‏ی بندها و زیربندهای استانداردهای مذکور را دربر می‏گیرد. مهم‏ترین مزیت الگوی پیشنهادی این است که تمام بخش‏ها و زیربخش‏های موجود در هریک از سه سیستم مدیریتی مورد اشاره را ترکیب و سیستم مدیریت یک‏پارچه‏ی جدیدی ایجاد کرده است. با این کار، فرایند اجرا و ممیزی نیز به صورت واحد قابل انجام خواهد بود.

تاثیر آشنایی با برند و نوع محصول بر پاسخ مشتری به بازاریابی خیرخواهانه

امروزه نقش اجتماعی شرکت‌ها بسیار پررنگ‌تر از قبل شده است. مشتریان به مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها اهمیت زیادی می‌دهند. بسیاری از شرکت‌ها جهت رسیدن به منافع تجاری به سمت همکاری تجاری با سازمان‌های غیرانتفاعی مشخص متمایل شده‌اند. بازاریابی خیرخواهانه یا عام‌المنفعه نمونه‌ای از این دست همکاری‌هاست و به نوعی خاص از همکاری و کمک شرکت‌ها به برنامه‌های عام‌المنفعه اطلاق می‌گردد. تعریف دقیق این استراتژی محل بحث است، اما به طور معمول به کمک‌های منوط به خرید کالایی معین توسط مشتریان شرکت‌ها به سازمانی غیرانتفاعی اشاره می‌کند. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر آشنایی با برند و نوع محصول بر پاسخ‌های مشتری در بازاریابی خیرخواهانه (CRM) است. برای دسته‌بندی محصولات از ساختار مشارکت استفاده شد. هم‌چنین واکنش عمومی مصرف‌کننده به تبلیغات بازاریابی خیرخواهانه در شرایط آگاهی پایین بازاریابی خیرخواهانه نیز بررسی شد. در این مطالعه از یک آزمایش با طراحی کلاسیک با 202 پاسخ‌دهنده بهره‌گیری شد و نتایج با تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و و آزمون t زوجی تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که چگونه اثر متقابل آشنایی با برند و نوع محصول می‌تواند بر پاسخ‌های مشتری به تبلیغات بازاریابی خیرخواهانه تاثیر بگذارد. ثابت شد که نوع محصول و آشنایی با برند بر پاسخ مصرف‌کننده تاثیرگذار است. هم‌چنین یافته‌های این مطالعه پاسخ مناسب به مصرف‌کنندگان به تبلیغات خیرخواهانه را حتی در فضایی که پیش‌تر بازاریابی خیرخواهانه به ندرت اجرا شده بود نشان داد. در نهایت کاربرد یافته‌ها و هم‌ترازی آن‌ها با تئوری‌های مرتبط مورد بحث قرار داده شده است

شناسایی چارچوبی برای عوامل تأثیرگذار بر یادگیری غیررسمی کارآفرینان در صنعت ارتباطات و فن‏آوری اطلاعات

از یادگیری کارآفرینانه به عنوان فرایند مستمر کسب دانش و مهارتهای لازم برای راه‏اندازی و اداره‏ی یک کسب‏و‏کار نام برده می‏شود که نقشی اساسی و مؤثر در شکل‏گیری و موفقیت فعالیت‏های کارآفرینانه دارد. یادگیری بر اساس معیار میزان سامان‏یافتگی و قاعده‏مندی شامل دو بخش رسمی و غیررسمی است. نتایج برخی از پژوهشها حاکی از آن است که فقط20-30 درصد از یادگیری¬ افراد به شیوه‏های رسمی و ساختارمند و مابقی حاصل روش‏های یادگیری غیررسمی است. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی کارآفرینان جهت تسریع‏بخشی به این دغدغه، موضوع با‏اهمیتی محسوب می‏شود. در این پژوهش به منظور جمع‏آوری اطلاعات مورد نیاز از روش تحقیق روایتی با تکنیک مصاحبههای نیمه‏ساختاریافته (5W1H) استفاده شده است. کارآفرینان کارکشته‏ی فعال در صنایع ارتباطات و فن‏آوری اطلاعات جامعه‏ی آماری پژوهش بودند. بر اساس روش نمونه‏گیری هدفمند با 12 کارآفرین فعال در جامعه‏ی موصوف به عنوان نمونه‏ی آماری مصاحبه صورت گرفت. برای شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی، از روش کدگذاری سه مرحله‏ای استفاده شد و در نهایت عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی شامل سه مقولهی ویژگیهای رفتاری کارآفرین، ویژگیهای کسب‏و‏کار و ویژگیهای محیط کسب‏وکار تعیین و سپس مؤلفههای هریک از مقولهها نیز شناسایی گردید. کلیدواژگان کلیدواژگان

