بررسی عوامل مؤثر بر استقرار فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت های بیمه

امروزه وجود رابطه قوی با مشتریان مهم­ترین رمز موفقیت در هر کسب وکار است. از این رو مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری که به معنی تلاش سازمان جهت ایجاد و ارایه ارزش به مشتری است بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر بر استقرار فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در شرکتهای بیمه می­باشد. بدین منظور پس از بررسی مبانی نظری تحقیق، پرسشنامه تحقیق طراحی شده و پس از تأیید روایی و پایایی آن نسبت به جمع آوری داده­ها از جامعه آماری که مدیران و کارشناسان شرکتهای بیمه شهر شیراز می­باشد، اقدام گردیده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده­ها بیانگر آن است که چهار عامل تمرکز بر مشتریان اصلی و کلیدی، توجه به مدیریت دانش، سازماندهی فرایندهای کسب و کار و برخورداری از فناوری مدرن و به­روز در استقرار موفقیت­آمیز فرایند مدیریت ارتبط با مشتری در شرکتهای بیمه تأثیر­گذار است. هم­چنین مشخص گردید که سازماندهی فرایندهای کسب و کار نیازمند توجه بیشتری در مقایسه با سایر عوامل می­باشد.

بررسی رابطه ی منابع قدرت مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه­ی منابع قدرت مدیران با کارآفرینی کارکنان می­باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان32 شعبه بانک ملی (حدوداً 250 نفر) شهر زاهدان است، که از بین آنان 155 نفر با روش خوشه­ای- تصادفی انتخاب گردیدند. به­ منظور گردآوری داده­ها از دو پرسشنامه­ی سنجش منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و پرسشنامه­ی ویژگی­های شخصیتی کارآفرینی که اقتباس شده از پرسشنامه­ی استاندارد شده­ی بین­­المللی مرکز کارآفرینی دانشگاه "دارهام" می­باشد استفاده گردید. پایایی پرسشنامه­ها با آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 82/. و 74/. محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. بررسی توصیفی داده­ها حاکی از این است که منبع قدرت غالب در بین مدیران بانک ملی از دیدگاه کارکنان، قدرت مرجعیت است. همچنین در بین ویژگی­های شخصیتی کارآفرینانه کارکنان نیز بالاترین میانگین مربوط به توفیق­طلبی می­باشد. تحلیل استنباطی داده­ها نشان داد که بین منبع قدرت پاداش مدیران با تحمل ابهام، ریسک پذیری، توفیق­طلبی و مـرکز کنترل درونی کارکنان رابطه­ی مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین منابع قدرت قانـون و تخصص مدیـران با خلاقیت و تحمل ابهام کارکنان؛ منبع قدرت مرجعیت مدیران با خلاقیت و توفیق­طلبی کارکنان؛ و قدرت اجبار مدیران با استقلال طلبی کارکنان رابطه­ی مستقیم ومعناداری مشاهده شد. یافته­های پژوهش همچنین نشان داد که منبع قدرت پاداش مدیران بیشترین نقش را در پیش­­بینی ویژگی­های شخصیتی کارآفرینانه کارکنان دارد.

شناسایی و سنجش مؤلفه¬های هوش معنوی در محیط کار ؛ مطالعه موردی در بیمارستان لبافی¬نژاد تهران

