ممیزی تکنولوژی و ارائه راهکار مناسب جهت کاهش شکافهای تکنولوژی

این مقاله با هدف ارزیابی توانمندی تکنولوژی1 یکی از شرکتهای حاضر در صنعت فولاد آلیاژی کشور و ارائه راهکار جهت کاهش شکافهای تکنولوژی موجود در این سازمان تدوین شده است. بدین منظور با توجه به تقاضای بازار در سال 1383، سه محصول کلیدی صنعت فولاد آلیاژی که هم اینک شرکت فولاد آلیاژی مورد مطالعه توانمندی تکنولوژیک تولید آنها را ندارد ولی بالاترین تقاضا را داشته‌اند انتخاب شدند. در ادامه 33 زیرتکنولوژی کلیدی که در تولید این سه محصول نقش دارند مشخص شدند و سطح موجود و مطلوب این زیرتکنولوژی‌ها برای تولید سه محصول انتخاب‌شده با استفاده از مدل مدیریت نیازهای تکنولوژی ارزیابی شد. سپس با توجه به سطح مطلوب و موجود، میزان شکاف تکنولوژی مشخص شد. وجود شکاف تکنولوژی در 14 مورد از زیرتکنولوژیهای کلیدی پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد تأیید قرار گرفت. در ادامه با استفاده از تکنیک پویایی سیستم مدلی پویا از روابط بین متغیرهای مسئله شکاف تکنولوژی سازمان تهیه شد که با استفاده از آن ارزیابی تصمیمهای مدیریت در رابطه با روش مناسب اکتساب تکنولوژی امکان‌پذیر می‌شود. کلیدواژگان

تدوین مدل ارزیابی کیفیت زندگی کاری کارکنان در سازمانها

هدف این مقاله تدوین مدلی برای ارزیابی کیفیت زندگی کاری کارکنان در سازمانها می‌باشد. برای رسیدن به این هدف مبانی نظری، پژوهشهای انجام شده داخلی و خارجی و تجارب شرکتهای بزرگ مورد بررسی قرار گرفت تا مواد اصلی مورد نیاز برای ارائه مدل را به دست دهد. داده‌های پژوهش به وسیله پرسشنامه ساختمند از سه گروه نمونه که جمعا 455 نفر از مدیران و کارشناسان جامعه آماری بوده اند، بدست آمد. از گروه اول و دوم برای ارزیابی مولفه‌های کیفیت زندگی کاری و اهمیت هر یک از آنها استفاده شده و از گروه سوم برای ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی کاری در جامعه آماری که بیانگر ادراک آنان نسبت به کیفیت زندگی کاری بود، استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی، ابعاد مدل کیفیت زندگی کاری1 را در سه عامل ساختاری- مدیریتی، روانشناختی و اجتماعی خلاصه می‌کند. نتایج بدست آمده، مولفه‌های متشکله مدل را برای ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی کاری کارکنان سودمند و مناسب نشان داد. نتایج حاصله از تحلیل واریانس تفاوت معنی داری بین شاخص کیفیت زندگی کاری و متغیرهای تعدیل‌کننده (سن، جنسیت، تحصیلات، شغل و رده شغلی، سمت سازمانی، درآمد، پاداش و زمان انجام کار) را در سطح آلفای 5 درصد نشان داد.

