طراحی و آزمون رفتار خرید ناگهانی مشتریان

خرید ناگهانی، نیمه پنهان رفتار مصرف کننده است که فروشندگان ماهر می توانند با استفاده از محرک های مختلف به آن دست یافته و میزان فروش خود را بالا ببرند. برای موفقیت بیشتر باید تمامی عوامل موثر بر رفتار خرید ناگهانیرا شناسایی و بررسی نمود.تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت از نوع توصیفی و پیمایشی است.روش جمع آوری اطلاعات از نوع میدانی و ابزار آن پرسشنامه 40 سوالی است، که پس از تعیین اعتبار روایی (صوری) و پایایی (86/0) در بین نمونه آماری توزیع شد.با توجه به نتایج بدست آمده مشخص شد هر چهار عامل اصلی موثر بر رفتار خرید ناگهانی یعنی عوامل فردی، موقعیتی، مربوط به محصول و روانشناختی با رفتار خرید ناگهانی رابطه معناداری دارند و در بین ابعاد مربوط به عوامل اصلی، همه آنها به جز سن، لذت از خرید، ترفیعات بازاریابی، طراحی محصول و عزت نفس با رفتار خرید ناگهانی رابطه معنی داری داشتند و فرضیات فرعی مربوط به آنها تایید شدند.

اثر ارزش ویژه برند بر ارزیابی نگرش مصرف‌کنندگان از توسعه برند محصولات لاستیک ایرانی

توسعه­های ­برند، یک استراتژی مشهور برای شرکت­ها از سال­ها پیش بوده است. موفقیت آن وابسته به پذیرش و ارزیابی مصرف­کنندگان از توسعه­برند می­باشد. در این پژوهش با توجه به نقش بسیار حیاتی برند به­تحلیل نقش ارزش­ویژه­برند بر ارزیابی نگرش­مصرف­کنندگان از توسعه­برند لاستیک­بارز در شهر کرمانپرداخته شده است. جامعه آماری در این تحقیق مصرف­کنندگان لاستیک بارز در شهر کرمان بوده و برای به دست آوردن حجم نمونه، از فرمول جامعه نامحدود و روش نمونه­گیری تصادفی­ساده استفاده شده است که حجم نمونه پس از انجام محاسبات آماری 171 می­باشد. ابزار گردآوری­اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد بوده که برای پایایی آن از ضریب­آلفای­کرونباخ استفاده شده است. همچنین در این تحقیق با استفاده از مدل­سازی معادلات ساختاری (SEM) به بررسی روابط علی بین ابعاد ارزش­ویژه­برند و ارزیابی نگرش­مصرف­کنندگان از توسعه­برند پرداخته و میزان تطابق مدل آکر در صنعت مذکور مورد سنجش قرار گرفته است. یافته­ها نشان می­دهد که ارزش­ویژه­برند تأثیر معناداری بر ارزیابی نگرش­مصرف­کنندگان از توسعه­برند دارد. این در حالی است که تأثیر دو عامل آگاهی از برند و وفاداری­برند نسبت به سایر عوامل بیشتر بوده است.

بررسی ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی مصرف کننده و شخصیت برند (مطالعه موردی :دارندگان و خریداران خودروهای برند هیوندای در شهر اصفهان)

نسبت دادن ویژگی‌های شخصیتی انسان به برندهای تجاری موضوعی است که در دهه‌های اخیر کانون توجه پژوهشگران بوده است. از طرفی جنبه‌های شخصیتی برند ممکن است به دلایل مختلف ترجیحات مصرف کننده را تحت تأثیر قرار دهد. صداقت، هیجان و شایستگی بر ویژگی‌های شخصیتی درونی انسان و مهارت و دوام بر خواسته‌ها و آرزوهای افراد دلالت دارند، بنابراین می‌توان چنین استنباط کرد که تشخیص برند توسط مشتریان ـ برندی که شباهت‌هایی به ویژگی‌های شخصی فرد دارد ـ معرف نزدیک بودن جنبه‌های روان شناختی و ویژگی‌های احساسی افراد است. با این توصیف پژوهش حاضر درصدد بررسی ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی مصرف کننده و شخصیت برند می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش خریداران و دارندگان خودروهای برند هیوندای در شهر اصفهان است. به منظور تحلیل داده‌های گرد آوری شده توسط ابزار پرسشنامه و از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین ویژگی‌های شخصیتی مصرف کننده و شخصیت برند رابطه وجود دارد

