مدیریت سرمایه انسانی، اجتماعی و عاطفی با رویکردی اثربخش در موفقیت شغلی: مطالعه موردی بانک ملت

تاکنون اکثر گفتمان‌های تاریخی درباره موفقیت و پیشرفت بر مبنای این موضوع بوده است که سازمان‌ها چه کاری می‌توانند برای پیشرفت کارکنانشان انجام دهند. اما با توجه به تغییر و تحولات عصر حاضر، ادبیات پیشرفت شغلی نیز تغییر نموده و اینکه افراد برای موفقیت شغلی خود چه کاری می‌توانند انجام دهند، مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا سالهاست که موضوع سرمایه انسانی به عنوان عاملی مهم و تاثیر گذار برای موفقیت و پیشرفت شغلی و اخیرا نیز سرمایه اجتماعی و عاطفی نیز به عنوان عوامل دیگر در این زمینه شناسایی شده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی روابط متقابل بین سرمایه انسانی، اجتماعی و عاطفی و اثرات آنها بر موفقیت شغلی انجام شده است. روش تحقیق مورد استفاده پیمایشی- همبستگی و بطور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری می‌باشد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دو بعد سرمایه انسانی و اجتماعی بر طبق مدل تحلیل مسیر ارائه شده بر موفقیت شغلی مدیران تاثیر می‌گذارد. در پایان پیشنهاداتی برای مدیران سازمان ارائه گردید.

بررسی متغیرهای تاثیرگذاربرافزایش انگیزه‌ پیشرفت ‌وکسب موفقیت درمدیران تعاونی‌ها

در بحث مربوط به مدیریت،عوامل انگیزشی به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی و یکی از متغیرهای تأثیرگذاردراستراتژی سازمانی وکسب موفقیت شغلی است. مطالعه حاضربا هدف پی بردن به رابطه برخی از متغیرهای مورد مطالعه و انگیزه پیشرفت مدیران تعاونی‌ها و شناسایی سهم هرکدام از عوامل با استفاده از روش تحقیق همبستگی و پس رویدادی صورت گرفته است. بر اساس نتایج این مطالعه می‌توان با تقویت عوامل انگیزشی وموفقیت در مدیران تعاونی‌ها‌،آنان را در‌محیط‌های‌کاری به منظور تولید بیشتر‌،کارآفرینی و بالندگی‌در تشکل‌های تعاونی یاری نمود.تحلیل داده‌های حاصل‌از مطالعه ‌نشان می‌دهدمتغیرهای حمایت مالی دولت، پایین بودن‌‌مدت زمان دریافت وام، پایین‌بودن نرخ سود تسهیلاتی، ارتباط عاطفی و درونی اعضاء،بازاریابی مناسب، تجهیزات و امکانات پیشرفته، جوانی اعضای تعاونی و تعدیل در میزان اقساط وام دریافتی با انگیزه پیشرفت و موفقیت مدیران تعاونی‌ها ارتباط معنی‌داری دارد.

تاملی بر امکان توسعه سرمایه اجتماعی در پرتو عدالت سازمانی در سازمان‌های دولتی

مقاله حاضر با تامل بر رابطه «ادراک کارکنان از میزان رعایت عدالت سازمانی» و «سرمایه اجتماعی آنان در سازمان»، عوامل تاثیر گذار بر این رابطه را مورد بررسی قرار می‌دهد. در این پژوهش، برای تحلیل سرمایه اجتماعی مراتب قابلیت اعتماد، مشارکت و رهبری مدنی، بخشش و روحیه داوطلبی، توانایی برقراری روابط اجتماعی غیر رسمی، و تنوع در معاشرت‌ها و دوستی‌ها مورد مطالعه قرار گرفته، عدالت سازمانی نیز در سه بعد عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای مد نظر قرار گرفت.بر اساس نتایج تحقیق، میان این متغیرها رابطه مثبت و معنی‌داری وجود داشته به طوری‌که شکل‌گیری سرمایه اجتماعی به شدت تحت تاثیر ادراک عدالت در سازمان قرار دارد.

