بررسی رابطه هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی تصمیم¬گیری اخلاقی با عملکرد سازمانی : پژوهشی در سازمانهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی

این مقاله ارتباط استراتژیهای منابع انسانی و استراتژی‌های تصمیم‌گیری اخلاقی را با عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار می‌دهد. جامعه آماری پژوهش وزارت جهاد کشاورزی و نمونه آماری سازمانهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی می‌باشد. واحدهای نمونه‌ای مورد مطالعه در سازمانها شامل134 نفر از مدیران، کارشناسان ارشد و اعضای هیئت علمی است که 118 کارمند مرد و 16 کارمند زن را در بر می‌گیرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از سه پرسشنامه استراتژیهای منابع انسانی، استراتژیهای تصمیم‌گیری اخلاقی و استراتژیهای فرهنگ استفاده شده است. برای سنجش عملکرد، امتیاز عملکرد و بهره‌وری مؤسسات و مراکز طی دوره سه ساله 1385 تا 1387 مبنا قرار گرفته است. داد‌ه‌های جمع­آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون میانگین، تکنیک خودگردان سازی و آزمون تفاوت کای اسکوئر تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که در سطح اطمینان 95% هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی تصمیم‌گیری اخلاقی موجب بهبود عملکرد می‌شود. همینطور میانگین عملکرد سازمانی در سازمانهای دارای هماهنگی زیاد نسبت به هماهنگی متوسط و نیز میانگین عملکرد سازمانی در سازمانهای دارای هماهنگی متوسط نسبت به هماهنگی کم بیشتر می‌باشد.

بررسی رابطه تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی و معنویت سازمانی در بین کارمندان اداره پست شهرستان زاهدان و گرگان

هدف پژوش حاضر بررسی رابطه تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی و معنویت سازمانی در بین کارمندان اداره پست شهرستان زاهدان و گرگان می­باشد. نمونه پژوهش حاضر را 200 نفر از کارمندان اداره پست (100 کارمند از زاهدان و 100 کارمند ازگرگان) تشکیل می دهند که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار گردآوری داده­ها مقیاس تعهد سازمانی، مقیاس فرسودگی شغلی و پرسشنامه معنویت سازمانی بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، رگرسیون تک متغیره و آزمون t برای گروههای مستقل استفاده گردید. نتایج نشان داد که تعهد هنجاری و نمرات کلی تعهد سازمانی همبستگی منفی و معنی­داری با مسخ شخصیت داشت. کارکرد شخصی با تعهد مداوم، تعهد هنجاری و نمرات کلی تعهد سازمانی همبستگی مثبت و معنی داری داشت. نتایج همچنین خاطر نشان ساخت که معنویت سازمانی با تمام ابعاد و نمرات کلی تعهد سازمانی همبستگی مثبت و معنی­داری داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که کارکرد شخصی به میزان %6.1 واریانس را برای تعهد مداوم تبیین کرد و پیش بینی کننده مثبتی برای آن بود. مسخ شخصیت به میزان %20.4 واریانس را برای تعهد هنجاری تبیین کرد و پیش بینی کننده منفی برای آن بود. نتایج موید آن بود که مسخ شخصیت و کارکرد شخصی با همدیگر توانستند %12.9 واریانس را برای نمرات کلی تعهد سازمانی تبیین کنند که مسخ شخصیت پیش بینی کننده منفی و کارکرد شخصی پیش بینی کننده مثبتی برای نمرات کلی تعهد سازمانی بود. نتایج رگرسیون تک متغیره نشان داد که معنویت سازمانی توانست تمام ابعاد تعهد سازمانی را به صورت مثبت و معنی­داری پیش بینی کند. نتایج آزمون t نشان داد که تفاوت معنی­داری بین کارمندان اداره پست شهرستان زاهدان و گرگان در میانگین نمرات ابعاد تعهد سازمانی، ابعاد فرسودگی شغلی و نمرات معنویت سازمانی وجود ندارد.