معنا بخشی بـه زندگی فـردی و سازمانی کارکنان یکی از برنامه­های استراتژیک سازمان‌­ها محسوب می­‌شود. درک و آگاهی از معنای زندگی از طریق هوش­ منطقی و عاطفی حاصل نمی­شود و مستلزم استفاده از هوشی ورای دو هوش مزبور است که این هوش، هوش معنوی نامیده می­شود. بر این اساس، مقاله حاضر به شناسایی و سنجش مؤلفه­های هوش معنوی در محیط کار می­پردازد. سوال اصلی مقاله حاضر عبارت است از اینکه مولفه‌‌های اصلی هوش معنوی در جامعه آماری پژوهش حاضر کدامند؟ و الویت این مولفه­ها نسبت به یکدیگر چگونه است؟ جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان بیمارستان لبافی­نژاد تهران می­باشد که با استفاده از روش نمونه­گیـری تصادفی ساده به تعیین نمونه پرداخته شد. روش گردآوری داده‌­ها پرسشنامه حضوری بوده و از روش تحقیق توصیفی- میدانی استفاد شده است. نتایج حاصله حاکی از شناسایی پانزده مؤلفه و اولویت متفاوت مؤلفه‌­ها در جامعه آماری است. در پایان با توجه به یافته­‌های پژوهش، پیشنهاداتی ارائه شده است.

مطالعه اکتشافی آئین رهبری فرماندهان شهید با استفاده از نظریه مبنائی

این پژوهش به صورت کیفی و با هدف کشف آئین رهبری فرماندهان شهید، به منظور خلق یک نظریه بسترزاد (مبنائی) انجام شده است. نمونه انتخابی شامل هفت نفر از فرماندهان شهید می باشد که به هنگام شهادت عالی ترین درجه فرماندهی یعنی مسئولیت رهبری یک یا چندین لشکر را عهده داشتند. در این تحقیق ابتدا با بررسی آثار مکتوب و صوتی نمونه ها، مضامین اولیه - طی فرآیند کدگذاری باز - استخراج و از دل آنها مقولات شناسائی شدند. آنگاه با انجام کدگذاری محوری، مقوله اصلی و رابطه آن با سایر مقولات مشخص گردید. طبق نتایج پژوهش، « میل به اسوگی » کانون رهبری فرماندهان شهید است. این مقوله از الزامات و راهبردهای معینی مثل اعتقادات و باورها، جهاد نرم، بصیرت، جهاد سخت، انفاق و شهادت طلبی سرچشمه می­گیرد. پژوهشگران پیامد این بحث را، «رهبری شاهد» نامیده؛ و در نهایت با استنباط از مستندات تحقیق، چهار گزاره حکمی پژوهش را تنظیم کردند.

تبیین الگوی رابطة بین تنیدگی و رفتار شهروندی سازمانی با رویکرد فراتحلیل

امروزه ارتقاء و توسعه رفتارهای شهروندی سازمانی، به­عنوان یکی از مهم­ترین اجزاء زیرساخت­های مدیریتی مورد توجه و تاکید فراوان قرار گرفته است. از آنجا که افزایش و بهبود اثربخشی سازمان، همواره یکی از مسائل و دغدغه­های اصلی مدیران است، شناخت رفتارهای شهروندی سازمانی و نیز عوامل مؤثر بر آن می­تواند گامی مهم و مفید در این مسیر به­شمار آید. در این پژوهش با رویکرد فراتحلیل سعی شده است عوامل موثر بر رابطة بین تنیدگی و رفتارهای شهروندی سازمانی مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می­دهد که عوامل مربوط به ویژگی­های موضوع پژوهش، همچون نگرش پژوهش­گر، شاخص­های متفاوت اندازه­گیری تنیدگی و رفتار شهروندی سازمانی این رابطه را تحت تأثیر قرار داده­ و تعدیل نموده­اند، یعنی نگرش­های متفاوت پژوهشگران و شاخص­های متفاوت اندازه­گیری این دو متغیر، باعث تفاوت در ارتباط بین تنیدگی و رفتار شهروندی سازمانی شده است.

