هدف این تحقیق، بررسی تاثیر هوش سازمانی بر قابلیت های عاطفی و یادگیری سازمانی است. به علاوه آن در
نظر دارد اثر میانجی قابلیت عاطفی سازمانی را بر رابطه بین هوش سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی را آزمون
کند. تحقیق به شیوه توصیفی همبستگی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق پرسنل شرکت ارتباطات
زیرساخت می باشد که 274 نفر از آنها نمونه آماری تحقیق را تشکیل می دهد و داده های تحقیق به وسیله
پرسشنامه جمع آوری گردید و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل
شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که: الف( هوش سازمانی بر قابلیت عاطفی، و قابلیت یادگیری سازمانی
تاثیرمثبت، مستقیم و معنی داری دارد. ب( قابلیت عاطفی سازمان بر قابلیت یادگیری سازمانی تاثیر مثبت،
مستقیم و معنی داری دارد. ج( قابلیت عاطفی سازمان، رابطه بین هوش سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی را
به طور محدود و جزیی میانجی گری می کند. د( هوش سازمانی علاوه بر تاثیر مستقیم، از طریق قابلیت عاطفی
سازمانی روی قابلیت یادگیری سازمانی تاثیر غیرمستقیم معنی داری دارد. در مجموع، هوش سازمانی بر روی
9 می باشد. برطبق این نتایج می توان استدلال نمود که / قابلیت یادگیری سازمانی دارای اثر کلی به اندازه 09
مدیران سازمان مورد مطالعه بایستی برای مدیریت عواطف و توسعه قابلیت عاطفی سازمان، و در نتیجه تشویق
یادگیری در سازمان و توسعه قابلیت یادگیری سازمانی به توسعه، تبیین و به اشتراک گذاری چشم انداز
استراتژیک سازمان، ایجاد حس سرنوشت مشترک، ایجاد میل به تغییر در کارکنان، انجام حمایت و پشتیبانی
مادی و معنوی از کارکنان، تعریف و تبیین ساختارها، قوانین و رویه های روتین برای ایجاد اتحاد و توافق در
سراسر سازمان، مدیریت دانش با پرورش و توسعه فرهنگ تولید، تسهیم و بکارگیری دانش، و بالاخره تعریف
و تبیین و انتقال استانداردهای عملکردی و متعهد ساختن همه کارکنان نسبت به تحقق آنها اقدام کنند.
کلیدواژگان