تأثیر اعتماد بر شکوفایی نوآوری در شهرها: مطالعه پارک علمی و فناوری پردیس تهران

هدف این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر اعتماد و بررسی تأثیر اعتماد در ارتقای نوآوری در شهرها مبتنی بر مطالعه پارک علمی و فناوری پردیس است. روش تحقیق این پژوهش آمیختة تبیینی است که مطالعات کمّی و کیفی را دربر می‌گیرد و بر مبنای تفکر سیستمی‌ انجام می‌شود. جامعه آماری این پژوهش شامل 105 نفر از کارشناسان پارک علمی و فناوری پردیس است و در این میان 68 نفر به عنوان نمونه، از طریق نمونه‌گیری تصادفی، انتخاب شدند. اطلاعات به‌دست‌آمده از مطالعات کمّی (پرسشنامه با آلفای کرونباخ 825%) از طریق آنالیز توصیفی و استنباطی و همچنین اطلاعات به‌دست‌آمده از مطالعه کیفی (مصاحبه با 8 نفر از کارشناسان پارک) از طریق کُدبندی و آنالیز موضوعی تحلیل و مدل‌ نهایی مطابق نتایج تحلیل‌ها ترسیم شد. نتایج به‌دست‌آمده از تحقیق نشان می‌دهد که عوامل مختلفی، مانند نهاد‌‌های قضایی کارآمد، شفافیت اطلاعات در جامعه، جلوگیری از رانت اطلاعاتی، و قوانین حمایتی، بر اعتماد تأثیر بسیار زیادی دارند و همچنین این عوامل، با تقویت اعتماد، در ارتقای برخی از شاخص‌‌‌های نوآوری در شهرها مؤثرند. کلیدواژگان

عوامل سازمانی مؤثر بر تعادل کار و زندگی کارکنان یک شرکت تولید قطعات خودرو

این پژوهش با هدف ارائۀ راهکارهایی در راستای افزایش تعادل بین کار و زندگی کارکنان یک شرکت تولیدی در زمینۀ قطعات خودرو انجام شده است. بدین منظور با مرور ادبیات، دو گروه اصلی از عوامل تأثیرگذار بر تعادل بین کار و زندگی، شامل عوامل فردی (مانند جنسیت و سن) و عوامل سازمانی شناسایی شد که در این پژوهش به بررسی گروه دوم پرداخته شده است. عوامل سازمانی که در این پژوهش بررسی شده‎اند، عبارتند از: حجم کار، انعطاف­پذیری سازمان، حمایت سازمانی و حمایت سرپرست. در اجرای پژوهش 411 نفر از 840 نفر کارمند شرکت حضور یافتند که با استفاده از پرسشنامه ­هایی در مورد شناسایی رابطۀ عوامل سازمانی مد نظر پژوهش با تعادل بین کار و زندگی و همچنین میزان تأثیرگذاری هریک اقدام شد. تحلیل نتایج با استفاده از روش­های رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون در محیط نرم ­افزار SPSS نشان داد که بین تعادل کار و زندگی و همه عوامل سازمانی مورد بررسی رابطۀ معناداری وجود دارد. انعطاف­ پذیری سازمانی روی تعادل کار و زندگی بیشترین تأثیر مثبت را داشته و حجم کار بیشترین تأثیر منفی را بر آن داشته است.

چکیده های انگلیسی

چکیده های انگلیسی

مطالعۀ تأثیر ابزارهای بازاریابی سیاسی بر مشارکت عمومی (مورد مطالعه: شهروندان منطقۀ 5 شهر تهران)

امروزه از یک‎سو، چالش سیاستمداران برای نشان‎دادن چهرۀ متمایز از خود و برتری‎یافتن نسبت به رقبا و از سوی دیگر، تلاش برای جلب مشارکت حداکثری مردم در صحنۀ انتخابات، اهمیت بازاریابی سیاسی را بیش از پیش نمایان کرده است. در این پژوهش که از نوع توصیفی ـ همبستگی است و به‎صورت پیمایشی انجام‎ گرفت، تأثیر ابزارهای سنتی و مدرن بازاریابی سیاسی بر مشارکت عمومی رأی‌دهندگان، به‎طور کاربردی سنجیده می‎شود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، شهروندان منطقۀ 5 شهر تهران را شامل می‎شود که برای نمونه‌گیری از روش در دسترس (اتفاقی) استفاده شد و داده‎های آن نیز به‎کمک ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. تجزیه‎وتحلیل داده‌ها نیز با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری در محیط نرم‎افزار لیزرل انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان می‌دهند استفاده از ابزارهای سنتی بازاریابی سیاسی، تأثیری معکوس و معنادار بر مشارکت عمومی رأی‎دهندگان دارد، اما به‎کارگیری ابزارهای مدرن بازاریابی سیاسی بر مشارکت عمومی رأی‌دهندگان، تأثیری مستقیم و معنادار می‎گذارد.

