همبسته های شناختی امید: شواهدی از آزمون های عصب روان شناختی

هدف: اميد به عنوان يک سازۀ شناختي- انگيزشي، براي رسيدن به هدف، بر پا ۀي يک حس اشتقاقي- ت. هدف مطالعۀ حاضر، بررسي همبسته هاي 􀀯 ده اس 􀀯 دوگانه از عوامل و راه هاي موفقيت آميز بنا ش شناختي اميد از جمله عملکرد حل مسئله، تصميم گيري و توجه است. روش: در اين مطالعۀ مقطعي 91 دانشجو) 45 پسر و 46 دختر( از دانشجويان دانشگاه تهران با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب ئله(، ويسکانسين )تصميم گيري(، برج لندن 􀀯 و به صورت انفرادي آزمون هاي گرگ و ميش )حل مس )برنامه ريزي(، توجه پايدار و مقياس اميد را انجام دادند. يافته ها: يافته ها نشان دهندۀ رابطۀ مثبت معنادار همچنين يافته ها نشان دادند که رابطۀ اميد با درجاماندگي در .)p>0/ اميد با سه بعد حل مسئله بود ) 10 آزمون ويسکانسين، ميانگين زمان واکنش و خطاي حذف در آزمون توجه پايدار و زمان برنامه ريزي در نتيجه گيري: به طور کلي اميد را مي توان يک سازۀ شناختي .)p>0/ آزمون برج لندن معنادار است ) 50 ت که براي رسيدن به هدف، به پردازش شهودي اطلاعات، تخصيص منابع توجهي به 􀀯 پيچيده دانس اهداف و روش هاي دستيابي به هدف و توانايي انتقال توجه از موارد و موقعيت هاي نامناسب نياز دارد

پتانسیل های وابسته به رویداد(ERPs)در دو تیپ شخصیتی (تکانشگر) BAS و BIS(مضطرب) حین انجام تکلیف حافظه کاری عاطفی

هدف: هدف از اين پژوهش بررس BIS/BAS نامه 􀀯 ت. روش: ابتدا با اجراي پرسش 􀀯 اس BIS و BAS خصيتي 􀀯 عاطفي در دو تيپ ش و 8 نفر BAS )کارور و وايت، 1994 ( روي 502 نفر از دانشجويان دانشگاه تهران، 18 نفر ) 10 نفر ها حين انجام تکليف حافظه کاري ERP ، ر آزمودني 􀀯 راي گروه نمونه انتخاب گرديد. در ه 􀀯 ب )BIS ها موردتحليل قرارگرفتند. از روش آماري تحليل واريانس چند ERP پس􀀯 دند. س 􀀯 عاطفي ثبت ش د. يافته ها:در تصاوير 􀀯 تفاده ش 􀀯 به منظورآزمون معناداري بين ميانگين ها اس )MANOVA( متغيره اهده شد. همچنين، 􀀯 مش BAS بت به گروه 􀀯 نس BIS طولاني تري در گروه P مثبت، نهفتگي 100 ثبت گرديد. از طرفي براي تصاوير BIS بت به گروه 􀀯 تري نس 􀀯 بيش N امپيليتود 200 BAS در گروه P شد. براي تصاوير منفي، امپيليتود 300 BAS بيشتر از گروه BIS در گروه N منفي، امپيليتود 200 شد. نتيجه گيري: بيشتر يافته هاي بدست آمده، مدل BIS نسبت به گروه BAS بيشتري در گروه نسبت به تصاوير مثبت و آزمودني هاي BAS نظري گري ) 1987 ( را تا ييد مي کند.آزمودني هاي گروه P بت به تصاوير منف يحساسيت و پردازش اوليه بيشتري را نشان دادند. در مولفه 300 􀀯 نس BIS گروه BIS نسبت به گروه BAS ت. در تصاوير منفي گروه 􀀯 اخصي براي پردازش حافظه کاري اس 􀀯 که ش تند. اگر چه اين يافته با مدل نظري گري سازگار نيست اما به نظر مي رسد که 􀀯 تري داش 􀀯 پردازش بيش BAS اين مولفه معياري مناسب براي بررسي پردازش هاي عاطفي بويژه در ناحيه پيشاني براي گروه مي باشد

اثرجنسیت بر اخلال درقضاوت اخلاقی با تحریک الکتریکی مستقیم ازروی جمجمه قشر پیش پیشانی پشتی-جانبی

