تحلیل رویگردانی مشتریان، بررسی وضعیت یکی از اپراتورهای تلفن همراه ایران با کمک روش‏های داده‏کاوی

سازمان‏ها برای پیروزی در میدان رقابت جهانی نیاز به شناخت و پایش رفتار مشتریان خود دارند تا بتوانند برای نگهداری آن‏ها زودتر از دیگران تمایلات و رفتارهایشان را پیش‏بینی کنند. این تحقیق به شناسایی خصیصه‏های منجر به رویگردانی مشتریان به مثابه گران‏قیمت‏ترین دارایی سازمان می‏پردازد. برای این کار، از داده‏های مربوط به رفتار یک‏سالة 3150 تن از مشترکین یکی از اپراتورهای تلفن همراه اعتباری در ایران که به طور تصادفی از پایگاه دادة مرکز تماس اپراتور استخراج شده‏اند، استفاده شده است. روش تحلیلی مورد استفاده، روش لاجیستیک رگرسیون دو‏سطحی است. نتایج این تحقیق نشان می‏دهد که نارضایتی مشتری، میزان استفاده از خدمات ارائه‏شده و نیز مشخصه‏های دموگرافیک مشترک مهم‏ترین تأثیر را بر تصمیم او مبنی بر رویگردانی یا ماندگاری دارند. همچنین نشان می‏دهند که وضعیت مشتری (وضعیت فعال یا غیر‏فعال)، میان رویگردانی و ماندگاری، اثر واسطه‏ای دارد. کلیدواژگان

ساختارهای چندبعدی، انواع و اعتبارسنجی

ساختارهای چندبعدی بسیاری در ادبیات مدیریت وجود دارند که محققان ارتباطات بین ساختار کلی و ابعادش را مشخص نکرده‎اند. این در حالی است‎ که نوع ساختار چندبعدی تأثیر به‏سزایی در روش اعتبارسنجی و تفسیر آن دارد. در این نوشتار سعی شده است که انواع ساختارهای چندبعدی معرفی و انواع ارتباطات میان آن‎ها و ابعادشان تشریح شود. هنگام طرح‎ریزی یک مطالعه، علاوه بر توجه به ارتباطات تئوریکی بین ساختار چندبعدی و ابعادش، ارتباطات بین ابعاد و شاخص‎ها نیز باید بررسی شود. مشخص نکردن ارتباطات بین ابعاد و شاخص‎ها باعث افزایش خطای اندازه‎گیری در اعتبارسنجی ساختار چندبعدی می‎شود. در این تحقیق، مدل‎های متفاوت ارتباطات بین ابعاد و شاخص‎ها نیز ارائه شده است. همچنین روش‎های گوناگون اعتبارسنجی ساختارهای چندبعدی، به تفکیک انواع مدل‎ها بیان شده است. این مقاله راهنمایی برای محققان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی به‎خصوص در رشتة مدیریت است تا ایشان را در مدل‎سازی هدایت کند و بر اعتبار نتایج و یافته‎هایشان بیافزاید.

شناسایی عوامل مؤثر بر رفتارهای فراتر از نقش اعضای هیئت علمی دانشگاه‏ها: مطالعه‏ای در دانشگاه صنعتی شریف

موفقیت جنبش نرم‏افزاری و تولید علم در کشور نیازمند رفتارهای فرانقش اعضای هیئت علمی است. علی‏رغم تعدد مطالعات دربارة رفتارهای فرانقش سازمانی در حوزة سازمان‏های تجاری و صنعتی، مطالعات اندکی در این‏باره در دانشگاه‏ها انجام شده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش کیفی با انجام مصاحبه‏های نیمه‏ساختار‏یافته با بیست و دو نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاهی در شهر تهران که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند انجام گردید. با توجه به تجزیه و تحلیل مضمون (تِم) پاسخ‏های ارائه‏شده به نظر می‏رسد که این گونه رفتارها را بتوان در پنج حوزة اجرایی، دانشجویی، ترویجی‏ـ‏اجتماعی، آموزشی و پژوهشی دسته‏بندی کرد. همچنین در این مقاله بر اساس یافته‏ها علل احتمالی بروز این رفتارها در سطوح فردی، دانشکده‏ای و دانشگاهی پیشنهاد شده‏اند. کلیدواژگان

