رابطه ویژگی‌‌های وسواس فکری- عملی و الگوهای شخصیت اسکیزوتایپی در بین دانشجویان

رابطه وسواس فکری – عملی و شخصیت اسکیزوتایپی اخیراًً مورد علاقه محققین قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فوق در نمونه‌‌های غیربالینی بود. روش: در این پژوهش همبستگی، 262 نفر به روش نمونه‌‌گیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت‌کننده‌‌ها به فرم الف مقیاس صفات اسکیزوتایپی (STA) و پرسش‌نامه پادوا (PI) پاسخ دادند. یافته‌‌ها: وسواس فکری- عملی و صفات اسکیزوتایپی در جمعیت غیربالینی، همبستگی متقابلی با یکدیگر نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان داد از بین مؤلفه‌‌های سه‌‌گانه شخصیت اسکیزوتایپی، مؤلفه‌‌های سوءظن پارانوئید / اضطراب اجتماعی و هم‌چنین تجارب ادراکی غیرمعمول، بیشترین رابطه را با وسواس فکری- عملی دارند. از بین مؤلفه‌‌‌های چهارگانه وسواس فکری- عملی، مؤلفه‌‌های عدم کنترل بر فعالیت‌های ذهنی و آلودگی دارای قدرت پیش‌‌بینی شخصیت اسکیزوتایپی بودند. نتیجه‌‌گیری: به‌نظر می‌‌رسد مؤلفه‌‌های مشترکی بین ویژگی‌‌های وسواسی و اسکیزوتایپی وجود دارد. این یافته‌‌ها در راستای پژوهش‌های پیشین با نمونه‌‌های بالینی و بر اساس فرضیه طیف اضطراب- روان‌‌گسستگی تفسیر گردید.

مشکلات روانپزشکی در درمانگاه‌‌های عمومی: شیوع و علت مراجعه

هدف این پژوهش، بررسی شیوع مشکلات روانپزشکی و علت مراجعه مبتلایان در مراکز بهداشتی‌‌درمانی منطقه 17 تهران می‌‌باشد. هم‌چنین این مسأله بررسی شد که وجود شکایات مشخص روانپزشکی یا گزارش سابقه بیماری روانپزشکی توسط خود فرد تا چه حد می­تواند پیش­­بینی­کننده وجود مشکل روانپزشکی در مراجعان به این مراکز باشد. روش: این مطالعه یک بررسی مقطعی و توصیفی بود. دو مرکز بهداشتی‌‌درمانی در منطقه 17 تهران به‌‌طور تصادفی از بین مراکز این منطقه انتخاب شدند. مراجعه­کنندگان به درمانگاه این مراکز، به صورت پیاپی وارد شده و با پرسش‌نامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسش‌نامه علت و مسیر مراجعه ارزیابی شدند. یافته­ها: 126 نفر وارد مطالعه شدند (54% مؤنث). بر اساس GHQ، 42 نفر (3/33%) دچار مشکل روانپزشکی بودند. علت مراجعه تنها 11 نفر (7/8%)، شکایت مشخص روانپزشکی بود و 60 نفر (6/47%) خود را بیمار روانپزشکی می­دانستند. 27 نفر (2/64%) از افرادی که بر اساس GHQ دچار نوعی مشکل روانپزشکی بودند، چه در گذشته و چه در نوبت اخیر مراجعه­ای برای مشکل روانپزشکی نداشتند. حساسیت وجود شکایات روانپزشکی و گزارش سابقه بیماری روانپزشکی توسط مراجعان، برای تشخیص مشکل روانپزشکی کمتر از 70% و قدرت پیش‌بینی مثبت آنها کمتر از 55% بود. نتیجه‌‌گیری: مشکلات روانپزشکی در درمانگاه­های عمومی شایع است، با این حال، اکثر مبتلایان هیچ مراجعه روانپزشکی ندارند. به‌علاوه، اتکای صرف به شکایت اصلی و اظهار خود فرد مبنی بر وجود مشکل روانپزشکی، روش مطمئنی برای غربال اختلالات روانپزشکی در مراکز مراقبت‌های اولیه نیست.

