بررسی و مقایسه میزان آمادگی پیاده‌سازی مدیریت دانش در دانشگاه-های پیام نور و آزاد اسلامی واحد مشهد

این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه میزان آمادگی زیر ساخت­های اساسی پیاده­سازی مدیریت دانش (فرهنگ و عوامل انسانی، ساختار و فرایند­ها و زیرساخت فنی) و رتبه­بندی این عوامل از نظر درجه اهمیت در دانشگاه پیام نور مرکز- مشهد و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد صورت گرفت. روش این پژوهش، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه­ی آماری اعضای هیأت علمی دو دانشگاه مذکور بودند. در دانشگاه پیام نور نظر تمام جامعه­ی آماری پیمایش شد و در دانشگاه آزاد اسلامی برای نمونه­گیری از روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع­آوری شد و سؤالات این پرسشنامه با الگوبرداری از پرسشنامه­های مشابه داخلی و خارجی و بررسی متون مدیریت دانش طراحی شد. نتایج حاکی از آن بود که دانشگاه دولتی در ابعاد "فرهنگ و عوامل انسانی"،"زیرساخت فناوری اطلاعات" و "ساختار و فرایند­ها"، برای پیاده­سازی مدیریت دانش در سطح نامطلوبی قرار دارد و دانشگاه آزاد در ابعاد "فرهنگ و عوامل انسانی"، "زیر ساخت فناوری اطلاعات" و "ساختار و فرایند­ها"، برای پیاده­سازی مدیریت دانش در سطح آمادگی متوسطی قرار دارد. هم­چنین نتایج حاصل از آزمون رتبه بندی (آزمون فریدمن) نشان داد که در هر دو دانشگاه دولتی و آزاد "فرهنگ و عوامل انسانی"، به عنوان با اهمیت­ترین عامل می­باشد. هم­چنین، در دانشگاه دولتی "ساختار و فرایند­ها" به عنوان کم اهمیت­ترین عامل و در دانشگاه آزاد "زیرساخت فناوری اطلاعات" به عنوان کم اهمیت­ترین عامل شناخته شد.

تحلیل محتوای کتب آموزش زبان انگلیسی منتخب دانشگاهی از نظر میزان توجه به هوش‌های چندگانه

تا مدت­ها معلمین؛ استعداد، علایق و هوش دانش­آموزان را نادیده می­گرفتند اما تنوع و چندگانگی در هوش فراگیران با پیدایش نظریه­ی «هوش چندگانه» مورد توجه قرار گرفت. انتظار می­رود که کتاب درسی به عنوان وسیله و راهنمای اصلی برنامه آموزشی در سیستم آموزشی ایران، تنوع هوشی را در هر فراگیر مورد توجه قرار دهد. این پژوهش، قصد دارد کتاب­های آموزش زبان­انگلیسی برای اهداف ویژه (ESP)[1] منتشر شده توسط سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت) را از این منظر مورد بررسی قرار داده تا چندگانگی هوش را در آنها دریابد. بدین منظور، 8 کتاب با استفاده از جدول حوزه­های رشته­های دانشگاهی (Biglan,1973) به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. کتاب­ها با استفاده از چک­لیستی از تمرین­های مرتبط با هر هوش بوده به روش تحلیل محتوایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. لازم به ذکر است چک­لیست فعالیت­های مرتبط با هوش­چندگانه توسط محققین این پژوهش با استفاده از ادبیات پژوهش در این زمینه و تعریف هر هوش تهیه و تدوین گردیده است. تمرین­های هر درس در کتاب­های برگزیده جدا شدند و براساس چک­لیست مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می­دهد که مولفین انتشارات سمت هیچ­گونه توجهی به تنوع و چندگانگی در هوش یادگیرندگان نداشته است. علیرغم اینکه کتاب­ها برای فراگیران در رشته­های تحصیلی متفاوت بوده است همه­ی آنها به هوش زبانی/کلامی، هوش منطقی/ ریاضی و هوش درون فردی اکتفا کرده­اند. تنها یک درصد از تمرین­های این کتاب­ها شامل هوش فضائی/ تصویری بودند و 99% تمرین­ها هوش زبانی/کلامی، هوش منطقی/ ریاضی و هوش درون فردی را در برمی­گرفتند.

