رابطه هوش فرهنگی با سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری اعضای هیات علمی

هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش فرهنگی با سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه­ی آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده (48 نفر) در سال تحصیلی 1393-1392 بود که با روش نمونه گیری سرشماری کل 48 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده­ها بوسیله­ی پرسش­نامه­ی هوش فرهنگی بر اساس نظریه ارلی و آنگ (2003) شامل 20 سوال که مولفه­های فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری را مورد سنجش قرار داد، پرسش­نامه­ی سرمایه فکری بر اساس نظریه‌ی بنتیس و همکاران (2000) با 39 سوال که ابعاد انسانی، ساختاری و رابطه­ای را مورد سنجش قرار داد و پرسش­نامه­ی سرمایه اجتماعی براساس نظریه­ی ناهاپیت و گوشال (1998) با 13سوال که ابعاد شناختی، ساختاری و رابطه­ای را مورد سنجش قرار داد، جمع آوری گردیده است. روایی محتوایی پرسش­نامه­ها مورد تایید تعدادی از صاحب نظران علوم تربیتی و مدیریت قرار گرفت. پایایی پرسش­نامه­ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. پایایی پرسش­نامه­ی هوش فرهنگی 85/0، سرمایه اجتماعی 87/0، سرمایه فکری 88/0 بود. در این تحقیق، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه­ها استفاده شده است. یافته­های پژوهش نشان داد رابطه­ی معنی داری بین هوش فرهنگی با سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری و ابعاد آنها وجود ندارد. لیکن بین سرمایه اجتماعی با سرمایه فکری (75/0= r) و ابعاد آن رابطه­ی معنی داری مشاهده گردید.

ادراک معلمان از وضعیت سلامت سازمانی مدارس

سلامت سازمانی عبارت است از توانایی یک سازمان برای انجام موفقیت‌آمیز مأموریت خود. در مدرسه سالم معلّمان به آموزش و یادگیری متعهد هستند، آنان اهداف بالاتر ولی قابل حصول برای دانش‌آموزان در‌نظر‌می‌گیرند، و محیط یادگیری منظم و جدّی است. این تحقیق با هدف «بررسی ادراک معلمان از سلامت سازمانی در مدارس پسرانه دولتی مناطق 3 و12 آموزش و پرورش شهر تهران» صورت گرفته است. از روش تحقیق پیمایشی برای پاسخ به سؤال‌های پژوهش استفاده شده و آزمون‌های آماری t تک‌گروهی، t مستقل، و تحلیل واریانس با استفاده از نرم‌افزار spss به‌کار برده شده است. سلامت سازمانی مدارس از طریق پرسشنامه مبتنی بر مدل ماتیو مایلز مورد سنجش قرار گرفته است. نمونة آماری شامل 281 نفر از معلمان در سه مقطع تحصیلی است که به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای نسبی انتخاب شده‌اند (108 نفر از منطقه3 و 173 نفر از منطقه12). نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که از نظر معلمان، میزان سلامت سازمانی مدارس هر دو منطقه به طور معنی‌داری بالاتر از میانگین و رضایت‌بخش است. مدارس منطقه 3 نسبت به مدارس منطقه 12 از سلامت سازمانی بالاتری برخوردار هستند. در بین مقاطع تحصیلی، مدارس مقطع ابتدایی از سلامت نسبتاً بهتری برخوردار هستند. مدارس مقاطع راهنمایی و متوسطه در مراتب بعدی قرار می‌گیرند.