وضعیت سلامت روان افراد 15 ساله و بالاتر شهر تهران در سال 1387

: این مطالعه به‌عنوان بخشی از پروژه سنجش عدالت در شهر تهران انجام گردید. از آنجا که برنامه‌‌ریزی دقیق به منظور ارایه خدمات بهداشت روان در استان تهران، نیازمند اطلاعات پایه و اساسی در این زمینه است، این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت روان افراد 15 ساله و بالاتر شهر تهران انجام گردید. روش: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی – مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شهروندان تحت پوشش مناطق 22 گانه شهرداری تهران بود. نمونه مورد مطالعه به شیوه تصادفی خوشه‌‌ای منظم از بین خانوارهای ساکن در این مناطق انتخاب شد. در مجموع 19370 نفر (7705 مرد و 11665 زن) پرسش‌نامه 28 سؤالی سلامت عمومی (28-GHQ) را به منظور بررسی وضعیت سلامت روان تکمیل نمودند. کلیه اطلاعات پرسش‌نامه‌‌ها توسط کارشناسان آموزش‌‌دیده مراکز بهداشت مناطق، تکمیل و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: 2/34 درصد افراد 15 ساله و بالاتر، مشکوک به اختلال روانی بودند (9/37 درصد زنان و 6/28 درصد مردان). زنان 3/1 برابر مردان در خطر ابتلا به اختلالات روانی قرار داشتند. خطر ابتلا به بیماری روانی با بالارفتن سن افزایش داشت و در افراد مطلقه و بیوه 5/1 برابر افراد متأهل و مجرد بود. بالاترین خطر ابتلا به بیماری‌های روانی به مردان بی‌کار و زنان خانه‌‌دار تعلق داشت. بالاترین درصد پاسخ مثبت به سؤالات پرسش‌نامه سلامت عمومی، مربوط به خوب و سرحال‌نبودن، عصبی و بداخلاق بودن، دلهره و دلشوره، ناتوانی در وقت‌‌گذاشتن در کارها و احساس ناامیدی و مشکل خواب و غمگینی بود. علایم اضطراب و جسمانی‌‌سازی نسبت به علایم افسردگی و اختلال عملکرد اجتماعی شایع‌تر بودند. نتیجه‌گیری: برآورد می‌‌شود که حدود دو میلیون نفر در شهر تهران نیازمند خدمات بهداشت روان هستند. کافی‌‌نبودن تعداد روانپزشک و تخت‌‌های روانپزشکی، ضرورت نیروی انسانی کارآمد و امکانات و تسهیلات مناسب جهت ارایه خدمات بهداشت روان به ساکنان شهر تهران را طلب می‌‌کند و برگزاری کارگاه‌های آموزش مهارت‌های زندگی برای افراد جامعه به‌‌منظور مقابله با موقعیت‌‌های استرس‌‌زا در مناطق شهری را پیشنهاد می‌‌نماید.

همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی پرسش‌نامه کنترل تفکر ولز و دیویس