هدف: مطالعات عصب شناختی در زمینۀ مکانیزم های زیربنایی قضاوت اخلاقی رو به رشد نهاده است. شواهد نشان گر آن است که نواحی مختلفی مانند قشر پیش-پیشانی شکمی-میانی، قشر پیش پیشانی راست در قضاوت اخلاقی درگیر بوده و )DLPFC( تی- جانبی مخ 􀀯 ر پیش پیشانی پش 􀀯 میانی و قش نقشی مهمی در انتخاب های سودگرایانه/غیرسودگرایانه ایفا می کنند. در پژوهش حاضر تأثیر تحریک در قضاوت اخلاقی سودگرایانه با DLPFC بر ناحیۀ )tDCS( الکتریکی مستقیم از روی جمجمه معماهای اخلاقی شخصی )دشوار/آسان( و غیرشخصی بررسی شده است. روش: در این پژوهش، دو گروه دانشجو ) 60 نفر، 30 زن( از طریق مداخله های آند راست/کاتد چپ و آند چپ/کاتد راست به دو سری تکلیف قضاوت اخلاقی همتا )tDCS( بررسی شدند. افراد در دو مرحلۀ شم و تحریک خ دادند. يافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری نشان داد که تعامل سه 􀀯 ده پاس 􀀯 ش به عبارتی، اثر دو )F)611/699 ،2/084(=4/346 P=0/ مداخله معنادار است ) 014 × معما × متغیر جنس بر قضاوت زنان و مردان DLPFC و کاتد راست/آند چپ DLPFC مداخلۀ آند راست/کاتد چپ در معماهای اخلاقی متفاوت بود. در این پژوهش نوع مداخله به تنهایی تفاوت معناداری در قضاوت اخلاقی ایجاد نکرد. نتيجه گيري: این پژوهش در جهت گسترش یافته های پیشین تحریک مغزی نشان داد که تحریک مغزی زنان بیش از مردان در میزان سودگرایی اخلاقی تغییر به وجود می آورد؛ یعنی به طور متفاوتی سودگرایی اخلاقی زنان و مردان را کنترل می کند. تفاوت های کنشی DLPFC ناحیۀ در نواحی مغزی بین دو جنس شامل قضاوت اخلاقی نیز می شود. همچنین به نظر می رسد که کنش ناحیۀ قشر پیش پیشانی راست در قضاوت اخلاقی تنها به کنترل شناختی محدود نبوده و با اثرگذاری تحریک این ناحیه بر معماهای اخلاقی با تعارض بالا، به یک پارچه سازی هیجان های ناشی از بافت اطلاعات نیز مربوط است.

مقایسۀ نظریۀ ذهن در مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری و افراد بهنجار

ه کی دارای نقص م یباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایس های نظریه ذهن 􀀯 اختلالات روانپزش ده است. روش: پژوهش حاضر 􀀯 ی- اجباری با افراد بهنجار انجام ش 􀀯 در افراد مبتلا به اختلال وسواس یک مطالعه توصیفی- مقایس های، شامل 90 نفر است که 45 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تند. داد ههای پژوهش با 􀀯 رکت داش 􀀯 ترس در آن ش 􀀯 و 45 نفر افراد بهنجار با روش نمون هگیری در دس پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی، تکلیف ،)K- استفاده از مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر ) 10 داستا نهای تصویری نظریه ذهن، تکلیف داستا نهای عجیب گردآوری و از طریق تحلیل واریانس چند مورد بررسی قرار گرفت. يافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین افراد مبتلا به )MANOVA( متغیری اختلال وسواسی- اجباری و افراد بهنجار در خرده مقیاس های تکلیف داستان های تصویری نظریه ذهن )به جز باور اشتباه رده اول( و خرده مقیاس های تکلیف داستان های عجیب تفاوت معنادار وجود دارد. مقایسه میانگی نهای دو گروه از نظر نمرات تکالیف نظریه ذهن نشان م یدهد که افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار از توانایی نظریه ذهن پایین تری برخوردار هستند. نتيجه گيري: نتایج نشان م یدهد که بیماران وسواسی- اجباری در توانای یهای پایه و هم در توانای یهای سطح بالاتر نظریه ذهن عملکرد ضعی فتری دارند. در واقع م یتوان استنتاج نمود که عملکرد ضعیف ا وجود نقایص در تواناییهای 􀀯 ی- اجباری در تکالیف نظریه ذهن ب 􀀯 اران مبتلا به اختلال وسواس 􀀯 بیم شناختی و عاطفی اجتماعی این بیماران مرتبط است.