ظهور معنویت در سازمانها مفاهیم، تعاریف، پیش‌فرض‌ها، مدل مفهومی

اصطلاح "معنویت در سازمان1"، که زمانی واژه‌ای تابو قلمداد شده و بیشتر در ادبیات عامه‌پسند مطرح بود، امروزه در حال رخنه کردن در همه حوزه‌های مطالعاتی مدیریت و سازمان است. نبود تعاریف، مقیاس و روشهای شفاف و روشن، پراکندگی در برداشت و ادراک از معنویت در سازمان را ایجاد نموده است. در یک سنخ‌شناسی با ماهیت کثرت‌گرایی، معنویت‌ در چهار نوع طبقه‌بندی شده است: دینی، غیردینی، فرادینی و رازورزانه، که تعاریف، ساختارها و روشها برای معنویت در سازمان می‌تواند مبتنی بر هر یک از آنها باشد. از منظری دیگر معنویت در برگیرنده چهار نوع ارتباط است: ارتباط فرافردی2، ارتباط درون فردی3، ارتباط میان فردی4 و ارتباط برون فردی5 که هر یک از آنها با ابعاد وجودی انسان پیوند می‌خورد. هدف این مقاله دست‌یابی به یک چارچوب نسبتاً جامع و قابل قبول از معنویت است که بتواند همه ابعاد وجودی انسان شامل؛ زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی را در برگیرد. تأکید این مقاله بر نوع‌شناسی از سنخ معنویت فرادینی با رویکرد شناختی است که براساس آن مدل مفهومی تحقیق برای تمهید بستری جهت پژوهشهای آینده ترسیم شده است.

رابطه هماهنگی استراتژیک بین استراتژی سطح کسب‌وکار و استراتژی بازاریابی با عملکرد سازمانی: پژوهشی درباره شرکتهای دارویی ایران

مقاله حاضر برمبنای نظریه نقاط مرجع استراتژیک (SRP's) الگویی را جهت هماهنگی بین استراتژی بازاریابی و استراتژی‌ سطح کسب و کار ارائه می‌دهد. در ادبیات تئوریهای مدیریت می‌توان سه نوع الگوی هماهنگی را شناسایی کرد: الگوی عقلایی، الگوی طبیعی و الگوی همه جانبه. در این مقاله بعد از مروری بر مبانی فلسفی و منطقی نقاط مرجع استراتژیک دو نقطه مرجع به عنوان نقاط مرجع اعلم در نظر گرفته شدند که عبارتند از: میزان کنترل (کم یا شدید) و کانون توجه (داخلی یا خارجی). برمبنای نقاط مرجع استراتژیک استراتژی‌های بازاریابی و استراتژیهای سطح کسب‌وکار تعیین شدند و سپس رابطه بین گونه‌های مختلف استراتژیهای مذکور مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش صنعت دارویی کشور و نمونه آماری شرکتهای زیر مجموعه هولدینگ دارویی تامین (TPICO) می‌باشد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بین استراتژی مرحله ورود به بازار با استراتژی فرصت‌جو، استراتژی بازار درحال رشد با استراتژی تحلیل‌گر، استراتژی بازار بالغ با استراتژی مدافع تمایزطلب و استراتژی بازار در حال افول با استراتژی مدافع کم‌هزینه بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک هماهنگی وجود دارد و در این حالت عملکرد بهتری نسبت به سایر حالت‌ها مشاهده می‌شود.

نقش سرمایه‌ اجتماعی در توسعه مدیریت دانش سازمانی

این مقاله نقش و تاثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه مدیریت دانش، و پنج فرایند اصلی آن، شامل کسب، ثبت، خلق، انتقال و کاربرد دانش را بررسی می‌کند. جامعه آماری پژوهش کارکنان شرکت داده‌پردازی ایران بود و اطلاعات و داده‌های پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع‌آوری شدند. یافته‌های پژوهش نشان‌دهنده ماهیت متفاوت اقدامات مدیریت دانش است. بر این اساس اقدامات سخت و اقدامات نرم مدیریت دانش از یکدیگر متمایز شده¬اند. تاثیر سرمایه اجتماعی نیز بر توسعه مدیریت دانش، بسته به ماهیت و نوع این اقدامات، متفاوت بوده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد وجود سرمایه اجتماعی در گروه‌های سازمانی شرکت داده‌پردازی ایران، بر توسعه فعالیت‌های نرم مدیریت دانش (شامل فعالیتهای انتقال و خلق دانش) تاثیرگذار بوده است، با این حال رابطه معناداری را با توسعه فعالیتهای سخت مدیریت دانش (شامل فعالیتهای کسب، ثبت، و کاربرد دانش) نشان نداده است.