هدف این پژوهش، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی پرسش‌نامه راهبردهای کنترل تفکر بود که توسط ولز و دیویس ساخته شده است. روش: در این پژوهش توصیفی، 472 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه ارومیه به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسش‌نامه کنترل تفکر روی آنها اجرا شد. جهت تعیین پایایی و روایی پرسش‌نامه، آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی به‌کار رفت. از روش اخیر برای آزمون دو مدل یک‌عاملی و دوعاملی استفاده شد. یافته‌‌ها: پایایی به‌دست‌‌آمده برای مؤلفه‌‌های پنج‌گانه بین 62/0 و 73/0 قرار گرفتند که حاکی از پایایی نسبتاً پایین مقیاس است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مؤلفه‌‌های نگرانی و خود‌تنبیهی روی یک عامل و ارزیابی مجدد، پرت‌‌کردن حواس و راهبردهای اجتماعی روی عامل دیگر بار می‌‌گیرند. بنابراین، پرسش‌نامه فوق دو گروه راهبرد کنترل تفکر بدکارکرد یا ناسازگارانه و کارکردی یا سازگارانه را دربرگرفته و می‌‌سنجد. مجذور خی به‌دست آمده برای برازش مدل دوعاملی (82/651) در مقایسه با مجذور خی مدل یک عاملی (10/1169) کوچک‌تر بود، از این رو، مدل نخست مدل مناسب‌تری به‌شمار می‌رود. در سایر شاخص‌‌های نیکویی- برازش مانند GFI (91/0)، AGFI (88/0)، AIC (87/445)، CFI (90/0) و NNFI (95/0) نیز مدل دوعاملی از نظر مقدار به شاخص‌‌های استاندارد مربوطه نزدیک‌‌تر بود. نتیجه‌‌گیری: نتایج حاصل، یافته‌های برخی پژوهش‌های پیشین درباره ساختار دوعاملی و پنج‌مؤلفه‌ای پرسش‌نامه کنترل تفکر را تکرار کردند. اما با توجه به نامناسب‌بودن بار عاملی برخی سؤال‌ها و پایین‌بودن نسبی ضرایب پایایی، لازم است این پرسش‌نامه مورد تجدید نظر قرار گیرد.

ساختار عاملی (روایی سازه) نسخه فارسی مقیاس بازبینی‌شده کمرویی در بین دانشجویان

این پژوهش با هدف بررسی روایی سازه و پایایی مقیاس بازبینی‌شده فارسی کمرویی در بین دانشجویان انجام شد. روش: 182 دانشجو از بین پنج دانشکده دانشگاه شهید چمران، به روش تصادفی طبقه‌‌ای انتخاب شدند و مقیاس بازبینی‌‌شده چیک- بریگز (1990) و پرسش‌نامه عزت نفس روزنبرگ (1965) را پر نمودند. برای بررسی پایایی مقیاس کمرویی از ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی سازه آن از روایی افتراقی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته‌ها: ضریب آلفای کرونباخ مقیاس 14ماده‌ای در کل نمونه و در عامل‌‌های سه‌گانه، از 18/0 تا 67/0 بود. ضرایب همبستگی بین هر یک از ماده‌‌های مقیاس و نمره کل ماده‌‌ها بین 10/0 تا 60/0 متغیر و همگی (به‌جز ماده 12) در سطح 0001/0p< معنادار بود. ضریب روایی افتراقی بین این مقیـاس و مقیاس عزت نفس روزنبرگ در کل نمونه 23/0- و در سطح 002/0p< معنادار بود. نتایج تحلیل عامل اکتشافی (تحلیل مؤلفه‌‌های اصلی) سه عامل کمبود قاطعیت و نداشتن اعتماد به‌نفس، پریشانی و دوری گزینی اجتماعی، و گستره کمرویی در ارتباط با افراد ناآشنا را نشان داد. هم‌چنین تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که هر دو الگوی یک‌عاملی و دوعاملی با دو اصلاح، برازنده داده‌‌ها هستند و مدل سه‌عاملی نسبت به مدل‌‌های یک و دوعاملی بهترین، باصرفه‌‌ترین و برازنده‌‌ترین الگوی داده‌‌ها است. نتیجه‌‌گیری: با توجه به پایایی و روایی مناسب مقیاس کمرویی، می‌‌توان از آن برای اندازه‌‌گیری میزان کمرویی استفاده کرد.

ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش بخشودگی بین فردی

هدف از این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش بخشودگی بین‌‌فردی بود که متناسب با ویژگی‌‌های فرهنگی- اجتماعی ایران باشد. روش: نمونه پژوهش شامل400 نفر (237 زن و 163 مرد) از دانشجویان دانشگاه‌‌های اهواز بود که به صورت تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌‌آوری اطلاعات از مقیاس بخشودگی خانوادگی پولارد و همکاران، مقیاس پرخاشگری زاهدی‌فر و همکاران و خرده‌مقیاس توافق‌پذیری فرم کوتاه پرسش‌نامه شخصیتی نئو استفاده شد. داده‌‌ها با روش همبستگی ساده و رگرسیون چند متغیری گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌‌ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس بخشودگی بین فردی، از سه عامل تشکیل شده است، به‌طوری‌ که از کل 25 ماده مقیاس، 12 ماده بر روی عامل اول (ارتباط مجدد و کنترل انتقام‌‌جویی)، شش ماده بر روی عامل دوم (کنترل رنجش) و هفت ماده بر روی عامل سوم (درک و فهم واقع‌‌بینانه) قرار گرفته است. نتیجه‌گیری: مقیاس بخشودگی بین فردی دارای اعتبار و پایایی مطلوبی جهت سنجش این ویژگی در بین جمعیت دانشجویی می‌‌باشد.

سبک‌‌های مقابله‌‌ای در بیماران دچار علایم افسردگی پس از سکته قلبی

گرچه اثرات منفی علایم افسردگی پس از سکته قلبی بر پیش‌آگهی بیماری قلبی شناخته شده است، رابطه بین روش‌های مقابله و بروز علایم افسردگی پس از سکته قلبی به خوبی روشن نیست. هدف این مطالعه تعیین رابطه سبک‌‌های مقابله‌‌ای و علایم افسردگی پس از سکته قلبی بود. روش: در یک مطالعه مقطعی 100 بیمار که با تشخیص قطعی انفارکتوس میوکارد در یکی از بیمارستان‌های مجهز به واحد مراقبت قلبی (CCU) شهر اصفهان طی پاییز سال 1385 بستری شده بودند، به روش نمونه‌‌گیری در دسترس بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. داده‌‌ها با استفاده از مقیاس سبک‌‌های مقابله‌‌ای جالویس، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستان و پرسش‌نامه حمایت اجتماعی نوربک گردآوری شد. یافته‌ها: 31% از بیماران دارای علایم افسردگی بودند. یافته‌‌های تحلیل کوواریانس چند متغیری تفاوت معناداری بین دو گروه بیمار با علایم افسردگی و بدون علایم افسردگی در سبک‌‌های مقابله‌‌ای (05/0,p< 185/2F=) نشان داد. هم‌چنین در تحلیل کوواریانس تفاوت معناداری بین دو گروه در سبک‌‌های مقابله‌‌ای خوش‌‌بینانه (05/0p= ، 754/3F= ) و حمایت جوینده (019/0p=، 66/5F=) مشاهده شد. تفاوت معناداری بین دو گروه در سایر سبک‌های مقابله‌‌ای وجود نداشت. نتیجه‌‌گیری: احتمالاً تمایل کمتر به مقابله خوش‌‌بینانه در رویارویی با حوادث زندگی، یکی از معادل‌های ناامیدی در نظریه اسنادی در تبیین افسردگی است. بررسی تحلیل مسیر سه بعد سبک مقابله‌‌ای، سبک شناختی و بروز علایم افسردگی در یک مطالعه آینده‌‌نگر پیشنهاد می‌‌گردد.

کارآیی طرح‌واره‌درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر

این پژوهش با هدف بررسی کارآیی طرح‌واره‌درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: سه نفر از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر براساس مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلال‌های محور یک DSM-IV انتخاب شدند. از روش نمونه‌‌گیری هدفمند استفاده شد و آزمودنی‌ها پس از احراز شرایط درمان، وارد فرآیند درمان شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه استفاده شد. طرح‌‌واره‌درمانی به مدت 20 جلسه هفتگی به‌کار گرفته شد و مرحله پی‌گیری نیز، سه ماه پس از پایان درمان دنبال شد. پرسش‌نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسش‌نامه حوزه‌‌های نگرانی(WDQ) و پرسش‌نامه طرح‌‌واره یانگ (YSQ) برای مراجعان به‌‌کارگرفته شد. یافته‌‌ها: نتایج نشان داد که اثر طرح‌‌واره‌درمانی بر آماج‌‌های درمان معنادار است. نتیجه‌‌گیری: طرح‌واره‌درمانی در درمان اختلال اضطراب فراگیر زنان از کارآیی لازم برخوردار است.