بررسی جایگاه رسانه ملی در الگوی حکمرانی پایداری در ایران

مقاله حاضر برگرفته از تحقیقی پیمایشی است که به دنبال بررسی نقش و جایگاه رسانه ملی در الگوی حکمرانی پایداری می‌باشد. در الگوی حکمرانی پایداری بخش‌های مختلف جامعه می‌بایست از توازن و تناسب لازم برخوردار باشند. جامعه آماری تحقیق مدیران و کارشناسان ارشد سازمان‌های مرتبط با توسعه پایدار در کشور می‌باشند که نمونه ای573 نفری از آنها به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بوده و از روش دلفی برای آزمون مدل مفهومی تحقیق استفاده شده است. بر اساس یافته‌های تحقیق بخش دولتی بیشترین دخالت را در امور مختلف جامعه داشته و بخش‌های رسانه، خصوصی و عمومی در رتبه‌های بعدی قرار دارند. در این میان رسانه ملی بیشترین تعامل را با بخش دولتی وکمترین را در رابطه با بخش عمومی دارد. در خاتمه با پیشنهاد مدل حکمرانی پایداری که در آن سه بخش یاد شده از توازن و تعامل با همدیگر برخوردار بوده و رسانه ملی نقش محوری و زمینه ساز تعامل بین بخشی را دارا می‌باشد، راه‌حل‌هایی در جهت تحقق حکمرانی پایداری در کشور با تاکید بر نقش رسانه ملی ارائه شده است

بررسی ارتباط بین توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان در مناطق نوزده گانه سازمان آموزش و پرورش شهر تهران

سازمان‌ها امروزه در محیطی کاملاً رقابتی که همراه با تحولات شگفت انگیز است باید اداره شوند.در چنین شرایطی مدیران فرصت چندانی برای کنترل کارکنان در اختیار ندارند و باید عمده وظایف روزمره را به عهده کارکنان بگذارند. کارکنان زمانی می‌توانند به خوبی از عهده وظایف محوله برآیند که از مهارت، دانش و توانایی لازم برخوردار باشند.ابزاری که در این زمینه به کمک مدیران می‌شتابد فرایند توانمندسازی است. ‌تحقیق حاضر یک تحقیق پیمایشی مبتنی بر روش همبستگی با استفاده از انتخاب نمونه است.حجم نمونه براساس روش نمونه گیری خوشه‌ای 9 منطقه و تعداد نمونه 240 نفر است. ‌دراین مقاله در فرضیه اول رابطه بین توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان و در فرضیات فرعی آن رابطه بین ابعاد توانمندسازی (احساس شایستگی، احساس معنی دار بودن شغل، احساس مؤثر بودن، احساس داشتن اعتماد به همکاران و احساس داشتن حق انتخاب) و تعهد سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. ‌نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین توانمندسازی و تعهد سازمانی و فرضیات فرعی مربوط به آن به غیر از احساس مؤثر بودن و احساس داشتن اعتماد ار تباطی وجود ندارد. در ضمن میزان توانمندی کارکنان از سطح متوسط بالاتر و میزان تعهد سازمانی کارکنان از سطح متوسط پایین تر است.

بررسی تاثیر رهبری خدمتگزار بر اعتماد سازمانی و توانمند سازی در سازمان‌های دولتی

ضرورت توجه به منافع عمومی در مدیریت دولتی ایجاب می‌کند که مدیران دولتی در فراگردها و رفتارهای روزمره خود، نوعی جهت گیری عمومی داشته باشند. ضرورت تاکید بر اعتماد عمومی و اعتماد درون سازمانی که روز به روز در حال کاهش است و همچنین الزام توزیع قدرت و توانمند سازی در کشورهایی که فراگرد دموکراتیزه شدن را طی می‌کنند? وجود رهبری خدمتگزار را ضروری ساخته و ایده خدمات دولتی نوین دنهارت به مثابه مفهومی که در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است? بر ضرورت توجه الگوی رهبری خدمتگزار افزوده است. در این راستا این تحقیق در صدد است تا اثرات الگوی رهبری خدمتگزار را بر اعتماد و توانمندسازی در سازمان‌های دولتی بررسی نموده و رهنمودهایی را برای اثربخشی هر چه بیشتر مدیران دولتی ارائه کند. از این رو رابطه متقابل رهبری خدمتگزار با اعتماد سازمانی و توانمند سازی از طریق تحلیل تحقیق همبستگی مورد بررسی قرار گرفته، نتایج حاصله بر وجود رابطه‌ای قوی میان رهبری خدمتگزار? اعتماد سازمانی و توانمندسازی دلالت دارند. همچنین یافته‌های تحقیق بیانگر آنند که تفاوت معناداری میان ادرک کارکنان و مدیران از رهبری خدمتگزار وجود دارد. کلیدواژگان

