مصرفکنندگان در ارتباطشان با سازمانهای خدماتی، نیازها و تمایلهای متفاوتی دارند و تمام آنها نسبت به برقراری روابط نزدیک تجاری از دید "ارتباطجویی" در برابر "ارتباطگریزی" تمایل مشابهی ندارند. با وجود اینکه مدیریت ارتباط با مشتری، یکی از اولویتهای پژوهشی در زمینۀ بازاریابی بوده است؛ اما پژوهشگران و مدیران بازاریابی آنگونه که باید، این اولویتهای ارتباطی متمایز را درک نکردهاند. این پژوهش با معرفی "سبکهای دلبستگی مشتریان" به پژوهشگران و مدیران بازاریابی، در شناسایی و پیشبینی نیازهای ارتباطی مشتریان کمک میکند. برای این امر، پژوهشی پیمایشی در مرکز آموزشهای الکترونیکی دانشگاه تهران (بهمنزلۀ یک مرکز خدماتی) و روی دانشجویان (بهمنزلۀ مصرفکننده خدمات) انجام شد تا ارتباط بین سبکهای دلبستگی مشتریان با متغیرهای ارتباطی بررسی شود. دادهها از طریق پرسشنامۀ برخط گردآوری شدند و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد نظریۀ دلبستگی، مبنای نظری قدرتمندی برای یک رویکرد پیشبینانه و برپایۀ مشتری برای بهبود کارایی و اثربخشی فعالیتهای بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری سازمان است.