اضطراب فراشناختی و قضاوت یادگیری آنی و تأخیریافته: در جستجوی ساز وکارهای زیرساز اضطراب در نظریه ولز

هدف اساسی این پژوهش، کشف سازوکار‌های زیرساز اضطراب در نظریه ولز می‌‌باشد. این کار از راه بررسی رابطه انواع فراشناخت در نظریه نلسون و نارنس با اضطراب فراشناختی در نظریه ولز امکان‌‌پذیر است. از این رو، در گام نخست این پژوهش، رابطه بین اضطراب فراشناختی و قضاوت یادگیری آنی و تأخیریافته که از انواع سازوکار‌های نظارتی فراشناختی است، بررسی می‌شود. روش: جامعه این پژوهش، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران می­باشند که از بین آن‌‌ها 290 نفر دانشجو (146 مرد و 144 زن) به‌صورت داوطلب و در دسترس، با استفاده از آزمون قضاوت یادگیری و پرسش‌نامه افکار اضطرابی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده‌‌ها از همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته‌‌ها: نتایج نشان داد که قضاوت یادگیری آنی و تأخیریافته با نمره کلی اضطراب فراشناختی و تمامی زیرمقیاس‌‌های آن، همبستگی مثبت معنادار از 15/0 تا 21/0 دارد. تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که زیرمقیاس نگرانی اجتماعی می‌‌تواند به ترتیب 4/4% و 9/3% از واریانس قضاوت یادگیری آنی و تأخیریافته را تبیین کند. با این حال این همبستگی‌‌ها ضعیف و درصد تبیین‌شده نیز بسیار کم است. نتیجه‌‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که قضاوت یادگیری، آن مکانیزم معیوبی که ولز در نظریه خود بدان اشاره می‌‌کند نیست و احتمالاً انواع دیگر فراشناخت در این زمینه سهیم هستند.

نقش ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و روان‌شناختی در پیش‌بینی خشونت در قربانیان همسرآزاری شهر تهران

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش متغیرهای جمعیت‌‌شناختی و سلامت روان به عنوان متغیر پیش‌بین بدرفتاری‌شدن با مراجعه‌کنندگان به کلانتری‌ها و دادگاه خانواده تهران بود. روش: پرسش‌نامه‌های جمعیت‌شناختی، همسرآزاری و چک لیست علائم نود سؤالی تجدیدنظر شده (SCL-90-R) بر روی افراد نمونه اجرا شد. افراد نمونه به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای و در دسترس از 49 کلانتری سطح شهر تهران و دادگاه خانواده با احتساب حجم نمونه 450 نفر انتخاب شدند. اطلاعات به‌دست‌‌آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که متغیرهای جمعیت‌شناختی بارداری، سن و تحصیلات پایین، تعداد بالای فرزندان، اعتیاد، بیکاری همسر و ابتلا به مشکلات روانپزشکی به عنوان متغیر پیش‌بین در تجربه انواع بدرفتاری‌ها (جسمی، جنسی و عاطفی) مطرح هستند (01/0p<)؛ به علاوه بارداری، تحصیلات و سن پایین و بی‌کاری زن و نیز تعداد بالای فرزندان پیش‌بینی‌کننده این هستند که فرد انواع بدرفتاری‌ها را در حد شدیدی تجربه می‌کند. نتیجه‌گیری: شناخت عوامل مؤثر در بروز همسرآزاری می‌تواند به طراحی برنامه‌های هدفمندتری جهت کاهش و پیش‌گیری از آن کمک نماید.

