ارزیابی اثرات استقرار سیستم برنامه‌ریزی منابع سازمانی بر نوآوری سازمان

با شتاب روزافزون تحولات و دگرگونی‌ها در عصر ارتباطات و اطلاعات و بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی‌بودن تغییرات، آن‌چه کشورها را جهت افزایش بهره‌وری و پیشرفت مدد می‌رساند، استفاده از فرصت‌ها در رقابت با سایرکشورهاست که با بهبود، خلاقیت و نوآوری درسازمان‌ها میسر می‌گردد. با رشد چشم‌گیر تکنولوژی، بحث فناوری اطلاعات با کاربردی گسترده‌تر، از جمله استفاده از بسته‌های نرم‌افزاری متناسب با سازمان و فعالیت آن، مورد استقبال تمامی بخش‌های صنعتی و خدماتی قرار گرفته است. ERP یکی از بسته‌های نرم‌افزاری مدیریتی است که با جمع‌آوری تمامی داده‌های موجود سازمان در یک پایگاه‌داده، باعث یکپارچگی جریان اطلاعات در واحدهای مختلف سازمان می‌شود. بنابراین این تحقیق با هدف کلی ارزیابی آثار استقرار سیستمERP بر نوآوری سازمانی شکل گرفته است. لذا با تعیین یکپارچه‌سازی، پیکربندی، انطباق و آموزش کارکنان به‌عنوان مؤلفه‌های استقرار سیستمERP و مؤلفه‌هایی در سه حوزه‌ی مدیریت و رهبری، ساختار و نیروی انسانی به منظور سنجش نوآوری، پرسشنامه‌ای با روایی مناسب و پایایی 85/0 تهیه و بین جامعه‌ی آماری متشکل از اعضای یک واحد تولیدی کف‌پوش صنعتی به تعداد 110 نفر توزیع گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و روش‌های همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و رگرسیون چندگانه، نشان داد که به‌طورکلی استقرار سیستم ERP بر نوآوری سازمانی تأثیرگذار است و سایر فرضیه‌ها نیز مبنی بر تأثیرگذاری هرکدام از مؤلفه‌های استقرار سیستم ERP بر نوآوری سازمانی مورد تأیید قرار گرفت. به‌علاوه در سازمان مورد مطالعه پیکربندی و انطباق سیستم ERP، به‌عنوان تأثیرگذارترین مؤلفه‌ها بر نوآوری سازمانی تشخیص داده شد.

بهبود فرایند QFDبه کمک تحلیل ذینفعان: ابزاری کارا برای برنامه‌ریزی استراتژیک ملی( مطالعه موردی نقشه جامع علمی کشور)