نقش مولفه های فرهنگ سازمانی در اعتماد سازی: بررسی روابط بین ابعاد فرهنگی گلوب (GLOBE)و اعتماد

در عصری که روابط بین افراد و گروه ها شکننده و به سرعت در حال تغییر است، اعتماد موضوع محوری سازمان ها به منظور مدیریت کارآمد و اثربخش پویایی های محیطی است که رشد و حیات آن ها را تضمین می نماید. با توجه به ضرورت پاسخگویی سریع به تحولات محیط متلاطم، ایجاد تیم های کاری هماهنگ یکی از وظایف مهم رهبران در سازمان ها می باشد که در واقع به معنی فرایند تزریق تدریجی و تشویق اعتماد در سازمان می باشد. به زعم فوکویاما، فرهنگ نیز از عوامل مؤثر بر اعتماد می باشد. بدین منظور در این پژوهش تاثیر ابعاد فرهنگ سازمانی معرفی شده توسط گلوب که بسیار مورد توجه قرار گرفته بر اعتماد مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه مثبتی میان اجتناب از عدم اطمینان، جمع گرایی بین گروهی، برابری جنسی، قاطعیت و نوع دوستی با اعتماد وجود دارد. از طرفی رابطه منفی میان فاصله قدرت و آینده گرایی با اعتماد وجود دارد و در نهایت رابطه معناداری بین جمع گرایی درون گروهی و عملکردگرایی با اعتماد مشاهده نشده است.

مدلی برای ارزشیابی و قیمت گذاری نشان تجاری براساس روش گزینه واقعی

آگاهی سازمانها از قابلیت‌های ارزش آفرینی دارایی های نامشهود منجر به حرکت آنها در بکارگیری دارایی های نامشهود می شود. یکی از مهمترین دارایی‌های نامشهود شرکت‌ها علائم تجاری آنها است. علائم تجاری در بسیاری از موارد موجب افزایش یا تقویت ارزش دارایی‌های مشهود و نامشهود شرکت می‌شوند. با توجه به اهمیت بحث تصویر سازی از نام تجاری و ایجاد یک نام تجاری متمایز و مطلوب برای ذینفعان در مدیریت استراتژیک، مدیران به منظور دستیابی به موفقیت در اهداف مدیریت نشان تجاری و ارتقای ارزش نشان تجاری نیازمند آگاهی مستمر از وضعیت و ارزش آن در بازار می‌باشند که لازمه آن داشتن یک مکانیزم اجرایی است. براین اساس هدف این مطالعه طراحی مکانیزمی برای اندازه گیری ارزش نشان تجاری با استفاده از یک رویکرد ترکیبی برپایه وضعیت جاری و آتی پیشرانه های ارزش نشان تجاری می‌باشد. بدین منظور ابتدا پیشرانه های ارزش نشان تجاری که پارامترهای اصلی برای خلق و مدیریت نشان تجاری می باشد شناسایی و پس از آن فرایندی برای تعیین چگونگی و اندازه‌گیری میزانی که هر یک از پیشرانه ها به طور مستقیم بر ارزش نشان تجاری دارند تعریف می‌ گردد. در انتها پس از تشریح مدل، نتایج استفاده از این مدل برای ارزشیابی یک نشان تجاری داخلی و مقایسه نتایج آن با ارزشیابی همان نشان تجاری داخلی براساس مدل‌های رایج در سطح جهان ارائه می شود.

تفکیک شرکت های موفق و ناموفق با استفاده از رویکرد ترکیبی (FAHP – TOPSIS) در بورس اوراق بهادار تهران

