ارائه گونه ‌شناسی از فرصت‌های کارآفرینی بر اساس منشاء و فرایند شکل‌گیری آنها

در سال‌های اخیر موضوع فرصت‌های کارآفرینی، به عنوان مفهومی که می‌تواند قلمرو کارآفرینی را از دیگر حوزه‌های مدیریت متمایز کند و به عنوان حوزه‌ای مستقل به آن مشروعیت ببخشد، مورد توجه قرار گرفته است. در ادبیات حوزه فرصت‌های کارآفرینی، دو جریان نظری شاخص وجود دارد: رویکرد خلق و رویکرد کشف فرصت. با وجود اینکه پژوهش‌های بسیاری به بررسی هر یک از این دو رویکرد پرداخته‌اند، مطالعات کافی در جهت بررسی ارتباط بین این دو رویکرد انجام نشده است. تناقضات بین دیدگاه‌های این دو رویکرد باعث پراکندگی ادبیات کارآفرینی شده است و هنوز توافقی درباره پاسخ سوالات اساسی این حوزه یعنی منشاء و ماهیت فرصت‌های کارآفرینی (سطح هستی‌شناسی) و فرایند توسعه فرصت‌های کارآفرینی(سطح معرفت شناسی) وجود ندارد. هدف این مقاله مقایسه دیدگاه‌های مختلف در خصوص منشاء و فرایند شکل‌گیری فرصت‌های کارآفرینی و ارائه یک گونه شناسی[i] از این فرصت‌ها است. این مقاله تلاش می کند تا با مقایسه و جمع‌بندی دیدگاه‌های متفاوت موجود در ادبیات، در رفع مشکل پراکندگی ادبیات این حوزه و تناقض رویکردهای حوزه فرصت‌های کارآفرینی مشارکت داشته باشد.

تاثیر ابعاد رضایت از قیمت بر وفاداری مشتریان در صنعت بانکداری: مورد مطالعه بانک ملت

تاثیر ابعاد رضایت از قیمت بر وفاداری مشتریان در صنعت بانکداری: مورد مطالعه بانک ملت

تأثیر رفتار شهروندی سازمانی بر تسهیم دانش: مطالعه نقش میانجی فرهنگ سازمانی

موفقیت ابتکارات مدیریت دانش به تسهیم دانش بستگی دارد. در این مطالعه تلاش می­شود تاثیر رفتار شهروندی سازمانی بر تسهیم دانش، با مداخله فرهنگ سازمانی در وزارت راه و شهرسازی مورد بررسی قرار گیرد. برای این هدف، سه نوع پرسشنامه بهم پیوسته برای ارزیابی سطح تسهیم دانش، فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در بین 285 نفر از کارکنان وزارتخانه مذکور توزیع شد که نهایتاً 265 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. مهمترین یافته‌های این مطالعه آشکار نمود که ابعاد رفتار شهروندی سازمانی(به ترتیب: وجدان کاری، جوانمردی و آداب اجتماعی) بیشترین تاثیر را بر تسهیم دانش دارند. همچنین وجود فرهنگ سازمانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، این تاثیر را به بیش از سه و نیم برابر افزایش می­دهد که نشان دهنده ی اهمیت بالای این متغیر در این رابطه است. با توجه به اینکه مشابه این مطالعه در ایران کاری انجام نشده است، این مقاله به دانش موجود در زمینه تسهیم دانش در تحقیقات گذشته کشور می­افزاید، همچنین پیشنهاد‌هایی را جهت بروز و توسعه رفتار شهروندی سازمانی در سازمان‌های دولتی و متعاقباً ارتقاء سطح تسهیم دانش در این سازمان‌ها ارائه می­دهد

اهداف و روش‌های آموزش دانشگاهی مدیریت: شناسایی ترجیح دانشجویان و مقایسه با مدرسان در دانشگاه تهران و شریف