رابطه‌ی بین رضایت شغلی، تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی دبیران

هدف از این تحقیق، بررسی رابطه‌ی رضایت شغلی، تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی معلمان مقطع متوسطه شهرستان خاتم است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه جمع‌آوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دوره‌های متوسطه اول و متوسطه دوم شهرستان خاتم که در سال تحصیلی 93-92 به خدمت اشتغال داشته‌ و 160 نفر بودند و با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 115 نفر تعیین گردید. در این پژوهش از پرسشنامه‌های رضایت شغلی اسمیت، کندال و هیولین، تعهد سازمانی می یر و آلن و فرسودگی شغلی مسلش به‌عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. این سه پرسشنامه از نوع پرسشنامه‌های استاندارد هستند که بارها روایی آنها در پژوهش‌های پیشین به اثبات رسیده است و در این پژوهش برای درک درستی سؤالات، پرسشنامه‌ها در بین تعدادی از خبرگان و کارشناسان توزیع شد و روایی آن مورد تأیید قرار گرفت. ضرایب پایایی‌ برای رضایت شغلی 94/0، تعهد سازمانی 86/0، خستگی هیجانی 86/0، مسخ شخصیت 73/0 و احساس کفایت 90/0 به دست آمد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش‌های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه‌ها‌ی فرسودگی شغلی معلمان به تفکیک جنسیت تنها در احساس کفایت در سطح 05/0 تفاوت معنی‌داری وجود داشت و به تفکیک سطح تحصیلات و سن تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. تعهد سازمانی و رضایت شغلی در پیش‌بینی خستگی هیجانی و احساس کفایت نقش داشتند، اما در پیش‌بینی مسخ شخصیت، تنها تعهد سازمانی نقش داشت.

رابطه هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت

چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان این واحد دانشگاهی به تعداد 230 نفر می­باشد که به روش تصادفی طبقه­ای و بر اساس جدول مورگان تعداد 151 (78 نفر زن و 73 نفر مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات این پژوهش از سه پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت، شادکامی آکسفورد و رضایت شغلی اسمیت استفاده گردید. داده­ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش همزمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته­ها نشان داد بین هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی، رابطه معناداری وجود دارد و در بین ابعاد هوش سازمانی، مؤلفه های سرنوشت مشترک و روحیه قادر به پیش بینی شادکامی و مؤلفه­های چشم انداز استراتژیک، روحیه و میل به تغییر قادر به پیش بینی رضایت شغلی می­باشند. ضمن اینکه بر اساس نتایج به دست آمده بین ابعاد هوش سازمانی، بعد روحیه قوی­ترین پیش بینی کننده برای شادکامی و رضایت شغلی می­باشد.

نقش رگه‌های شخصیت در پیش‌بینی میزان تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارمندان: مطالعه موردی اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان

این تحقیق، با هدف تعیین نقش رگه­های پنج­گانه شخصیت در پیش­بینی تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارمندان اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان در سال 1390 انجام شد. روش انجام تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. به روش تصادفی ساده نمونه‏ای به حجم 132 نفر از جامعه آماری 200 نفری استخراج و انتخاب گردید. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه رگه­های شخصیت فرم کوتاه 60 سئوالی با پایایی 83/0، پرسش­نامه کوتاه شده رضایت شغلی اسمیت، کندال و هالین با پایایی 87/0 و پرسشنامه تعهد سازمانی مادوی، پورتر و استیرز با پایایی 92/0 بود. به روش تحلیل رگرسیون پیش­رونده داده­های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج نشان داد متغیرهای روان­رنجوری (17/3-=t و 28/0-=β) و برون­گرایی (02/2=t و 18/0=β) ارتباط معناداری با رضایت شغلی داشتند (05/0>p). رگه­های موافق بودن (65/2=t و 24/0=β) و باوجدان­بودن (14/2=t و20/0=β) ارتباط معناداری با تعهد سازمانی داشتند (05/0>p). کلیدواژگان

بررسی راه‌های توانمندسازی کارکنان ستادی ادارات آموزش و پرورش مازندران و ارائه الگوی مناسب