روش های رایج تفکیک و رتبه بندی بنگاﻩها در بورس تهران، از قابلیت اتکاء کمی برخوردار هستند و نتایج حاصل از آنها فاقد اعتبار می باشند. هدف از این مقاله ارائه مدلی ترکیبی برای تصمیم گیری است که عملکرد مالی شرکت ها را مورد ارزیابی قرار داده و روشی بهینه در حل مسئله رتبه بندی ارائه نماید. رویکرد مطرح شده بر مبنای تحلیل سلسله مراتبی فازی و تکنیک الویت بندی با تشابه به راﻩحل ایدﻩآل است؛ تحلیل سلسله مراتبی فازی در تعیین وزن و اهمیت معیارها (نسبت های مالی) مورد استفاده قرار می گیرد و رتبه بندی نهایی بنگاﻩها با استفاده از اوزان و ارزش مقداری نسبت های مالی، به وسیله تکنیک الویت بندی با تشابه به راﻩحل ایدﻩآل انجام می شود. این رویکرد ترکیبی در رتبه بندی و ارزیابی عملکرد مالی شرکت های صنعت سیمان بورس اوراق بهادار تهران (30 شرکت)، با استفاده از جداول و صورتهای مالی آنها در بازه زمانی 1380 تا 1386 بکار گرفته شد. همچنین نتایج حاصل از رویکرد ترکیبی با هر یک از دو تکنیک (ذکر شده در بالا) بطور جداگانه مورد مقایسه قرار گرفت؛ در نتیجه برتری و توان بالاتر رویکرد ترکیبی اثبات شد. با توجه به توان بالاتر این رویکرد، نتیجه حاصل از این پژوهش برای سرمایه گذاران بسیار راهگشا خواهد بود. شرکت ها نیز می توانند جایگاه خود را در صنعت به درستی تشخیص دهند و استراتژی های لازم را جهت حفظ یا بهبود آن بکار گیرند.

تاثیرفرهنگ سازمانی، تمرکز مالکیت و ساختار مالکیت بر کیفیت اطلاعات مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

یکی از مهمترین وظایف مدیران، تهیه و انتشار اطلاعات مالی شرکت است. در کشورهای توسعه یافته تحقیقات بسیاری در جهت روشن ساختن عوامل موثر بر نحوه گزارشگری اطلاعات در شرکتها انجام شده است، اما در کشور ایران خلاء تحقیقاتی شدیدی در این زمینه وجود دارد. از اینرو در تحقیق حاضر سعی شده تا برخی از جنبه های سازمانی اثرگذار بر کیفیت اطلاعات مالی(شامل فرهنگ سازمانی، تمرکز مالکیت، ساختار مالکیت) مورد توجه و بررسی قرار گیرد. در این تحقیق از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزارspls2 که مبتنی بر روش حداقل مربعات جزیی و واریانس محور است، استفاده گردید. زیرا این روش در اولین مراحل تدوین و ارائه یک تئوری مناسبتر است و درضمن به حجم نمونه زیاد و فرض نرمال بودن جامعه محدود نیست. نتایج این تحقیق که روی105 شرکت بورسی انجام شد نشان می دهد سه عامل فرهنگ سازمانی، تمرکز مالکیت و ساختار مالکیت بر کیفیت اطلاعات مالی شرکتها اثر گذارند. از میان این عوامل، ساختار مالکیت کمترین اثر مستقیم را بر کیفیت اطلاعات دارد اما حایز اهمیت ترین نقش آن، اثر تعدیل شوندگی است که بر ارتباط بین فرهنگ سازمانی و کیفیت اطلاعات مالی و نیز رابطه بین تمرکز مالکیت و کیفیت اطلاعات مالی دارد. بنحوی که هرچه ساختار مالکیت شرکتی خصوصی تر باشد، تمرکز مالکیت منجر به افزایش کیفیت اطلاعات مالی می شود، این در حالی است که درشرکتهای با مالکیت کمتر خصوصی، این رابطه برعکس می باشد. از اینرو پیشنهاد می شود تا ترتیبی اتخاذ شود که شرکتهای غیرخصوصی/ با مالکیت کمتر خصوصی، تنها مجاز به داشتن حداکثر25% سهام شرکتهای بورسی(بطور مستقیم یا با واسط و از طریق شرکتهای زیر مجموعه یشان) باشند. کلیدواژگان

هوش پیش‌بینی‌کننده رهبری تحول‌آفرین: بررسی روابط میان هوش معنوی، هوش عاطفی و رهبری تحول‌آفرین