تحقیق حاضر به شناسایی ترجیحات دانشجویان مدیریت در خصوص اهداف آموزشی و روش‌های تدریس و تلاقی این ترجیحات با نظر مدرسان این رشته پرداخته است. 335 دانشجو و 30 مدرس توسط پرسشنامه اولویت­های خود را مشخص کرده­اند و داده­ها توسط آزمون­های آماری و توصیفی تحلیل شده­اند. نتایج نشان می­دهد که اهداف آموزشی سه­گانه شناسایی شده، در بین دانشجویان و مدرسان از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. دانشجویان اولویت خود را در آماده شدن برای ورود به محیط­های کاری می­دانند در حالی­که مدرسان بهبود نگرش دانشجو به درس و ایجاد علاقه به فراگیری مباحث را مقدم بر سایر اهداف آموزش دانشگاهی به حساب می­آورند. در حالی­که هر دو گروه بر کم اهمیت­تر بودن ادامه تحصیل به عنوان یک هدف آموزشی توافق دارند. محبوب‌ترین روش­های آموزش بین دانشجویان و مدرسان موردکاوی، ایفای نقش و مباحثه گروهی هستند. با در نظر گرفتن اهداف آموزشی، یا بدون در نظر گرفتن اهداف آموزشی، سخنرانی و روش‌های مبتنی بر کامپیوتر همواره کمترین مطلوبیت را دارند.

اعتماد درون سازمانی: عاملی کلیدی در جهت تسهیم واقعی دانش

اعتماد درون سازمانی: عاملی کلیدی در جهت تسهیم واقعی دانش

تحلیل ابعاد شغل در سازمان‌ها

مشاغل شالوده طراحی سازمان محسوب شده و ابعاد شغل، نقش مهمی در تئوری سازمان بازی می‌کنند. خصوصا ابعاد شغل سازه مهمی در تعیین انگیزش، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، اثربخشی و خلاقیت در سازمان‌ها‌ است. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت و اولویت ابعاد شغل در انواع سازمان‌ها و مشاغل، انجام شده است. برای نیل به این هدف، 44 تحقیق که در فاصله دهه 1970 تا دهه 2010 انجام شده‌اند، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج فراتحلیل نشان می‌دهد که پژوهش درباره ابعاد پنجگانه شغل در سازمان‌های دولتی نسبت به سازمان‌های خصوصی، سازمان‌های خدماتی نسبت به سازمان‌های تولیدی، سازمان‌های آموزشی نسبت به سیستم‌های بانکی و بیمه، مشاغل مدیران نسبت به مشاغل مرئوسین، مورد تأکید بیشتری بوده‌اند. در بین ابعاد پنجگانه شغل، اهمیت شغلی از بالاترین سطح و آزادی شغلی از کمترین سطح تحلیل برخوردار بوده‌اند. از نظر تاریخی آزادی شغلی در سازمان‌ها رو به کاهش نهاده است و تنها بُعدی است که در بعضی از مشاغل مقیاس آن کمتر از متوسط بوده است. حال آن که آزادی شغلی نقشی کلیدی در شکل‌‌گیری توان انگیزشی شغل و سایر خروجی‌های شغل نظیر خلاقیت و رضایت دارد. براین اساس، پیشنهاد شد تا سازمان‌ها از نتایج تحقیق در برنامه‌ریزی و اولویت‌بندی مشاغل و ابعاد پنجگانه برای طراحی و بازطراحی مشاغل، در راستای افزایش توانایی انگیزشی مشاغل و سایر خروجی‌های شغل، استفاده کنند.

مدیریت دانش مشتری و تمایل خرید الکترونیکی: بررسی مقایسه‌ای در دو جامعه

نگهداری و مدیریت اطلاعات و دانش مشتریان در دنیای مجازی و تمایل خرید آنان به صورت الکترونیکی به مهمترین مباحث مطرح در تجارت الکترونیکی و طراحی وب ­سایت ­های کارآمدتبدیل شده است. دردنیای الکترونیک، وب سایت ها اولین نقطه تماس با مشتری جهت ترغیب به خرید هستند.مصرف کنندگان در استفاده از وب سایت­ها ممکن است با ابزارهای مختلف مدیریت دانش مشتری (مانند پایگاه­های داده مشترک، مخازن اسناد و برنامه­های کاربردی جریان کار و انجمن­های گفتگو) روبرو شوند که این ابزارها هر کدام می­توانند تأثیر متفاوتی بر ریسک ادراک شده و در­نتیجه تمایل آنان به انجام خریدداشته باشند. لذا در این تحقیق تلاش شده تا تفاوت در میزان ریسک ادراک شده از وبسایت، با وجود هریک از این ابزارها و همچنین تأثیر این ریسک بر تمایل به خرید الکترونیکی مشتریانبررسی گردد. در این راستا از روش­های آماری چون مقایسه زوجی و تحلیل عاملی بهره گرفته شد. همچنین با توجه به اینکه ریسک ادراک شده از وب سایت­ها می تواند ناشی از نوع خدمات و محصول ارائه شده در آن­ها نیز باشد، با مقایسه دو جامعه این امر نیز بررسی گردید.عمده تفاوت این دو جامعه وجود شناخت در افراد یک جامعه نسبت به شرکت و محصولات و خدمات آن و عدم وجود شناخت در جامعه دیگر می باشد. یافته­ها نشان می­دهند که ریسک ادراک شده از ابزارها متفاوت بوده و تأثیر دانش مشتری بر میزان ریسک ادراک شده زمانی معنادار است که افراد با وب سایت و خدمات آن آشنا باشند. کلیدواژگان

