بخش بندی مشتریان بر اساس ارزش دوره عمر آنها با استفاده از داده کاوی بر مبنای مدل آر.اف.ام. (RFM

امروزه تعامل شرکت­ها با مشتریان در قالب مدیریت ارتباط با مشتری به طور قابل­ توجهی تغییر یافته است. شناسایی ویژگی­های مشتریان مختلف و تخصیص بهینه منابع به آنها با توجه به ارزشی که برای شرکت­ها دارند، به یکی از دغدغه­های اصلی در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری تبدیل شده است. هدف این مقاله ارائه مدل مناسبی جهت بخش­بندی مشتریان بر اساس ارزش دوره عمر آنها می­باشد. در فرایند پیشنهادی این تحقیق که در شرکت بازرگانی طوس شرق اجرا گردیده است، پس از تعیین مقادیر شاخص­های مدل آر.اف.ام. (RFM) شامل تازگی مبادله، تعداد دفعات مبادله و ارزش پولی مبادله در 260 مشتری و وزن­دهی آنها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، با توجه به تعداد خوشه بهینه بر اساس شاخص وارد، به خوشه­بندی مشتریان با استفاده از روش کا- میانگین پرداخته شده است. نتایج مطالعه حاضر، زمینه را برای تحلیل ویژگی­های مشتریان شرکت در 8 بخش اصلی فراهم نمود. همچنین با بخش­بندی مشتریان در قالب هرم ارزش دوره عمر مشتری، مشتریان کلیدی و با ارزش شرکت مشخص شدند. در نهایت نیز پیشنهادهایی به شرکت جهت بهبود سیستم مدیریت ارتباط با مشتری ارائه گردید.

بررسی تأثیر سیرت نیکوی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان (مورد مطالعه : دانشگاه اصفهان)

یکی از مهمترین خصیصه­های هر سازمان برای کار در شرایط متغیر امروزی، داشتن افرادی است که مایلند در تغییرات موفقیت­آمیز سازمان مشارکت داشته باشند، یعنی همان رفتار شهروندی سازمانی را بروز دهند. در این پژوهش سیرت نیکو به عنوان عاملی اثرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی در نظر گرفته شده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر سیرت نیکوی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان دانشگاه اصفهان بوده است. جامعه آماری کارکنان دانشگاه اصفهان بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص شد و نمونه­گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. ابزار گردآوری داده پرسشنامه بود که برای سنجش رفتار شهروندی از پرسشنامه ارگان (1988) و برای سنجش سیرت از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای تایید مدل از مدل معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزار Amos18 و SPSS18 استفاده شد. نتایج نشان داد که سیرت نیکوی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان دانشگاه اصفهان تأثیر مثبت دارد

تبیین مدل توسعه قابلیت های فردی سرمایه انسانی با هدف چابک سازی بنگاههای کوچک و متوسط(مطالعه ای در شرکتهای مستقر در پارک علم و فنآوری دانشگاه تهران)

هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل توسعه قابلیت­های فردی سرمایه انسانی با هدف چابک­سازی بنگاههای کوچک و متوسط است. برای این منظور، با بررسی پیشینه تحقیق و مصاحبه­های اکتشافی با افراد متخصص و خبره، مدل اولیه طراحی و بر اساس آن، دو فرضیه اهم تعریف و برای آزمون آنها پرسشنامه­ای طراحی و در اختیار نمونه آماری تحقیق(مدیران و کارشناسان شرکتهای مستقر در پارک علم و فنآوری دانشگاه تهران) قرار داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها و آزمون فرضیه­ها، از روشهای تحلیل عاملی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS وLISREL استفاده شده است. در نتیجه­ی تحلیل­های آماری می توان گفت، توسعه قابلیت­های فردی سرمایه انسانی منجر به چابک سازی سرمایه انسانی و سپس چابک سازی بنگاههای کوچک و متوسط خواهد شد. و همچنین مشخص گردید؛ کارآفرینی، دانش، انگیزش و مهارت به ترتیب اهمیت مهمترین عوامل تبیین کننده توسعه قابلیت­های فردی سرمایه انسانی و سیستم اطلاعات، توانمندسازی، شایستگی، مدیریت دانش و هوشمندی و آگاهی به ترتیب اهمیت مهمترین عوامل تبیین کننده چابک سازی سرمایه انسانی و شایستگی، انعطاف­پذیری، سرعت، و پاسخگویی بنگاه به ترتیب اهمیت مهمترین عوامل تبیین کننده چابک سازی بنگاههای کوچک و متوسط هستند.