مدلی برای مطالعه رفتار شهروندی عمومی، معنویت و رفتار شهروندی سازمانی در بخش دولتی ایران(پژوهشی درشرکت سهامی بیمه ایران)

در این مطالعه رابطه"رفتار شهروندی عمومی "و"معنویت"بعنوان متغیرهای مستقل با"رفتار شهروندی سازمانی"بعنوان متغیر وابسته به واسطه گرایش­های سه گانه شغلی" مشارکت در تصمیم­گیری" ، "رضایت شغلی" و "تعهدسازمانی" به عنوان متغیر میانجی در شرکت سهامی بیمه ایران که یک شرکت بازرگانی ارائه­ دهنده خدمت دربخش عمومی است به روش تحلیل همبستگی بررسی گردیده است؛ داده­های لازم از نمونه­ای به حجم 250 نفرکه به روش طبقه­ای از یک جامعه آماری در حدود 1000 نفری انتخاب شده به وسیله پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج روش تحلیل مسیرکه از طریق تکنیک تحلیلی لیزرل حاصل گردیده نشان می­دهد که رفتار شهروندی عمومی و معنویت هر دو در مجموع با گرایش­های شغلی و ابعاد رفتار شهروندی سازمانی شامل دو بعد کلی ایثارگری و فرمانبرداری رابطه مثبت دارند. با وجود تفاوت چشمگیر و بعضاً عجیب در جزئیات روابط مورد مطالعه، نکته مهم و متمایز این تحقیق همانا تأثیر افزونتر معنویت بر رفتارهای شهروندی سازمانی است که با توجه به بلوغ بیشتراین مفهوم نسبت به رفتارهای شهروندی عمومی در جامعه مورد مطالعه چندان دور از انتظار نبود.

طراحی و تبیین مدل تأثیرگذاری وظایف مدیریت منابع انسانی بر بازارگرایی عملکرد سازمانی

وظایف مدیریت منابع انسانی به دلیل تأثیرگذاری بر مهمترین سرمایه سازمان عاملی حیاتی در سازمان­ها به شمار می­آیند. از طرفی بازارگرایی رویه­ای فرهنگی در سازمان است که ارکان سازمان را بر روی نیازها و خواسته­های بازار متمرکز می­نماید. هدف این پژوهش ارائه مدلی در راستای تعیین تأثیرگذاری وظایف مدیریت منابع انسانی به طور جداگانه و یکپارچه بر بازارگرایی و عملکرد سازمانی می­باشد. جامعه آماری مطالعه متشکل از مدیران ارشد شرکت های صنعتی واقع در شهرک صنعتی بوعلی شهر همدان بود که با استناد بر فرمول کوکران 82 نفر به عنوان نمونه تصادفی مطالعه در تحقیق مشارکت داشته­اند. داده­های به دست آمده بوسیله پرسشنامه­های توزیع شده از طریق معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی به کمک نرم­افزار نرم افزار Pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پردازش داده­ها نشان داد که اولاً مدل به کار گرفته شده، مدل نظری قوی برای پیش بینی عملکرد سازمانی از طریق وظایف مدیریت منابع انسانی و بازارگرایی بوده است، ثانیاً همه­ی روابط مستقیم بین متغیرهای مدل، معنادار بوده­اند. ثالثا با اجرای مناسب وظایف مدیریت منابع انسانی می­توان عملکرد سازمان را از طریق بازارگرایی بهبود بخشید.

تأملی بر ارتقاء تسهیم دانش در پرتو رفتار شهروندی سازمانی(مورد مطالعه: وزارتخانه مسکن و شهرسازی و وزارتخانه راه و ترابری)