QFD ابزاری برای تبدیل خواسته­های مشتریان به ویژگی­های فنی محصولات است و یکی از زمینه‌هایی که اخیراً استفاده از QFD در آن مورد توجه قرار گرفته، برنامه‌ریزی استراتژیک می­باشد. اما موضوع اینست که اگر این خواسته‌ها حقیقتاً اهم خواسته‌های مهم­ترین ذینفعان سازمان نباشند، خسارات سنگین به­بار می­آید. این مشکل بخصوص در مورد برنامه‌ریزی استراتژیک صادق است. لذا پیش از شروع فرایندQFD ابتدا شناسایی، طبقه‌بندی و ارزیابی ذینفعان از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله تلاش میکند برای هدف مزبور راهی بیابد یعنی با بکارگیری مدلی تلفیقی از فرایندQFD و رویکرد ارزیابی ذینفعان، ابزاری بسازد که با آن بتوان برنامه­ریزی استراتژیک در سطح ملی را با اطمینان خاطر و اعتبار بیشتری انجام داد. به عنوان یک مطالعه موردی، اولویت بندی راهبردهای مندرج در نقشه جامع علمی کشور مورد توجه بوده است. برای این منظور، یک مدل دومرحله‌ایQFD برای ترجمان نیازهای ذینفعان به اقدامات اجرایی در نظر گرفته شده است. نیازمندیهای ذینفعان مختلف استخراج شده، سپس پرسشنامه‌‌ای برای کشف نیازهای کلیدی آنان تهیه گردید. داده‌های گردآوری شده از پرسشنامه‌ها باتوجه به3 سناریوی تعریف شده: عدم طبقه‌بندی ذینفعان، طبقه‌بندی براساس معیار نوع شغل، و طیقه‌بندی براساس معیار سازمان محل خدمت ذینفعان بررسی و ملاحظه شد که اولویت‌بندی ذینفعان در هر دو حالت موجب تغییر در اقدامات اجرایی ملی مناسب برای پیاده‌سازی راهبردهای منتخب در راستای نیل به خواسته‌های ذینفعان نقشه جامع می­شود. در مجموع باید گفت که گرچهQFD در طراحی استراتژی، ابزاری شناخته شده است اما کاربرد آن بویژه در سطح ملی، زمانی از اثربخشی و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود که توجه کافی بر شناسایی و دسته­بندی ذینفعان و خواسته­های آنان به عمل آمده باشد. ادغام تحلیل ذینفعان درQFD راهکار مناسبی برای این منظور است که در این مقاله تاثیر آن بررسی و تایید شد.

ترسیم مدل مفهومی بهره وری کارکنان با استفاده از رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری(مورد مطالعه : معاونت طرح و برنامه دانشگاه فردوسی مشهد)

این پژوهش با هدف به کارگیری مدلسازی ساختاری تفسیری در طراحی مدل مفهومی بهره وری کارکنان درحوزه معاونت طرح و برنامه­ی دانشگاه فردوسی مشهد اجراگردید،روش تحقیق توصیفی ازنوع پیمایشی است. در این تحقیق برای شناسایی و سطح بندی ابعاد و شاخص­ها از دو جامعه آماری استفاده شده است. جامعه آماری اول ، متشکل از کلیه مدیران دانشگاه می باشد که به منظورشناسایی ابعاد و شاخص های بهره وری کارکنان دانشگاه انتخاب شده است و جامعه آماری دوم متشکل از کلیه مدیران معاونت طرح و برنامه می­باشد که به منظورسطح­بندی ابعاد و ترسیم مدل بهره وری کارکنان دراین معاونت انتخاب گردیده است.اطلاعات میدانی تحقیق از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع­آوری گردیدکه روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای شناسایی ابعاد و شاخص­ها از روش دلفی و برای تعیین نوع و شدت رابطه معنی داری بین متغیرها از روش­های آماری ضریب همبستگی استفاده شده است. سطح بندی ابعاد و ترسیم مدل بهره­وری کارکنان با استفاده ازفناوری مدل­سازی ساختا ری تفسیری انجام گردید. نتایج تحقیق نشان دادکه ترکیب عوامل بهره­وری کارکنان دانشگاه شامل 7 بعد و 59 شاخص است و مدل مفهومی بهره وری کارکنان در معاونت طرح و برنامه دارای دو سطح می باشد. در سطح اول مدل به ترتیب ابعاد: ارتباط مدیران و کارکنان، عوامل انگیزشی ، فرهنگ سازمانی، محیط کار، فناوری قرار دارد و در سطح دوم ابعاد :کیفیت نیروی کارو عوامل فردی قرار دارد که این ابعاد همانند سنگ زیربنای مدل عمل می نمایند. بنابراین لازم است بهره وری کارکنان با ابعاد مذکور شروع شود تا زمینه برای بهره ور شدن سایر ابعاد درسطح بالاتر فراهم گردد.