ارائه‌ی مدل تئوریکی برای همسویی راهبردهای تولید، بازاریابی و کسب و کار با استفاده از روش تئوری‌سازی داده‌بنیاد

هدف از این تحقیق توسعه‌ی مدل تئوریکی همسویی راهبردهای کسب و کار، تولید و بازاریابی است که به بررسی شرایط و عوامل همسویی راهبردی می‌پردازد. برای توسعه‌ی مدل تئوریکی همسویی راهبردهای مذکور از روش تحقیق تئوری برخاسته از داده‌ها استفاده شده است. جامعه‌ی آماری در این پژوهش شامل مدیران میانی و ارشد شرکت‌های تعاونی تولیدی پیشگامان عصر ارتباطات، تعاونی پیشگامان کویر و پیشگامان فناوری اطلاعات ایساتیس طی سال 90-1389 بوده و روش گردآوری داده‌های این پژوهش، بررسی گسترده‌ی ادبیات و پیشینه‌ی تحقیق‌های همسویی راهبردی و مصاحبه‌‌های متعدد سازمان‌یافته و نیمه‌سازمان‌یافته است. اطلاعات جمع‌آوری شده در نرم‌افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که محصول، بنیان همسویی راهبردی شرکت است؛ همه‌ی راهبردها حول آن تدوین شده و رابط بین راهبرد تولید و بازاریابی است. ستاده‌ی راهبردهای بازاریابی و کسب و کار به محصول مرتبط می‌شود و به مثابه‌ی داده‌ای برای بخش تولیدی در قالب ویژگی‌ها و نیازمندی‌های محصول است.

الگوی توسعه تجارت الکترونیک بر وضعیت شرکت های تولید کننده لوازم خانگی

سازمان‌ها در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی خود بسیار متفاوت عمل می‌کنند. لذا لازم است عواملی که بر توسعه تجارت الکترونیک اثر دارند شناسایی و با تجزیه و تحلیل آنها برنامه ریزی مناسبی برای کنترل و استفاده از این عوامل برای سازمان‌ها ترسیم گردد. هدف اصلی تحقیق حاضر"بررسی وضعیت عوامل موثر بر توسعه تجارت الکترونیک در شرکتهای تولید کننده لوازم خانگی"بوده و بدین ترتیب سوال اصلی تحقیق این است که: چه عواملی در توسعه تجارت الکترونیک در شرکت‌های تولید کننده لوازم خانگی نقش دارند؟ یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که عوامل محیطی، سازمانی و ویژگی‌های مدیریتی بر توسعه تجارت الکترونیک در سازمان نقش دارند. و این عوامل می‌تواند نقش پررنگ‌تری نیز در توسعه تجارت الکترونیک در آینده داشته باشد.سازمان‌ها در زمینه توسعه تجارت الکترونیکی خود بسیار متفاوت عمل می‌کنند. لذا لازم است عواملی که بر توسعه تجارت الکترونیک اثر دارند شناسایی و با تجزیه و تحلیل آنها برنامه ریزی مناسبی برای کنترل و استفاده از این عوامل برای سازمان‌ها ترسیم گردد. هدف اصلی تحقیق حاضر"بررسی وضعیت عوامل موثر بر توسعه تجارت الکترونیک در شرکتهای تولید کننده لوازم خانگی"بوده و بدین ترتیب سوال اصلی تحقیق این است که: چه عواملی در توسعه تجارت الکترونیک در شرکت‌های تولید کننده لوازم خانگی نقش دارند؟ یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که عوامل محیطی، سازمانی و ویژگی‌های مدیریتی بر توسعه تجارت الکترونیک در سازمان نقش دارند. و این عوامل می‌تواند نقش پررنگ‌تری نیز در توسعه تجارت الکترونیک در آینده داشته باشد.