اثر گرایشات فرهنگی بر عرق ملی و تأثیر آن بر قصد و رفتار خرید مشتری

در مطالعه حاضر با اتخاذ استراتژی تحقیق پیمایشی به بررسی تأثیر ابعاد گرایشات فرهنگی بر قصد و رفتار خرید افراد از طریق عرق ملی پرداخته شد. جامعه آماری مطالعه شامل مشتریان محصولات بلوریجات در شهر مشهد بودند که از بین آنها 310 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه در تحقیق انتخاب گردید. داده­های به دست آمده توسط پرسشنامه و به کمک نرم افزار پی.ال.اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، مدل معادلات ساختاری به کار گرفته شده، مدل نظری قوی برای پیش­بینی قصد و رفتار خرید از طریق گرایشات فرهنگی و عرق ملی است، تمامی ابعاد گرایشات فرهنگی، به استثنای بعد مردانگی بر عرق ملی مشتری تأثیر معناداری داشت، عرق ملی مشتری بر قصد خرید محصولات خارجی از اثری منفی برخوردار بود و کیفیت محصولات خارجی بر قصد خرید این محصولات، تأثیر مثبت داشت. بر این اساس می­توان گرایشات فرهنگی را به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر قصد و رفتار خرید مشتریان محسوب نمود و با تقویت آن، خرید از محصولات داخلی را افزایش داد. کلیدوا

نقش تعدیل‌کننده فرایند یادگیری در رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد سازمانی

امروزه ماهیت کسب ‌وکار با چالش‌ها و تغییرات سریع و مهمی مواجه است که فعالیت‌های اقتصادی سازمان‌ها را دگرگون ساخته است. وقوع رویدادهایی مانند گسترش رقابت، پیشرفت فن‌آوری اطلاعات، تغییر در ساختارهای سازمانی و تلاش همه جانبه واحدهای اقتصادی برای احراز رتبه برتر، ضرورت توجه به بهبود مستمر عملکرد سازمانی را اجتناب‌ناپذیر کرده است. بقا و بالندگی در چنین محیط‌هایی تنها با به دست آوردن عملکرد سازمانی برتر امکان‌پذیر است که لازمه آن رسیدن به ویژگی سازمان‌های با عملکرد برتر و توجه به مقوله‌های تأثیرگذار بر عملکرد سازمانی است. یکی ازعوامل مؤثر بر عملکرد سازمانی، سرمایه‌های فکری سازمان است که در این مقاله مورد بحث قرارگرفته است. دراین پژوهش تأثیر متغیر «سرمایه فکری» بر «عملکرد سازمانی» مورد سنجش قرار گرفته است و در این میان به نظر می‌رسد که متغیر «یادگیری سازمانی» رابطه بین این دو متغیر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به عنوان متغیر میانجی عمل می‌کند. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران و کارکنان بخش سرپرستی و شعب بانک‌ ملی شهر قم بوده و داده‌های پژوهش با استفاده از پرسش‌نامه جمع‌آوری شده است. برای بررسی ابعاد متغیرهای مورد مطالعه و سنجش روایی سازه از روش تحلیل عاملی تأییدی و برای آزمون فرضیه‌های پژوهشی از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته‌ها حاکی از آن است که تأثیر مستقیم سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی چندان قوی نیست، اما این متغیر از طریق متغیر تعدیل‌کننده «فرایند یادگیری سازمانی» تأثیر قابل توجهی بر عملکرد بانک ملی دارد. هم‌چنین تأثیرگذاری سرمایه فکری بر فرایند یادگیری سازمانی تائید شده است. به‌علاوه، یافته‌ها نشان می‌دهد که فرایند یادگیری سازمانی بر عملکرد بانک ملی تأثیرمثبت و مستقیم دارد.