چابکی سازمانی و هوش رقابتی در بانک‌های خصوصی و دولتی

این پژوهش، با هدف بررسی رابطه بین چابکی سازمانی و هوش رقابتی در شعب بانکی، طرح و اجرا شده است. به این منظور، کارکنان 7 بانک خصوصی و دولتی شهر سنندج، به عنوان جامعه آماری، لحاظ و مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهش از نظر روش‌شناسی، توصیفی و از شاخه همبستگی می‌باشد. برای سنجش مفاهیم اساسی پژوهش، پرسشنامه چابکی سازمانی گلدمن و همکاران در قالب ابعاد پاسخ‌گویی به مشتری،آمادگی رویارویی با تغییرات، ارزش قائل شدن یرای مهارت‌ها و دانش انسانی و تشکیل دادن مشارکت مجازی و پرسشنامه محقق ساخته هوش رقابتی با تکیه بر مدل هوش رقابتی فاهی، شامل ابعاد فرصت‌های بازار، تهدیدات رقبا، ریسک‌های رقابتی، مفروضات محوری و آسیب‌پذیری کلیدی مورد استفاده قرار گرفت. پایایی پرسشنامه‌ها به روش آلفای کرونباخ برای دو متغیر اشاره شده به ترتیب برابر با 0.91 و 0.89 محاسبه گردید. روایی آزمون نیز از دو روش اعتبار محتوا و اعتبار سازه با استفاده از روش‌های تحلیل عاملی اکتشافی و شاخص KMO تأیید شد.یافته‌های نهایی پژوهش ، حاکی از وجود ارتباط معنی‌دار، بین چابکی سازمانی و ابعاد آن با هوش رقابتی در شعب بانکی موردمطالعه است.

ارائه مدلی مفهومی برای بهینه سازی فرایند تولید پیوسته با بهره گیری از رویکرد تلفیقی روش سطح پاسخ و شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم های فرا ابتکاری

در فرآیندهای صنعتی عوامل متعددی با سطوح مختلف وجود دارند که هر کدام ممکن است بر ‌روی مشخصات محصول نهایی تأثیر‌گذار باشند. در این مقاله به موضوع بهینه­سازی پارامترهای فرایند تولید پیوسته و محدودیت­های موجود در انتخاب تعداد این پارامترها و عوامل اثرگذار پرداخته و مدلی مفهومی به همراه گام­های مختلف آن با استفاده از رویکرد تلفیقی روش سطح پاسخ، شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم­های فراابتکاری ارائه شده است. به عنوان مطالعه موردی، فرایند تولید پلی اتیلن ترفتالات با 5 مشخصه کیفی به عنوان متغیرهای پاسخ و 9 متغیر اثرگذار مورد مدلسازی قرار گرفته است. روش پیشنهادی این امکان را فراهم می نماید که در شرایطی که تغییراتی در برنامه تولید بوجود می­آید که منجر به کاهش یا افزایش میزان تولید محصول گردد، بتوان در ضمن رعایت حدود استاندارد متغیرهای پاسخ (مشخصه­های کیفی محصول)، نسبت به مشخص نمودن مقادیر متغیرهای اثرگذار (که همان تنظیمات فرایند تولید می باشند) اقدام نمود.

طراحی الگوی مدیریت مشارکتی (مطالعه موردی: مدارس شهر زاهدان)

هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مشارکت سازمانی برای مدارس شهر زاهدان می باشد. این پژوهش توصیفی– همبستگی بوده که 548 مدیر و معلم مدارس شهر زاهدان در سال تحصیلی 93-92 به شیوه نمونه­گیری خوشه­ای و تصادفی- طبقه­ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه­ای هفت بعدی (شامل فرهنگ مشارکتی، ساختار سازمانی، رهبری تحولگرا، نگرش به مشارکت، اعتماد بین فردی، تعهد سازمانی و مشارکت سازمانی) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار SPSS17 استفاده شد. یافته­ها نشان از رابطه مثبت و معنی­دار بین موارد زیر داشت: 1) فرهنگ مشارکتی با مشارکت سازمانی، 2) ساختار سازمانی با مشارکت سازمانی، 3) سبک رهبری تحولگرا با مشارکت سازمانی، 4) بین نگرش به مشارکت با مشارکت سازمانی 5) اعتماد بین فردی با مشارکت سازمانی، 6) تعهدسازمانی با مشارکت سازمانی.