بررسی تأثیر گرایش به بازار مدیران بر کسب مزیت رقابتی در چارچوب ابعاد هوشمندی رقابتی و عوامل سازمانی

افزایش تعدد عوامل تعیین­کننده موفقیت در بازار، حضور و ظهور رقبای قدرتمند و تازه وارد متعدد، تغییر مداوم سلایق مشتریان و افزایش سطح انتظارات آن­ها، شرکت­های تجاری را با مخاطرات عمیقی روبرو کرده است. بنابراین امروزه داشتن توان رقابتی اساس بقای شرکت­هاست. هدف این تحقیق بررسی سازوکار تاثیر گرایش به بازار مدیران شرکتهای صنعتی بر کسب مزیت رقابتی با تأکید بر نقش میانجی متغیر های هوشمندی رقابتی و عوامل کانونی سازمان(ساختار، فرهنگ و فرایند) است. جامعه‌ی آماری این تحقیق شامل 113 تن از مدیران منتخب از 85 شرکت موجود در شهرک‌های صنعتی استان مازندران است که از سه منطقه‌ی شرق، مرکز و غرب به روش خوشه‌ای نمونه‌گیری، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفته‌اند. ابزار اصلی این تحقیق پرسشنامه‌ی استانداردی است که روایی سازه داشته و پایایی 98 درصدی آن نشانگر قابلیت اعتماد بالای آن است. نتایج حاصل از تحلیل داده های تحقیق که با مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم‌افزار لیزرل انجام گرفته است حاکی از آن است که افزایش سطح بازارگرایی مدیران با وجود متغیر میانجی پایش هوشمندی رقابتی منجر به کسب و حفظ مزیت رقابتی شرکتها می‌شود. در عین حال، نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای مربوط به عوامل سازمانی تأثیر محسوس مستقیم و معناداری بر مزیت رقابتی نداشته اند.

طراحی مدل بازاریابی پایدار صنعت خودرو ایران

این مقاله با هدف طراحی مدل یکپارچه تحقق بازاریابی پایدار صنعت خودرو ایران به رشته تحریر درآمده است. در این راستا ابتدا ادبیات تحقیق مورد تحلیل قرار گرفته و چارچوب اولیه تحقق بازاریابی پایدار طراحی گردید. سپس با استفاده از برخی از ابزارهای روش شناسی کیفی از جمله پرسشنامه باز و مصاحبه عمیق با خبرگان آشنا با موضوع، مدل اولیه توسعه پیدا کرده و مدل جامع تحقق بازاریابی پایدار طراحی گردید. در آخرین گام از طریق برگزاری جلسات گروه کانون مدل اصلاح شده و مدل مفهومی نهایی تحقق بازاریابی پایدار طراحی گردید. نتایج نشان می دهند بازاریابی درونی، بازاریابی فرهنگی یکپارچه، بازاریابی اجتماعی، بازاریابی نوآورانه، بازاریابی ناب، بازاریابی استراتژی محور، بازاریابی سبز، بازاریابی اخلاق گرا و بازاریابی نوع دوستانه مدل‌های بازاریابی اثرگذار بر تحقق بازاریابی پایدار در صنعت خودرو ایران هستند. در تحلیل کمی مدل مذکور با استفاده از رگرسیون چند متغییره بررسی شد و نهایتاً به ترتیب بازاریابی اخلاق­گرا، استراتژی­محور، نوآورانه و نوع­دوستانه 4 مدل بازاریابی تاثیرگذار بر تحقق بازاریابی پایدار شناسایی گردیدند. در پایان پژوهش نیز برخی پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه گردیده است.