این مطالعه رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و تسهیم دانش در سازمان­های دولتی را در دو وزارتخانه راه و ترابری و مسکن و شهرسازی مورد بررسی قرار می­دهد. جامعه آماری این تحقیق شامل 662 نفر از کارکنان رسمی ستادی در دو سطح مدیریت و کارشناس در وزارتخانه های مذکور می­باشد. حداقل اندازه نمونه مورد مطالعه در این تحقیق 248 نفر است که محقق برای تعمیم پذیری نتایج، 15% با آن افزود. برای جمع آوری داده­های این تحقیق از دو پرسشنامه به ترتیب پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی ارگان و پرسشنامه تسهیم دانش برگرفته از پژوهش دکتر موسی خانی استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی و آزمون T-test مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمونهای همبستگی نشان داد که بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن(بجز جوانمردی) و تسهیم دانش در سطح اطمینان 99 % همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نشان ­داد که متغیر مستقل( رفتار شهروندی سازمانی) 4/18% پیش بینی کننده واریانس تسهیم دانش می­باشد. همچنین مشخص گردید که اختلاف معنی­داری در دو وزارتخانه مورد مطالعه از نظر رفتار شهروندی سازمانی و تسهیم دانش وجود ندارد.

ارائه مدلی برای توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران

نتیجه مطالعات انجام شده بیانگر آن است که، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تأثیر بسیار عمیقی بر رشته مدیریت منابع انسانی گذاشته و در برخی از ابعاد جدید باعث تحول آن شده است. متخصصان نیز معتقدند مدیریت الکترونیک منابع انسانی پتانسیل کاهش هزینه­های مدیریتی، افزایش بهره­وری، تسریع در زمان پاسخ گویی، بهبود فرایند تصمیم­گیری و توسعه خدمات مشتری را داراست و به همین دلیل به مدیریت منابع انسانی کمک می کند تا استراتژیک­تر، منعطف­تر و از نظر هزینه مقرون به صرفه­تر باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مدلی برای توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران طراحی و اجرا شده است. برای این منظور، با بررسی پیشینه تحقیق و مصاحبه با افراد متخصص و خبره، مدل اولیه توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی طراحی و بر اساس آن، شش فرضیه تعریف و برای آزمون آنها پرسشنامه­ای طراحی و در اختیار جامعه آماری تحقیق (کارشناسان مسئول و مدیران صفی وزارتخانه تعاون، کار، رفاه و تأمین اجتماعی) قرار داده شد. با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (مدل­های اندازه گیری و ساختاری) روابط بین متغیرهای مدل بررسی شدند. نتایج نشان دهنده آن است که برای توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در سازمانهای دولتی لازم است ابتدا عوامل محیطی و سازمانی بررسی شده و بر اساس آن راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات منابع انسانی سازمان تدوین و بر اساس آن مدیریت الکترونیک منابع انسانی شکل دهی شود.

طراحی مدل برنامه ریزی استراتژیک فناوری با رویکرد هوشمند ترکیبی

در این تحقیق، مدل برنامه­ریزی استراتژیک فناوری با رویکرد هوشمند ترکیبی نورو – فازی ارائه می­شود که حاصل ترکیب یکپارچه و نظام­یافته­ای از مدل­های موجود است. مدل تحقیق براساس بررسی مدل­های برنامه­ریزی استراتژیک فناوری و مدل­های برنامه­ریزی استراتژیک با رویکرد هوشمند ترکیبی پیشنهاد شده است. تکنیک نورو– فازی برای مدلسازی استراتژی­های فناوری از طریق نرم افزار MATLAB استفاده می­شود. مدل، در صنعت پتروشیمی ایران از طریق متوسط خطای آزمون و متوسط خطای یادگیری ارزیابی می­شود که نتیجه آزمون را مطلوب نشان می­دهد. با تعیین فهرست فناوری­های صنعت، وضعیت توانایی صنعت در توسعه فناوری­ها، جذابیت فناوری­ها در صنعت و شاخص­های ثبت اختراع در صنعت، جایگاه فناوری­ها در ماتریس­های تصمیم تدوین استراتژی فناوری تعیین می­شود. استراتژی­های فناوری در سه دسته پژوهش محور، سرمایه محور و دانش محور پیشنهاد می­شود. داده­ها نیز بواسطه چهل محقق در شرکت­های تابعه صنعت پتروشیمی که در حوزه­های مشخص شده فناوری­ها تحقیق می­کنند و دانش آن حوزه­ها را دارند با روش تمام شماری گردآوری می­شود. کلیدواژگان