هدف اصلی تحقیق بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان ستادی ادارات آموزش و پرورش مازندران و ارائه الگوی مناسب می­باشد. جامعه آماری کارکنان ستادی آموزش و پرورش استان مازندران می­باشند که 336 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردیده اند. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته­ای است که اعتبار آن بر اساس آلفای کرونباخ برآورد گردیده است. نتایج حاصل از تحقیق بیان می­کند که دسترسی به اطلاعات، آموزش، سیستم پاداش، غنی سازی شغل، مشارکت و سبک رهبری رابطه مثبت و معنی داری با توانمند سازی روانشناختی دارند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن بیانگر آن بوده است که متغیرهای رهبری، دسترسی به اطلاعات، مشارکت، آموزش، غنی سازی شغل، پاداش به ترتیب در رتبه اول تا ششم قرار دارند. هم­چنین بررسی وضعیت این متغیرها نشان دهنده آن است که به غیر از دو متغیر خود تعیینی و موثر بودن تمامی مغیرهای دیگر وضعیت نسبتاً مطلوبی در میان کارکنان ستادی آموزش وپرورش استان مازندران دارد در نهایت بر اساس یافته­های تحقیق مدلی جهت ارتقائ سطح توانمندی کارکنان ارائه شده است.

رابطه اخلاق کاری اسلامی، انصاف و علاقه به پول با رضایت شغلی معلمان

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین اخلاق کاری اسلامی، انصاف تطبیقی و علاقه به پول با رضایت شغلی و رضایت از پرداخت در میان معلمان به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش را معلمان پنج شهر یزد، شهرکرد، لردگان، اصفهان و کرمان تشکیل داده‌اند که از بین آنها 617 نفر به شیوه‌ی چند مرحله ای برای پاسخگویی به پرسشنامه‌های پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه‌های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه اخلاق کاری اسلامی (Ali & Al-Kazemi,2007)، پرسشنامه علاقه به پول و پرسشنامه انصاف تطبیقی(Luna-Arocas &Li-Ping Tang, 2004)، پرسشنامه رضایت از پرداخت و پرسشنامه ورضایت شغلی (Kim & Leung, 2007) بودند. داده‌های حاصل از پرسشنامه‌های پژوهش با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که پس از کنترل متغیرهای سن، سابقه شغلی، تحصیلات، جنسیت و وضعیت تأهل، از بین ابعاد علاقه به پول، اخلاق کاری اسلامی و انصاف تطبیقی، بودجه (بعنوان یکی از ابعاد علاقه به پول با ضریب بتا استاندارد (19/0) و اخلاق کاری اسلامی (با ضریب بتا استاندارد 119/0) قادر به پیش‌بینی رضایت شغلی هستند. امّا برای رضایت از پرداخت، پس از کنترل متغیرهای جمعیت‌شناختی، بودجه و شرارت‌آمیزی پول (به ترتیب با ضرایب بتا استاندارد 088/0- و 09/0) و انصاف تطبیقی (با ضریب بتا استاندارد 567/0) قادر به پیش‌بینی معنادار این متغیر بودند.

تأثیرتعهد مدیران بر تعهد سازمانی، رضایت شغلی و عملکرد کارکنان

تحقیق حاضر با هدف مطالعه تأثیر تعهد مدیران عالی در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان بر تعهد سازمانی و رضایت شغلی و اثر آن بر عملکرد آنان صورت گرفته است و تعهد مدیران در قبال کارکنان با عامل‏های آموزش، توانمندسازی و پاداش سنجیده شده است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی است که با روش پیمایشی و همبستگی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق مجموعه کارکنان شعب بانک مورد مطالعه در غرب تهران می‏باشند که تعداد 200 نفر با روش نمونه‏گیری خوشه‏ای تک مرحله‏ای انتخاب شدند. داده‏های مورد نیاز با ابزار پرسشنامه گردآوری و با استفاده از فنون آماری نظیر ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون رگرسیون دو متغیره خطی، چند متغیره گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر نیز در نمودار تحلیل مسیر نشان داده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان می‏دهد که تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان بر تعهد سازمانی و رضایت شغلی تأثیر دارد، ولی فقط متغیر رضایت شغلی بر بهبود عملکرد کارکنان تأثیرگذار می‏باشد. سایر یافته‎ها نیز نشان می‏دهد که ابعاد تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان (آموزش، توانمندسازی و پاداش‎ها) نیز هر کدام با تعهد سازمانی و رضایت شغلی ارتباط دارند، اما فقط عوامل توانمندسازی و پاداش دارای رابطه علت و معلولی با متغیرهای تعهد سازمانی و رضایت شغلی می‏باشند.

