ادامه چکیده مقالات دهمین همایش پیاپی سالیانه انجمن علمی ‌روانپزشکان ایران

ادامه چکیده مقالات دهمین همایش پیاپی سالیانه انجمن علمی ‌روانپزشکان ایران

چکیده مقالات دهمین همایش پیاپی سالیانه انجمن علمی ‌روانپزشکان ایران

چکیده مقالات دهمین همایش پیاپی سالیانه انجمن علمی ‌روانپزشکان ایران

رویدادهای تنش‌زای کودکان سن دبستان: یک بررسی کیفی

: شناخت ماهیت و انواع رویدادهای تنش‌زای زندگی کودکان دبستانی. روش: در این پزوهش کیفی با استفاده از روش مصاحبه باز، روایتِ 29 کودک دبستانی شهر تبریز از رویدادهای تنش‌زای زندگی ضبط و بررسی شد. یافته­ها: 223 رویداد تنش‌زای برگرفته از مصاحبه­ها در 17 طبقه اصلی جای داده شد و در نهایت چهار موضوع کلی برای این طبقات در نظر گرفته شد: تأمین‌نشدن نیازها، از‌دست‌دادن‌ها، رویدادهای تهدیدکننده و رویدادهای تحریک­کننده عواطف. نتیجه‌گیری: طبقه­بندی به­دست­آمده از این پژوهش با دیگر طبقه‌بندی‌ها مشابه بوده، رویدادهای تنش‌زای دوران کودکی به دلیل مرحله­ رشدی و سطح شناختی آنها تا حدودی با رویدادهای تنش‌زای دوران بزرگسالی متفاوت است.

میزان همدلی در دستیاران تخصصی رشته‌های بالینی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی ایران

اگرچه از همدلی به‌عنوان مقوله‌ای بسیار مهم در پزشکی یاد می‌شود که باعث افزایش رضایت بیماران و تشخیص و درمان صحیح‌تر اختلالات می‌شود به دلیل نبود تعریف واحد و هم‌چنین ابزار اندازه‌گیری دقیق آن تا مدتی پیش، تحقیقات صورت گرفته در این زمینه بسیار محدود بود. در این مطالعه میزان همدلی دستیاران تخصصی رشته‌های بالینی سنجیده شده است. روش: جامعه پژوهش شامل 251 نفر از دستیاران تخصصی رشته‌های بالینی در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی ایران در نیمه دوم سال 1386 و نیمه اول سال 1387 بود. در ابتدای مطالعه پایایی بازآزمون و هم‌خوانی درونی پرسش‌نامه جفرسون ویژه همدلی پزشکان و پرسنل بهداشتی روی 20 نفر از دستیاران بررسی شد که اعداد قابل قبولی به دست آمد. سپس پرسشنامه روی نمونه مورد بررسی اجرا گردید. یافته‌ها: دستیاران روانپزشکی با نمره متوسط همدلی 2/114 ‌نسبت به سایر دستیاران نمره بالاتری را کسب کردند و بعد به‌ترتیب رشته‌های بیهوشی، جراحی، پاتولوژی،‌ طب اورژانس، زنان و زایمان، داخلی، گوش و حلق و بینی، رادیولوژی، ارتوپدی، اطفال، چشم‌پزشکی و پوست قرار داشتند. نمره متوسط همدلی در دستیاران روانپزشکی اختلاف معنی‌دار آماری با رشته‌های ارتوپدی، اطفال، چشم‌پزشکی و پوست داشت. اختلاف معنی‌دار آماری بین نمره متوسط همدلی به تفکیک سن، وضعیت تأهل و جنسیت آزمودنی ها وجود نداشت. نتیجه‌گیری: اگر چه این مطالعه نشان داد که این پرسش‌نامه از روایی صوری و پایایی مناسبی در نمونه حاضر برخوردار است، نتایج این مطالعه با مطالعات سایر کشورها تفاوت‌هایی داشت که عدم توجه کافی به جنبه‌های انسانی رابطه پزشک و بیمار در محتوای آموزشی دوره‌های پزشکی عمومی و تخصصی در ایران، عدم انتخاب رشته دستیاران تخصصی بر اساس علاقه و احتمال وجود تفاوت‌های بین‌فرهنگی مؤثر در نمره کل آزمون می‌توانند از عوامل مؤثر در این تفاوت‌ها بوده باشند.