طراحی و ساخت آزمون رایانه ای برای اندازه گیری آستانۀ افتراقی زمان

هدف پژوهش حاضر، طراحی نس 􀀯 ه رکت کردند. به همۀ 􀀯 ورت داوطلبانه ش 􀀯 وزان مقطع ابتدایی به ص 􀀯 ش، 31 نفر از دانش آم 􀀯 پژوه رکت کنندگان با استفاده از آزمون رایانه ای، تصاویر انتخاب شده از سيستم بين المللي تصاوير 􀀯 ش تانۀ افتراقی 􀀯 د و آس 􀀯 ان داده ش 􀀯 طح یک هزار و دو هزار میلی ثانیه نش 􀀯 در دو س )IAPS( عاطفي ا: آزمودنی ها برای افتراق 􀀯 د. يافته ه 􀀯 به ش 􀀯 تفاده از فرمول لویت) 1971 ( محاس 􀀯 آزمودنی ها با اس طح دو 􀀯 261 میلی ثانیه و در س / زار میلی ثانیه به 5 􀀯 طح ه 􀀯 ه از محرک هدف در س 􀀯 محرک مقایس راق زمانی آزمودنی ها 􀀯 تانۀ افت 􀀯 تند. این مقادیر آس 􀀯 373 میلی ثانیه نیاز داش / زار میلی ثانیه به 06 􀀯 ه یک در 􀀯 تای یافته های کلاس 􀀯 وند. نتيجه گيري: نتایج پژوهش حاضر در راس 􀀯 در نظر گرفته می ش پسیکوفیزیک نشان می دهد که با افزایش شدت محرک، دامنۀ آستانۀ افتراقی نیز افزایش می یابد؛ اما با دو برابر شدن آن لزوما آستانۀ افتراقی ادراک شده دو برابر نمی شود. بنابراین برای مطالعات افتراق زمان در قالب پارادایم آینده نگر، می توان از آزمون ساخته شده استفاده کرد.

بررسی نتایج آزمون های فیزیولوژیك و الكتروفیزیولوژیك شنوایی در افراد مبتلا به میگرن

هدف: در نورولوژی، میگرن معمولی س شنوایی و تعادل همراه است. میگرن یکی از علل شایع و شناخته شدۀ کری ناگهانی نیز هست. هدف ي نتایج آزمون های فيزيولوژكي و الکتروفیزیولوژیک شنوایی در بیماران میگرنی 􀀯 این مطالعه، بررس وتوصیف علایم آنهاست. روش: در این مطالعه، آستانه های شنوایی در محدودۀ 250 تا 1200 هرتز، پاسخ های شنوایی ساقۀ مغز و گسیل های صوتی برانگیختۀ شنوایی در 40 بیمار مبتلا به میگرن 25 تا 45 سالۀ فاقد سابقۀ مشکلات شنوایی بررسی و نتایج با اطلاعات حاصل از بررسی شنوایی گروه شاهد ه شد. يافته ها: ادیومتری فرکانس های بالا در بیماران میگرنی نشان داد که میانگین آستانه های 􀀯 مقایس شنوایی افراد میگرنی با افراد غیرمیگرنی در همۀ فرکانس ها، به جز در فرکانس هشت کیلو هرتز، در در ادیومتری پاسخ های برانگیختۀ ساقۀ .)p> 0/ سطح خطای پنج درصد تفاوت معناداری دارد ) 0001 گوش راست و چپ V,III,I امواج )Absolute latency( مغز، تفاوت میانگین زمان تأخیر مطلق .) p> 0/ طح خطای پنج درصد در مقایسه با زمان تأخیر مطلق افراد طبیعی معنادار بود ) 0001 􀀯 در س بین دو گوش راست و چپ، OAE در بررسی گسیل های بر انگیختۀ صوتی، مقایسۀ میانگین دامنۀ همچنین مقایسۀ دامنه ها بین افراد میگرنی و گروه شاهد اختلاف معناداری نشان نداد )درسطح خطای نتيجه گيري: افزایش آستانه های فرکانس های بالا در ادیومتری و طولانی .)p> 0/ پنج درصد و 0001 دن زمان انتقال عصبی )زمان تأخیرمطلق( در آزمون پاسخ های برانگیختۀ شنوایی ساقۀ مغز نشان 􀀯 ش می دهد که حملات میگرنی بر عملکرد ساقۀ مغز تأثیر می گذارد.

