رابطه خودكارآمدی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی

هدف: هدف پژوهش حاضر تعيين رابطه خود کار آمدي در ابعاد پنج گانه خود تنظيمي، خودباوري، خود رهبري، خود سنجي و خود تهييجي با انگيزه پيشرفت در دانش آموزان دختر بود.
روش: روش پژوهش همبستگي و نمونه گيري به روش تصادفي چند مرحله اي بود. به اين منظور 340 نفر از دانش آموزان دختر مقطع پيش دانشگاهي شهر تهران انتخاب و به آزمون خود کار آمدي و انگيزه پيشرفت هرمنس (1970) پاسخ دادند. داده هاي پژوهش با روش رگرسيون چند متغيره تحليل شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد خود کار آمدي در چهار بعد خود رهبري، خود تنظيمي، خود تهييجي و خوباوري با انگيزه پيشرفت رابطه دارد. اما در بعد خود سنجي، خود کارآمدي با انگيزه پيشرفت رابطه اي مشاهده نشد.
نتيجه گيري: با توجه به اين که خودکارآمدي با انگيزه پيشرفت ارتباط دارد، مي توان با افزايش خودکارآمدي از طريق اعمال روش هاي مناسب تربيتي و غني کردن محيط پرورشي، انگيزه پيشرفت را ارتقا داد.

 

نقش نیازهای بنیادین و حمایت اجتماعی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه

هدف: پ‍ژوهش حاضر با هدف بررسي نقش نيازهاي بنيادين و حمايت اجتماعي در سازگاري اجتماعي دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد.
روش: روش پژوهش همبستگي و جامعه مورد نظر کليه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه آموزش و پرورش منطقه طارم استان قزوين در سال تحصيلي87-1386 بود. گروه نمونه 160 دانش آموز شامل 80 دختر و 80 پسر بودند که به شيوه نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نيازهاي بنيادين دانش آموزان (برنز، وانس، داين، سيدوکرسکي و استاکول، 2006)، پرسشنامه حمايت اجتماعي (واکس، فيليپس، هالي، تامپسون، ويليامز و استورات (1986) و پرسشنامه سازگاري دانش آموزان (سينها و سينگ، 1993) بود. داده ها با استفاده از تحليل مسير، تحليل شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد که اثر مستقيم جنس بر نيازهاي بنيادين و سازگاري اجتماعي معنادار است، ولي بر حمايت اجتماعي معنادار نيست. اثر غيرمستقيم جنس بر سازگاري و حمايت اجتماعي معنادار است، در حالي که اثر کلي جنس بر نيازهاي بنيادين معنادار نيست. اثر مستقيم حمايت اجتماعي بر سازگاري اجتماعي معنادار است.
نتيجه گيري: از آن جا که که نيازهاي ينيادي و حمايت اجتماعي مي تواند بر سازگاري اجتماعي دانش آموزان تاثيرگذار باشد. مي توان از اين اطّلاعات در راستاي برنامه ريزي جهت تامين نيازهاي بنيادي و حمايت اجتماعي آن ها بهره جست و سازگاري اجتماعي دانش آموزان را افزايش داد و يا از از شدت ناسازگاري جلوگيري کرد

الگوی پیشگیری از استرس شغلی، فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی از طریق مدیریت، رهبری و ارزش های اخلاقی