روند تکامل مدلهای آمادگی الکترونیکی و شکاف دیجیتالی از منظر روش شناسی

با شکل گیری و رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات، اصطلاحات جدیدی مانند جامعه اطلاعاتی، اقتصاد دیجیتالی، آمادگی الکترونیکی و شکاف دیجیتالی به مجموعه واژگان و اصطلاحات اضافه شده است و توجه محققان، متخصصان و تصمیم گیران رابه خود جلب کرده است. اصطلاح "شکاف دیجیتالی" برای تقریباً یک دهه برای بررسی تفاوتهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی در دسترسی و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد استفاده قرار گرفته اند. بنابراین، در سالهای اخیر تلاشهای زیادی برای توسعه مدلهای آمادگی الکترونیکی و شکاف دیجیتالی انجام شده است که هر کدام، اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند. سنجه‌های متناظر برای ارزیابی‌ها هنوز نسبتاً غیر دقیق هستند. در این تحقیق مدلهای مختلف بر حسب روش شناسی‌هایشان مورد بررسی و نقاط قوت وضعف آنها شناسایی می‌شود. شاخص‌های مرکب که تعدادی از شاخصها را با هم ادغام کرده و یک شاخص مجرد را می‌سازند، مورد بحث قرار می‌دهند. کلیدواژگان

ارائه‏ی الگویی برای گونه‏شناسی مدل‏های کسب‏ و ‏کار الکترونیکی کوچک و متوسط ایران

با گسترش و توسعه‏ی فن‏آوری اطلاعات و تغییر فضای کسب‏و‏کار، بهره‏گیری از مدل‏های کاری نوین از جمله مدل‏های کسب‏و‏کار الکترونیکی، به عنوان یک الزام مطرح شده است. اهمیت استفاده از مدل‏های کسب‏وکار الکترونیکی تا حدی است که آن‏ها را به عنوان ابزار توانمند‏ساز در فرایند جهانی‏سازی معرفی کرده‏اند. پژوهشگران پیشین ضمن بیان تعاریف و اجزای مختلف از مدل کسب‏و‏کار به بیان نقش و اهمیت مدل‏های کسب‏و‏کار الکترونیکی در خلق ارزش برای مجموعه‏ی ذی‏نفعان سازمانی پرداخته‏اند. اما تحقیقات بسیار اندکی در زمینه‏ی معرفی گونه‏شناسی مدل‏های کسب‏و‏کار الکترونیکی انجام شده است. از این رو، این پژوهش با بررسی ادبیات موضوع، اقدام به ارائه‏ی گونه‏شناسی جدیدی از مدل‏های کسب‏و‏کار الکترونیکی بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک در کسب‏و‏کارهای الکترونیکی کوچک و متوسط ایران نموده است. بدین منظور 400 کسب‏و‏کار الکترونیکی کوچک و متوسط ایران توسط پرسش‏نامه‏ی الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفت و به منظور تجزیه و تحلیل¬ داده‏ها و پاسخ‏گویی به سؤالات پژوهش از نرم‏افزارهای SPSS 16 و LISREL 8.5 استفاده شد. نتایج نشان داد که محور توجه و میزان کنترل، نقاط مرجع استراتژیک مؤثری در انتخاب مدل‏های کسب‏و‏کار الکترونیکی در گونه‏شناسی مذکور هستند.

طراحی الگوی عوامل درون‏سازمانی مؤثر بر موفقیت سازمان‏های پژوهش و فن‏آوری در ایران (مورد مطالعه: جهاد دانشگاهی)

در سیر تکامل سیاست‏گذاری علم، فن‏آوری و نوآوری، چارچوب¬های نظری مختلفی تجربه شده است که تکامل‏یافته‏ترین آن‏ها، رویکرد نظام نوآوری است. نظام نوآوری هر کشور در برگیرنده‏ی نهادهایی است که در فرایندی تعاملی عملکرد نوآورانه‏ی یک کشور را تعیین می‏کنند. در نظام نوآوری هر کشور سازمان¬های پژوهش و فن‏آوری نقش قابل توجهی در ایجاد و حمایت از توسعه‏ی فن‏آوری بر عهده دارند. این سازمان¬ها نقش حلقه‏ی واسط را بین دانشگاه، صنعت و دولت ایفا می‏کنند و بخش مهمی از زیر‏ساخت‏های توسعه‏ی علم، فن‏آوری را و نوآوری تشکیل می‏دهند. اغلب کشورها از چنین سازمان‏های مستقل، عمومی یا نیمه‏دولتی، مأموریت‏گرا (به شکل شفاف یا تلویحی) و غیرشرکتی که تحت حمایت مالی دولتند و در عین حال به دنبال جذب مشتریان دیگر نیز هستند، برخوردارند. هدف این مقاله ارائه‏ی الگوی عوامل مؤثر بر موفقیت جهاد دانشگاهی به مثابه یک سازمان پژوهش و فن‏آوری ملی است. به همین منظور پس از مرور ادبیات پژوهش و مصاحبه با خبرگان، الگوی مفهومی تدوین و سپس با استفاده از تکنیک‏های تحلیل عاملی و مدل‏سازی معادلات ساختاری مدل نهایی ارائه شد. طبق نتایج کسب‏شده از این پژوهش، مشخص شد که تمام مؤلفه¬های شناسایی‏شده در ادبیات پژوهش در موفقیت سازمان¬های پژوهش و فن‏آوری مؤثرند و از میان عوامل درون‏سازمانی، موفقیت یک سازمان پژوهش و فن‏آوری ملی (مانند جهاد دانشگاهی) بیش از هر چیز تحت تأثیر فرهنگ سازمانی است.

« بعدی  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  ۱۹۶  ۱۹۵  ۱۹۴  ۱۹۳  ۱۹۲  ۱۹۱  ۱۹۰  ۱۸۹  ۱۸۸  ۱۸۷  ۱۸۶  ۱۸۵  ۱۸۴  ۱۸۳  ۱۸۲  ۱۸۱  قبلی »