رابطۀ درك جملات موصولی و درك متن: ابزار سنجش درك نحوی

هدف: يکی از دلايل عدم درک مطلب، آش خيص ساختارهای نحوی را ندارند و به جای پردازش متن به صورت واحدهای معنادار 􀀯 توانايی تش د موصولی به دلیل ويژگ یهای نحوی و معنايی خود 􀀯 تر به خواندن واژه به واژه تمايل دارند. بن 􀀯 بيش همواره مورد توجه خاص محققان در بررسی درك نحوی بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ درك نحوی جملات موصولي با درک متن در زبان فارسي و نیز مطالعۀ توليد ابزار مناسب به منظور سنجش درك جمله های موصولي زبان فارسي است. روش: روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بوده و در آن از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در این پژوهش از میان مدارس دخترانه و پسرانۀ سه منطقه در تهران، 160 دان شآموز پايۀ چهارم دبستان با روش نمون هگيري چند مرحل هاي انتخاب شدند. برای سنجش درك متن از آزمو نهاي پرلز و براي سنجش درك نحوي از آزمون محقق اخته استفاده شد. يافته ها: يافت ههاي این پژوهش نشان داد که درك نحوي جمله های موصولي به 􀀯 س طرز معناداري درك متن را پي شبيني ميك‌ند. نتيجه گيري: درك نحوي يكي از عوامل مؤثر در درك متن است و از این رو می بایست مورد توجه برنام هریزان آموزشي قرار گيرد تا از طريق آموزش ساختار نحوی جمل ههای زبان فارسي، مسیر درک متن برای دان شآموزان هموار شود.

بررسی تأثیر تدریس بر میزان درک دانش آموزان دختر سال سوم ریاضی از مفهوم حد و رشد توانایی فضایی آنها با تأکید برفعالیت های مبتنی بر تجسم

هدف: بخش مهمی از درک و تفکر دانش آموزان از ریاضیات از طریق تجسم شکل می گیرد. مفهوم "حد" در ان می دهند که دانش آموزان در درک این مفهوم با 􀀯 ت. پژوهش ها نش 􀀯 ریاضی از جایگاهی خاص برخوردار اس مشکلات و چالش های فراوانی روبرو هستند. به نظر می رسد تکیه بر آموزش رویه ای می تواند یکی از عوامل م 􀀯 ت که تأثیر آموزش مفهوم "حد" به کمک رویکرد تجس 􀀯 د. تحقیق حاضر در پی آن اس 􀀯 مؤثر بر این امر باش محور بر درک دانش آموزان و نیز توانایی فضایی آنها را بررسی کند. روش: جامعۀ مورد مطالعه در این تحقیق، ال سوم دبیرستان در رشته ریاضی- فیزیک دو شهرستان استان کردستان و نمونۀ آن 34 􀀯 دانش آموزان دختر س دانش آموز سال سوم ریاضی هستند. از آنجا که دانش آموزان قبلاً در دو کلاس گنجانده شده بودند و پژوهشگران این مطالعه امکان انتخاب تصادفی آنها را برای دو گروه کنترل و آزمون نداشتند، از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد؛ بدین صورت یکی از کلاس ها به صورت تصادفی گروه آزمون و دیگری گروه کنترل درنظر گرفته شد. در این مطالعه، روش تدریس به عنوان متغیر مستقل و توانایی فضایی و درک مفهوم حد نیز متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. پیش آزمون نشان داد که دو گروه قبل از اعمال متغیر مستقل، از نظر متغیرهای وابسته تفاوت معناداری نداشتند. در طول سه هفتۀ آموزشی، مفهوم حد را یکی از مؤلفان مقاله به هر دو گروه آموزش داد. شیوۀ تدریس به گروه کنترل روش معمول و برای گروه آزمون با رویکرد تجسم محور، با ارائۀ فعالیت های تصویری/ دیداری بود. این فعالیت ها به گونه ای طراحی شده بودند که بازنمایی های مختلف مفهوم حد در آنها ارائه شده بود. در تحلیل داده ها از روش "تحلیل واریانس چند متغیره" استفاده شد. نتيجه گيري: یافته های تحقیق نشان داد که تدریس از طریق ارائۀ فعالیت های مبتنی بر تجسم از حد، بر درک دانش آموزان از مفهوم حد تأثیرگذار و تفاوت بین دو گروه در این مورد معنادار است. اما ارائۀ فعالیت های مبتنی بر تجسم در تدریس حد، تأثیری بر افزایش توانایی فضایی دانش آموزان ندارد و از این نظر تفاوت دو گروه معنادار نیست.