کارآفرینی در بخش عمومی: رویکرد هم افزایی

ضرورت کارآفرینی به عنوان مفهومی چند بعدی در گفتمان مدیریت دولتی نوین مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینی عمومی، پاسخگویی به شهروندان و عملکرد بخش عمومی را بهبود بخشیده و منجر به افزایش سرمایه اجتماعی می شود. این مقاله، به تبیین کارآفرینی عمومی و اهمیت آن پرداخته و الگویی برای تحقق کارآفرینی در بخش عمومی ارائه می دهد. برای ارائه الگو، در گام نخست از روش فراتحلیل(مرور پیشینه کارآفرینی در بخش دولتی و خصوصی) و در گام دوم، برای تایید مؤلفه­ها از 15خبره دانشگاهی کارآفرینی و 15 کارگزار عمومی(شهرداری تهران) نظر سنجی شده است. برای استخراج میزان تناسب مفهوم سازی شومپیتر برای بخش عمومی و عوامل اثرگذارتر بر کارآفرینی از آمار توصیفی(میانگین) استفاده شده است. یافته­ها نشان می­دهد که زایش کارآفرینی در بخش عمومی نتیجه رابطه هم افزای (نه رابطه مجموع صفر) فرد، سازمان و محیط است. این عوامل به همراه هم و در یک رابطه تعاملی و هم افزا موجد کارآفرینی هستند. بنابراین، هر چه نقطه اشتراک سه عنصر بیشتر باشد، زایش و توسعه کارآفرینی در بخش دولتی محتمل­تر است. نهایتاً، کارآفرینی منجر به بهبود عملکرد(رضایت شهروندان) می گردد.

شناسایی و تبیین مدل رفتارهای شهروندی سازمانی در سازمان¬های دولتی

رفتارهای شهروندی سازمانی رفتارهایی هستند که در شرح شغل و شرایط احراز بیان نشده و از کارکنان نیز انتظار نمی­رود. محققان پیامدهای فردی و سازمانی بسیاری را برای این گونه رفتارها ذکر کرده­اند، از این رو مدیران تمایل دارند که کارکنانشان این گونه رفتارها را در سازمان نشان دهند. لذا در این مقاله به تعیین و تشخیص متغیرهای تأثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم بر بروز رفتارهای شهروندی سازمانی با استفاده از روش تحقیق توصیفی و بکارگیری تحلیل ماتریس کوواریانس و با روش مدل سازی معادلات ساختاری پرداخته می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان و مدیران سه سازمان دولتی در تهران به تعداد 2700 نفر است که تعداد 97 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. یافته­های پژوهش بیانگر این است که متغیرهای اعتماد، تعهد سازمانی، ادراک از انصاف و عدالت، ادراک از حمایت و پشتیبانی مدیران و سازمان، به صورت مستقیم و متغیرهای جامعه­پذیری، احساس هویت سازمانی، فضای سیاسی و متغیـر ویـژگی­های کارکنان به صورت غیـرمستقیم بر بروز رفتارهای شهروندی در ارتباط می­باشند.

بررسی رابطه کارآفرینی سازمانی و عملکرد تجاری شرکت ‏پتروشیمی تبریز

در دهه گذشته مطالعات انجام شده در مورد کارآفرینی سازمانی به سرعت افزایش یافته است. ‏کارآفرینی سازمانی شامل چهار بعد نوآوری، ریسک‌پذیری، ‏پیشگامی و رقابت تهاجمی است. در سازمان­ها، کارآفرینی سازمانی با هدف توسعه عملکرد دنبال ‏می‌شود که در سودآوری و افزایش تولید و ارتقاء عملکرد اقتصادی شرکت نقش اساسی دارد. ‏شرکت­ها برای حفظ مزیت رقابتی خود در درازمدت مجبور به توسعه تعهد خود به کارآفرینی ‏سازمانی هستند. با توجه به تأثیر کارآفرینی سازمانی بر عملکرد سازمان‌ها و استفاده از آن به ‏عنوان مزیت رقابتی، در مقاله حاضر به بررسی ارتباط بین این دو پرداخته می‌شود. تحقیق از نوع ‏کاربردی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌های تحقیق از آزمون ضریب ‏همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری مدیران میانی شرکت‌ پتروشیمی تبریز بوده و تعداد نمونه ‏آماری 50 نفر بوده است. نتیجه بررسی نشان داد که بین مؤلفه‌های کارآفرینی سازمانی شامل ‏نوآوری، ریسک‌پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی با عملکرد تجاری رابطه مثبت و معنی‌داری ‏وجود دارد و در نهایت پیشنهادهایی برای توسعه کارآفرینی سازمانی و بهبود عملکرد تجاری ارائه ‏شده است.‏

