دانش و مدیریت آن در عصر اطلاعات، نقشی کلیدی در ادامه حیات سازمانها و دستیابی به مزیت رقابتی ایفا می کند. شواهد بیانگر این واقعیت است که علی رغم توسعه شایسته ادبیات و کارکرد مدیریت دانش، هنوز تعداد زیادی از سازمانها و صنایع، در عملیاتی ساختن موفق و یا بهره برداری اثربخش آن ناکام مانده اند. از جمله دلایل این ناکامی، معطوف به عدم شناخت از وضعیت آمادگی سازمان و مهیا نبودن پیش نیازها و زیرساختهای ضروری برای استقرار مدیریت دانش است. این مقاله به دنبال آن است تا با مرور ادبیات این حوزه و بهره گیری از خبرگی مدیران و کارشناسان دانشکار و تسهیلگر سازمانی، در قالب روش دلفی فازی، معیارها و زیرمعیارهای ارزیابی آمادگی پذیرش مدیریت دانش را استخراج نماید. بر این اساس، 21 زیرمعیار ارزیابی در قالب پنج دسته کلی معیارهای سنجش آمادگی استقرار مدیریت دانش شامل ظرفیت های فرهنگی، ساختارها و فرایندهای سازمانی، مدیریت تغییر، فناوری و ظرفیت مدیریت دانش پیشنهاد گردیده است. همچنین در این بررسی نشان داده می شود که چگونه یک شرکت می تواند با رویکرد غربالسازی فازی و از طریق زیرمعیارهای مربوط به پنج دسته کلی معیارهای ارزیابی آمادگی، وضعیت گزاره های عنوان شده را از نظر اولویت و اضطرار برای استقرار مدیریت دانش مشخص سازد. نتایج بیانگر این مهم است که سیستم پشتیبان تصمیم فازی تبیین شده در مقاله حاضر، سازمانهایی با درجه بلوغ بالاتر در زیرساختهای پیشبرد و موفقیت مدیریت دانش را غربال و انتخاب می نماید. در انتها با بیان مطالعه موردی ازکاربرد متدولوژی پیشنهادی در شرکتهای تابعه یک هلدینگ صنایع غذایی، مفاهیم ذکر شده به طور عمیق تری مورد توجه قرار داده می شود.