نقش ارزش برند مبتنی بر مشتری در تاثیر تبلیغات بر پاسخ مصرف کننده

ارزش نام تجاری در دنیاری بازاریابی بر هیج کس پوشیده نیست، یک برند قوی می‌تواند ارزشی بیش از ارزش معمول برای سازمان ایجاد کند. این موضوع در صنعت توریسم و گردشگردی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌باشد و سازمان های امروزی را به شناسایی عوامل موثر بر ارتقای ارزش نام تجاری خود در ذهن مشتریان ترغیب می‌نماید. تبلیغات نیز یکی از موضوعاتی است که امروزه تمام مردم جهان حتی در دورترین نقاط با آن در ارتباط هستند و از آن تاثیر می‌پذیرند. پژوهش حاضر بدنبال طراحی چارچوبی نظام‌مند در خصوص مفاهیم ارزش برند، و ابعاد آن، تبلیغات و پاسخ مصرف کننده در دفاتر گردشگری و مسافرتی شهر تهران بوده و از این طریق سعی دارد تا در گسترش مرزهای دانش موجود در این حوزه اقدام نماید. داده‌های مورد نیاز برای این تحقیق بصورت نمونه‌گیری غیرتصادفی در دسترس از مشتریان دفاتر خدمات گردشگری و مسافرتی منطقه یک شهر تهران و درقالب پرسشنامه جمع آوری شده است. این تحقیق از نوع کاربردی با ماهیت پیمایشی می‌باشد. همچنین از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تبلیغات بر پاسخ مصرف کننده تاثیر مثبت و قابل توجهی دارد، همچنین تبلیغات از طریق نقش واسط ارزش برند مبتنی بر مشتری و هر یک از ابعاد آن بر پاسخ مصرف کننده موثر می‌باشد.

مدل سنجش انتظارات مشتریان صنعت بانکداری برمبنای ادراک آنان

موضوع وفاداری مشتریان یکی از موضوعات چالشی در حوزه بازاریابی است که همواره مد نظر صاحبنظران و مدیران اجرایی می­باشد. از آن جا که حفظ و نگهداشت مشتریان به چگونگی برآورده شدن انتظارات آنان از سوی شرکت­ها بستگی دارد، سنجش دقیق انتظارات مشتریان امری ضروری و در خور توجه است. بر این اساس، هدف این مقاله، توسعه ابزاری استاندارد جهت اندازه گیری انتظارات مشتری برای صنعت بانکداری می­باشد. در این راستا ابتدا با انجام تحلیل عاملی اکتشافی، عوامل مکنون سازه انتظارات مشتری استخراج گردید. سپس برای تعیین اعتبار مدل اکتشاف شده با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی به بررسی شاخص­های برازندگی پرداخته شد. نتایج به دست آمده، پنج عامل اصلی و شانزده سنجه مرتبط به آن را برای اندازه­گیری انتظارات مشتری در حوزه بانکداری شناسایی نموده است. عوامل اصلی سازه انتظارات مشتری در حوزه بانکداری شامل حرفه­ای بودن، خدمات با کیفیت، اخلاق حرفه ای، گسترش خدمت رسانی و تعامل مطلوب بین فردی می­باشد. کلیدواژگان

دارایی موزون بانک‌ها بر حسب ریسک و بازده مقطعی سهام

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی احتساب ریسک دارایی‌های موزون بر حسب ریسک (RWA) توسط سرمایه‌گذاران از طریق آزمون تاثیر RWA بر ریسک و بازده سهام بانک‌ها است. برای این منظور نمونه‌ای متشکل از 17 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های 1381 تا 1390 مورد بررسی قرار گرفته است. به دلیل کمی مشاهدات قابل دسترس، جهت آزمون رابطه دارایی‌های موزون بر حسب ریسک با بازده و ریسک سهام بانک‌ها از رگرسیون داده‌های تابلویی استفاده گردیده است. نتایج حاصله موید تاثیر معکوس دارایی موزون بر حسب ریسک بر بازده سهام بانک‌ها است. همچنین، اثر مستقیم RWA بر معیارهای ریسک سهام بانک شامل نوسانات بازده و بتا نیز تایید گردید. کلیدواژگان