بررسی تأثیر سقف شیشه‏ای بر کاهش توانمندی زنان در سازمان توسعه برق ایران

وضعیت عمومی سازمان‏ها هنوز از باقی ماندن زنان در رده‏های پایین مدیریتی و اثر سقف شیشه ای حکایت دارد. منابع و مطالعات متفاوت در کشورهای گوناگون نشان می‏دهد که افزایش زنان در پست‏های مدیریتی هنوز غیر متعادل است؛ به‏ویژه هنگامی‏که نسبت مدیران زن در مقایسه با نسبت جمعیت زنان و مردان در سازمان بررسی می‏شود[23].‌در این تحقیق سعی بر آن است عوامل مؤثر بر کاهش توانمندی زنان، به‏ویژه عوامل جامعه‏پذیری ناتوانی و خودناتوان‏انگاری زنان بررسی گردد.‌این پژوهش با ماهیتی توصیفی – پیمایشی، از طریق تحلیل همبستگی به بررسی دو عامل منتج شده از سقف شیشه‏ای که اثری مستقیم بر کاهش توانمندی زنان دارد، می‏پردازد. جامعه آماری، مجموعه کارکنان شاغل در سازمان توسعه برق ایران (زیر مجموعه وزارت نیرو) است. نمونه آماری به طور تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه مورد نظرسنجی واقع شده‏اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میان جامعه‏پذیری ناتوانی و خودناتوان‏انگاری زنان با کاهش توانمندی آنان، رابطه‏ای مستقیم وجود دارد و سقف شیشه‏ای نیز به طور غیرمستقیم و از طریق دو عامل یاد شده بر کاهش توانمندی بانوان اثر می‏گذارد.

بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی نیروی انسانی در خدمات بررسی موردی در نظام بانکی

بی‌گمان امروزه تقویت توانمندی افراد در بخش عمومی می‌تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت خدمات ارائه شده از سوی سـازمان‌ها ایفا نماید. امروزه مزیتی که سازمان‌ها برای پیشی گرفتن از یکدیگر دارند نه در بکارگیری فناوری جدید، بلکه در بالا بودن اعتماد به نفس و میزان تعهد کارکنان به اهداف سازمانی نهفته است. به عبارتی عنصر خلاقیت و دانش به عنوان عنصر برتری بخش در رقابت مطرح شده است. در تحقیق حاضر 20 عامل اثر گذار بر توانمند نمودن کارکنان شامل اطلاعات، اختیار، تیم کاری، شیوه رهبری، آموزش، تعلق سازمانی، تجربه اندروزی، روشن بودن اهداف و خط مشی، مشارکت، عدم تمرکز، دسترسی به منابع، مسئوولیت، تشویق، غنی‌سازی شغل، هدایت و حمایت، معنی‌دار بودن شغل، اعتماد به نفس، ابهام نقش، اهمیت قائل شدن به کارکنان و محیط شناسایی گردیدند، که با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی، پنج عامل با مقدار ویژه بالای 1 احصاء که تحت عناوین " توجه به رشد فردی و طراحی شغلی، "توجه به مسایل نیروی انسانی و تیم‌های کاری"، "سبک رهبری"، "توجه به رسمیت و شفافیت" و "توجه به محیط و عدم تمرکز" نامگذاری گردیدند. پنج عامل مذکور بر روی هم 533/64 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین نمودند و عامل اول یعنی عامل توجه به رشد فردی و طراحی شغلی با ارزش ویژه 746/7 و تبیین 729/38 درصد از واریانس به عنوان مهمترین عامل تاثیرگذار بر توانمندسازی کارکنان تعیین گردید که نشان دهنده درجه اهمیت این عامل می‌باشد.