ارائه مدلی جهت محاسبه کارایی واحدهای فناوری اطلاعات بانکی با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (مطالعه موردی ادارات خدمات انفورماتیک مدیریتهای شعب بانک ملت)

ارائه خدمات در شکلی مطلوب و مطمئن به طوری که موجبات رضایت و وفاداری مشتریان را فراهم کند, شرط بقای سازمانهای امروزی بویژه در صنعت بانکداری به شمار می­رود. با الکترونیکی شدن صنعت بانکداری، بانکها مجبور به سرمایه­گذاری­های کلانی هستند، تا بتوانند در لبه فناوریهای روز دنیا حرکت نمایند. اما برای حفظ رضایت­مندی مشتری ضمن ارتقاء خدمات، می­بایست تدابیری را برای حفظ و پایداری خدمات بکار ببرند. تاکنون مدلها و روشهای گوناگونی جهت بررسی عملکرد شعب بانکهای کشور توسط محققین و نظریه پردازان ارائه شده است اما واحدهای ستادی پشتیبانی کننده شعب که عملکردشان مستقیماً بر شعب تأثیرگذار است کمتر مورد بررسی قرار گرفته­اند. در این تحقیق به سنجش کارایی 38 اداره خدمات انفورماتیک بانک ملت و واحدهای زیرمجموعه آنها پرداخته شده است. ابتدا طی فرایندهای مختلف شاخص­های ورودی و خروجی شناسایی و با استفاده از تکنیک دلفی و منطق فازی، اعتبار و ضریب اهمیت شاخصها مشخص گردید سپس با ترکیب سه مدل راسل اصلاح شده، ارزیابی کارایی مؤلفه­ای و مدل رتبه­بندی اندرسون- پترسون و افزودن محدودیت وزنی، مدل پیشنهادی جهت سنجش کارایی و رتبه­بندی این ادارات استخراج گردید و عملکرد این ادارات در سال 88 مورد ارزیابی قرار گرفت.

بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی، مدیریت کیفیت جامع و عملکرد شرکتهای صنعتی استان تهران

هدف مقاله حاضر شناسایی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی ، مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی شرکتهای صنعتی استان تهران می باشد. برای دست یابی به هدف فوق 16 شرکت صنعتی از چهار بخش خودرو ، مواد غذایی ، منسوجات و محصولات چوبی (8 شرکت دارای متدولوژی مدیریت کیفیت جامع و 8 شرکت فاقد متدولوژی مدیریت کیفیت جامع ) به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده­اند. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که رفتار شهروندی سازمانی تاثیر مستقیمی بر عملکرد سازمانی شرکتهای صنعتی استان تهران ندارد، بلکه از طریق بکارگیری یک روش مدیریتی مانند استقرار مدیریت کیفیت جامع است که رفتار شهروندی سازمانی با رضایت مشتریان و بهره وری به عنوان دو فاکتور مهم عملکرد سازمانی ارتباط پیدا می کند. بنابراین مدیریت کیفیت جامع نقش مهمی در ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شرکتهای صنعتی ایفا می­نماید

بررسی تجربی ارتباط انتشار نوآوری با اعتماد سازمانی و تأثیر آنها بر پذیرش بانکداری سیار

