رابطه بین هوش‌هیجانی با عملکرد شغلی کارکنان کارخانجات صنعتی شهر اصفهان

هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین مؤلفه‌های هوش‌هیجانی (شامل حل مسأله، شادمانی، استقلال، تحمل فشار روانی، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، واقع‌گرایی، روابط بین فردی، خوش‌بینی، عزت‌نفس، کنترل تکانش، انعطاف‌پذیری، مسئولیت‌پذیری اجتماعی، همدلی و خودابرازی) با خود ارزیابی عملکرد در حیطه‌های عمومی، فنی و بین فردی بود. به همین منظور از 150کارخانه مستقر در شهرک صنعتی مورچه‌خورت که دارای حدود 11000 هزار پرسنل بوده‌اند، 35کارخانه و از این 35 کارخانه، 300 نفر از کارکنان آنها با استفاده از نمونه‌گیری چند مرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هوش‌هیجانی، بارـ‌ اون ( EI با 90 سؤال) و پرسشنامه خودارزیابی عملکرد شغلی موتوویدلو و ون اسکاتر (با 6 سؤال) بود. داده‌های حاصل از پرسشنامه‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام‌به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مؤلفه‌های هوش‌هیجانی با خودارزیابی عملکردشغلی عمومی ضرایب همبستگی معنا‌دار و مثبت بین 303/0 (برای انعطاف‌پذیری) تا 409/0 (برای عزت‌نفس) وجود دارد. بین مؤلفه‌های هوش‌هیجانی با خودارزیابی عملکرد شغلی فنی ضرایب همبستگی مثبت و معنا‌دار بین 167/0 (برای انعطاف‌پذیری) تا 327/0 (برای عزت‌نفس) به‌دست آمد. بین مؤلفه‌های هوش‌هیجانی با خودارزیابی عملکرد شغلی بین فردی ضرایب همبستگی مثبت و معنا‌دار بین 182/0 (برای انعطاف‌پذیری) تا 383/0 (برای خوش‌بینی) به‌دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام نشان داد که متغیرهای عزت‌نفس، همدلی، استقلال و کنترل تکانش برای خودارزیابی عملکرد شغلی عمومی، متغیرهای عزت‌نفس، روابط بین فردی و واقع‌گرایی برای خودارزیابی عملکرد شغلی فنی و متغیرهای خوش‌بینی، همدلی، استقلال و روابط بین فردی برای خودارزیابی عملکرد شغلی بین فردی دارای توان پیش‌بین معنا‌دار (05/0 p < ) هستند.

تأثیر تکنیک خودآموزش‌دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش‌آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی

هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد‌های شناختی- رفتاری (خود آموزش‌دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش‌آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش‌آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش‌آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون‌های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه‌گیری چند مرحله‌ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی‌های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی‌ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش‌آموز در خانه تمرین کنند. داده‌های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی‌های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.

تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان

هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده‌های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه‌گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به‌طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده‌های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده‌ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله‌ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است

بررسی رابطه پنج عامل شخصیتی NEO-FFI با رضایت زناشویی

هدف این پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی‌های شخصیت و رضایت زناشویی بود. جامعه آماری تحقیق، مردان و زنان متأهل شهر تبریز بودند که از بین آنها160 نفر(80 زن و 80 مرد) با روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای (تصادفی + خوشه‌ای) انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (47 سؤالی) و پرسشنامه شخصیت (60سؤالی )  NEO-FFI جمع‌آوری شدند. تحلیل داده‌ها در ابتدا با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و سپس تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج به‌دست آمده نشان داد که رابطه معناداری بین ویژگی‌های شخصیت و رضایت زناشویی وجود دارد. از بین ابعاد شخصیت روان رنجورخویی و پذیرا بودن به ترتیب سهم بیشتری در پیش‌بینی متغیر رضایت زناشویی داشتند.