در جستجوی نظام آموزشی اعضای شورای شهر ‌نمونه موردی مشهد

تجربه شوراهای شهر و روستا در کشور نهاد جدیدی در عرصه مدیریت شهری ایجاد نمود که به جهت نمایندگی شهروندان، امیدهای زیادی برای اصلاح رویّه‌های مربوط به اداره امور محلی به وجود آورد. اکنون که شوراها دوره سوم خود را می‌گذرانند برای بسیاری از مسؤولین و خود اعضای شورا، روشن گردیده است که با آموزش برخی دانش‌ها، نگرش‌ها و مهارت‌های خاص، می‌توان عملکرد شوراها را ارتقاء بخشید. مقاله حاضر در پی پاسخگویی به خلأ فوق به دنبال تدوین نظام آموزشی متناسب با نیازهای اعضای شوراها می‌باشد. از آن جا که بررسی موردی همه شوراها میسر نمی‌باشد، به عنوان نمونه شورای اسلامی کلان‌شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفت. در فرایند نیازسنجی آموزشی از روش‌‌های تجزیه و تحلیل شغل، مشکل، سازمان و نظرسنجی استفاده گردید. نظام آموزشی ارائه شده شامل 4 نوع آموزش می‌باشد که عبارتند از: آموزش‌های پایه، عمومی، تخصصی و مداوم. در تدوین نظام آموزشی سعی گردیده است با تعریف آموزش‌های مداوم و تنوع بخشی به نحوه ارائه آموزش‌ها (بازدید میدانی و سفر، فیلم، بحث گروهی در کنار سخنرانی) کیفیت آموزش‌ها ارتقاء یافته و علاوه بر ارائه دانش‌های مورد نیاز، برخی نگرش‌ها و مهارت‌های جدید نیز در مخاطبین ایجاد گردد. همچنین با بهره‌گیری از روش‌های متنوع برای نیازسنجی (و نه اکتفا به یک روش) تلاش گردیده است ابعاد مختلف نیازهای آموزشی شناسایی گردد. کلیدواژگان

اثربخشی نظام مدیریت زیست محیطی دربیمارستان‌های شهر تهران (بر اساس مدل سری 14000 ISO)

تولید زباله بیمارستانی یک فرایند ناخواسته در سیستم بیمارستانی است. پسماند‌های عفونی به دلیل ماهیت خطرناکشان، که حاوی انواع مختلفی از میکرو ارگانیسم‌های بیماری زا هستند،بیشتر از سایر زائدات به محیط زیست انسانی صدمه می‌زنند و لازم است که راه کار‌های منا سبی برای کنترل و بی خطر سازی آنها اتخاذ شود. هدف مقاله سنجش چگونگی اثر بخشی نظام مدیریت زیست محیطی بیمارستان‌های شهر تهران بر اساس استاندارد بین المللی سری 14000 ISO است.پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی و میدانی است. از مجموع 75 بیمارستان در شهر تهران، 60 بیمارستان بر اساس جدول کرجسی و مورگان بعنوان نمونه و از طریق تصادفی انتخاب و جمع‌آوری داده‌ها از 57 بیمارستان ممکن شد. داده‌ها از طریق پرسشنامه ساخته شده بر مبنای استاندارد یادشده و استفاده از طیف لیکرت شش گزینه‌ای جمع‌آوری و داده‌ها از طریق نرم افزارspss و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی( آزمون t )تحلیل شد.مقادیرمیانگین نمرات متغیر‌های مورد مطالعه یعنی همان اجزاء استاندارد، در مقیاس طیف یک تا شش، به ترتیب:جهت گیری خط مشی‌ها 48/3، شناسائی جنبه‌های زیست محیطی15/3، تدوین اهداف خردو کلان15/3، برنامه ریزی برای نیل به اهداف15/3،تدوین وظایف و مسئولیت‌ها 18/3،آموزش کارکنان 23/3، استقرار نظام ارتباطی37/3، مستندسازی سیستم زیست محیطی22/3، کنترل فعالیت‌ها 24/3،آمادگی واکنش در موقعیت‌های اضطراری 25/3، امکان ارزیابی ادواری09/3، اقدام اصلاحی برای حذف عدم انطباق‌ها 02/3 و بازنگری نظام مدیریت زیست محیطی3 بدست آمد.تمامی مقادیر کمتر از میانگین مفروض یانظری، (یعنی 5/3) هستند و این نشان دهنده آنست که استاندارد بین‌المللی سری 14000 ISO در حد مطلوب رعایت نمیشود و باید توجه بیشتری در این مورد معمول شود.