رابطه بین عدالت سازمانی با تعهد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی از دیدگاه مدیران گروه‌های آموزشی واحدهای منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی

هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین عدالت سازمانی با تعهد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی می­باشد. پژوهش به روش توصیفی (پیمایشی) می­باشد. جامعه آماری، تمامی مدیران گروه­های آموزشی واحدهای منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 315 نفر در سال 90-91 می­باشد. که تعداد 118 نفر با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه­گیری در این پژوهش به صورت تصادفی و از نوع خوشه­ای طبقه­ای بود. بدین ترتیب که ابتدا به دلیل زیاد بودن حجم جامعه آماری بصورت خوشه­ای در بین واحدهای دانشگاهی نمونه­گیری انجام شد و سپس در این واحدها برای مشخص نمودن اعضای نمونه بصورت طبقه­ای نمونه­گیری شد تا سهم اعضای نمونه نسبت به سهم آنها در جامعه آماری رعایت شده باشد. از سه پرسشنامه­ی عدالت سازمانی، تعهد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی، به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید که ضریب پایایی پرسشنامه­ها به ترتیب 812/0، 825/0، 882/0 بر­آورد شدند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش­های آماری ماتریس ضریب همبستگی، رگرسیون ساده و چندگانه و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که: 1. بین ابعاد عدالت سازمانی بر تعهد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی رابطه معنادار مثبت وجود دارد. 2. بین عدالت سازمانی، رفتار مدنی سازمانی و تعهد سازمانی رابطه مثبت وجود دارد، 3. بین بعد نوع دوستی و احترام، وظیفه شناسی، فضیلت و جوانمردی از ابعاد رفتار مدنی سازمانی با عدالت سازمانی رابطه معنادار مثبت وجود دارد و 4. بین بعد تعهد عاطفی و بعد تعهد هنجاری و تعهد مستمر از ابعاد تعهد سازمانی با ابعاد عدالت سازمانی رابطه معنادار مثبت وجود دارد. کلیدواژگان

نگاهی تحلیلی به ادراک دانشجویان از ساختار کلاس درس و اهمال کاری تحصیلی: مطالعه تطبیقی دوره‌های آموزش سنتی و مجازی دانشگاه تهران

این پژوهش، با هدف مقایسه ادراک دانشجویان از ساختار کلاس درس و اهمال کاری تحصیلی در میان دانشجویان دوره­های آموزش سنتی و مجازی دانشگاه تهران انجام شد. برای این منظور580 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد (488 نفر دانشچوی دوره سنتی و 132 نفر دانشجوی دوره مجازی) با روش نمونه­گیری طبقه­ای نسبی انتخاب و به پرسشنامه­ای خودگزارشی شامل خرده مقیاس­های ادراک از ساختار کلاس (Blackburn, 1998)، و اهمال کاری تحصیلی (Solomon & Rothblum, 1984)، پاسخ دادند. جهت اطمینان از پایایی خرده مقیاس­ها از ضریب آلفای کرونباخ و تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. نتایج به­طور کلی نشان داد که بین دانشجویان دوره­های مجازی و سنتی در بعد ادراک از خودمختاری در یادگیری و ادراک از تکالیف انگیزشی تفاوت معنی­داری وجود دارد. در حالی که در زمینه ادراک دانشجویان از ارزشیابی تبحری بین دو گروه تفاوتی وجود نداشت. در زمینه اهمال­کاری تحصیلی نیز نتایج حاکی از تفاوت بین دانشجویان دوره­های مجازی و سنتی می­باشد.