مقایسۀ اعتماد به حافظه و شناخت در بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجباری (از نوع وارسی)، اختلال اضطراب منتشر وگروه بهنجار

هدف: هدف این پژوهش، مقايسۀ اعتماد به حافظه و شناخت در بیماران مبتلا به اختلال وسواس- ر و گروه بهنجار بود. روش: سه گروه شامل 􀀯 ی(، بیماران مبتلا به اضطراب منتش 􀀯 اجباری )نوع وارس 25 بیمار مبتلا به وسواس وارسی، 23 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و 26 نفر بهنجار به شیوۀ ترس انتخاب شدند. روش از نوع علیّ- مقایس های بود. آزمودني ها مقیاس اعتماد 􀀯 نمون هگیری در دس ش نامۀ پادوآ و پرسش نامۀ افسردگی بک )ویراش دوّم( را تكميل کردند. 􀀯 ناخت، پرس 􀀯 به حافظه و ش اطلاعات جمع آوري شده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس تجزیه و تحليل شد. يافته ها: نتایج نشان داد نمرات گرو ههای وسواس وارسی، اضطراب منتشر و بهنجار، هم در مقیاس اعتماد به حافظه و شناخت در کل )خصیصۀ فراحافظه( و هم در خرده مقیاس هاي آن از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشتند. نتيجه گيري: به نظرم یرسد، يكي از مشكلات اصلي بيماران مبتلا به وسواس وارسی، فرآيند فراحافظۀ آنان است و در اين ميان كاهش اعتماد به حافظه نقش مهمی در تب يين اين بيماري دارد.

تبیین رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان پسر به فرد غریبه و آشنا از طریق تعامل شناخت و شخصیت

هدف: اين پژوهش با هدف بررسي نقش تعدي لكننده اسناد شناختی در رابط هي ميان پنج عامل بزرگ شخصیت با واکنش پرخاشگرانه دانش آموزان پسر به مرحله اجرا در آمد. روش: جامعه آماري پژوهش تان تشكيل دادند كه از بين آنها 196 نفر به شيو هي تصادفی طبقه ای 􀀯 ر یک دبیرس 􀀯 را دانش آموزان پس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه 50 سؤالي پنج عامل بزرگ شخصیت، پرسشنامه 2 سؤالي واکنش پرخاشگرانه و سه سناریو برای تحریک اسناد شناختی بودند. داد هها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون سلسله مراتبي مورد تحليل قرار گرفتند. يافته ها: نتايج حاصل از تحليل داد هها نشان داد كه اسناد شناختی رابطه برون گرایی و تجربه پذیری را با واکنش پرخاشگرانه به فرد غریبه تعديل م ينمايند. تحليل ساده شیب خط نشان داد كه در موقعیت اسناد شناختی خصمانه، برون گرایی با واکنش پرخاشگرانه دارای رابطه منفی و معنادار، اما تجربه پذیری با واکنش پرخاشگرانه به فرد غریبه در موقعیت خصمانه دارای رابطه مثبت و معنادار است. همچنین اسناد شناختی موقعیتی رابطه برون گرایی را با واکنش پرخاشگرانه به فرد آشنا تعدیل می نماید. تحليل ساده شیب خط نشان داد كه در موقعیت اسناد شناختی خصمانه، برون گرایی با واکنش پرخاشگرانه به فرد آشنا دارای رابطه منفی و معنادار است. نتيجه گيري: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی ناد خصمانه در رابطه با واکنش پرخاشگرانه دانش آموزان پسر 􀀯 نظیر برون گرایی و تجربه پذیری با اس تعامل میک نند.