سرمایه سیاسی و اینترنت: بررسی سطح سرمایه سیاسی و تأثیر استفاده از اینترنت بر ابعاد آن

در عصر حاضر شهروندان به واسطه بهره­مندی از اینترنت، به حجم انبوهی از اطلاعات دسترسی یافته و نحوه تعامل آنان با یکدیگر، با نظام سیاسی جامعه خویش و همچنین مشارکت آنان در امور مختلف اجتماع، دستخوش تغییرات شگرفی قرار گرفته است. این ابزار می­تواند تقویت­کننده سرمایه سیاسی شهروندان باشند چرا که آگاهی سیاسی را بهبود بخشیده و به تحقق اشکال گوناگون مشارکت سیاسی کمک می­نماید. این مقاله درصدد است تا ضمن بررسی سطح سرمایه سیاسی، تأثیر اینترنت را بر ابعاد آن که شامل دانش و مهارت سیاسی، نگرش نسبت به هنجارهای سیاسی، اعتماد سیاسی، شبکه­های سیاسی، و کنش سیاسی است تبیین نماید. بدین منظور تعداد 300 نفر از شهروندان شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه­ای انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت کردند. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که سطح سرمایه سیاسی در میان شهروندان شهر تهران نسبتاً اندک است. بر اساس تحلیل­های آماری انجام شده، میزان استفاده از اینترنت بر سرمایه سیاسی و ابعاد دانش و مهارت سیاسی، هنجارهای سیاسی، شبکه­های سیاسی و مشارکت سیاسی، تأثیر مثبت و معناداری دارد و این در حالی است که این تأثیر بر اعتماد سیاسی به عنوان بعد دیگری از سرمایه سیاسی تأثیری منفی و معنادار است.

هوش فرهنگی در تعامل با استراتژی های مدیریت تعارض

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و استراتژی‌های مدیریت تعارض کارکنان دانشگاه لرستان(شامل 250 نفر) اجرا شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه هوش فرهنگی ویلیام و پرادو و پرسشنامه استراتژی‌های مدیریت تعارض پوتنام و ویلسون می‌باشند. این تحقیق یک تحقیق کاربردی بوده و به لحاظ روش انجام کار از نوع تحقیقات همبستگی است. جهت تعیین پایایی پرسشنامه‌های بکارگرفته شده آزمون آلفای کرونباخ گرفته شد و روایی آنها با استفاده از نرم افزارAMOS20 و انجام آزمون تحلیل عاملی تأییدی، تایید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار SPSS18 استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش فرهنگی افراد مورد مطالعه در سطح پایینی می‌باشد و هوش فرهنگی با جنسیت، سن، سنوات خدمت، پست سازمانی و سطح تحصیلات افراد ارتباط معنادار ندارد. ولی بین هوش فرهنگی کارکنان و استراتژی‌های مدیریت تعارض آنها رابطه معنادار مثبت وجود دارد و جز بعد انگیزشی تمام ابعاد هوش فرهنگی با دو استراتژی عدم مقابله و راه حل گرایی ارتباط معنادار مستقیم دارد. ابعاد رفتاری و شناختی هوش فرهنگی با استراتژی کنترل ارتباط معنادار مستقیم دارند در حالی که ابعاد انگیزشی و فراشناختی با این استراتژی رابطه معنادار ندارند.