بررسی شاخص‌های ارزشیابی عملکرد مدیران شهر اصفهان از دیدگاه مدیران و معلمان

چکیده این پژوهش با هدف بررسی نظام ارزشیابی مدیران مدارس از دید مدیران و معلمان با تاکید بر مهارت­های مدیریتی و فرا مدیریتی، اداری و مالی در شهر اصفهان با روش توصیفی و پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مدیران و معلمان نواحی آموزش و پرورش شهر اصفهان (13625 نفر) تشکیل دادند. نمونه مورد نظر در این پژوهش120 نفر از معلمان،60 نفر از مدیران بودند که به صورت خوشه­ای از مناطق 5 گانه آموزشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ارزشیابی فعلی، حاوی 18 پرسش که بر اساس مقیاس پنج درجه­ای لیکرت طرح ریزی گردید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد که اعتبار پرسشنامه مدیران87/0و معلمان94/0 برآورد گردید. تحلیل داده‌ها در دو سطح توصیفی (میانگین، درصد فرآوانی و انحراف معیار) و در سطح استنباطی (آزمون t در یک گروه، آزمون تحلیل واریانس و تحلیل عاملی) مورد بررسی واقع شد. یافته­ها نشان داد میزان توجه به توان مدیر در مهارت­های اداری و مالی، مدیریتی و فرامدیریتی در فرم ارزشیابی بیش از سطح متوسط بوده است. هم­چنین مقایسه نظرات مدیران و معلمان بر حسب اطلاعات جمعیت شناختی که براساس آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) صورت گرفت نشان داد که بین دیدگاه مدیران و معلمان در رابطه با فرم ارزشیابی تفاوت معنادار وجود ندارد.

تحلیل و مقایسه نیازهای تربیت دینی دانش آموزان دوره متوسطه در ابعاد شناختی، عاطفی و عملکردی

هدف از این پژوهش تحلیل و مقایسه نیازهای تربیت دینی دانش آموزان دوره متوسطه در ابعاد شناختی، عاطفی و عملکردی می­باشد.جامعه آماری این پژوهش زمینه­یابی تمامی دانش­آموزان دوره متوسطه شهر جهرم اعم از دختر و پسر می­باشد. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر (150 نفر دختر و150 نفر پسر) با روش خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب گردیدند و با پرسشنامه محقق ساخته با روایی و پایایی قابل قبول مورد سنجش قرار گرفتند. در تجزیه و تحلیل داده­ها از ضریب هماهنگی کندال، آزمون t گروه­های مستقل استفاده شد. یافته­ها نشان دادند که: در بعد شناختی بالاترین اولویت نیازهای آموزشی دانش آموزان به ترتیب عبارتند از: شناخت مفهوم پلورالیسم دینی، روش­های پژوهش دینی و آشنایی با ادیان دیگر و پایین­ترین اولویت و نیاز مربوط به آموزش در زمینه شناخت مفهوم توکل به خداوند بوده است. در بعد عاطفی، بالاترین اولویت نیازهای آموزشی دانش آموزان به ترتیب عبارتند از: آموزش در خصوص چگونگی احساس تعهد و پایبندی نسبت به مسئولیت در زمان غیبت امام زمان(ع) و پایین­ترین اولویت و نیاز مربوط به آموزش در زمینه اعتقاد به معاد و جزای عادلانه انسان بوده است. در بعدعملکردی بالاترین اولویت نیازهای آموزشی دانش آموزان عبارتند از: آموزش در زمینه مشارکت در نماز جمعه و پایین­ترین اولویت و نیاز مربوط به آموزش در خصوص چگونگی روزه گرفتن بوده است. مقایسه نیازهای دختران و پسران نشان می­دهد؛ دختران در مقایسه با پسران در نیازهای شناختی تفاوت معنی داری دارند، ولی هیچ­گونه تفاوت معنی داری بین دختران و پسران در بعد عاطفی و عملکردی دیده نشده است. دانش آموزان در انتخاب مهارت­ها اولویت قائل هستند و در حیطه شناختی نیاز بیش­تری به آموزش دارند و این نیازها به ترتیب شامل شناختی، عملکردی و عاطفی است.