مقایسه تنیدگی (Stress) تجربه شده در زنان مبتلا به سرطان سینه

هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه‌ای رویدادهای تنیدگی‌زای زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه و زنان سالم بود. 65 بیمار مبتلا به سرطان سینه بستری طی ماه‌های شهریور تا دی سال 1387 در بخش سرطان انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی به صورت در دسترس انتخاب گردید. همه بیماران کمترا ز2 ماه از تشخیص سرطان آنها گذشته بود. 65 بیمار با 65 فرد سالم که از نظر سن، میزان تحصیلات، وضعیت سکونت و شغل در شهر تهران همتا بودند از جنبه رویدادهای تنیدگی‌زای زندگی با استفاده از آزمون پیکل سال 1971مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون t برای دو گروه مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که زنان مبتلا به سرطان سینه بطور معناداری از افراد سالم رویدادهای تنیدگی‌زای بیشتری را تجربه نموده‌اند. همچنین زنان مبتلا به سرطان سینه به تعداد بیشتری مرگ یکی از اعضای خانواده به جز همسر و فرزند را به عنوان مهم‌ترین حادثه اعلام نموده‌اند. و حاملگی ناخواسته و طلاق از میانگین تنیدگی بالائی برخوردار است.

بررسی نقش تجربه خشونت در دوران کودکی و الگوهای رفتاری خشونت و صمیمیت در دانشجویان متاهل

این مطالعه با هدف کلی تعیین نقش تجربه خشونت در دوران کودکی و ارتباط میان این تجربه با الگوهای رفتاری زناشویی در بزرگسالی ونیز بررسی تفاوت‌های جنسیتی در الگوهای رفتاری خشونت و صمیمیت در زندگی زناشویی دانشجویان متاهل صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش ازکلیه دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل شده است. از این جامعه 432 دانشجوی متأهَل (266 دانشجوی زن و 266 دانشجوی مرد)، با روش تصادفی ساده، انتخاب شدند. در این پژوهش، سه پرسشنامه به کارگرفته شد:
1- پرسشنامه صمیمیَت 2- پرسشنامه خشونت و 3-پرسشنامه اطلاعات فردی. در تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری t ، همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.نتایج نشان می‌دهد بین زنان و مردان مورد مطالعه از لحاظ ابعاد مختلف صمیمیت تفاوت معنادار وجود ندارد . به رغم وجود شباهت جنسیتی در الگوهای صمیمیت، گروه مردان و زنان مورد مطالعه از لحاظ نمره کل خشونت، خشونت جسمانی و جنسی تفاوت معنادار نشان داده‌اند و از لحاظ خشونت اقتصادی و تجربه خشونت در دوران کودکی تفاوت دو گروه معنادار نیست. بررسی‌های همبستگی نیز نشان می‌دهد که بین صمیمیت و خشونت، همبستگی منفی و معنادار وجود‌‌ داردوخشونت به طورکلی و تجربه خشونت در دوران کودکی، قوی‌ترین عوامل پیش‌بینی‌کننده صمیمت زناشویی هستند. نتایج برحسب نظریه‌های مختلف روان‌شناسی مورد بحث قرار گرفته است.

بررسی رابطه باورهای مذهبی و هوش هیجانی در دانش‌آموزان دبیرستانی

این پژوهش به بررسی روابط ساده و چندگانه باورهای مذهبی و هوش هیجانی دانش‌آموزان دبیرستانی می‏پردازد. نمونه شامل 110 دانش‌آموز پسر دبیرستانی شهرستان کرج است که به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‏ای انتخاب شده‏اند. آزمودنی‌ها «پرسشنامه عمل به باورهای مذهبی» و «آزمون هوش هیجانی (برادبِری و گریوز)» را تکمیل نمودند.

یافته‌ها‏ی پژوهش حاضر نشان داد که بین باورهای مذهبی و هوش هیجانی دانش‌آموزان رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/0> p )؛ همچنین بر اساس نتایج، مولفه‌های باور مذهبی می‏توانند 3/23% از تغییرات هوش هیجانی دانش‏آموزان را پیش‏بینی نمایند (025/0> p ). نتیجه آنکه آموزش مسائل دینی و اخلاقی، دانش‌آموزان را در شناخت و مدیریت هیجان‌های خود و داشتن زندگی بهتر یاری خواهد کرد.