تجزیه‎وتحلیل فرهنگ سازمانی و تعیین همسویی نظام جذب مدیریت منابع انسانی با ارزش‏های مطلوب فرهنگی در شرکت سهامی بیمۀ ایران

هدف این پژوهش، بررسی همسویی فرهنگ سازمانی و فرایند جذب مدیریت منابع انسانی در شرکت سهامی بیمۀ ایران است. در این پژوهش به بررسی تأثیر انواع فرهنگ سازمانی در چارچوب مدل ارزش‌های رقابتی کوئین بر فرایند جذب مدیریت منابع انسانی پرداخته شده است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 320 نفر از کارکنان و مدیران شرکت سهامی بیمۀ ایران است که 173 نفر از آنان برای نمونه به‎کمک روش تصادفی طبقه‎بندی‎شده انتخاب شدند. روش پژوهش به‎کاربرده‎شده در این بررسی توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. تجزیه‎وتحلیل داده­ها نیز در سه بخش اصلی آزمون همبستگی، آزمون میانگین و روابط مبتنی بر مدل معادلات ساختاری انجام گرفته است. نتایج آزمون میانگین نشان‎دهندۀ این است که انواع فرهنگ سازمانی و همچنین نظام جذب در وضعیت مناسبی قرار ندارند. آزمون همبستگی نشان می‎دهد از میان فرهنگ سازمانی موجود و مطلوب، نظام جذب مدیریت منابع انسانی با فرهنگ سازمانی موجود همراستاست. همچنین نتایج مدل معادلات ساختاری نشان‎دهندۀ رابطۀ­ علّی مثبت و معناداری میان «فرهنگ سازمانی موجود» و «نظام جذب» است.

بررسی تأثیر شاخص‌های سه‌گانۀ جهانی‎شدن بر ساخت منابع انسانی: مطالعۀ داده‌های پانل دورۀ 2005 تا

در مقالۀ حاضر، تأثیر جهانی‎شدن بر اساس شاخص کوف بر شاخص ساخت منابع انسانی (BHR) میان 56 کشور جهان، در بازۀ زمانی 2005 تا 2011 بررسی شده است. در الگوی پژوهش کنونی، شاخص ساخت منابع انسانی متغیر وابسته است و ابعاد سه‌گانۀ جهانی‎شدن (اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. روش پژوهش پیش رو از نوع روش‌های اقتصادسنجی است و از روش تحلیل داده‌های پانل و تحلیل رگرسیون تعمیم‎یافته با روش GLS برای تجزیه‎وتحلیل و آزمون فرضیه‌های پژوهش استفاده شده است. یافته‌های تخمین مدل رگرسیون تعمیم‎یافته برای جامعۀ آماری، نشان می‌دهد ضرایب متغیرهای جهانی‎شدن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح اطمینان کمتر از 05/0 معنادارند. جهانی‎شدن سیاسی با ضریب 0056/0 و اجتماعی با ضریب 0260/0 بر ساخت منابع انسانی به‎صورت مستقیم تأثیر می‎گذارد و تأثیر جهانی‎شدن اقتصادی با ضریب 0062/0- بر ساخت منابع انسانی به‎صورت معکوس است. بنابراین می‌توان گفت جهانی‎شدن در جنبه‌های مختلف آن تأثیر معناداری بر ساخت منابع انسانی در کشورها دارد.