استخراج شاخصهای اصلی اندازه‌گیری فناوری اطلاعات و ارتباطات: ایجاد یک مجموعه یکپارچه غنی از شاخصهای اصلی فناوری اطلاعات و ارتباطات

در این مقاله، چهل و دو شاخص اصلی فناوری اطلاعات و ارتباطات2 با هدف پر کردن شکاف کمبود آمار و اطلاعات شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات و پوشش نقاط ضعف شاخصهای اصلی موجود ارائه می‌شود. برای این منظور، شاخصهایی شناسایی و معرفی می‌شوند که در مدلهای مختلف اجماع بیشتری درباره آنها وجود دارد. این امر با بکارگیری روشهای آنتروپی3، سنگریزه4 و پارتو5 انجام می‌گیرد. برای استخراج شاخصهای اصلی، در شرایط عدم وجود مقادیر عددی از دانش و اطلاعات سی ‌و ‌نه مدل بین‌المللی ارزیابی آمادگی الکترونیکی استفاده شده است. این شاخصها، سایر شاخصهای اصلی فناوری اطلاعات و ارتباطات را با تقریب خوبی پوشش می‌دهد و می‌توان از آنها به منظور اندازه‌گیری میزان توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشورها استفاده کرد. از مقایسه شاخصهای اصلی فناوری اطلاعات و ارتباطات بدست آمده و شاخصهای اصلی جهانی، می‌توان نتیجه گرفت که در شاخصهای اصلی جهانی به دو حوزه آموزش الکترونیکی و توانمند سازهای دنیای شبکه‌ای تأکید نشده است.

ارائه یک مدل کمی ‌برای ممیزی انطباق استراتژی‌های تولید و بازاریابی

در بازارهای پررقابت با نیازهای متفاوت مشتریان‌، ادامه حیات سودآور و موفق یک سازمان پیشرو‌، منوط به عملکرد یکپارچه‌ی کلیه زیرسیستم ها و واحدهای سازمانی‌، می‌باشد. عدم انطباق استراتژیک در خروجی فرایند واحدهای مختلف در بلندمدت سازمان را از دستیابی به یک موقعیت رقابتی پایدار‌، باز می‌دارد. واحدهای بازاریابی و تولید از جمله کلیدی‌ترین اجزاء تشکیل‌دهنده سازمان می‌باشند که انطباق استراتژیک آنها‌، پیشرفت و تعالی سازمان را تضمین می‌کند. در این مقاله مدلی کمی ‌بر اساس عوامل1 "خلق ارزش برای مشتریان" و "نتایج کلیدی عملکرد" و متغیرهای مربوطه جهت سنجش یکپارچگی استراتژیک فرایندهای تولید و بازاریابی در سازمان ارائه می‌شود و با استفاده از تکنیک برنامه‌ریزی آرمانی روشی برای هدف‌گذاری کمی ‌این انطباق استراتژیک‌، معرفی می‌شود.

مدیریت فرهنگ سازمانی: طراحی مدلی بر مبنای چارچوب ارزشهای رقابتی

این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد مدیران چگونه می‌توانند با مدیریت مناسب فرهنگ سازمانی، اثربخشی سازمانهای خود را در بلند مدت بهبود بخشند. برای این منظور با مروری بر مهمترین مطالعات و مدلهای موجود در این حوزه، یک مدل فرآیندی برای مدیریت فرهنگ سازمانی پیشنهاد شده است. به منظور اجرا و پیاده سازی مدل مذکور، مدل مفهومی مشخصی طراحی شده که در آن سه عامل عمده یعنی عوامل شکل دهنده فرهنگ، ویژگیهای فرهنگ و پیامدها و نتایج فرهنگ به طور همزمان مورد توجه قرار گرفته است . در این مدل برای شناخت فرهنگ موجود و مطلوب از چارچوب ارزشهای رقابتی استفاده شده است که چهار گونه فرهنگی را از هم متمایز می‌سازد. بر مبنای این مدل لازم است پس از تحلیل شکاف، برنامه های مناسبی برای ایجاد تغییرات فرهنگی در سازمان طراحی و اجرا شده و اثربخشی آن مورد ارزیابی قرار گیرد.