هدف این تحقیق بررسی اثرات هوش عاطفی و هوش معنوی به عنوان عوامل پیش‌بینی‌کننده رهبری تحول‌آفرین است. هوش عاطفی به معنای توانایی شناخت احساسات و عواطف خود و دیگران جهت مدیریت دیگران است. هوش معنوی نیز که بعد از سال ۲۰۰۰ به طور جدی مطرح شده‌است، از جنبه‌های کاربردی مفهوم معنویت است و می‌توان آن را استفاده از توانایی‌ها و منابع معنوی جهت اتخاذ تصمیمات معنادار، تعمق در موضوعات وجودی و استفاده از این دانش برای حل مسأله در زندگی دانست. در این تحقیق ما با مرور ادبیات و تحقیقات درباره این سه مفهوم، فرضیات تحقیق را بیان کرده‌ایم. برای سنجش هوش معنوی محققین این تحقیق با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی پرسشنامه‌ای برای سنجش هوش معنوی ساخته‌اند. نتایج آزمون فرضیات به روش تحلیل معادلات ساختاری نشان‌دهنده آن است که هم هوش عاطفی و هم هوش معنوی اثر قابل‌ملاحظه‌ای بر رهبری تحول‌آفرین دارند. کلیدواژگان

شناسایی عوامل موثر بر ظرفیت نوآوری بنگاه¬های اقتصادی: مطالعه موردی شرکت¬های اتوماسیون صنعتی ایران

این مقاله به موضوع ظرفیت نوآوری و نحوه اندازه¬گیری آن در بنگاه¬های اقتصادی می¬پردازد. ظرفیت نوآوری، توان بالقوه یک بنگاه/کشور در انجام فعالیت¬های نوآورانه است که از آن جمله می¬توان به معرفی و عرضه محصولات و خدمات جدید، رویه‌ها و فرایندهای نو و یا ایده‌های جدید در رابطه با سازمان اشاره کرد. در این مقاله مفهوم ظرفیت نوآوری و دیگر مفاهیم مرتبط با آن تبیین شده و معیارها و مدل¬های ارزیابی ظرفیت نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است. از میان مدل¬های موجود، مدل نظری ارائه شده توسط مورل و بولی (محققین فرانسوی)، انتخاب و توسعه داده شده است. همچنین ابزاری (یک پرسشنامه) برای ارزیابی ظرفیت نوآوری در سطح بنگاه¬های اقتصادی، بر مبنای این مدل طراحی و به هدف اعتبارسنجی سازه¬ای، در میان 108 شرکت اتوماسیون صنعتی ایران توزیع شده و مورد آزمایش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی, پایایی و روایی پرسشنامه را مورد تایید قرار داده و به علاوه امکان بکارگیری آن را در شرایط کسب و کار ایران نشان می¬دهد. دستاورد دیگر تحقیق، ارائه یک دسته¬بندی اولیه از عوامل شکل¬دهنده ظرفیت نوآوری است که در قالب پنج شاخصه کلی تقسیم می¬شوند: "ایجاد فضای کاری مناسب از طریق رهبری فعالیت¬های نوآوری"، "رویه¬مند بودن فرایندها و ارتباطات درون و برون سازمانی"، "مدیریت استراتژیک دانش"، "جمع¬آوری و تولید ایده¬های نو" و "مدیریت منابع انسانی بر محور نوآوری". این عوامل به همراه پرسشنامه تایید شده می¬تواند مبنای تحقیقات بعدی را تشکیل دهد.

ارائه مدلی به منظور تجزیه و تحلیل، گزینش و اجرای راهبرد زنجیره تامین کسب و کار

مروزه انتظار می رود حداقل مدیران، کارآفرینان و دست‌اندرکاران کسب و کارهای بزرگ فعال در کشاورزی از ساختاری علمی برای مدیریت و تصمیم گیری های مربوط به کسب و کار خویش استفاده کنند. در این مقاله این ساختار علمی مدیریتی با دو ویژگی بارز و عمده زنجیره تامین و مدیریت راهبردی تحت عنوان مدیریت راهبردی زنجیره تامین از ساختار سنتی تبیین می‌شود. بدین منظور مولفه‌های مدل مدیریت راهبردی و روابط میان آن‌ها از دیدگاه جامعه آماری یعنی مدیران کسب و کارهای کشاورزی فعال در بورس کالایی کشاورزی تهران، شناسایی، غربال سازی و با روش معادلات ساختاری تحلیل شده است. بر اساس نتایج مشخص می شود، با این که مدیران به بیشتر متغیرهای شناسایی و تبیین شده مدیریت راهبردی توجه دارند، ولیکن از رابطه میان آن ها و نحوه استفاده از آن آگاه نیستند. در نهایت مدل مدیریت راهبردی ارائه شده در این مقاله راه گشای آنان خواهد بود.