بررسی رابطة كنترل هیجانی و تنظیم شناختی هیجان با باورهای وسواسی دانشآموزان دختر دورة متوسطة شهر رشت

هدف: تحقيق حاضر به منظور بررسي رابطة كنترل هيجاني و تنظيم شناختي هيجان با باورهاي وسواسي دانشآموزان دختر دورة متوسطة شهر رشت انجام شد . روش: نمونة آماري 302 دانشآموز دختر مشغول به تحصيل در دورة متوسطة نظري مدارس دولتي شهر رشت بودند كه با روش نمونه گيري خوشه اي انتخا ب شدند. براي جمع آوري اطلاعات اين پزوهش كه از نوع همبستگي است، از پرسش نامه هاي كنترل هيجاني ، باورهاي وسواسي و تنطيم شناختي هيجان استفاده شد. يافتهها: نتايج تجزيه و تحليل رگرسيون چندمتغيرة گام به گام، در پيش بيني متغير وابسته (باورهاي وسواسي) نشان دهندة چهار مرحلة معنادار بود. در اولين مرحله، مؤلفة خودسرزنشي بيشترين رابطه و پذيرش (β=0/ در مرحلة دوم، خودسرزنشي( 27 .(β=0/ را با متغير ملاك نشان داد( 37 بيشترين توان پيشبيني باورهاي وسواسي را نشان دادند. در سومين ،(β=0/ شرايط( 20 در (β=0/ و مرور ذهني( 13 (β=0/ پذيرش شرايط( 17 ،(β=0/ مرحله، خودسرزنشي( 25 مجموع 18 درصد واريانس متغير ملاك را پيش بيني كردند . درمرحلةآخر ، چهار و ارزيابي (β=0/ مرور ذهني( 16 ،(β=0/ پذيرش شرايط( 13 ،(β=0/ متغيرخودسرزنشي( 24 بيشترين توان پيشبينيكنندگي متغير ملاك را داشتند. نتيجه گيري: نتايج (β=0/ مجدد( 12 اين تحقيق حاكي از آن بود كه باورهاي وسواسي با خودسرزنشي داراي بيشترين رابطة معنادار و خودسرزنشي، پذيرش شرايط، مرورذهني و ارزيابي مجدد بيشترين توان را براي پيشبيني باورهاي وسواسي دارند

تأثیر پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیك بر بهبود دانش آموزان دارای علایم پسآسیبی (پس از سانحه)

هدف: هدف اين مطالعه، بررسي تأثير پردازش شناختي و پردازش مجدد هولوگرافيك بر بهبود دانشآموزان داراي علايم پسآسيبي است. روش: طرح مطالعة حاضر شبهآزمايشي است و جامعة آماري آن را دانشآموزان پسر مقاطع اول، دوم و سوم دبيرستانهاي شهر بعد از اجراي پرسش نامة .(N= 89 تشكيل دادند ( 10286 - اروميه در سال تحصيلي 90 براي (SCL-90 R ) غربالگري حوادث آسيبزا و آزمون 90 سئوالي فهرست علايم SCL-90R يكهزار نفر، 129 نفر با تجربة آسيب و نمرة بيش از 90 در آزمون شناسايي و از بين آنها 60 نفر به تصادف انتخاب و بعد از مصاحبة باليني در سه گروه و گروه (n= درمان پردازش مجدد هولوگرافيك ( 20 ،(n= درمان پردازش شناختي( 20 به تصادف جاي گرفتند. هر سه گروه در مراحل پيش و پسآزمون به (n= پلاسيبو ( 20 چكليست علايم آسيب كودكان پا سخ داده و داده هاي به دست آمده با استفاده از آزمون هاي مانكوا و بونفروني تحليل شد. يافتهها: نتايج نشان داد كه در نمرة كلي آزمون چكليست علايم آسيب كودكان (به ويژه در ابعاد اضطراب، افسردگي، اختلال استرس پس از سانحه و تجزيه) بين سه گروه تفاوت آماري معنادار وجود دارد. نتيجهگيري : بر اساس اين نتايج، روشهاي پردازش شناختي و پردازش مجدد هولوگرافيك در كاهش نشانههاي كلي آسيب شناختي دانشآموزان آسيبديده به يك اندازه اثر بخش بودند ولي پردازش شناختي بر افسردگي مرتبط با آسيب و پردازش مجدد هولوگرافيك بر اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه و تجزية مرتبط با آسيب اثر بيشتري داشتند.

« بعدی  ۲۸۸  ۲۸۷  ۲۸۶  ۲۸۵  ۲۸۴  ۲۸۳  ۲۸۲  ۲۸۱  ۲۸۰  ۲۷۹  ۲۷۸  ۲۷۷  ۲۷۶  ۲۷۵  ۲۷۴  ۲۷۳  ۲۷۲  ۲۷۱  ۲۷۰  ۲۶۹  قبلی »