اختلال‌های شخصیتی و شیوه‌های رویارویی در زنان روسپی

پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اختلال­های شخصیت و شیوه­های رویارویی در زنان روسپی انجام شد. روش: در این پژوهش مشاهده­ای - مقطعی 30 زن روسپی به­روش نمونه‌گیری دردسترس به دو پرسش­نامه مصاحبه ‌بالینی ساختار­‌یافته برای محور II از DSM-IV و پرسش­نامه شیوه­های رویارویی پاسخ دادند. داده­ها به روش درصد فراوانی تحلیل شدند. یافته­ها: 90 درصد آزمودنی­ها اختلال شخصیت داشتند که بیشترین فراوانی به اختلال شخصیت منفعل- پرخاشگر (3/53%) مربوط بود و هیچ­یک از آنها اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نداشتند. در میان شیوه­های رویارویی با رویدادهای زندگی، دو شیوه رویارویی متمرکز بر هیجان (7/56%) و متمرکز بر جسمانی­کردن (3/23%) بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادند. نتیجه­گیری: با توجه به میزان بالای اختلال­های شخصیت در زنان روسپی و بیشترین میزان استفاده آنان از شیوه رویارویی متمرکز بر هیجان در مواجهه با رویدادهای زندگی، آموزش مهارت­های زندگی و مهارت حل مسأله می­تواند مفید باشد.

هنجاریابی سه نسخه کودک، پدر/ مادر و معلم سیاهه رفتار کودک در شهر اصفهان

هدف پژوهش حاضر هنجاریابی سیاهه رفتار کودک (CBCL) در شهر اصفهان بود. روش: نمونه شامل 1880 دانش‌آموز 11-7 ساله از دبستان­های دخترانه و پسرانه پنج منطقه آموزش و پرورش شهر اصفهان، پدر و مادر و معلم­های آنان بود. برای گردآوری داده­ها سه نسخه کودک، پدر/ مادر و معلم CBCL به­کار رفت، که شامل دو بخش مهارت­ها و مشکلات رفتاری- هیجانی است. پس از به­کارگیری شیوه ترجمه وارون و بررسی اعتبار صوری، نسخه فارسی تنظیم و روی آزمودنی­ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده­ها به روش همبستگی پیرسون انجام شد. یافته­ها: بیشترین میزان آلفای کرونباخ سه نسخه پدر/ مادر، معلم و کودک به­ترتیب 90/0، 93/0 و 82/0 بود. در مورد اعتبار سازه، همبستگی خرده­مقیاس­های بخش مشکلات رفتاری- هیجانی با نمره کلی این بخش در سه نسخه پدر/ مادر، معلم و کودک به­ترتیب 88/0-62/0، 91/0-44/0 و 85/0-51/0 و همبستگی خرده­مقیاس­های بخش مهارت­ها با نمره کلی این بخش در سه نسخه پدر/ مادر، معلم و کودک به­ترتیب 82/0-24/0، 93/0-77/0 و 87/0-64/0 به­دست آمد. نتیجه‌گیری: آلفای کرونباخ، همبستگی میان نسخه‌های همتا، همبستگی میان خرده­مقیاس­ها با نمره کلی بخش مربوط و نقطه‌های برش به­دست­آمده نشان­گر اعتبار سازه و پایایی مناسب این ابزار برای ارزیابی مهارت‌ها و مشکلات رفتاری کودکان است.

« بعدی  ۲۳۳  ۲۳۲  ۲۳۱  ۲۳۰  ۲۲۹  ۲۲۸  ۲۲۷  ۲۲۶  ۲۲۵  ۲۲۴  ۲۲۳  ۲۲۲  ۲۲۱  ۲۲۰  ۲۱۹  ۲۱۸  ۲۱۷  ۲۱۶  ۲۱۵  ۲۱۴  قبلی »