هدف: هدف، معرفي الگوي پيشگيري از استرس شغلي، فرسودگي هيجاني و رفتارهاي انحرافي از طريق مديريت، رهبري و ارزش هاي اخلاقي است.
روش: روش، همبستگي از نوع تحليل ماتريس کوواريانس و جامعه آماري، کارکنان شرکت سهامي ذوب آهن (7000 نفر) است، که از ميان آن ها بر اساس نمونه گيري طبقه اي و فهرست اسامي کارکنان، 385 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه هاي استرس شغلي (کاهن و همکاران، 1964)، فرسودگي هيجاني (مسلش و جکسون، 1981)، رفتارهاي انحرافي سازماني (بنت و رابينسون، 2000)، مقياس حمايت مديريت عالي از رفتارهاي اخلاقي (وايس وزواران و همکاران، 1998)، رهبري اخلاق مدار (راولد، 2008) و ارزش هاي اخلاقي صنفي (هانت و همکاران، 1989) پاسخ دادند.
يافته ها: يافته ها نشان داد در الگوي نهايي بازنگري شده پژوهش، حمايت مديريت عالي از رفتارهاي اخلاقي با ارزش هاي اخلاقي صنفي و رهبري اخلا ق مدار، ارزش هاي اخلاقي صنفي با رهبري اخلاق مدار، رهبري اخلاق مدار با استرس شغلي، استرس شغلي، ارزش هاي اخلاق صنفي و رهبري اخلاق مدار با فرسودگي هيجاني و فرسودگي هيجاني، حمايت مديريت عالي از رفتارهاي اخلاقي، استرس شغلي و ارزش هاي اخلاقي صنفي با رفتارهاي انحرافي رابطه اي معنادار دارند.
نتيجه گيري: حمايت مديريت عالي سازمان از رفتارهاي اخلاقي، همراه با رهبري اخلاق مدار و پاي بندي به ارزش هاي اخلاقي مي تواند طي يک سلسله روابط زنجيره اي روش موثري باشد که در ابتدا سطح استرس و فرسودگي هيجاني و در انتها رفتارهاي انحرافي را کاهش دهد

رابطه بین جو سازمانی و وجدان كاری با عملكرد شغلی

هدف: هدف پژوهش تعيين رابطه متغيرهاي جو سازماني و وجدان کاري با عملکرد شغلي است.
روش: روش پژوهش همبستگي و علي-مقايسه اي است. نمونه پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان است که به صورت تصادفي ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه جو سازماني جاو و ليو (2003)، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصيت کاستا و مک کرا (1992)، فهرست وارسي عملکرد وظيفه اي بيرن و همکاران (2005) و فهرست وارسي عملکرد زمينه اي کونوي (1999) است. داده ها با استفاده از روش همبستگي، رگرسيون و تحليل مسير تحليل شد.
يافته ها: يافته هاي حاصل از تحليل مسير نشان داد که جو همکارانه و قابليت اتکا به طور مستقيم ولي جو نوآورانه به طور غيرمستقيم عملکرد شغلي را پيش بيني مي کنند.
نتيجه گيري: وجدان کاري بر عملکرد شغلي افراد اثر مي گذارد. جو سازماني مثبت نيز مي تواند اين تاثير را افزايش دهد. بنابراين، سازمان ها و مديران مي توانند از طريق سنجش ويژگي هاي شخصيتي کارکنان خود، به ويژه وجدان کاري آنان، در جهت ايجاد جو مثبت سازماني استفاده کنند.

 

تاثیر برنامه مداخله ای-آموزشی جرات ورزی، حل مساله و حرمت خود بر هوش هیجانی

هدف: هدف پژوهش حاضر تعيين ميزان اثربخشي برنامه مداخله اي-آموزشي جرات ورزي، حل مساله و حرمت خود بر هوش هيجاني است تا زمينه تهيه يک برنامه مداخله اي براي افزايش هوش هيجاني فراهم آيد.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمايشي است. جامعه مورد مطالعه را دانش آموزان پسر دبيرستاني تحت پوشش کميته امداد امام خميني (ره) شهر تهران تشکيل مي دهند. از ميان اين افراد 15 نفر، که بهر هيجاني کمترين نمره را بين 120 نفر به دست آوردند، به عنوان نمونه انتخاب شدند و تحت کار بندي آزمايشي قرار گرفتند. گروه آزمايش در 15 جلسه 90 دقيقه اي براي مولفه هاي جرات ورزي، حل مساله و حرمت خود آموزش ديدند.
يافته ها: تحليل نتايج اندازه گيري مکرر همراه با انتقال اثر نشان داد که برنامه مداخله اي هوش هيجاني را افزايش مي دهد. همچنين هر يک از سه قسمت برنامه آموزشي (جرات ورزي، حل مساله و حرمت خود) جداگانه باعث افزايش هوش هيجاني مي شوند.
نتيجه گيري: برخلاف هوش شناختي که پديده اي نسبتا ثابت و تغييرناپذير است، هوش هيجاني را مي توان با برنامه هاي آموزشي ارتقا داد و سازگاري فرد را بهبود بخشيد