پایایی و روایی پرسش‌نامه دلایل زندگی بزرگسالان

پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی پرسش‌نامه دلایل زندگی بزرگسالان در بزرگسالان ایرانی انجام شد. روش: پ‍ژوهش بر روی نمونه‌ای به حجم 500 نفر (420 نفر عادی و 80 نفر اقدام‌کننده به خودکشی) که به روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای (برای جامعه عادی) و تصادفی ساده (برای جامعه اقدام‌کنندگان به خودکشی) انتخاب شدند، اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه دلایل زندگی (RFL)، فرم فارسی مقیاس ایده‌های خودکشی بک (BSSI) وپرسش‌نامه شادکامی آکسفورد (OHI) بودند. یافته‌ها: تحلیل پرسش‌های مقیاس بر پایه محاسبه توان تشخیص و ضریب آلفای کرونباخ نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش‌نامه برابر با 95/0 و ضریب بازآزمایی با فاصله دو هفته برابر با 93/0 است. نتایج تحلیل مؤلفه‌های اصلی به‌کمک چرخش پروماکس نشان داد که پرسش‌نامه (با حذف یک پرسش بدون بار عاملی) از چهار عامل ایده‌های زنده‌ماندن و مسئولیت نسبت به خانواده، ترس از خودکشی، موضوعات اخلاقی و دل‌نگرانی مربوط به فرزندان تشکیل شده است. نتیجه‌گیری: شاخص‌های برازش تحلیل عاملی تأییدی برپایه نرم‌افزار LISREL وجود عوامل چهارگانه را تأیید کرد. همبستگی معنی‌دار بین عوامل چهارگانه با مقیاس ایده‌های خودکشی بک و پرسش‌نامه شادکامی آکسفورد، روایی واگرا و همگرای پرسش‌نامه دلایل زندگی را تأیید کردند. هم‌چنین، روایی تفکیکی خوب پرسش‌نامه دلایل زندگی نشان می‌دهد که این مقیاس به خوبی می‌تواند افراد عادی را از افراد اقدام‌کننده به خودکشی تفکیک کند.

هنجاریابی و سنجش روایی و پایایی پرسش‌نامه بهزیستی ذهنی

تدوین پرسش­نامه­ای کوتاه در مورد بهزیستی ذهنی و سنجش روایی و پایایی آن هدف پژوهش حاضر بود. روش: با استفاده از منابع، مجموعه­ای از سؤالات گردآوری و طراحی شد و در دو فاز مورد بررسی قرار گرفت؛ در فاز نخست بر روی 70 نفر از کارکنان شرکت فولاد مبارکه اصفهان به‌طور تصادفی و در فاز دوم بر روی 40 نفر از کارکنان مراجعه­کننده به یک مرکز مشاوره پس از تشخیص اختلال افسردگی و اضطراب - به­وسیله مصاحبه- و هم‌چنین 166 نفر از کارکنان غیرمراجعه­کننده به­طور تصادفی. هماهنگی درونی، روایی محتوایی، روایی تشخیصی، پایایی، نقاط برش، حساسیت و ویژگی پرسش­نامه و خطای اندازه­گیری به روش‌های همبستگی، تحلیل واریانس، t مستقل، تحلیل تمایزات و تحلیل عاملی محاسبه شد. یافته­ها: روش تحلیل عامل چهار عامل سرزندگی، اراده (زیرمقیاس‌­های عواطف مثبت)، روان‌رنجوی و استرس- افسردگی (زیرمقیاس­های عواطف منفی) را آشکار ساخت. ضرایب آلفای کرونباخ برای این چهار زیرمقیاس بالاتر از 8/0 به‌دست آمد. تفاوت میان دو گروه سالم و بیمار (0001/0p≤) نشانگر روایی تشخیصی پرسش­نامه بود. نقطه برش، حساسیت و ویژگی این پرسش­نامه به­ترتیب 9/1، 5/67% و 78% به­دست آمد. نتیجه­گیری: با توجه به ویژگی­های مطلوب روان­سنجی این پرسش­نامه می­توان از آن در نیل به مقاصد پژوهشی، تشخیصی و درمانی استفاده کرد.