طراحی مدل سازمان هولوگراف با استفاده از مدل‎سازی ساختاری تفسیری با رویکرد تحلیل عاملی اکتشافی

هدف اصلی این مقاله طراحی مدل سازمان هولوگراف به‎کمک شناسایی عوامل مؤثر در آن است. سازمان هولوگراف با توجه به مؤلفه‏های ظرفیت­سازی پویا، محیط کل­گرا، سرمایۀ انسانی کارآمد، خودمدیریتی فزاینده و ساختار هوشمندانه، درصدد است تا کیفیت کل را در همۀ اجزا متبلور کند؛ به­گونه­ای که سیستم توانایی خودسازماندهی داشته باشد. روش پژوهش از نظر ماهیت اکتشافی، از نظر هدف بنیادی ـ کاربردی و از نظر روش توصیفی ـ پیمایشی با رویکرد ترکیبی است. در این مقاله، عوامل اصلی سازمان هولوگراف از عمق مبانی نظری استخراج شده است. به‎کمک روش دلفی و امتیازدهی به عوامل، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی پنج­­ مؤلفۀ جدید شناسایی و نام­گذاری شد. این مؤلفه­ها توانستند 056/87 درصد از عوامل مؤثر بر طراحی سازمان­ هولوگراف را پوشش ­دهند. طراحی مدل با بهره‎مندی ‏از روش مدل‎سازی ساختاری‌ تفسیری انجام گرفت. روایی ابزار را خبرگان امر و جدول واریانس تبیین‎شدۀ جامع تأیید کردند و پایایی آن به‎کمک ضریب آلفای کرونباخ (964/0) به تأیید رسید. یافته­های پژوهش نشان داد مؤلفه­های مدل با یکدیگر ارتباط یک­سویه دارند و مؤلفۀ محیط کل­گرا بیشترین تأثیر را بر سایر مؤلفه­ها می‎گذارد.

ارتباطات اثربخش و سکوت سازمانی در شبکۀ بانکی کشور (مورد مطالعه: شهرستان سنندج)

ارتباطات اثربخش ازجمله عوامل مؤثر در کاهش سکوت سازمانی به‎شمار می‎رود. سکوت سازمانی تأثیر انکاری‎ناپذیری بر کاهش مشارکت کارکنان می‎گذارد. در پژوهش حاضر به بررسی رابطة ارتباط اثربخش و سکوت سازمانی پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری این پژوهش 304 نفر از کارکنان بانک‎های دولتی و خصوصی شهرستان سنندج است که از این تعداد 190 نفر بر اساس روش خوشه‎ای چندمرحله‎ای، نمونه‎گیری شده‎اند. داده‎های لازم از طریق پرسشنامه جمع‎آوری شده است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای ارتباط اثربخش و سکوت سازمانی، به‎ترتیب برابر 881/0 و 889/0 محاسبه شد. روایی آزمون نیز به‎کمک روش اعتبار محتوا و با استفاده از روش‎های تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و شاخص KMO به تأیید رسید. داده‎های جمع‎آوری‎شده در نرم‎افزارهای SPSSو LISRELتجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می‎دهد ارتباط معناداری بین ارتباط اثربخش سازمانی و سکوت سازمانی در جامعۀ بررسی وجود دارد.

تبیین نقش واسطۀ رفتارهای شهروندی سازمانی در رابطۀ میان نگرش‎های شغلی و سازمان یادگیرنده

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی راهکارهای تبدیل‎شدن سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان به یک سازمان یادگیرنده، از طریق تقویت رفتارهای شهروندی سازمانی و نگرش‌های شغلی کارکنان است. برای این منظور با توزیع پرسشنامه‌ای میان 159 نفر از کارکنان که به روش نمونه‌گیری تصادفی ـ طبقه‌ای انتخاب شدند، اطلاعات لازم جمع‎آوری شد. روایی محتوای پرسشنامه با بهره‎جویی از نظر متخصصان به تأیید رسید و پایایی آن با اجرای آزمون آلفای کرونباخ اثبات شد. نتایج از تأثیر مستقیم نگرش‌های شغلی بر سازمان یادگیرنده حمایت می‌کند. نقش واسطۀ رفتارهای شهروندی سازمانی نیز در رابطۀ میان نگرش‌های شغلی و سازمان یادگیرنده تأیید شد. همچنین متغیرهای ادب و نزاکت، وجدان کاری و آداب اجتماعی در ارتباط میان رضایت شغلی و سازمان یادگیرنده و مؤلفه‌های جوانمردی، آداب اجتماعی و نوع‌دوستی در رابطۀ میان تعهد سازمانی و سازمان یادگیرنده، همچون واسطۀ جزئی عمل می‌کنند.

نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در اثرگذاری عوامل نگرش شغلی بر رفتار تسهیم دانش

هدف از پژوهش حاضر، مطالعۀ نحوۀ اثرگذاری عوامل نگرش شغلی، هنجارهای ذهنی تسهیم دانش و کنترل­های رفتاری درک‎شده در تسهیم دانش، بر رفتار تسهیم دانش با توجه به نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی است. به‎منظور دستیابی به این هدف، داده­های پژوهش با توزیع پرسشنامه میان 384 نفر از کارکنان بیمارستان جمع­آوری شد و تحلیل‎های مد نظر از طریق مدل‎یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که از میان ابعاد نگرش شغلی، عجین‎شدن با شغل و تعهد سازمانی به‎طور مستقیم و رضایت شغلی به‎طور مستقیم و غیر مستقیم منجر به تسهیم دانش سازمانی می­شوند. به‎علاوه، کنترل رفتاری به‎صورت غیر مستقیم و هنجار ذهنی به‎طور مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار تسهیم دانش اثر می­گذارند. بنابراین، رفتار شهروندی سازمانی فقط در رابطۀ عجین‎شدن با شغل ـ تسهیم دانش و تعهد سازمانی ـ تسهیم دانش نقش میانجی را ایفا نمی­کند؛ یعنی، عجین‎شدن با شغل و تعهد سازمانی فقط به‎طور مستقیم به تسهیم دانش میان کارکنان منجر می­شود. این یافته­ها بر لزوم توجه به رفتار شهروندی سازمانی در تسهیم دانش سازمانی اشاره می­کنند.

طراحی مدل ساختاری مدیریت منابع انسانی برای دستیابی به وفاداری سازمانی

این مطالعه به طراحی مدل ساختاری مدیریت منابع انسانی در صنعت خمیرمایۀ کشور می‌پردازد. جامعۀ آماری این مطالعه کلیۀ کارکنان صنعت خمیرمایۀ کشور (1145نفر) هستند‎ که 288 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه‌گیری احتمالی طبقه‌ای و بهره‌گیری از فرمول کوکران برای نمونه انتخاب شدند. داده‌ها به‎کمک پرسشنامه گردآوری شد و تجزیه‌وتحلیل آنها با اجرای آزمون معادلات ساختاری و تحلیل عاملی در نرم‌افزار آموس انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که بین سیستم‎های مدیریت منابع انسانی، رضایت شغلی و وفاداری سازمانی، ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین رضایت شغلی به‎منزلۀ عامل واسطه‌ای بین مدیریت منابع انسانی و وفاداری سازمانی نقش‌آفرینی می‎کند. بنابراین به مدیران پیشنهاد می‎شود در طراحی اهداف راهبردی خود، به نقش مؤثر سرمایه‌های انسانی در پیشبرد تعالی سازمانی توجه کنند و کارکنان را در امور مختلف تصمیم‌گیری شریک بدانند تا بدین‌وسیله تمایل به مشارکت در فعالیت‌ها و وفاداری سازمانی در آنها ایجاد شده، ثابت بماند.

طراحی و تبیین مدل توسعۀ منابع انسانی کتابخانه‎های دانشگاهی (مطالعۀ موردی: کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران)

هدف این پژوهش طراحی مدلی برای توسعۀ مطلوب منابع انسانی در کتابخانه‎های دانشگاهی است. برای دستیابی به این هدف، کتابخانۀ دانشگاه تهران به‎منزلۀ نمونۀ موردی مطالعه شده است. با در نظر گرفتن چهار متغیر مستقل ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، رهبری و چشم‎انداز راهبردی سازمان و سه متغیر میانجی نگرش، رفتار و خلاقیت کارکنان، مدل توسعۀ منابع انسانی در این سازمان بررسی شده است. با استفاده از پرسشنامه و پخش آن میان کلیۀ کارکنان کتابخانه به تعداد 108 نفر و پس از اجرای آزمون‌های تک‎نمونه‌ای و همبستگی، رابطۀ هر یک از متغیرها با توسعۀ منابع انسانی مشخص شد. در پایان با استفاده از تحلیل مسیر، میزان اثرگذاری هر یک از متغیرها بر متغیر وابسته، یعنی توسعۀ منابع انسانی سازمان به‎دست آمد. در نهایت به پژوهشگران پیشنهاد شد که برای گسترش این مدل، به تکمیل آن از طریق بررسی متغیرهای جدید روی آورند.

« بعدی  ۱۷۴  ۱۷۳  ۱۷۲  ۱۷۱  ۱۷۰  ۱۶۹  ۱۶۸  ۱۶۷  ۱۶۶  ۱۶۵  ۱۶۴  ۱۶۳  ۱۶۲  ۱۶۱  ۱۶۰  ۱۵۹  ۱۵۸  ۱۵۷  ۱۵۶  ۱۵۵  قبلی »