مقایسه رابطه بین مولفه های ابراز گری هیجانی و خود پنداره در دانشجویان دختر و پسر

هدف: پژوهش حاضر به منظور تعيين و مقايسه رابطه بين مولفه هاي ابرازگري هيجاني و خود پنداره در دانشجويان دختر و پسر انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگي است. نمونه پژوهش شامل 214 نفر (107 دانشجوي پسر و 107 دانشجوي دختر) بود که به صورت نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شدند. داده ها به کمک پرشسنامه هاي ابرازگري هيجاني (1990) و پرسشنامه خود پنداره بک (1990) گردآوري و با استفاده از آزمون هاي آماري همبستگي، آزمون
t، تحليل رگرسيون و تبديل z فيشر تحليل شد.
يافته ها: نتايج نشان داد که بين ابراز صميميت و خود پنداره در دانشجويان پسر و دختر رابطه مثبت وجود دارد. دانشجويان پسري که ابرازگري هيجاني مثبت بيشتري داشتند از خود پنداره مثبت، و دانشجويان دختري که ابرازگري هيجاني منفي بيشتري داشتند از خود پنداره منفي برخوردار بودند. بين نمره کلي ابرازگري هيجان و خود پنداره در دانشجويان پسر رابطه مثبت وجود داشت، اما در دانشجويان دختر بين اين دو مولفه رابطه اي مشاهده نشد. همچنين، فقط همبستگي بين ابرازگري هيجاني منفي و خود پنداره در دانشجويان دختر و پسر با هم تفاوت معناداري داشت.
نتيجه گيري: مولفه هاي ابرازگري هيجاني پيش بيني کننده هاي خوبي براي خود پنداره دانشجويان هستند و کمک به دانشجويان براي شناسايي هيجان ها و ابراز صحيح آن ها مي تواند تاثير بسزايي در افزايش شناخت خود و شکل گيري خودپنداره در آن ها باشد

تاثیر خاطره گویی بر میزان افسردگی و احساس تنهایی سالمندان

هدف: هدف از پژوهش حاضر تعيين اثر خاطره گويي بر ميزان افسردگي و احساس تنهايي سالمندان است.
روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمايشي و از نوع پيش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماري شامل کليه سالمندان 60 تا 80 ساله شهرستان سيرجان است که با شيوه نمونه گيري در دسترس 40 نفر از آن ها (20 زن و 20 مرد) به طور تصادفي به چهار گروه (دو گروه آزمايش و دو گروه گواه) اختصاص پيدا کردند. گروه هاي آزمايش در 13 جلسه خاطره گويي شرکت کردند که مدت زمان هر جلسه بين يک ساعت تا يک ساعت و نيم بود. در اين مدت گروه گواه مداخله اي دريافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگي سالمندان، پرسشنامه احساس تنهايي و بسته آموزشي خاطره گويي بود. داده ها با استفاده از روش تحليل واريانس تحليل شد.
يافته ها: نتايج نشان داد خاطره گويي موجب کاهش افسردگي و احساس تنهايي سالمندان شده است. افزون بر اين مشخص شد تفاوت بين زنان و مردان از نظر تاثير خاطره گويي و افسردگي معنادار است.
نتيجه گيري: خاطره گويي در خانواده ها و خانه هاي سالمندان مي تواند براي بهبود وضعيت بهداشت رواني اين افراد، کاهش احساس تنهايي و نيز افسردگي سالمندان موثر باشد

مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان ورزشكار و غیرورزشكار

هدف: پژوهش حاضر به منظور تعيين و مقايسه ويژگي هاي شخصيتي دانش آموزان ورزشکار و غيرورزشکار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر يک پژوهش توصيفي از نوع علي-مقايسه اي است. بدين منظور، نمونه اي به حجم 335 نفر (165 نفر ورزشکار و 170 نفر غيرورزشکار) از دانش آموزان شهرستان کرج بر اساس نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب و سپس ويژگي هاي شخصيتي دانش آموزان به وسيله پرسشنامه روان شناختي کاليفرنيا (گاف، 1994) سنجيده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماري تحليل واريانس چند متغيري تحليل شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد جزء در مقياس اجتماعي شدن، در بقيه مقياس ها تفاوت معنادار بين دو گروه ورزشکار و غيرورزشکار نيست و نمره هاي دانش آموزان ورزشکار در مقياس اجتماعي شدن بيشتر از دانش آموزان غير ورزشکار بود. همچنين بين دختران و پسران در مقياس هاي استعداد پايگاه، مردم آميزي، حضور اجتماعي، همدلي، برداشت خوب، اشتراک، احساس سلامتي، مدارا، پيشرفت از طريق همنوايي و عدم وابستگي، کارآمدي ذهني، مقياس زنانگي- مردانگي، هواداري از هنجارها-ترديد درباره هنجارها و خود شکوفايي تفاوت معنادار بود و نمره هاي پسران در اين مقياس ها، بيشتر از دختران بود.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد، بين ويژگيهاي شخصيتي و ورزش در سطح ورزشکاران غير حرفه اي رابطه اي وجود ندارد.

 

میزان فرسودگی شغلی و رابطه آن با منتخبی از متغیرهای جمعیت شناختی در اعضای هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

هدف: هدف پژوهش تعيين ميزان فرسودگي شغلي اعضاي هيات علمي در ابعاد مختلف تحليل عاطفي، مسخ شخصيت و عدم موفقيت فردي بود.
روش: روش توصيفي و از نوع علي-مقايسه اي و نمونه 156 (116 مرد و 40 نفر زن) عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي بود که به روش طبقه اي متناسب انتخاب شدند. داده هاي با استفاده از پرسشنامه فرسودگي شغلي ماسلاچ-مقياس معلمان (ماسلاچ، جکسون و لايتر، 1996) و پرسشنامه اطلاعات جمعيت شناختي گردآوري و براي تحليل داده ها از آزمون t براي گروه هاي مستقل و تحليل واريانس يک راهه استفاده شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد ميزان فرسودگي شغلي اعضاي هيات علمي در بعد تحليل عاطفي و مسخ شخصيت پايين تر از نمره هاي هنجار است، اما ميزان عدم موفقيت فردي آن ها بالاتر از ميانگين هنجار براي معلمان است. همچنين از ميان متغيرهاي جمعيت شناختي (سن، جنس، وضعيت تاهل، نوع استخدام، رشته تخصصي، سابقه کار و مرتبه علمي) تنها در متغير وضعيت تاهل تفاوت معنا داري بين شرکت کنندگان مشاهده شد و افراد مجرد تحليل عاطفي بالاتري نسبت به افراد متاهل گزارش دادند.
نتيجه گيري: اگرچه ميزان فرسودگي شغلي اعضاي هيات علمي در ابعاد تحليل عاطفي و مسخ شخصيت پايين است، ولي حدود نيمي از آن ها نسبت به شغل خود احساس عدم موفقيت فردي مي کنند.

 

القای خلق با استفاده از چهره های هیجانی زیر آستانه ای

پژوهش حاضر با هدف شناخت تاثير القاي خلق با بهره گيري از چهره هاي هيجاني زيرآستانه بينايي انجام شده و هدف اصلي، تعيين عوامل زمينه ساز ناهشيار اين اختلالات است.
روش: روش پژوهش، از نوع پيش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. بدين منظور 45 آزمودني با روش نمونه گيري در دسترس به سه گروه خلق خنثي، شاد و غمگين تقسيم شدند و پس از تکميل مقياس خلق مثبت و منفي واتسن، کلارک و تلگن (1988)، در معرض 20 چهره هيجاني شاد، غمگين و خنثي قرار گرفتند که توسط رايانه و به صورت زيرآستانه اي نمايش داده مي شد. در مرحله پس آزمون، آزمودني ها دوباره پرسشنامه خلق مثبت و منفي را تکميل کردند.
يافته ها: نتايج نشان دهنده تاييد فرضيه هاي پژوهش بود: چهره هاي زيرآستانه اي شاد، خلق منفي را کاهش و خلق مثبت را افزايش مي دهند، همچنين چهره هاي زيرآستانه اي غمگين، خلق منفي را افزايش و خلق مثبت را کاهش مي دهند.
نتيجه گيري: ادراک زيرآستانه اي چهره ها در خلق جاري افراد در آزمايشگاه تاثيرگذار است، مي توان از نتايج اين پژوهش در زمينه هاي درماني و باليني اختلالات خلقي به ويژه افسردگي استفاده نمود