سنجش و رتبه‏بندی شاخص‏های ارزیابی عملکرد امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران

ارزیابی عملکرد، خود یکی از مقوله‌های مدیریت عملکرد شهری است و فرآیندی است که از طریق آن می‌توان اطلاعات مفید و سودمندی در خصوص میزان موفقیت ارائه خدمات شهری و چگونگی اجرا و انجام مؤثر فعالیت‌ها از جمله فعالیت‌های اجتماعی ـ فرهنگی شهرداری‏ها و توفیق پاسخگویی به انتظارات شهروندان به دست آورد. این مقاله برگرفته از یک پروژه تحقیقاتی که هم اینک پس از استقرار آزمایشی، در شهرداری تهران عملیاتی شده و بصورت مکانیزه به اجرا درآمده است. هدف از اجرای این پروژه طراحی و استقرار آزمایشی نظام نوین ارزیابی عملکرد امور اجتماعی و فرهنگی با استفاده از AHP و آنتروپی در شهرداری تهران بوده است. مدل تحلیلی تحقیق با بهره‏گیری از مطالعات پایه، اکتشافی، میدانی و تطبیقی، طراحی و پس از تأیید، برای استقرار آزمایشی به کارگرفته شد. جامعه آماری پروژه تحقیقاتی را مدیران کل و کارشناسان ادارات کل و سازمان‏های معاونت امور اجتماعی و فرهنگی و نیز معاونین اجتماعی و فرهنگی مناطق 22 گانه تشکیل می‏دادند که از میان آنان در دو مرحله تعداد 196 نفر با استفاده از روش نمونه‏گیری طبقه‏ای و 60 نفر با استفاده از روش غیر احتمالی هدفمند انتخاب شدند. داده‎های پژوهش با استفاده از روش گروه‎های کانونی و دو پرسش‏نامه جمع‏آوری شد. یافته‎های پژوهش براساس کاربرد آمار توصیفی نشان دهنده عارضه‏ها و شکاف‏های عملکردی در ابعاد ساختار سازمان، منابع، فناوری، ارزش‎ها، فرهنگ سازمانی و مدیریت می‏باشد. و عناصر درون و برون سازمانی مؤثر بر عملکرد معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران شامل سیاست‎ها، اهداف، راهبردها، محیط، ارزش‏ها، ساختار، فناوری، منابع و سرمایه­ های انسانی، فرهنگ سازمانی، رهبری و مدیریت، فرایندها، رضایت مشتری، نتایج، اثربخشی و کارکردها شناسایی شدند. آزمون آماری t و مقایسه و F در این رابطه تفاوت معنی داری میان نظرات مدیران و کارشناسان نشان نداد. با استفاده از فنون تصمیم‏گیری چند معیاره AHP و Anthropy نیز مشخص شد که در بخش ستادی به ترتیب اهمیت، عوامل و شاخص‏های مدیریتی، تخصصی، پشتیبانی و شهروندمداری و در بخش عملیاتی و اجرایی مناطق 22 گانه، عوامل و شاخص‏های تخصصی، مدیریتی، شهروندمداری و پشتیبانی بیشترین اولویت و ضریب ترجیحات را به خود اختصاص داده‏اند.