مدیریت منابع انسانی در کشورهای در حال گذار: رویکردی بوم شناسانه

کارکردهای منابع انسانی نقش مهمی در توسعه کشورها ایفا می­کنند. اما در حالی­که بیشتر پژوهش­های حوزه مدیریت منابع انسانی در کشورهای توسعه یافته و صنعتی انجام شده است، در کشورهای در حال گذار پژوهشهای کافی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین به نظر می­رسد با وجود مطرح شدن بحثهایی مانند مدیریت راهبردی منابع انسانی، هنوز به نقش مهم ویژگیهای محیطی و تاثیر آن بر کارکردهای مدیریت منابع انسانی، توجه کافی نمی­شود. هدف این پژوهش مطالعه مدیریت منابع انسانی در کشورهای در حال گذار با رویکردی بوم شناسانه است. در این پژوهش تلاش شده مدیریت منابع انسانی از دیدگاه کلان مورد بررسی قرار گرفته و به تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی/ فرهنگی بر کارکردهای مدیریت منابع انسانی اشاره شود. نتایج این پژوهش نشان می­دهد مدیریت منابع انسانی، در کشورهای توسعه یافته و در حال گذار، به نحو متفاوتی ادراک شده است. به نظر می­رسد می­توان ویژگیهایی را در کارکردهای مدیریت کشورهای در حال گذار مشاهده کرد که متأثر از ویژگیهای محیط پیرامونی آنهاست. این امر ضرورت اصلاحات مدیریت منابع انسانی در جوامع در حال گذار را از منظری بوم شناسانه محرز می­سازد.

ارزیابی تغییرات بهره‌وری کل عوامل تولیدی صنایع بزرگ در استان‌های ایران با استفاده از شاخص مالم‌کوئیست

هدف این مقاله بررسی و اندازه‌گیری تغییرات بهره‌وری کل عوامل تولیدی در بخش صنعت (به عنوان بخش پیشرو در توسعه کشور) استان‌های مختلف می باشد. شاخص‌های متفاوتی برای اندازه‌گیری بهره‌وری مؤسسات و بنگاه‌های اقتصادی ارائه شده است که هر کدام از ابعاد خاصی بهره‌وری و عملکرد را مورد سنجش قرار می‌دهند. یکی از جدیدترین شاخص‌هایی که بهره‌وری و عملکرد سازمآن‌ها را از دو بعد مالی و غیرمالی مورد سنجش قرار داده، شاخص بهره‌وری مالم کوئیست است. این شاخص که مبتنی بر شاخص‌های عددی است، معیار مناسبی برای بنگاه‌هایی است که با شرایط‌ انحصاری یا نیمه انحصاری در برازارهای داده یا ستاده مواجه هستند و قیمت داده و ستانده‌های آن‌ها واقعی نیستند. در چارچوب این شاخص، تغییرات در بهره‌وری کل عوامل تولیدی به دو بخش تغییرات در کارایی و تغییرات تکنولوژی، تجزیه و اندازه‌گیری می‌شود. مقادیر مورد نیاز شاخص مالم کوئیست با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده‌ها محاسبه شده است و با به‌کارگیری آن تغییرات در بهره‌وری کل عوامل تولیدی به تفکیک تغییرات در کارایی و تغییرات تکنولوژی در صنایع بزگ در استان‌های کشور محاسبه شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌دهد که به ‌طور متوسط، بهره‌وری کل عوامل تولید در صنایع بزرگ در استان‌های کشور طی سال‌های 88- 1371، افزایش نسبی داشته است. بر اساس این نتایج، متوسط میزان تغییرات بهره‌وری کل عوامل تولیدی صنایع مذکور در کل استان‌ها، در این دوره 5 درصد بوده و این در حالی است که متوسط تغییرات کارایی منفی 8/0 درصد و متوسط تغییرات تکنولوژی برابر با 8/5 درصد بوده است. به عبارت دیگر منشاء افزایش در سطح بهره‌وری کل عوامل تولیدی ناشی از تغییرات تکنولوژی بوده و ضمن این‌که اثری تقویت‌کننده بر بهره‌وری داشته، اثر منفی تغییرات کارایی را نیز خنثی نموده است.