تبیین عوامل ساختاری در اقتصاد دانش محور؛ یک مطالعه موردی

ورود به عصر دانایی و سیر تغییر و تکامل ابعاد سازمانی، تغییرات زیادی بوجود آورده است. پیشرفت فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و اهمیت یافتن دانش به عنوان یک عامل تعیین‌کننده در رقابت‌پذیری و بهره‌وری سازمانی، الزامات خاصی را برای سازمان‌ایجاب می‌کند. ادراکات سنتی بر عواملی تاکید دارند که در مواجهه سازمان با پیچیدگیها و الزامات محیطی جدید با چالشی اساسی روبرو می‌شوند. در چنین شرایطی، سازمانهای پیشرو برای موفقیت و بقا، اقدام به تغییراتی گسترده و بنیادین در ساختار و فرآیندهای خود می‌کنند و تلاش می‌کنند به سازمانهای دانش محور تبدیل شوند که بر‌این اساس مدیریت دانش وظیفه اصلی آنها محسوب خواهد شد. در‌این مقاله ضمن تشریح سیر تکامل ابعاد ساختاری، از سنتی یا سلسله مراتبی تا اقتصاد دانش محور، به بررسی‌این موضوع پرداخته می‌شود که آیا علی رغم ورود تدریجی سازمانها به اقتصاد دانایی محور و تاکید فزآینده آنان بر استفاده از کارکنان دانشی بعنوان یک مزیت رقابتی، تحول ساختاری مورد نیاز در آنها صورت پذیرفته است یا خیر؟ این تحول تا چه اندازه بوده و چگونه می‌توان آنرا اعتلا بخشید.

بحران هویت در رشته مدیریت دولتی: چالشها و پاسخها

بخش قابل توجهی از مطالعات دانشگاهی در حوزه مدیریت‌دولتی به بحرانهای فکری در این رشته اختصاص یافته است. این بحرانها ناشی از بحثهای مختلفی است که عموماً تحت عنوان بحران هویت مطرح می‌شوند و مشکلات و چالشهای بنیادینی را در مفهوم‌سازی دانش در حوزه دولت موجب شده‌اند. با اینکه واژه دانش، لغت باب روز مدیریت‌دولتی شده، بحثهای معاصر بیانگر درک ضعیف از چگونگی ایجاد و اعتبار بخشی دانش در این رشته است. بنابراین پژوهشگران مدیریت‌دولتی تلاشهای بسیاری کرده‌اند تا پاسخهای مناسبی به بحران هویت رشته مدیریت‌دولتی ارائه دهند. این مقاله با بهره‌گیری از روشهای تولید دانش در ساختارهای علمی، بدنبال دسته‌بندی و بررسی این پاسخها است و نهایتاً بدین نتیجه می‌رسد که راه‌حلهای مبتنی بر دانش فرا رشته‌ای در مدیریت‌دولتی که بر مبنای درک نظری مشترک، تعامل شناخت‌شناسیهای رشته‌ای و درک ماهیت زندگی و سطوح پیچیده واقعیتهای آن قرار دارد، می‌تواند چارچوب مناسبی برای هویت بخشیدن به رشته مدیریت‌دولتی ایجاد کند.