درک مشترک از موضوعات اصلی در لایه‌های سازمانی شرکت فولاد مبارکه

مبانی شکل‌گیری یک اجتماع عبارتند از: درک مشترک، چشم انداز مشابه، ارزش‌ها و عقاید مشترک. اطلاع‌رسانی از جمله سازوکارهای ‌ایجاد هم‌نوایی و زبان مشترک است و مسئولیت آن به عهده همه مسئولان و کارکنان می‌باشد که در نظام‌های اطلاع‌رسانی اثر بخش مجموعه‌ای از افراد ‌ایفای نقش می‌نمایند تا ذهنیت مشترک ‌ایجاد شود. ایجاد ذهنیت مشترک از جمله عوامل‌ ایجاد همکاری سازمانی برای تحقق اهداف می‌باشد. وجود چارچوب ذهنی مشترک یعنی ‌این که دغدغه‌های اصلی شرکت در لایه‌های مختلف سازمان مشتمل بر مدیران، کارمندان و کارشناسان و متصدیان و تعمیر کاران منتقل و تقریباً واکنش یکسان در قبال آن‌ها وجود داشته باشد. در کسب ‌و‌کارهای امروز وجود چارچوب ذهنی مشترک سازمانی به عنوان یک قابلیت نقش مهمی‌ در مزیت رقابتی دارد. پژوهش حاضر با هدف اندازه‌گیری درجه اهمیت موضوعات اصلی شرکت از منظر مدیران، کارمندان و کارشناسان و متصدیان و تعمیر کاران و میزان درک مشترک از موضوعات اصلی شرکت فولاد مبارکه در سال 1390 انجام گرفته است. در ‌این پژوهش از جامعه آماری مدیران، کارمندان و کارشناسان و متصدیان و تعمیرکاران شرکت فولاد مبارکه به تعداد 650 نفر، نمونه 246 نفری بر اساس جدول مورگان به صورت تصادفی انتخاب شده است. پرسشنامه‌ تعیین میزان درک مشترک از موضوعات اصلی سازمان طراحی گردید و پس از جمع‌آوری اطلاعات با آزمون‌های T و Tukey و Anova به تجزیه و تحلیل داده‏ها پرداخته شد و نتایج حاصل بیانگر ‌این است که به طور کلی درک مشترک کارکنان فولاد مبارکه از موضوعات اصلی شرکت "01/76%" می‌باشد. بررسی پایایی و ثبات درونی آزمون نشان داد که پایایی پرسشنامه 979/0 می‌باشد.