تاثیر شخصیت برند بر وفاداری برند: بررسی نقش میانجی¬سازه¬های تاثیر، اعتماد و ترجیح برند

برند یک ابزار قدرتمند در تنظیم منابع جهت رسیدن به هدف‌های سازمان و به‌عنوان یک ابزار برای ایجاد چالش‌های چندگانه شرکت‌ها معرفی شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر شخصیت برند بر وفاداری برند می‌باشد. که در آن سازه‌های تاثیر، اعتماد و ترجیح به عنوان متغیرهای میانجی مطالعه شده است. جامعه آماری پژوهش مصرف کنندگان محصولات ایران خودرو در شهر اصفهان می‌باشند که پرسشنامه میان214 نفر از آنان به صورت تصادفی طبقه‌ای توزیع شد. در این پژوهش برای تحلیل فرضیه‌ها و بررسی برازش مدل پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که متغیر‌های میانجی مورد تایید قرار می‌گیرد، به عبارت دیگر یافته‌های این پژوهش، اهمیت نقش شخصیت برند بر تاثیر برند، ترجیح برند و اعتماد به برند را در پیش بینی وفاداری به برند را تایید می کند. کلیدواژگان

تعیین عناصر تشکیل‌دهنده‌ی سازه‌ی "تفکر استراتژیک"

رویکردهای نوین استراتژی تفکر استراتژیک را به جای برنامه‌ریزی استراتژیک خالق استراتژی می‌دانند و این ایده‌ی اولیه در حوزه‌ی مدیریت استراتژیک شکل گرفته که مدیران موفق مدیرانی هستند که از تفکر استراتژیک بهره می‌گیرند. از سوی دیگر ادبیات این حوزه بر اکتسابی بودن و امکان آموزش این شیوه از تفکر به مدیران ارشد سازمان‌ها تاکید دارد. با این وجود هیچ مدل جامعی از عناصر تفکر استراتژیک که بتواند مبنای سنجش مدیران و سطح تفکر استراتژیک در آن‌ها، و آموزش برمبنای نتایج حاصل از آن قرار گیرد وجود ندارد. لذا در این پژوهش با مرور ادبیات حوزه‌ی تفکر استراتژیک و استخراج مولفه‌های مرتبط، مدل جامعی از عناصر تفکر استراتژیک ارائه شده است که می‌تواند مبنایی برای طراحی یک معیار سنجش جامع برای مدیران و برنامه‌ریزی برای آموزش آنان باشد. به‌علاوه مدل توسعه‌یافته در این پژوهش می‌تواند پایه و نقطه‌ی شروعی برای مطالعات بعدی در حوزه‌ی تفکر استراتژیک و ارتباط آن با اشکال دیگر تفکر مانند تفکر سیستمی و تفکر کارآفرینانه باشد. کلیدواژگان

نقش فرهنگ در شکل‌گیری نوروتیک سازمانی

مباحث روانشناسی از دیرباز در مطالعات مدیریت جایگاه ویژه ای داشته و امروزه اهمیت بیشتری می‌یابد و مدیران به این مساله توجه بیشتری نشان می‌دهند. از طرفی اهمیت فرهنگ در سالهای اخیر بیشتر مد نظر سازمانها قرار گرفته است. هدف این مقاله تبیین رابطه بین مؤلفه‌های فرهنگ سازمانی و نوروتیک سازمانی در بانک رفاه است. جامعه آماری پزوهش کارکنان بانک رفاه هستند که پرسشنامه میان 678 نفر آنان توزیع گردید. یافته‌ها نشان می‌دهد ارتباط معنی‌دار و معکوسی بین این دو سازه فرهنگ و نوروتیک سازمانی وجود دارد. یافته‌های مقاله به مدیران کمک می‌کند تا با مدیریت مؤثر فرهنگ سازمانی، نوروتیک سازمانی را کاهش دهند و سلامت روانشناختی منابع انسانی را افزایش دهند.

« بعدی  ۲۰۳  ۲۰۲  ۲۰۱  ۲۰۰  ۱۹۹  ۱۹۸  ۱۹۷  ۱۹۶  ۱۹۵  ۱۹۴  ۱۹۳  ۱۹۲  ۱۹۱  ۱۹۰  ۱۸۹  ۱۸۸  ۱۸۷  ۱۸۶  ۱۸۵  ۱۸۴  قبلی »