تامین پیمانه‌ای: چرا و چگونه؟ مطالعه موردی: تعیین اولویت‌ برون‌سپاری پیمانه‌های بدنه خودرو سمند

ین مقاله اهمیت نگاه راهبردی به تامین پیمانه‌ای را بررسی می‌کند و به ارائه‌ی فرآیندی برای تصمیم برون‌سپاری پیمانه‌ها در صنایع تولیدی می‌پردازد. این مقاله حاصل مطالعات تئوریک و تجربه عملی در یک شرکت تولیدی است. فرآیند تصمیم ارائه شده در خصوص تامین پیمانه‌ای محصولات، شامل تعیین جهت‌گیر‌یهای راهبردی، انتخاب پیمانه‌ها، ارزیابی پیمانه‌ها، و اولویت‌بندی آنها است. این مقاله با تاکید بر اهمیت معیارهای ارزیابی،‌ 5 عامل «اهمیت برای مشتری»، «نرخ تغییر فناوری»، «جایگاه رقابتی شرکت»، «قابلیت پایگاه تامین»، و «روابط معماری» را به عنوان جامع‌ترین معیارهای ارزیابی راهبردی تصمیم برون‌سپاری در صنایع تولیدی معرفی می‌کند. به علاوه، ارزش افزوده اقتصادی هر پیمانه نیز که مهمترین معیار مالی محسوب می‌شود به عنوان مکمل چارچوب تصمیم برون‌سپاری پیشنهاد می‌‌شود. در بخش دیگری از مقاله، فرآیند ارائه شده در مورد تصمیم برون‌سپاری 28 پیمانه بدنه‌ی خودرو مورد استفاده قرار گرفته است.

رابطه بین نگرش مصرف‌کنندگان به وب‌سایتها و اثربخشی تبلیغات اینترنتی

این مقاله با هدف بررسی ارتباط بین نوع نگرش مصرف‌کنندگان به وب‌سایتها و اثربخشی تبلیغات اینترنتی به آزمون چهار فرضیه، می‌پردازد. جامعه آماری این مقاله شامل 248 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته دانشگاه شیراز (روزانه) در سال تحصیلی 86-85 می‌باشد. گردآوری داده توسط پرسشنامه صورت گرفته است که در پرسشنامه از آنها خواسته شده تا نامهای تجاری‌ تبلیغ شده در اینترنت را که به خاطر می‌آورند و همچنین مزایا و معایبی را که در تبلیغات اینترنتی مشاهده می‌‌کنند نام ببرند. همچنین از آنها خواسته شده است که هر تبلیغاتی را که در هر رسانه‌ای (اینترنتی و غیر اینترنتی) به خاطر می‌آورند نام برده و توضیح دهند که آیا به نظر آنان جالب بوده یا خیر. آنچه از نتایج بر می‌آید این است که مشاهده وب‌سایتها به مصرف‌کنندگان کمک می‌کند تا نام تجاری تبلیغ شده در اینترنت را به خاطر آورند و همچنین این امر باعث ایجاد نگرش مثبت نسبت به نام تجاری تبلیغ شده، شده است. مصرف‌کنندگانی که نگرش مثبت به وب‌سایتها داشته‌اند نسبت به مصرف‌کنندگانی که نگرش مثبت نداشته‌اند، مزایای بیشتری را برای تبلیغات اینترنتی قائل بوده‌اند از طرف دیگر آنها همچنین معایب بیشتری نیز برای تبلیغات اینترنتی قائل شده‌اند. سرانجام مصرف‌کنندگان به تبلیغات تلویزیونی بیشتر از تبلیغات اینترنتی علاقه‌مندی نشان داده‌اند. یافته‌های این پژوهش یک تصویر پیچیده‌ای از تبلیغات اینترنتی را نشان می‌دهد که امید است برای تبلیغ‌کنندگان اینترنتی مفید واقع شود.

« بعدی  ۱۹۲  ۱۹۱  ۱۹۰  ۱۸۹  ۱۸۸  ۱۸۷  ۱۸۶  ۱۸۵  ۱۸۴  ۱۸۳  ۱۸۲  ۱۸۱  ۱۸۰  ۱۷۹  ۱۷۸  ۱۷۷  ۱۷۶  ۱۷۵  ۱۷۴  ۱۷۳  قبلی »