ساختار عاملی نسخه تجدیدنظرشده فارسی پرسش‌نامه شخصیتی نئو در ایران

هدف پژوهش حاضر با توجه به نقاط ضعف روش­شناختی بررسی­های پیشین نسخه تجدیدنظر شده فارسی پرسش‌نامه شخصیتی نئو (NEO-PI-R)، بررسی مجدد ساختار عاملی این پرسش­نامه در ایران بود. روش: 334 دانشجو (231 دختر و 98 پسر، 5 نفر جنسیت خود را اعلام نکردند) با میانگین سنی 10/23 سال به­صورت در دسترس از دانشگاه‌های تهران، علم و فرهنگ و شهید بهشتی به پرسش­نامه شخصیتی نئو پاسخ دادند. برای تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی داده­ها، از تحلیل موازی و چرخش‌ مایل استفاده شد. یافته­ها: تحلیل عاملی اکتشافی به استخراج پنج عامل انجامید. این پنج عامل روی هم 25/59% از واریانس کل را تبیین می‌کردند. در نتیجه تحلیل عاملی اکتشافی، تعداد قابل توجهی بار مشترک و بار اشتباه مشاهده شد. تحلیل عاملی تأییدی نیز به شاخص­های برازش ضعیف تا متوسط منجر شد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن ضرایب آلفای متوسط و ضعیف به­دست آمده در بررسی گروسی­فرشی (1380)، کاربردپذیری این پرسش­نامه (به صورت اولیه) در فرهنگ ایرانی مورد تردید است. به­نظر می­رسد انجام تحلیل عاملی در سطح گویه­ها می­تواند ره‌گشا باشد.

تأثیر استرس بر توجه انتخابی بینایی با نگاه به عامل شخصیتی وظیفه‌شناسی

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر استرس بر توجه انتخابی (متمرکز) بینایی با درنظرگرفتن نقش تعدیلی عامل شخصیتی وظیفه‌شناسی بود. روش: تعداد 60 نفر آزمودنی با توجه به ضوابط غربال‌‌گری شخصیتی و عصب­روانشناختی پژوهش به روش نمونه­گیری تصادفی چندمرحله­ای انتخاب و در سه گروه آزمایشی هم­اندازه جایگزین شدند (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل؛ هر گروه 20 نفر). آزمودنی­های دو گروه آزمایش ابتدا تکالیف تنش‌زای شناختی را اجرا کردند و سپس توجه بینایی آنها سنجیده شد. از آزمودنی­های گروه کنترل بدون اجرای تکالیف شناختی سنجش توجه بینایی به‌عمل آمد. برای سنجش توجه بینایی دو شاخص تعداد خطای شمارش و تعداد خطای طبقه­بندی محرک­ها در نظر گرفته شدند. داده­های پژوهش به‌کمک آزمون t برای دو گروه مستقل مورد تحلیل استنباطی قرار گرفتند. یافته­ها: نتایج نشان دادند که در سطح آماری 0001/0 استرس منجر به افزایش خطاهای شمارش و طبقه­بندی آزمودنی­ها می­شود. هم‌چنین مشخص شد که عامل شخصیتی وظیفه‌شناسی منجر به افزایش خطاهای شمارش و طبقه­بندی آزمودنی­ها در سطح معنی‌داری 0001/0 می­شود. نتیجه­گیری: استرس به شکل معنی‌داری منجر به کاهش توجه انتخابی (متمرکز) بینایی به محرک­های خنثی شده و در این میان عامل شخصیتی وظیفه­شناسی نیز نقش تشدیدکنندۀ این تأثیر منفی را ایفا می‌نماید