بررسی تأثیر برنامه ریزی استراتژیک کارآفرینانه بر عملکرد سازمانی صنایع غذایی شهرستان شیراز از دیدگاه مدیران

در محیط رقابتی امروز، سازمان­ها با چالش­های زیادی رو به رو هستند. میزان تغییر در محصولات جدید، فناوری­ها و تـغییر در تـرجیحات مصـرف­کـنندگان بـه شدت افزایش یافته است. بقا در چنین محیط­هایی تنها از طریق به­دست آوردن عملکرد سازمانی برتر امکان­پذیر است که لازمه آن توجه به عوامل مؤثر بر عملکرد سازمانی است. یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد سازمانی، برنامه­ریزی استراتژیک کارآفرینانه است. هدف این مقاله بررسی تأثیر ابعاد برنامه­ریزی استراتژیک کارآفرینانه، شامل رویکرد کارآفرینانه، کاوش محیطی، مشارکت در برنامه­ریزی و انعطاف­پذیری در برنامه­ریزی بر عملکرد سازمانی در صنایع غذایی شهرستان شیراز است. جامعه آماری تحقیق، 90 نفر از مدیران ارشد صنایع غذایی در شهرستان شیراز می­باشند. از پرسشنامه استاندارد برای گردآوری داده­ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­های پژوهش از طریق مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم­افزار PLS انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد به جز کاوش محیطی، سایر ابعاد برنامه­ریزی استراتژیک کارآفرینانه بر عملکرد تأثیر مثبت و معنی­دار می­گذارد.

مطالعه رابطه بین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و جهت‏گیری کارآفرینانه : مطالعه شرکت‏های کوچک و متوسط

ژوهش حاضر در صدد تبیین رابطه بین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و گرایش کارآفرینانه بوده‏است. برای این منظور از 2354 نفر شاغل در 129 شرکت‏ کوچک و متوسط که در پنج صنعت غذایی و آشامیدنی، سلولزی، شیمیایی، کانی غیرفلزی و کانی فلزی در شهر بیرجند فعال بودند، 247 نفر به تناسب طبقات پنج‏گانه فوق به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. به دلیل نبود مدل مناسب برای سنجش فرهنگ سازمانی کارآفرینانه سازگار با فرهنگ اسلامی – ایرانی، محقق به تدوین این مدل پرداخت و ابعاد و شاخص­های مدل فرهنگ سازمانی و گرایش کارآفرینانه به تایید خبرگان رسید. سپس با روش تحقیق توصیفی – همبستگی و با استفاده از تحلیل مسیر (بخش مدل ساختاری از SEM) و آزمون رگرسیون و به کمک نرم‏افزارهای AMOS و SPSS چگونگی ارتباط بین اجزا و عناصر مدل فرهنگ سازمانی کارآفرینانه با گرایش کارآفرینانه نشان داده‏شد. تحلیل‏ها نشان داد که بین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و ابعاد آن با گرایش کارآفرینانه شرکت‏ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، و این معنا‏داری در مورد مفهوم تحول‏گرایی و تعالی‏طلبی نسبت به سایر ابعاد بیشتر است (67/0). همچنین نتایج نشان داد که معناداری این رابطه بر اساس پاسخ‏های مدیران بیشتر است.