پذیرش فناوری، خصوصاً در بانک­ها که فناوری محور به­شمار می­روند و فناوری نقش مهمی در رقابت­پذیری آنها دارد، عموماً، یکی از مهم­ترین اجزای موفقیت و جهت­گیری بانک­ها به شمار می­رود.. از سوی دیگر در صورت عدم­اعتماد در سازمان و همچنین عدم­اعتماد مشتریان به سازمان، پذیرش فناوری باروندی کند صورت می­پذیرد. لذا پژوهشگران به ارتباط میان پذیرش فناوری و اعتماد سازمانی و اثری که این ارتباط بر عملکرد سازمان­ها می­گذارد توجه نموده­اند. در این مقاله براساس داده­های پیمایشی و در چارچوب نظریه پذیرش فناوری راجرز و نظریه اعتماد سازمانی مایر به بررسی ارتباط میان این دو عامل و تأثیر آنها بر عملکرد پذیرش بانکداری همراه از سوی مشتریان پرداخته­شده است. برای بررسی رابطه بین متغیرهای مدل از رگرسیون استفاده شده است، که در این راستا از مدل معادلات ساختاری و به طور مشخص از مدل­های ساختاری تحلیل­مسیر استفاده شده است. لازم به ذکر است برای تأیید یا رد فرضیه­ها علاوه بر آماره آزمون و p-value متناظر با آن، از ضریب استاندارد استفاده و همچنین برای کلیه مسیرها ضریب اطمینان 95درصد و سطح خطای 5درصد می­باشد. نتایج حاصل نشان داده است که خصوصاً در مورد پذیرش خدمات بانکداری همراه، اعتماد از نقش بسیار مهمی برخوردار است که اگر این اعتماد براساس آگاهی نباشد، پذیرش بانکداری سیار به­کندی صورت می­پذیرد.

بررسی نقش رهبری معنوی در هویت‌یابی سازمانی

رهبران با استفاده از شاخص‌های معنویت در سازمان یا گروه، هم یک نوع انگیزش درونی برای خود و هم زمینه­ای برای انگیزش بیرونی پیروانشان فراهم می­کنند. رهبران معنوی و ارزش­مدار به کارها و فعالیت­های پیروان در سازمان یا گروه، به وسیله متصل کردن آنها به ارزش­های عمیق درونی­شان معنی می­دهند. با توجه به اینکه هویت­یابی سازمانی تأثیر عمده­ای بر رفتار اعضای سازمان و در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف دارد، در این مقاله تلاش شده است نقش رهبری معنوی بر هویت­یابی سازمانی مورد بررسی قرار بگیرد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان نواحی چهارگانه ادارات آموزش و پرورش استان قم می­باشند. تعداد افراد نمونه آماری 232 نفر می­باشد. ابزار جمع­آوری اطلاعات پرسشنامه رهبری معنوی فرای و همکارانش (2005) و پرسشنامه هویت­­یابی سازمانی میلر و همکارانش (2000) می­باشد. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه­های تحقیق نشان داده است که کلیه ابعاد رهبری معنوی بر هویت­یابی سازمانی تأثیرگذار می­باشند. همچنین در بررسی وضعیت ابعاد رهبری معنوی و هویت­یابی سازمانی در آموزش و پرورش استان قم این نتیجه بدست آمد که رهبری معنوی و هویت­یابی سازمانی از وضعیت مطلوبی برخوردار می‌باشند.

تبیین رابطه بین تعلق‌خاطر کاری و تعهد سازمانی کارکنان

در طی یک دهه گذشته تعلق‌خاطر کاری کارکنان بسیار مورد توجه پژوهشگران حوزه مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی قرار گرفته است. تعلق‌خاطر کاری به عنوان یک سازه مثبت نقش تعیین کننده‌ای در تبیین و پیش‌بینی پیامدهای مطلوب سازمانی دارد. در این پژوهش با استفاده از داده‌های جمع آوری شده از بین 358 نفر از کارشناسان شاغل در یک گروه صنعتی (‌مشتمل بر هفت شرکت)، به بررسی تأثیرگذاری تعلق‌خاطر کاری بر تعهد سازمانی کارکنان پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تعلق‌خاطر کاری به طور مثبت بر روی تعهد سازمانی کارکنان تاثیرگذار است و بخش زیادی از تغییرات در تعهد سازمانی را پیش‌بینی می‌کند. این تأثیرگذاری بر دو بعد تعهد عاطفی و تعهد هنجاری مثبت و معنی‌دار است. تعلق‌خاطر کاری رابطه و تأثیرگذاری معنی‌داری بر تعهد مستمر ندارد.