تاثیر آموزش مهارت‌های ارتباطی بر باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر

این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارت­های ارتباطی بر باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر زنجان انجام گردید. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می­باشد. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از پرسشنامه باورهای خودکارآمدی، معدل پایان ترم اول و دوم دانش آموزان و برنامه آموزشی مهارت­های ارتباطی یونیسف (2004). جامعه آماری را 4935 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر زنجان در سال تحصیلی90-1389 شامل می­شود که با روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای، 60 نفر از آنها که در پرسشنامه باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی نمره پایین­تر از متوسط گرفته بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند و مهارت­های ارتباطی شامل مهارت­های آشنایی با ارتباط، پل­ها و موانع ارتباطی، انتخاب دقیق کلمات، خوب گوش دادن، قاطعیت در رفتار، بیان نظر خود و نه گفتن، بر اساس بسته آموزشی یونیسف به مدت ده جلسه 90 دقیقه­ای برای گروه آزمایش به روش پرسش و پاسخ و ایفای نقش آموزش داده شد. به منظور تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار آماریspss14، از آزمون­های آماری تحلیل کواریانس چند متغیری و تک متغری (ANCOVA MANCOVA ,) استفاده گردید. نتایج حاصله از تحلیل کواریانس حاکی از موثر بودن آموزش مهارت­های ارتباطی در بهبود باورهای خودکارآمدی (7/33F= و001/0P<) و پیشرفت تحصیلی (25F= و 001/0P<) دانش آموزان می­باشد.

نظریه برخاسته از داده‌کاوی کیفی در به‌ اشتراک گذاری دانش و طراحی مقیاس بومی آن: مطالعه موردی

در سال­های اخیر شاهد توسعه و ظهور روش‌های اکتشاف دانش، به ویژه داده‌کاوی و فنون خاص آن بوده‌ایم. به زعم تصور رایج، داده‌کاوی صرفا به پژوهش‌های کمی و آماری محدود نمی‌شود. امروزه در پژوهش‌های کیفی نیز حرکتی مستمر از واکاوی‌ها، پژوهش‌ها و پردازش‌های صرفا نظری و روش‌ محور به چشم می‌خورد. این مقاله با روش داده‌کاوی نظریه‌ی بنیانی، به ‌اکتشاف عوامل موثر بر به اشتراک‌گذاری دانش در میان اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها پرداخته است. یافته‌ها حاکی از آن است که 4 عامل پیوند عاطفی- اجتماعی، ارزش بازاری، رشد و ارتقای فردی، الزامات (بیرونی و درونی) از جمله مهم‌ترین عوامل به ‌اشتراک‌گذاری ‌دانش در بین اعضای هیات علمی دانشگاه­ها هستند. سپس، براساس مصاحبه‌های بدون ساختار، متن کوتاه پرسشنامه به ‌اشتراک‌گذاری دانش تدوین گردید. سپس داده‌ها از 92 عضو هیات علمی دانشگاه­های گرگان به روش نمونه‌گیری سهمیه‌ای جمع‌آوری شدند. نتایج به‌دست آمده، استفاده از 20 گویه طراحی شده را حمایت می‌کند و نشان می‌دهد که این فرم کوتاه مقیاس عوامل به‌ اشتراک‌گذاری دانش در نمونه اعضای هیات علمی ایرانی از ساختار عاملی مطلوب و روشنی برخوردار است. در این مقاله سعی شده تا با فرض تطبیق پذیری روش­های اکتشاف دانش و داده‌کاوی در پژوهش‌های کیفی و پردازش‌های کمی، این دو را به‌گونه‌‌ای نوآورانه در مساله به اشتراک‌گذاری دانش کنار هم قرار دهد.

