QFD ابزاری برای تبدیل خواستههای مشتریان به ویژگیهای فنی محصولات است و یکی از زمینههایی که اخیراً استفاده از QFD در آن مورد توجه قرار گرفته، برنامهریزی استراتژیک میباشد. اما موضوع اینست که اگر این خواستهها حقیقتاً اهم خواستههای مهمترین ذینفعان سازمان نباشند، خسارات سنگین بهبار میآید. این مشکل بخصوص در مورد برنامهریزی استراتژیک صادق است. لذا پیش از شروع فرایندQFD ابتدا شناسایی، طبقهبندی و ارزیابی ذینفعان از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله تلاش میکند برای هدف مزبور راهی بیابد یعنی با بکارگیری مدلی تلفیقی از فرایندQFD و رویکرد ارزیابی ذینفعان، ابزاری بسازد که با آن بتوان برنامهریزی استراتژیک در سطح ملی را با اطمینان خاطر و اعتبار بیشتری انجام داد. به عنوان یک مطالعه موردی، اولویت بندی راهبردهای مندرج در نقشه جامع علمی کشور مورد توجه بوده است. برای این منظور، یک مدل دومرحلهایQFD برای ترجمان نیازهای ذینفعان به اقدامات اجرایی در نظر گرفته شده است. نیازمندیهای ذینفعان مختلف استخراج شده، سپس پرسشنامهای برای کشف نیازهای کلیدی آنان تهیه گردید. دادههای گردآوری شده از پرسشنامهها باتوجه به3 سناریوی تعریف شده: عدم طبقهبندی ذینفعان، طبقهبندی براساس معیار نوع شغل، و طیقهبندی براساس معیار سازمان محل خدمت ذینفعان بررسی و ملاحظه شد که اولویتبندی ذینفعان در هر دو حالت موجب تغییر در اقدامات اجرایی ملی مناسب برای پیادهسازی راهبردهای منتخب در راستای نیل به خواستههای ذینفعان نقشه جامع میشود. در مجموع باید گفت که گرچهQFD در طراحی استراتژی، ابزاری شناخته شده است اما کاربرد آن بویژه در سطح ملی، زمانی از اثربخشی و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود که توجه کافی بر شناسایی و دستهبندی ذینفعان و خواستههای آنان به عمل آمده باشد. ادغام تحلیل ذینفعان درQFD راهکار مناسبی برای این منظور است که در این مقاله تاثیر آن بررسی و تایید شد.