برخی عوامل سازمانی مؤثر بر تعارض کار-خانواده

تعارض کار-خانواده امروزه یکی از مشکلات عمده در جوامع می‌باشد و شناسایی عوامل پیش بین این مشکل و روابطی که با دیگر عوامل دارد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، که هدف ما در این پژوهش نیز می‌باشد. در این پژوهش جامعه آماری شامل 352 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی دراهواز بوده که 100 نفر از کارکنان شرکت به روش نمونه‌گیری تصادفی به پرسشنامه‌های خشنودی شغلی[20]، تعارض کار-خانواده [5]، عدالت بین فردی [16]، گرانباری شغلی [33]، پاسخ دادند که ضرایب پایایی آلفای کرونباخ آنها به ترتیب 86/.، 83/.، 81/. و 79/. بودند. به منظور تحلیل داده‌ها از تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که متغیرهای عدالت بین فردی، خشنودی شغلی و گرانباری شغلی با استفاده از روش رگرسیون گام به گام به صورت معناداری متغیر ملاک را پیش‌بینی می‌کنند.

وارسی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه چهار سامانه‌ای اضطراب (FSAQ)

هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه چهار سامانه‌ای اضطراب (FSAQ) بوده است. بدین‌خاطر پس از آماده‌سازی پرسشنامه یاد شده، در آغاز، مطالعه‌ای مقدماتی بر روی پرسشنامه FSAQ با 153 آزمودنی انجام شده است سپس برای وارسی‌های نهایی، دو گروه آزمودنی‌های بالینی و غیر بالینی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. آزمودنی‌های غیربالینی شامل 530 دانشجوی دانشگاه گیلان (265 آزمودنی مذکر، 264 آزمودنی مؤنث و 1 آزمودنی با جنسیت نامشخص) و آزمودنی‌های بالینی دربرگیرنده 39 آزمودنی مبتلا به اختلال‌های اضطرابی بوده‌اند. مطالعه حاضر در عین آماده‌سازی نتایج توصیفی مربوط به پرسشنامه FSAQ با توجه به جنسیت، برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش‌های بازآزمایی، تنصیف و آلفای کرونباخ سود جسته است. یافته‌ها بیانگر اعتبار مناسب پرسشنامه و مؤلفه‌های آن بوده است. روایی پرسشنامه نیز از طریق بررسی همبستگی آن با دیگر آزمون‌ها مثل مقیاس اضطراب کتل، پرسشنامه اضطراب بک، سیاهه حالت – صفت اشپیلبرگر، مقیاس تکمیلی اضطراب (A) در MMPI-2 و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) پی گرفته شده است. نتایج به‌دست آمده روایی همگرای پرسشنامه را تأیید کرده‌اند. از سویی مقایسه گروه‌های بالینی (افراد مبتلا به اختلال‌های اضطرابی) و غیربالینی نمایانگر تمایز داده‌ها و در نتیجه تأیید روایی تشخیصی پرسشنامه بوده است.

بررسی رابطه بین انتظار‌گرایی (ارزشمندی زمان) و میزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع دوم

نگرش بیماران مزمن از عوامل مهم میزان پایبندی آنان به رژیم‌های درمانی می‌باشد.به همین خاطر پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین انتظارگرایی(ارزش مندی زمان حال، آینده و طرح‌ریزی برای آینده) و میزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی در بین بیماران دیابتی نوع دوم انجام شده است. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است که با نمونه‌گیری در دسترس، ابعاد انتظارگرایی ومیزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی، در بین 214 بیمار دیابتی نوع دوم (55- 30) ساله مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان از میان جامعه آماری به کمک پرسشنامه افق زمانی ویلد و پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی مربوط به بیماران دیابتی نوع دوم بررسی شد. داده‌های گردآوری شده به کمک ضریب همبستگی، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیری تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که ارزشمندی بالاتر ادراک شده از آینده و طرح‌ریزی برای آینده نزد این بیماران، پیش‌بینی‌کننده قوی‌تری برای میزان پایبندی به رفتارهای خود مراقبتی در بیماران دیابتی نوع دوم است (67/0=r و 60/0= r و 001/0p≤) و همچنین همبستگی منفی و معناداری بین ارزش ادراک شده از حال و میزان پایبندی به رفتارهای خود مراقبتی وجود دارد (43/0-=r و 001/0p≤). نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه‌ی زوجی گروه‌ها در نمرات خود مراقبتی و متغیرهای جمعیت‌شناختی تعیین کرد هیچ رابطه‌ی معناداری بین سطوح تحصیلات، مدت زمان ابتلا به دیابت در هر سطحی با رفتارهای خود مراقبتی وجود ندارد. وتنها ضریب همبستگی بین سن و رفتارهای خودمراقبتی معنادار است. با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که میزان ارزشمندی ادراک شده از آینده و حال، می‌تواند بر میزان پایبندی بیماران دیابتی نوع دوم به رفتارهای خود مراقبتی تأثیر بگذارد.