مدل معادلات ساختاری تاثیرفضای مدرسه برخودکارآمدی معلمان مقطع ابتدایی دراستان فارس

هدف اصلی این تحقیق، بررسی مدل معادلات ساختاری رابطه محیط مدرسه و خودکارآمدی معلمان مقطع ابتدایی در استان فارس بود. روش پژوهش از نوع همبستگی- علی بود و بر اساس روش نمونه­گیری خوشه­ای چندمرحله­ای 223 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل جمع آوری شد. روایی پرسشنامه فضای مدرسه و خودکارامدی معلمان بوسیله نظر متخصصان و تحلیل گویه و پایایی پرسشنامه­ها بوسیله آلفای کرونباخ بدست آمد. رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین متغیرهای فضای مدرسه؛ نوآوری، همکاری و تصمیم­گیری به ترتیب بیش­ترین تاثیر را در خودکارآمدی معلمان دارا هستند و پیش بینی کنندگی قوی­تری دارا هستند. مدل معادلات ساختاری نشان داد که فضای مدرسه بر خودکارآمدی معلمان تاثیرمثبت و معنی­داری دارد. در مجموع تمام شاخص­ها مدل پیشنهادی پژوهش را تایید کردند.

آسیب شناسی ابعاد آموزشی هنرستان‏های کشاورزی استان‌های همدان و کردستان

هدف از این مطالعه، آسیب شناسی ابعاد آموزشی هنرستان­های کشاورزی دو استان همدان و کردستان است که مسائل و مشکلات آموزشی این هنرستان­ها بر اساس عناصر نظام آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش از نوع آمیخته است که در آن تلفیقی از روش­های کمی و کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را سه گروه: 1- مدیران و معلمان، 2- هنرجویان، 3- دانش آموختگان هنرستان­های کشاورزی تشکیل می‏دهند که تعداد کل آنها به ترتیب 78، 291 و 100 نفر دانش­آموخته برای سال تحصیلی 91-1390بوده است. تعداد نمونه­ها در چهار هنرستان کشاورزی مورد مطالعه 165 نفر هنرجو 38 نفر مدیر و معلم و 30 نفر دانش آموختگان در دسترس و کلیدی بوده­اند. داده­های مورد نیاز برای این پژوهش از راه مصاحبه­های نیمه ساخت­دهی شده و پرسش‏نامه­های محقق ساخته گردآوری شده است. پرسش‏نامه از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی پرسش­های پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کرونباخ آلفا محاسبه گردیده و میزان پایایی سوالات پرسشنامه در کل85/0 به دست آمد. پرسش­های مصاحبه هم از نظر روایی و اطمینان پذیری مورد تایید کارشناسان فن قرار گرفته و از این روش هم اطمینان حاصل شد. داده­های جمع آوری شده به سه صورت توصیفی، استنباطی و اکتشافی با استفاده از روش‏ها و آزمون‏های آماری و روش کیفی تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مشکلات پیش آمده برای هنرستان‏های کشاورزی استان­های همدان و کردستان از نظر آموزشی در پنج بعد گوناگون برنامه‏ریزی و محتوای دروس کشاورزی، روش­های تدریس، وسایل و امکانات، مهارت معلمان کشاورزی و شیوه‏های ارزشیابی می­باشد. از جمله مهم‏ترین این مشکلات عبارت بودند از: 1) کمبود وسایل و امکانات و قدیمی بودن اقلام موجود، 2)کم اهمیت بودن روش‏های ارزشیابی عملی، 3) مشکل پیداکردن کار برای دانش آموختگان، 4) عدم استفاده از روش­های فعال و فناوری‏های نوین، 5) برنامه­ریزی نامناسب دروس کشاورزی. از جمله مهم‏ترین راهکارهای به دست آمده در خصوص رفع مشکلات آموزشی هنرستان‏های کشاورزی عبارت بودند از: تجهیز و نوسازی هنرستان به وسایل و امکانات جدید، برگزاری مستمر کارگاه­های آموزشی برای معلمان در ضمن خدمت، جدیت و دقت در اجرای ارزشیابی­های عملی کشاورزی با انجام فعالیت‏ها و تکالیف گوناگون، برنامه­ریزی در جهت حل مشکلات اشتغال هنرجویان.