نقش پردازشگر كلمه همراه با راهبردهای خود پرسشی بر بهبود مشكلات املای دانش آموزان پایه سوم ابتدایی دچار اختلال نوشتن

هدف: هدف پژوهش، تعيين اثربخشي پردازشگر کلمه همراه با راهبردهاي خود پرسشي بر بهبود مشکلات املاي دانش آموزان ابتدايي دچار اختلال نوشتن بود.
روش: روش پژوهش آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماري دانش آموزان پايه سوم ابتدايي شهر تهران بودند که به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي 20 دانش آموز داراي مشکلات املا، پس از اجراي آزمون هاي تشخيصي انتخاب و به طور تصادفي در يک گروه آزمايش و يک گروه گواه جايگزين شدند. پس از اجراي پيش آزمون ها، گروه آزمايش به مدت 15 جلسه 45 دقيقه اي تحت آموزش رايانه اي راهبردهاي خود پرسشي قرار گرفت. اما گروه گواه آموزشي نديد. سپس پس آزمون نوشتن در گروه هاي مذکور اجرا شد، و پس از گذشت 4 ماه از مدت آموزش، پس آزمون نوشتن (آزمون پيگيري) اجرا شد. داده ها با روش آماري تحليل واريانس اندازه گيري مکرر انجام شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد که تفاوت بين ميانگين نمره هاي املاي گروه آزمايشي و گروه گواه تفاوت معنادار و خطاهاي املاي گروه آزمايشي نسبت به گروه گواه کاهش بيشتري يافته است.
نتيجه گيري: پردازشگر کلمه همراه با راهبردهاي خود پرسشي مي تواند به عنوان يک فن آموزشي موثر، در جهت بهبود املاي دانش آموزان ابتدايي داراي اختلال نوشتن به کار گرفته شود

رابطه بین هوش سیال، ابعاد شخصیت (برون گرایی، روان رنجوری و روان پریشی) و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان مقطع دبیرستان

هدف: مطالعه حاضر با هدف تعيين ميزان ارتباط ساده و چند گانه بين هوش سيال، ابعاد شخصيت (برون گرايي، روان رنجوري و روان پريشي) و هوش هيجاني با موفقيت تحصيلي انجام شد.
روش: روش پژوهش، توصيفي از نوع همبستگي بود. نمونه پژوهش شامل 133 دانش آموز مقطع متوسطه و پيش دانشگاهي شهرستان دزفول بود که به صورت تصادفي چند مرحله اي انتخاب شدند. براي به دست آوردن اطلاعات آزمون ماتريس هاي پيشرونده ريون، نسخه مياني (بزرگسالان) استاندارد شده به وسيله براهني (1353)، پرسشنامه شخصيت آيزنک
(1975)، آزمون بهر هيجاني بار-ان (2000) اجرا شد و معدل تحصيلي سال گذشته شرکت کنندگان به عنوان ملاک پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چند متغيري (گام به گام) تحليل شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد که هوش سيال و برون گرايي با موفقيت تحصيلي و موفقيت تحصيلي با نمره کل هوش هيجاني و ابعاد هوش درون فردي و انطباق پذيري ارتباط مثبت اما روان پريشي با موفقيت تحصيلي ارتباط منفي دارد. هر سه متغير با موفقيت تحصيلي رابطه دارند و در تعامل با هم در مجموع 32 درصد از تغييرات موفقيت تحصيلي تبيين را مي کنند. پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دختران به طور معناداري بيشتر از دانش آموزان پسر است.
نتيجه گيري: از نتايج اين پژوهش در برنامه ريزي براي بالا بردن کيفيت آموزش با توجه به ويژگي هاي شخصيتي و هوش هيجاني ياد گيرندگان مي توان استفاده کرد

« بعدی  ۳۱۱  ۳۱۰  ۳۰۹  ۳۰۸  ۳۰۷  ۳۰۶  ۳۰۵  ۳۰۴  ۳۰۳  ۳۰۲  ۳۰۱  ۳۰۰  ۲۹۹  ۲۹۸  ۲۹۷  ۲۹۶  ۲۹۵  ۲۹۴  ۲۹۳  ۲۹۲  قبلی »