رابطه خشونت جنسی و نگرش‌های زناشویی و همراهی انواع خشونت در روابط زناشویی

بررسی میزان همراهی دیگر انواع خشونت با خشونت جنسی در زوج­های ایرانی و هم‌چنین بررسی رابطه خشونت جنسی و نگرش­های زناشویی زنان قربانی خشونت جنسی، هدف پژوهش حاضر بود. روش: 230 زوج با روش نمونه­گیری خوشه­ای چندمرحله­ای در قالب یک طرح زمینه­یابی، به پرسش­نامه زمینه­یابی نگرش زناشویی و مقیاس تجدیدنظرشده تاکتیک‌های تعارضی پاسخ دادند. یافته­ها: تجربه حمله جسمانی و پرخاشگری روان­شناختی با احتمال افزایش تحمیل جنسی به‌ویژه در زنان همراه بود (001/0>p). در زنان قربانی تحمیل جنسی، اسناد علیت به رفتار خود، انتظار بهبود رابطه و توانایی ادراک­شده برای تغییر رابطه کمتر از زنان غیرقربانی بود (05/0>p). نتیجه­گیری: احتمال تجربه تحمیل جنسی، در صورت رویارویی با دیگر انواع خشونت، به­ویژه در زنان افزایش می­یابد. نگرش‌های زناشویی نارسا نقش قابل­توجهی در شکل‌گیری و تداوم خشونت زناشویی ایفا می‌کند.

نشانگان اختلال استرس پس‌ از سانحه و همبودی آن با اختلال‌های دیگر در نوجوانان زلزله‌زده 11 تا 16 ساله شهر بم

هدف این پژوهش بررسی نشانگان اختلال استرس پس‌از سانحه و همبودی افسردگی، اضطراب، خشم و تجزیه با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بر اساس تفاوت جنسیتی در دو گروه نوجوانان دختر و پسر زلزله­زده شهر بم و مقایسه آن با نوجوانان بهنجار شهر تهران بود. روش: 1000 دانش­آموز 11 تا 16 ساله شهر بم (300 پسر و 700 دختر) با نمونه‌گیری خوشه­ای چندمرحله­ای در دو مقطع تحصیلی به‌عنوان گروه آزمایش، و 3042 دانش­آموز 11 تا 16 ساله شهر تهران به‌عنوان گروه ملاک مورد بررسی قرار گرفتند. داده­ها با دو ابزار سیاهه مقیاس رویداد آسیب­زا برای کودکان (فرم A) و مقیاس نشانگان استرس پس از سانحه (فرم مصاحبه) گردآوری و به روش­های همبستگی، tمستقل، مجذور کای دو متغیره (2χ) و کروسکال والیس تحلیل شدند. یافته­ها: نوجوانانی که رویداد آسیب­زا را تجربه کرده بودند، بیش از نوجوانان بهنجار، نشانگان افسردگی، اضطراب، استرس پس‌آسیبی، خشم و تجزیه را گزارش کردند (01/0p≤). در گروه مبتلایان به PTSD، دختران همه نشانه‌های PTSD را به استثنای نشانه­های خشم، بیش از پسران گزارش کردند، اما فراوانی نشانه­های PTSD در حد بیمارگونه (65T≥) در پسران بیش از دختران بود، هرچند این تفاوت معنی‌دار نبود. فراوانی PTSD در گروه آزمایش 20% بود. نتیجه‌گیری: همبودی بالایی بین نشانگان اختلال استرس پس‌آسیبی با سایر نشانگان وجود دارد که می‌تواند منجر به گزارش بالای فراوانی اختلال استرس پس از سانحه شود.گر چه آسیب­پذیری روانی در پسران بیش از دختران بود، ولی به نظر می­رسد انتظارات نقش جنسیتی در ابراز هیجانات عاطفی و نحوه بیان نشانگان روانی در این مسأله نقش داشته باشد

پایایی و روایی فرم کوتاه نسخه فارسی «مقیاس سنجش آگاهی‌نداشتن از اختلال روانی» در مبتلایان به شیدایی روان‌پریش