مدل‌یابی معادلات ساختاری رابطه بین ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد، تعهد مستمر و عاطفی با ادراک معلمان از خودکارآمدی نقش مدیران آموزشی شهر اصفهان

چکیده این پژوهش، با هدف بررسی رابطه بین ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد، تعهد مستمر و عاطفی با ادراک معلمان از خودکارآمدی نقش مدیران آموزشی شهر اصفهان به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن تمامی معلمان مرد و زن نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان بوده­اند. با روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای چند مرحله­ای که در آن نسبت سهم شرکت کنندگان نیز در نظر گرفته شده بود و با فرمول تعیین حجم کوهن و همکاران (2000)، 361 نفر (127مرد و 234زن) انتخاب و به منظور جمع آوری داده­های پژوهش در بین آنها پرسشنامه­های عدالت توزیعی، رویه­ای و تعاملی، اعتماد به سازمان و مدیر، تعهد مستمر، تعهد عاطفی و خودکارآمدی نقش مدیر توزیع گردید. روایی صوری و محتوایی و پایایی این پرسشنامه­ها به دقت بررسی و مورد تأیید قرارگرفت. در راستای بررسی فرضیه­های پژوهش داده­های حاصل برای تحلیل به صفحات داده­های خام نرم افزار بسته آماری علوم اجتماعی و برای برازش مدل علّی معادلات ساختاری به نرم افزار لیزرل منتقل گردید. یافته­های بدست آمده از تحلیل­های آماری نشان داد که ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد، تعهد مستمر و تعهد عاطفی با ادراک معلمان از خودکار آمدی نقش مدیران رابطه دارد. هم­چنین مدل علّی طراحی شده در پژوهش بر اساس الگوی معادلات ساختاری برازش گردید. شاخص نیکوئی برازش (GFI) 80/0و شاخص تصحیح یافته آن ((AGFI41/0 و ریشه میانگین مجذور باقی مانده­ها در مدل متغیرهای مکنون 177/0RMSEA=بود. بنابراین مدل دارای برازش نسبتاً خوبی بوده است و به این ترتیب مدل معادلات ساختاری رابطه بین ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد نسبتاً قادر به پیش بینی خودکارآمدی نقش مدیران آموزشی می­باشد.

رابطه ادراک از رفتار غیر اخلاقی و رفتار توانمندساز مدیران با اعتماد شناختی و عاطفی معلمین به آنان

اعتماد به مدیر از جمله موضوعات محوری در مطالعات سازمانی و روابط متقابل بین افراد می­باشد. در این راستا، این مقاله به پیش بینی تغییرات سطوح اعتماد معلمین از راه دو متغیر رفتار غیر اخلاقی و رفتار توانمندساز مدیران می­پردازد. با توجه به پیشینه نظری موجود، مدلی برای تبیین روابط بین متغیرها ارائه شد و مورد سنجش قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. برای این منظور معلمین راهنمایی شهرستان چناران جامعه آماری این مطالعه را تشکیل دادند و با استفاده از روش تصادفی طبقه­ای، داده­های 105 نفر از آنها مبنای تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری داده­ها از پرسشنامه استفاده شد که روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ تایید گردید. برای پردازش داده­ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان داد که ادراک از رفتارهای توانمندساز مدیران، بر اعتماد شناختی و اعتماد عاطفی معلمین به آنها اثر دارد. هم­چنین اثر منفی ادراک از رفتارهای غیر اخلاقی، بر اعتماد شناختی بر رهبر تایید شد، اما اثر آن بر اعتماد عاطفی مورد تایید قرار نگرفت. برای ارزیابی مدل پیشنهادی نیز از روش تحلیل مسیر استفاده شد که شاخص­های برازندگی مرتبط، نشان از برازش مدل اصلاح شده پژوهش داشت. یافته­های حاصله نشان دهنده آن است که بهبود در رفتارهای مدیران به عنوان الگوهای نقش، از تاثیری تعیین کننده بر اعتماد معلمین و به تبع آن تعامل سازنده بین آنها با مدیران در سطح مدارس راهنمایی مورد مطالعه برخوردار است

« بعدی  ۸۶  ۸۵  ۸۴  ۸۳  ۸۲  ۸۱  ۸۰  ۷۹  ۷۸  ۷۷  ۷۶  ۷۵  ۷۴  ۷۳  ۷۲  ۷۱  ۷۰  ۶۹  ۶۸  ۶۷  قبلی »