مقایسه و رتبه‌بندی ترجیحات همسرگزینی در بین گروهی از دانشجویان دختر و پسر و دانشجویان کرد، عرب و بختیاری دانشگاه شهید چمران اهواز

پژوهش حاضر به منظور مقایسه و رتبه بندی ترجیحات همسرگزینی بین گروهی از دانشجویان دختر و پسر و دانشجویان کرد، عرب و بختیاری دانشگاه شهید چمران زبان اجرا شده است. برای انتخاب دانشجویان، از بین کلیه دانشکده‌های دانشگاه شهید چمران، 6 دانشکده (ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد و علوم اجتماعی، الهیات، مهندسی، علوم و کشاورزی) و از بین کلیه دانشجویان این 6 دانشکده 600 دانشجو (در هر دانشکده 100 دانشجو) با توجه به نسبت تعداد دختران و پسران، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ترجیحات همسرگزینی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های غیرپارامتریک فریدمن نشان داد که بین میانگین ترجیحات همسرگزینی دانشجویان تفاوت معناداری وجود دارد بدین صورت که بالاترین میانگین‌ها متعلق به عامل ویژگی‌های رفتاری، مذهبی و مهارت‌های اجتماعی و کمترین مربوط به عامل مهارت‌های خانه‌داری می‌باشد، همچنین، بین ترجیحات همسرگزینی دختران (ویژگی‌های رفتاری، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و ویژگی‌های مذهبی) و پسران (ویژگی‌های ظاهری و مهارت‌های خانه‌داری)و بین ترجیحات همسرگزینی قومیت‌های بختیاری (مهارت‌های خانه‌داری)، کرد (در ویژگی‌های ظاهری) و عرب زبان (خواستار بچه و مذهبی بودن) تفاوت معنی‌داری دیده شد.

بررسی مقایسه‌ای سلامت روانی، سازگاری زناشویی و پاسخ‌های مقابله‌ای در زنان بارور و نابارور

ناباروری به عنوان یک مشکل مهم فردی واجتماعی با مشکلات روانشناختی متعددی مثل افسردگی، اضطراب، درماندگی، نارضایتی از زندگی و عدم سازگاری زناشویی همراه می‌باشد. با توجه به اهمیت فردی، اجتماعی و فرهنگی باروری و ناباروری و شیوع روبه گسترش ناباروری و نقش عوامل روانشناختی، مطالعه جنبه‌های روانشناختی ناباروری اهمیت ویژه ای دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر این بود که میزان سلامت روانی، سازگاری زناشویی و پاسخ‌های مقابله‌ای زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور بررسی گردد. به این منظور65 زن نابارور و 65 زن بارور مطالعه و مقایسه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سلامت عمومی ( GHQ ) مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS ) و پرسشنامه پاسخ‌های مقابله‌ای ( CRI ) استفاده گردید.جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص‌های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سلامت روانی، سازگاری زناشویی و پاسخ‌های مقابله ای زنان نابارور و زنان بارور تفاوت معناداری وجود دارد. زنان نابارور در مقایسه با زنان بارور از سلامت روانی کمتر و سازگاری زناشویی کمتر برخوردارند.همچنین،زنان نابارور از پاسخ‌های مقابله‌ای هیجان مدار بیشتر استفاده می‌کنند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش آشکار می‌گردد که ناباروری می‌تواند با پیامدهای روانشناختی خاصی همراه باشد. اگرچه، ناباروری می‌تواند به مشکلات روانشناختی خاصی منجر گردد، اما همین مشکلات می‌تواند زمینه‌ساز تشدید ناباروری شود. به همین دلیل مداخله‌های روانشناختی به عنوان مکمل درمان‌های پزشکی اهمیت دارند.

« بعدی  ۳۰۱  ۳۰۰  ۲۹۹  ۲۹۸  ۲۹۷  ۲۹۶  ۲۹۵  ۲۹۴  ۲۹۳  ۲۹۲  ۲۹۱  ۲۹۰  ۲۸۹  ۲۸۸  ۲۸۷  ۲۸۶  ۲۸۵  ۲۸۴  ۲۸۳  ۲۸۲  قبلی »