بررسی عوامل تسهیل کننده مدیریت دانش در سازمان مدیریت بحران

مدیریت دانش به عنوان یک رویکرد که بر اساس آن سازمان به شناسایی، خلق، دست یابی و بکارگیری دانش به منظور بهبود و ارتقاء بهره­وری در سازمان می­پردازد، معرفی می­گردد. امروزه نقش و اهمیت مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده و اجرای موفق آن می­تواند تأثیر بسزایی در افزایش کارایی و اثربخشی سازمان داشته باشد، از اینـرو شناخت عواملی که باعث تسهیل در پیاده­سازی مدیریت دانش می­گردد و نیز بکارگیـری ایـن عوامل، می­تـواند یک نقشه و راهنما بـرای مدیـریت بهتر آن باشد. در این پژوهش عوامل تسهیل کننده مدیـریت دانش در سازمان مدیـریت بحـران کشور و ادارات کل تابعه آن ، با استفاده از متغیرهای فناوری اطلاعات ، استراتژی ، ساختار و فرهنگ ، شناسایی و رتبه بندی گردیده­اند بـرای تجـزیه و تحلیل داده­ها در ایـن پـژوهش از آزمون­های همبستگی پیرسون ، فریدمن، One-sample T test و تحلیل عاملی ، استفاده شده است . بر اساس نتایج بدست آمده ، از دید پاسخ دهندگان، در بین عوامل تسهیل کننده مدیریت دانش ، عوامل فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی برای تسهیل مدیریت دانش معنی دار بوده و در عوامل استراتژی و ساختار ، بعنوان عامل تأثیرگذار بر تسهیل مدیریت دانش ، معنی داری وجود ندارد. از میان چهار متغیر مورد بررسی، فرهنگ سازمانی مهمترین عامل تأثیرگذار جهت تسهیل مدیریت دانش و عامل استراتژی کمترین اهمیت را بر تسهیل مدیریت دانش دارند.

مدل تصمیم گیری گروهی چند معیاره فازی برای غربال سازی عوامل استراتژیک ماتریس SWOT

ماتریس قوت­ها، ضعف­ها، فرصت­ها و تهدیدها، یکی از ابزارهای شناخته شده برای تحلیل موارد استراتژیک در فرآیند مدیریت استراتژیک است که اگر به طور صحیح بکار برده شود، می تواند مبنا و اساس خوبی برای تنظیم و تدوین موفقیت آمیز استراتژی فراهم کند. اما کاربرد آن مستلزم غربال سازی و شناسایی عوامل استراتژیک تشکیل دهنده آن از یک سو، و اجماع تیم مدیریت استراتژیک بر روی آن عوامل از سوی دیگراست. در این مقاله، یک مدل تصمیم­گیری گروهی چند معیاره فازی برای غربال سازی عوامل استراتژیک ماتریس قوت­ها، ضعف­ها، فرصت­ها و تهدیدها ارائه شده است که می تواند با مدیریت حداقل اطلاعات مرتبط باگزینه­های تصمیم، تسخیر ابهام و عدم اطمینان ذاتی در داده های ذهنی انسان، از تیم مدیریت استراتژیک در شناسایی مهمترین عوامل استراتژیک برای انجام تحلیل استراتژیک و در نتیجه تنظیم و تدوین استراتژی حمایت و پشتیبانی کند.