مدل سازمان مربی گرا درصنعت بیمه ایران براساس عوامل منابع انسانی، زمینه های کسب و کار ونقش واسطه ای فرهنگ مربی گری

سازمان مربی‌گرا یک چهره‌ جدید سازمانی است که بر موضوع مربی‌گری به عنوان یک استراتژی موثر در وسعه نیروی انسانی و یادگیری سازمانی تمرکز دارد.مساله این تحقیق شناسائی عوامل اثرگذار برایجاد یک سازمان مربی­گراست که پس از شناسائی در سه دسته عوامل منابع انسانی،زمینه­های کسب وکار وفرهنگ مربی­گری خلاصه گردیده و از طریق روش تحقیق پیمایش به وسیله یک پرسشنامه توصیفی اثر زمینه­های منابع انسانی وکسب وکار به عنوان متغیرهای مستقل و فرهنگ مربی­گری به عنوان متغیر میانجی برایجادیک سازمان مربی­گرا به عنوان متغیر وابسته آزمون گردیده وتناسب مدل مفهومی تحقیق از طریق فن تحلیل عاملی و نرم­افزار لیزرل بررسی شده است.یافته­های تحقیق شامل معرفی عوامل اثرگذار بر ایجاد سازمان مربی­گرا و ارائه الگویی برای یک سازمان مربی­گرا براساس مهارت­های ورزش وبازی،ارزش­های فرهنگ بومی و متغیرهای ذاتی صنعت بیمه ایران است که به صورت 7 فرضیه اصلی و28 فرضیه جزیی برای بیان روابط مستقیم و غیر مستقیم میان عوامل فوق الذکر با سازمان مربی­گرا سازماندهی و نهایتا همه فرضیات اصلی و تعداد22 فرضیه جزیی به تایید رسیده است.نتایج تحقیق همسو با ادبیات مربی­گری است؛ یعنی براساس میزان تأثیر به ترتیب عوامل منابع انسانی،زمینه­های کسب وکار و فرهنگ مربی­گری اولویت­بندی شده­اند.ضمنا اثر واسطه­ای فرهنگ مربی­گری بر رابطه هردو عامل دیگر با سازمان مربی­گرا مثبت و قوی ارزیابی شده است.اهم پیشنهادهای تحقیق بر مبنای همین اثرات ارائه و به محققین بعدی نیز بررسی مدل تحقیق در بخش خصوصی بیمه و سایر سازمانها برای تبدیل شدن آن به یک مدل عمومی توصیه شده است.

الگوی سیستمی مدیریت راهبردی هویت ملی

تقویت و تحکیم انسجام ملی مستلزم شناخت دقیق‌ چگونگی شکل‌گیری هویت ملی و بهره‌گیری از این شناخت در جهت ترویج مفاهیم و ارزش‌های وحدت آفرین در بین اقشار مختلف جامعه است. بر همین اساس، مقاله حاضر کوشیده است پس از مرور و تعمق در مفهوم هویت ملی و شناسایی عوامل موثر بر فرآیند شکل‌گیری آن، مجموعه ابزارهای موثر بر تکوین هویت ملی را در قالب الگویی نظام‌مند، مستخرج از مبانی و مفاهیم تئوری­های سازمان، برای مدیریت راهبردی هویت ملی ارائه دهد. برای تحقق این هدف، ابتدا اجزاء الگوی مدیریت هویت ملی بر پایه مروری بر پیشینه موضوع شناسایی شد و سپس نحوه ارتباط این عناصر بر مبنای نظر خبرگان و با استفاده از تکنیک دیماتل مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج، از میان عناصر مدیریت راهبردی هویت ملی، دو عامل "پیشینه تاریخی" و "عوامل محیطی" (قومی، ملی، و بین­المللی) در مقایسه با دیگر عوامل اثر بیشتری بر تقویت نگرش و رفتار ملی گرایانه دارند. به علاوه رسانه­های رسمی، نظام آموزش و پرورش، خانواده و دوستان به عنوان ابزار جامعه‌پذیری هویت و بخشی از نظام مدیریت هویت ملی شناسایی شدند.