بررسی عوامل مرتبط با توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط خدماتی

مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط مستقر در شهر زاهدان و میزان توانمندی آنها بر اساس ابعاد پنجگانه توانمندسازی(معنی­داری، موثر بودن، شایستگی، اعتماد، خود مختاری) می­پردازد. داده­های جمع­آوری شده از 123 نفر از جامعه آماری کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط، بعد از کدبندی از طریق آزمون­های آماری همبستگی، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس فریدمن با استفاده از نرم­افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته­ها نشان می­دهد متغیرهای ویژگی­های سازمانی و شایستگی­های کارکنان پیش­بینی­کننده بهتری برای توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط می باشند همچنین نتایج نشان دهنده آن است که کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط مستقر در شهر زاهدان در بُعد شایستگی نسبت به سایر ابعاد توانمندسازی توانمندتر هستند.

حمید ژیان پور∗ دكتر حسین زینلی پور ∗∗ دكتر رضا احمدی كهنعلی

مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط مستقر در شهر زاهدان و میزان توانمندی آنها بر اساس ابعاد پنجگانه توانمندسازی(معنی­داری، موثر بودن، شایستگی، اعتماد، خود مختاری) می­پردازد. داده­های جمع­آوری شده از 123 نفر از جامعه آماری کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط، بعد از کدبندی از طریق آزمون­های آماری همبستگی، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس فریدمن با استفاده از نرم­افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته­ها نشان می­دهد متغیرهای ویژگی­های سازمانی و شایستگی­های کارکنان پیش­بینی­کننده بهتری برای توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط می باشند همچنین نتایج نشان دهنده آن است که کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط مستقر در شهر زاهدان در بُعد شایستگی نسبت به سایر ابعاد توانمندسازی توانمندتر هستند.

کاربرد QFD در تبدیل خواسته های مشتریان آموزش ضمن خدمت به الزامات آموزشی (مورد مطالعه: سازمان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی)

مدل گسترش عملکرد کیفیت رویکردی است که در قلمرو آموزش با بکارگیری روش سه مرحله‌ای سازگار شده با آموزش می‌تواند در شناسائی نیازهای مشتریان (فراگیران) و بهبود اثربخشی و رضایت آنان در نیل به اهداف آموزشی، برنامه­ریزی درسی و سایر کاربردها با ارائه راحل‌های عملیاتی برای برنامه‌ها و خدمات با کیفیت، موثر باشد. در این مقاله نشان داده می‌شود که چگونه مرکز آموزش ضمن خدمت کارکنان آستان قدس رضوی می‌تواند از روش سه مرحله‌ای و خدماتی مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD)، برای ترجمه مرحله به مرحله نداهای مشتری ( VOC ) به الزامات عملیات، استفاده کند. در این مدل خواسته‌های کلیدی مشتریان آموزش (کارکنان) با استفاده از پرسشنامه باز پاسخ، مصاحبه و روش‌های مشاهده مشارکتی شناسایی شدند. این خواسته‌ها رتبه­بندی شدند و سپس با به کارگیری روش خانه کیفیت به الزامات آموزشی تبدیل و به کار گرفته شده‌اند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که مهم‌ترین الزامات آموزش را می­توان به ترتیب در محتوا، فضا و تجهیزات، اساتید، و ساختار دوره‌های آموزشی ضمن خدمت سازمان جستجو کرد. کلیدواژگان

« بعدی  ۱۰۱  ۱۰۰  ۹۹  ۹۸  ۹۷  ۹۶  ۹۵  ۹۴  ۹۳  ۹۲  ۹۱  ۹۰  ۸۹  ۸۸  ۸۷  ۸۶  ۸۵  ۸۴  ۸۳  ۸۲  قبلی »