شناسایی مؤلفه‌های نشاط در محیط کار و سنجش وضعیت این مؤلفه‌ها در سازمان‌های اجرایی استان قم

با توجه به چالش‌هایی که سازمان‌ها امروزه با آن مواجه هستند، ایجاد سازمان شاد یکی از نیازهای استراتژیک برای موفقیت در بلند مدت می‌باشد . در این مقاله ضمن مطالعه‌ی ادبیات پژوهش و بررسی پیشینه‌ی تحقیق، 10 مؤلفه برای نشاط در محیط کار شناسایی کردیم.با توجه به مؤلفه‌ها پرسش نامه‌ای برای سنجش نشاط در محیط کار طراحی گردید.روایی مؤلفه‌ها و پرسش نامه‌ی مربوطه با استفاده از نظر اساتید مورد بررسی قرار گرفت.برای سنجش پایایی پرسش نامه، پرسش نامه را در بین 30 نفر از کارکنان اجرا نموده و پیایی آن مورد تایید قرار گرفت پرسش نامه در نمونه‌ی مورد نظر که شامل 134 نفر از کارکنان سازمانهای منتخب در استان قم بود به اجرا در آمد. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که در سازمان‌های منتخب استان قم مؤلفه‌های یادگیری سازمانی، ‌‌خودگشودگی، مشارکت، عدالت، مثبت اندیشی و ساختار منعطف در وضعیت نامناسب و مؤلفه‌های معناداربودن کار، علاقه به کار، امنیت در محیط کار وتعامل با همکاران در وضعیت متوسط می‌باشد.

ایجاد همترازی بین عناصر سازمانی در پرتو نقاط مرجع استراتژیک و رابطه آن با عملکرد سازمانی

در خصوص چگونگی واکنش به دنیای در حال تغییر،‌ رویکردهای زیادی مطرح شده است. تمامی این رویکردها تنها در صورتی که متضمن همترازی در سازمان به عنوان یک اصل زیربنایی و بسیار مهم باشند، با معنا هستند. بررسی ها و مطالعاتی که در خصوص سازمان های موفق انجام شده است نشان می دهد که همترازی به عنوان یک اصل و محور تعیین کننده در سازمان مورد توجه بوده است. این مقاله، حاصل پژوهشی است در خصوص بررسی نقش همترازی عناصر سازمانی در ارتقای عملکرد سازمانی. ‌در این پژوهش، از داده های ثانویه مدل جشنواره شهید رجایی برای سنجش عملکرد سازمانی، و از نظریه نقاط مرجع استراتژیک برای سنجش درجه همترازی عناصر چهارگانه راهبرد، فرهنگ، ساختار، و راهبرد منابع انسانی استفاده شد. یافته‌های پژوهش نشانگر آن هستند که اولاً همترازی نسبتاً بالایی بین عناصر سازمانی پیشگفته برقرار است، ثانیاٌ بین همترازی و عملکرد سازمانی همبستگی مثبتی وجود دارد.

« بعدی  ۱۶۱  ۱۶۰  ۱۵۹  ۱۵۸  ۱۵۷  ۱۵۶  ۱۵۵  ۱۵۴  ۱۵۳  ۱۵۲  ۱۵۱  ۱۵۰  ۱۴۹  ۱۴۸  ۱۴۷  ۱۴۶  ۱۴۵  ۱۴۴  ۱۴۳  ۱۴۲  قبلی »