ارائه چارچوب نظری در ارزیابی بلوغ همسویی فناوری اطلاعات و کسب و کار

در این مقاله تلاش شده است با شناسایی عوامل موثر بر بلوغ همسویی فناوری اطلاعات و کسب و کار، چارچوب نظری ارائه شود . مدل ارائه شده در این نوشتار، یک مدل ترکیبی از مدل بلوغ همسویی لوفتمن(2001) و حوزه­هایی از چارچوب کوبیت(2007) که تمرکز بر همسویی استراتژیک دارد می­باشد . روش آماری پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تائیدی می­باشد و به کمک مقدار عددی و کمی، میزان بلوغ همسویی استراتژیک سازمان را اندازه­گیری می­نماید. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است.بدین منظور پرسشنامه بین 150 نفر از مدیران ارشد، میانی و پایه استانداری خراسان جنوبی توزیع گردید و به کمک تحلیل عاملی اکتشافی ابعاد مدل پیشنهادی استخراج گردید و به کمک تحلیل عاملی تائیدی معناداری رابطه شاخص­ها با ابعاد و معناداری رابطه ابعاد با مفهوم بلوغ همسویی تائید گردید. در نهایت مدل ارائه شده به کمک شاخص­های برازش به عنوان مدل معتبر مورد تایید قرار گرفت. نتایج پژوهش بیان کننده مدل مفهومی است که میزان بلوغ همسویی در سازمان را بوسیله 4 بعد اصلی (متغیر مکنون) و 32 شاخص آشکار، اندازه­گیری می­کند تا سازمانها به کمک این مدل میزان بلوغ همسویی خود را اندازه­گیری نموده و شرایط خود را بسنجند. ابعاد مدل پیشنهادی عبارتند از : بلوغ مشارکت و ارتباطات، بلوغ مهارتها، بلوغ حاکمیت فناوری اطلاعات، بلوغ شایستگی­های سازمانی. بعد بلوغ حاکمیت و شایستگی­های سازمانی بیشترین تأثیر را دارد (0.92) و بعد بلوغ مشارکت و ارتباطات (0.76) و بعد بلوغ مهارتها (0.76) کمترین تأثیر رادارند.

بررسی و تحلیل اثربخشی آموزش کارآفرینی در رشته های کارآفرینی با استفاده از مدل ماتریس رضایت

هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل اثربخشی آموزش کارآفرینی در رشته های کارآفرینی با استفاده از مدل ماتریس رضایت می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از لحاظ اجرا پیمایشی می باشد، جامعه­ی آماری شامل کلیه­ی دانش آموختگان رشته ی کارآفرینی دانشگاه سیستان و بلوچستان به تعداد 57 نفر می­باشد. از آنجا که روش نمونه­گیری از نوع سرشماری بوده است کل جامعه­ی آماری که 57 نفر بودند مورد بررسی فرار گرفت که از این تعداد 52 پرسشنامه به طور کامل بازگشت داده شد (5پرسشنامه ناقص). در این پژوهش از پرسشنامه­ی محقق ساخته استفاده گردید که شامل 5 سؤال بسته و 10 سؤال باز می باشد، که وضعیت مطلوب و موجود آموزش کارآفرینی را مورد سنجش قرار داده است، روایی آن از نوع محتوایی و پایایی آن در دو وضعیت با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.96و 0.93 برآورد گردید. برای توصیف و تحلیل داده­ها از فراوانی، درصد و میانگین استفاده شد. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که محتوا، روش­ها، پیامدهای فردی، سازمانی و اجتماعی- اقتصادی حاصل از آموزش کارآفرینی در دانشجویان رشته­های کارآفرینی دانشگاه سیستان و بلوچستان اثربخش نبوده است.

« بعدی  ۱۰۵  ۱۰۴  ۱۰۳  ۱۰۲  ۱۰۱  ۱۰۰  ۹۹  ۹۸  ۹۷  ۹۶  ۹۵  ۹۴  ۹۳  ۹۲  ۹۱  ۹۰  ۸۹  ۸۸  ۸۷  ۸۶  قبلی »