تاکسنومی استراتژیهای تولید در ایران مورد مطالعه: شرکتهای تولیدی شهرستان مشهد

مطالعات استراتژی تولید بر روی محتوا وفرایند استراتژی تولید متمرکز است و کمتر توجهی به بررسی تاکسنومیکی در این حوزه شده است. مطالعه تاکسنومی استراتژی تولید نه تنها توصیف مناسبی از گروههای استراتژیک سازمان در اختیار قرار می­دهد بلکه زمینه لازم را برای مطالعات تخصصی­تری چون بررسی عملکرد، شکل مناسب تصمیمات تولیدی در هر گروه و نظریه­پردازی در آن را فراهم می­آورد. تحقیقات تاکسنومیک به تعداد محدود در نقاط مختلف جهان انجام شده است و از طرفی تغییر منطقه و زمان بعنوان عوامل موثر بر خوشه­های استراتژیک شناخته شده­اند. در این تحقیق، مطالعه تاکسنومیک استراتژیهای تولید در ایران انجام شده است. از تحلیل خوشه­ای K-mean برای تحلیل داده­ها استفاده گردید و چهار خوشه استراتژیک شناسائی گردید. یافته­ها نشاندهنده تفاوت این خوشه­ها نسبت به مطالعات دیگر می باشد. دلالت­ها برای هر خوشه آورده شد و در نهایت محدودیت­ها و پیشنهادات جهت تحقیقات آتی ارائه گردید.

بهبود سنجش کارایی در مدل تحلیل پوششی داده ها با بهره گیری از تکنیک تحلیل رابطه خاکستری

سنجش کارایی سازمان­های تولیدی و صنعتی و مقایسه کارایی بین واحدهای آنها از جمله مسائل مهمی است که امروزه در حوزه صنعت مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله از تکنیک تحلیل رابطه خاکستری و تحلیل پوششی داده­ها بطور ترکیبی برای ارزیابی تأمین­کنندگان در شرکت فراگستر توس استفاده شده است. هدف اصلی این مقاله بررسی نقش شاخص­های نماینده (از میان نهاده­ها و ستاده­ها) برای کاربرد در مدل تحلیل پوششی داده­ها می­باشد. بر این اساس ابتدا تکنیک تحلیل رابطه خاکستری تشریح شده تا بعداً همراه با تکنیک تحلیل پوششی داده­ها مورد استفاده قرار بگیرد. در مرحله بعد با استفاده از داده­های جمع­آوری شده کارایی تأمین­کنندگان در قالب مدل تحلیل پوششی داده­ها محاسبه گردیده است . در پایان نیز به منظور تحلیل اثرات شاخص­های نماینده، با استفاده از مدل رابطه خاکستری ارتباط بین شاخص­ها (نهاده­ها و ستاده­ها) شناسایی شده و پس از تعیین شاخص­های نماینده، کارایی تأمین­کنندگان مجدداً محاسبه شده تا اعداد کارایی در دو حالت مورد مقایسه قرار گیرند. نتایج نشان می­دهد که در حالت اول 6 تأمین کننده و در حالت دوم تنها یک تأمین­کننده کارا بوده­اند. استفاده از دسته­بندی خاکستری توانسته است سنجش کارایی تأمین­کنندگان را با استفاده از تحلیل پوششی داده­ها دقیق­تر نمایند و بنابراین قدرت تفکیک واحد های تصمیم­گیری افزایش یابد.

« بعدی  ۱۰۲  ۱۰۱  ۱۰۰  ۹۹  ۹۸  ۹۷  ۹۶  ۹۵  ۹۴  ۹۳  ۹۲  ۹۱  ۹۰  ۸۹  ۸۸  ۸۷  ۸۶  ۸۵  ۸۴  ۸۳  قبلی »