چکیده مقاله
مدل فراشناختی بر این فرض استوار است که افکار وسواسی، نتیجه ی تفسیر منفی باورهای فراشناختی در مورد معنی و یا پیامد خطرناک یک فکر یا افکار ویژه است. تحریف در باورهای فراشناختی بر معانی و کارکرد شناخت تاثیر میگذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه متغیرهای مسوولیت پذیری و در آمیختگی افکار در رابطه با باورهای فراشناختی و علایم وسواسی در جمعیت های غیر بالینی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 333 نفر (151 پسر و 182 دختر) دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و از نظر باورهای فراشناختی نگرش مسوولیتپذیری، درآمیختگی افکار و عقاید وسواسی- جبری مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل مسیر و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناختی، مسوولیتپذیری و درآمیختگی افکار ؛ مسوولیتپذیری و درآمیختگی افکار، علایم وسواسی را به صورت مثبت پیش بینی میکنند و همچنین، رابطه ی مستقل معناداری بین باورهای فراشناختی و علایم وسواسی وجود دارد. یافتههای پژوهش از واسطه شدن متغیرهای مسوولیتپذیری و درآمیختگی افکار در رابطه ی میان باورهای فراشناختی و علایم وسواسی- اجباری، حمایت میکند. بنابراین، می توان گفت که باورهای فراشناختی از طریق مسوولیت پذیری و در آمیختگی افکار به وجه بهتری می توانند علایم وسواسی را تبیین کنند.