سیاست پیشگی مدیران، ادراک سیاسی کارکنان و مقاومت در برابر تغییر

این پژوهش مقاومت کارکنان را در برابر تغییر از منظر نظریه سیاسی سازمان مورد توجه قرار می دهد و هدف از آن بررسی رابطه ادراک سیاست سازمانی و مقاومت کارکنان در برابر تغییر، ضمن تبیین نقش تعدیلگر رفتار سیاسی مدیران است. داده¬های مربوط به سه پرسشنامه پژوهش، از نمونه متعلق به جامعه آماری کارکنان و مدیران سازمانهای دولتی شهر رفسنجان، با روش طبقه¬ای نامتجانس گردآوری شده است. بر اساس نتایج پژوهش، بین ادراک سیاست سازمانی و مقاومتهای شناختی و هیجانی کارکنان در برابر تغییر رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ هر چند مقاومت رفتاری، رابطه معناداری را با متغیر پیش¬بین پژوهش نشان نمی¬دهد. با استفاده از فن رگرسیون سلسله مراتبی تعدیل شده، مشخص شد سیاست پیشگی مدیران، رابطه ادراک سیاست سازمانی و مقاومتهای شناختی و عاطفی کارکنان را در برابر تغییر تشدید می¬کند.

طراحی الگوی حکمرانی خوب بر پایه نظریه سیستم های باز

از دغدغه های اصلی کشورهای در حال توسعه قرار گرفتن در مسیر توسعه و توسعه یافتگی است . عدم رشد اقتصادی ، فقر و فقدان پاسخگویی ، فساد و عدم حاکمیت قانون ازجمله چالشهایی است که این کشورها با آن مواجه اند.از سوی دیگر مطالعات توسعه و آمارهای سازمانهای جهانی بیانگر آن است که از مهمترین عوامل رشد و توسعه کشورها، «حکمرانی خوب» است. چنانکه حکمرانی خوب را بنیان توسعه خوانده اند. مقاله پیش رو ضمن مروری بر ادبیات حکمرانی، با جمع بندی تعاریف حکمرانی و با نگاهی تازه به بازخوانی این مقوله می پردازد. در این راستا با بهره گیری از مفهوم «تصمیم گیری» به عنوان جوهره حکمرانی ، سه ویژگی اصلی حکمرانی خوب یعنی « کارایی » ، « اثربخشی» و « تعادل» مطرح می گردد. الگوی پیشنهادی با رهیافتی فرایندی – غایتمندانه ، حکمرانی خوب را سیستمی متشکل از ویژگیهای فرایندی(ابزاری)و غایتمندانه(ارزشی) در تمام حوزه های اداری ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی معرفی می نماید که می بایست انواع نهادهای نظام سیاسی بنابر موقعیت هرکشور در ایجاد آن نقش ایفا نمایند. به سخن دیگر توسعه حاصل تعادل و روند افزایشی کارایی و اثربخشی است . با بکارگیری منطق فازی و طراحی سیستم استنتاج فازی ، این امکان فراهم شده است که الگوی مذکور در شرایط واقعی مورد بهره برداری قرار گیرد . با کمک این ابزار ، پژوهشگران ، مدیران و دولتمردان قادر خواهند بود وضعیت حکمرانی کشور را در اوضاع و احوال کنونی شناسایی نمایند و از طریق تغییر در مولفه هایی که از اهمیت بیشتری برخوردارند ، آینده را تحلیل و در راستای بهبود آن تلاش کنند

« بعدی  ۱۹۶  ۱۹۵  ۱۹۴  ۱۹۳  ۱۹۲  ۱۹۱  ۱۹۰  ۱۸۹  ۱۸۸  ۱۸۷  ۱۸۶  ۱۸۵  ۱۸۴  ۱۸۳  ۱۸۲  ۱۸۱  ۱۸۰  ۱۷۹  ۱۷۸  ۱۷۷  قبلی »