الگویی برای اجرایی کردن برنامه‏های راهبرد

تدوین، اجرا وکنترل راهبرد سه بخش به هم وابسته الگوی جامع مدیریت راهبرد است که ترکیب آنها موجب اثربخشی خواهد شد. اما مطالعات مختلف نشان می‏دهند که بسیاری از برنامه‏های تدوین شده به مرحله اجرایی نرسیده‏اند و یا آن که فقدان الگو و دید جامع به اجرایی شدن برنامه راهبرد باعث راکد ماندن آنها شده است. از این رو نیاز به بسترسازی و مقدمه سازی برای انتقال راهبردها از مرحله تدوین به مرحله عملیات در برنامه‏های راهبرد احساس می‎شود که مساله اصلی این تحقیق است. در واقع این تحقیق به دنبال شناسایی الگویی است که واسطه بین تدوین استراتژی سازمان و کسب و کار و عملیات باشد. به عبارت دیگر شرایط اجرایی شدن برنامه‏های راهبرد را در سازمان‏ها تعیین کنند. اجرایی شدن به معنای بسترسازی و مقدمه سازی برای انتقال از مرحله تدوین به مرحله عملیات است. در این تحقیق برای از روش نظریه داده بنیاد و برای طراحی الگو از چارچوب مدل پارادایم نظریه داده بنیاد اشتراس و کوربین استفاده شده است. در جایی که مبانی نظری کافی وجود نداشته باشد استفاده از این روش توصیه شده است و از آنجا که اجرایی شدن برنامه‏های راهبرد فاقد مبانی نظری کافی می‏باشد لذا روش نظریه داده بنیاد برای این تحقیق انتخاب شد. مشارکت کنندگان در این تحقیق از سه سازمانی که دارای برنامه راهبرد مدون بوده و آن را اجرایی کرده بودند انتخاب شده‎اند. مشارکت کنندگان 23 نفر از مدیران، معاونان و مشاوران تدوین کننده هستند که با آنها مصاحبه شده است و براساس آن نظریه و الگوی اجرایی کردن برنامه‏های راهبرد تدوین و طراحی شده است. الگوی طراحی شده نیز در نهایت به تایید مشارکت کنندگان و ناظرین (تعدادی از اساتید دانشگاه) رسیده است. نظریه اجرایی شدن برنامه‏های راهبرد چرایی و علت اجرایی شدن برنامه‏های راهبرد را نشان می‏دهد. اجرایی شدن برنامه‏های راهبرد تابعی از تدوین مشارکتی، تعهد اجرایی مدیران، فضای سازمانی و عوامل درونی است. تدوین مشارکتی (مشارکت نیروی انسانی در تدوین، ایجاد انگیزه برای مشارکت، تشکیل کمیته‏های راهبری، تدوین کننده ماهر) شرط علی برای ایجاد تعهد اجرایی مدیران است. تعهد اجرایی (اعتقاد مدیران به برنامه، تعهد برای اجرای برنامه،تدوین مناسب، اهداف روشن، برنامه امکان پذیر) مقوله محوری و مهم‎ترین عامل در اجرایی کردن برنامه های راهبرد است. فضای سازمانی (فرهنگ سازمانی، فرهنگ بومی یکسان، انتخاب دقیق کارکنان، ثبات مدیریت) به عنوان بسترحاکم به همراه عوامل درونی (استمرارآموزش‏های تخصصی و ایجاد آمادگی در کارکنان برای پذیرش استراتژی‏ها، ارتباطات،آموزش قبل از اجرا) به عنوان شرایط مداخله‏گر به همراه تعهد اجرایی با تأثیر همزمان، شرایط را برای اعمال مدیریت تغییر (تغییرات ساختاری و فرایندی) مهیا می‏کنند. پیامد مدیریت تغییر، اجرایی شدن برنامه‏های راهبرد است. نتیجه اجرایی کردن برنامه‏های راهبرد، تعریف پروژه‏های عملیاتی، ترسیم نقشه‏های راهبرد و یا اولویت‏بندی پروژه‏ها می‏باشد. سازمان‏ها با اجرای گام به گام این الگو می‏توانند برنامه‏های راهبرد را به مرحله عملیات منتقل نمایند و فاصله بین تدوین و عملیات را تکمیل کنند.

مطالعه دولت الکترونیک و چابکی در سازمان ثبت احوال استان تهران

چابکی یکی از مفاهیم نسبتا جدید سازمانی در عرصه مدیریت سازمان‎ها است که برای بهره‏مندی از تغییرات محیطی و بر آورده کرده نیازهای مشتریان ارائه شده است و نمی‏توان فقط برای بخش خصوصی در نظر گرفت و سازمان‎های دولتی به دلیل کثرت ارباب رجوع و نیاز بیشتر به رفع نیازها و خواست‎های آنها و در راستای بالندگی و تعالی در زمینه‏های سرعت و کیفیت و مهمتر از همه هزینه به چابکی نیاز دارند و هدف از انجام پژوهش بررسی فناوری اطلاعات و ارتباطات (دولت الکترونیک) به عنوان بهترین ابزار افزایش سرعت و کیفیت خدمت رسانی و نقش محوری فناوری اطلاعات بر چابکی سازمان است. جامعه آماری مورد مطالعه سازمان ثبت احوال استان تهران و مناطق استان است و ابزار اصلی گردآوری داده‏ها، پرسشنامه است. پرسشنامه در بین نمونه آماری که بالغ بر 196 نفر بودند توزیع شد. در نهایت 132 پرسشنامه جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از روش‏های تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده نتایج تحقیق حاکی از این است که بین چابکی سازمان و ابعاد آن با دولت الکترونیک رابطه معناداری وجود دارد.

« بعدی  ۹۳  ۹۲  ۹۱  ۹۰  ۸۹  ۸۸  ۸۷  ۸۶  ۸۵  ۸۴  ۸۳  ۸۲  ۸۱  ۸۰  ۷۹  ۷۸  ۷۷  ۷۶  ۷۵  ۷۴  قبلی »