بررسی رابطه بین وفاداری به برند و تبلیغات توصیه‌ای الکترونیک در شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی به عنوان شکل نوینی از اجتماعات پرطرفدار و پرکاربرد، خصوصاً در میان ایرانیان، به عنوان مکانی برای تبادل نظرات، علایق و ترجیحات شخصی با دوستان محسوب می‌شوند و کارکردی دو سویه دارند: از یک طرف برای صاحبان برندها این امکان را فراهم می‌کنند که بتوانند به بیشترین تعداد از مشتریان (بالقوه و یا بالفعل) خود دست یابند و از طرف دیگر کاربران نیز فعالانه‌تر در این عرصه حاضر شده و با مشارکت در تبلیغات توصیه‌ای الکترونیک، به بیان نظرات، تجربیات و علاقه‌مندی‌های خود بپردازند و نقشی پررنگ ‌در انتخاب آگاهانه ‌یخود و دیگران ایفا کنند. هدف این پژوهش یافتن ارتباطی منطقی میان و فاداری به کالاها و خدمات از یک‌سو و مشارکت در تبلیغات توصیه‌ای الکترونیک و هویت‌یابی افراد از طریق برندهای خاص (برند آدیداس در تحقیق حاضر) از سوی دیگر است. مدل ارائه شده در تحقیق به تبیین همین فرآیند می‌پردازد. نتایج این پژوهش نشان داد که یک ارتباط مثبت و معنادار میان وفاداری به برند و مشارکت در تبلیغات توصیه‌ای‌ الکترونیک و هم چنین هویت‌یابی از طریق برند وجود دارد.

بخش‌بندی و شناسایی ویژگی‌های مصرف‌کنندگان در یک محیط چند کانالی با استفاده از ترکیب روش نقشه‌های خودسازمانده و رگرسیون لجستیک

با ظهور تجارت الکترونیک به وسیله اینترنت، خرده فروشی چند کانالی[1] پارادایم مسلط بر دنیای کسب و کار گردید. رسانه­های جدیدی بیرون آمدند و مجموعه توسعه یافته­ای از انواع کانال برای شرکت­ها و مصرف کنندگان پدید آمد. مشتریان، تجربه کانال خود را از فروشگاه­های سنتی خرید و فروش توسعه داده و اکنون برای آنان بسیار عادی است که از طریق فروشگاه­های آنلاین، کاتالوگ، خود پردازهای خودکار[2] مراکز تماس[3] و...خرید کنند. هدف اصلی این پژوهش بخش‌بندی مصرف کنندگان با توجه به گرایش آنها به کانال‌های مختلف در فازهای جستجوی اطلاعات و خرید و همچنین تبیین عوامل تعیین کننده عضویت آن‌ها در هر بخش می­باشد. در این پژوهش عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی توام با هم به کار گرفته شده است. بدین منظور داده‌های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه بین 800 نفر از مصرف‌کنندگان در کلان شهر تهران جمع‌آوری شد. از ترکیب روش نقشه‌های خود سازمان دهنده و رگرسیون لجستیک جهت تجزیه و تحلیل داده‌های گردآوری شده استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که می‌توان مصرف‌کنندگان را بر پایه گرایش آن‌ها به کانال‌های مختلف در 4 بخش شامل مصرف‌کنندگان چندکانالی، سنتی، بی‌تفاوت و جستجو‌گرا جای داد. نتایج، نشان دهنده وجود یک بخش مصرف کننده چند کانالی با 88/23 درصد از پاسخگویان است. یافته‌های دیگر پژوهش نشان داد که متغیرهای اجتماعی – جمعیت شناختی جنسیت، سن، شغل و درآمد و متغیرهای روانشناختی نوپذیری، حساس به کیفیت، ریسک‌گریزی، فشار زمانی و انگیزه تایید در احتمال عضویت مصرف کنندگان در بخش­های مختلف نقش تعیین کننده­ای دارند.

« بعدی  ۵۲  ۵۱  ۵۰  ۴۹  ۴۸  ۴۷  ۴۶  ۴۵  ۴۴  ۴۳  ۴۲  ۴۱  ۴۰  ۳۹  ۳۸  ۳۷  ۳۶  ۳۵  ۳۴  ۳۳  قبلی »