بررسی پایایی و روایی فرم کوتاه نسخه فارسی مقیاس سنجش آگاهی نداشتن از اختلال روانی�(SUMD) و نیز بررسی تغییر بینش بیماران شیدای روان­پریش در طی بهبودی هدف این پژوهش بود. روش: در این بررسی مقطعی- همگروهی ابتدا طی یک پیش­بررسی پایایی بین­ارزیاب­ها روی 36 بیمار مبتلا به شیدایی روان‌پریش بستری محاسبه شد و سپس 60 بیمار مبتلا به شیدایی روان‌پریش بستری با استفاده از SUMD ، مقیاس نمره­دهی شیدایی یانگ (YMRS) و مقیاس سنجش کلی عملکرد (GAF) در دو نوبت، یکی در اوایل بستری (دوره حاد) و دیگری در زمان ترخیص (دوره بهبودی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: پایایی بین­ارزیاب­ها با استفاده از ضریب همبستگی درون­طبقه­ای (ICC)، 93/0-73/0 به­دست آمد. بهبود بینش بیماران طی دو فاز حاد و بهبودی (01/0>p) نشانگر روایی سازه مقیاس بود. نتیجه‌گیری: فرم کوتاه نسخه فارسی SUMD از پایایی و روایی مناسب برخوردار است.

نگرش پزشکان، پرستاران و بیماران بستری در بیمارستان‌های منتخب روانپزشکی شهر تهران در مورد حقوق بیماران روانی

با هدف شناسایی ضعف­ها و نارسایی­های منشور حقوق بیماران روانی و ارایه پیشنهاد برای اصلاح آن به بررسی نگرش پزشکان، پرستاران و بیماران بستری در مورد ضرورت و قابلیت اجرایی مفاد منشور حقوق بیمار پرداخته شد. روش: پژوهش به روش پیمایشی مقطعی و روی 71 پزشک، 97 پرستار و 105 بیمار بستری در چهار بیمارستان روزبه، ایران، امام حسین (ع) و رسول اکرم (ص) انجام شد. گویه­های پرسش‌نامه­ پژوهشگرساخته حاضر از سه منبع 1- منشور حقوق بیمار مصوب وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 2- موارد مطرح‌شده در منشور حقوق بیماران برگرفته از بررسی پارساپور و 3- مبانی قانونی مراقبت بهداشت روان در خصوص بیماران بستری، تهیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل یافته­ها از آمار توصیفی و آزمون کروسکال- والیس استفاده شد. یافته­ها: هر سه گروه با ضرورت نداشتن 3 بند «امکان انصراف از ادامه درمان از سوی بیمار برخلاف نظر تیم درمانی»، «امکان رد درمان پیشنهادی از سوی بیمار برخلاف نظر تیم درمانی» و «امکان ترک بیمارستان با رضایت شخصی بیمار برخلاف نظر تیم درمانی» توافق داشتند. هر سه گروه بستری اجباری بیمار در شرایطی را که بیمار «خطری برای دیگران محسوب شود»، «قادر به مراقبت و تأمین نیاز های خود نبوده، سلامت جسمی وی در خطر باشد» و «اقدام به خود کشی کرده باشد» ضروری می­دانستند. بیماران با محدودکردن فعالیت فیزیکی بیمار و استفاده از روش­های فیزیکی اجباری در درمان بیماری موافق نبودند. نتیجه‌گیری: منشور کنونی حقوق بیمار در ایران نمی­تواند به‌طور کامل پاسخ­گوی نیازهای بیماران روانی باشد.

« بعدی  ۲۳۲  ۲۳۱  ۲۳۰  ۲۲۹  ۲۲۸  ۲۲۷  ۲۲۶  ۲۲۵  ۲۲۴  ۲۲۳  ۲۲۲  ۲۲۱  ۲۲۰  ۲۱۹  ۲۱۸  ۲۱۷  ۲۱۶  ۲۱۵  ۲۱۴  ۲۱۳  قبلی »