بررسی نقش واگذاری شرکت های دولتی در افزایش سودآوری و بازدهی آنها

خصوصی سازی حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت - بازار ، به نفع بازار و فرآیندی است طولانی که تأثیرات خود را در بلندمدت بر جای می­گذارد و با توجه به اینکه هدف اصلی خصوصی­سازی افزایش کآرایی و بهبود عملکرد مالی و بازدهی شرکت­ها می­باشد، واگذاری فعالیت­های اقتصادی به بخش خصوصی و کناره­گیری دولت از فعالیت­های اقتصادی به­عنوان یکی از راه­حل­های قابل تصور برای رفع مشکلات اقتصادی و افزایش رشد در ایران عنوان شده است. از اینرو در این مقاله بدنبال بررسی رابطه بین خصوصی­سازی و افزایش سودآوری و بازدهی شرکت­های واگذار شده خواهیم بود. به منظور آزمون فرضیات تحقیق از آزمون­های آماری T جفت نمونه­ای (آزمون قبل و بعد) استفاده گردیده با توجه به نتایج بدست آمده، در مورد فرضیه اصلی اول(ابعاد سودآوری و اهرمی) با ملاحظه sig بدست آمده، پر واضح است که فرضیه ادعا با اطمینان 95­ درصد پذیرفته می­شود. لیکن فرضیه اول از نظر ابعاد نقدینگی و فعالیت مورد تأیید قرار نمی گیرند. در مورد فرضیه اصلی دوم، می­توان با اطمینان 95 گفت که بازدهی شرکت­های مورد بررسی، بعد از واگذاری بطور متوسط 15.95 درصد بیشتر از بازده بازار شده است. بر اساس یافته­های تحقیق، پیشنهاد می­گردد که شرکت­های عرضه اولیه، برای بهره­مندی کامل از آثار مثبت این تغییر، در صنعت مربوطه به کمک تحلیل پوششی داده­ها از طریق الگوریتم الگوگیری بررسی انجام دهند تا اولاً: فاصله آنها در سودآوری با سایر شرکت­های هم­صنعت مشخص شده وثانیاً : مشخص شود برای هدایت صحیح از کدام شرکت الگوگیری نماید. در این صورت بهینه­سازی تخصیص منابع به بهترین وجه انجام خواهد شد.

بررسی تأثیر ویژگی های سازمانی بر فرایند پذیرش مدیریت ارتباط با مشتری(مورد مطالعه : خودروهای وارداتی شهر مشهد)

تأمین رضایت مشتری در همه­ی سازمان­ها اعم از دولتی و خصوصی و همچنین در بخش خدمات و تولید محصولات به عاملی تعیین کننده در کسب موفقیت تجاری تبدیل شده است. بر این اساس، نمایندگی­های فعال در صنعت خودرو از این قاعده مستثنی نیستند. مطالعه­ی حاضر به بررسی تأثیر ویژگی­های سازمانی بر فرایند پذیرش مدیریت ارتباط با مشتری پرداخته است. در این راستا نمایندگی­های عرضه­کننده­ خودروهای وارداتی در سطح شهر مشهد به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب گردید که با مشارکت تعداد 9 نمایندگی و انتخاب 54 مدیر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه­گیری غیراحتمالی هدفمند و از طریق اجرای پرسشنامه­ی محقق ساخته به جمع­آوری داده­ها پرداخته شد. پردازش حاصل از داده ها با استفاده از روش تحلیل­مسیر حاکی از آن است که اولاً نقش واسط درک مزایای مدیریت ارتباط با مشتری در تأثیرگذاری ویژگی­های سازمانی بر پذیرش مدیریت ارتباط با مشتری مورد تأیید است. ثانیاً یافته­ی تحقیق بر این نکته تأکید دارد که ویژگی­های سازمانی تأثیر تعیین­کننده­ای بر درک مزایا و همچنین پذیرش تکنولوژی مدیریت ارتباط با مشتری دارد.

« بعدی  ۱۰۰  ۹۹  ۹۸  ۹۷  ۹۶  ۹۵  ۹۴  ۹۳  ۹۲  ۹۱  ۹۰  ۸۹  ۸۸  ۸۷  ۸۶  ۸۵  ۸۴  ۸۳  ۸۲  ۸۱  قبلی »