تأثیر ارزش ویژۀ برند صنعتی بر عملکرد برند از دیدگاه اعضای مرکز خرید (مورد مطالعه: شرکت‎های تولید‌کنندۀ لوازم خانگی)

در شرایط فرارقابتی امروز، تأمین‌کنندگان باید برای حفظ و بهبود جایگاه خود در برابر سایر تأمین‌کنندگان داخلی و خارجی، از ارزش ویژۀ برندشان بهره بگیرند، اما مسئله این است که تأمین‌کنندگان صنعتی نمی‌دانند چه عواملی بر ایجاد و ارتقای ارزش ویژۀ برند صنعتی آنها اثرگذار است و همچنین نمی‌دانند که چگونه می‌توانند با ارتقای ارزش ویژۀ برند، عملکرد برندشان را در بازار بهبود دهند. بنابراین مطالعۀ پیش رو با دو هدف اصلی انجام گرفته است: 1. یافتن عوامل تأثیرگذار بر ارزش ویژۀ برند تأمین‌کنندگان صنعتی و 2. بررسی رابطۀ ارزش ویژۀ برند صنعتی و عملکرد برند. جامعۀ آماری پژوهش شامل اعضای مرکز خرید شرکت‌های تولیدکنندۀ یخچال، ماشین لباسشویی و اجاق‌گاز شهر تهران است. برای آزمون فرضیه‎های پژوهش از مدل‌یابی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته‌های پژوهش حاکی از تأثیر مثبت معنادار کیفیت ادراک‎شده، وفاداری به برند، مسئولیت اجتماعی تأمین‌کننده، شهرت تأمین‎کننده و کیفیت رابطۀ خریدارـ تأمین‌کننده بر ارزش ویژۀ برند صنعتی است. همچنین نتایج نشان داد ارزش ویژۀ برند صنعتی، تأثیر مثبت معناداری بر عملکرد برند در بازارهای صنعتی دارد. تأمین‌کنندگان ایرانی می‌توانند از یافته‌های پژوهش به‎منظور حفظ و ارتقای ارزش ویژۀ برندشان در بازارهای صنعتی استفاده کنند. کلیدواژگان

ارائۀ مدلی برای تبیین پیشایندها و پیامدهای هوشمندی رقابتی صادرکنندگان نمونۀ ایران

هدف اصلی پژوهش پیش رو ارائۀ مدلی برای تبیین پیشایندها و پیامدهای هوشمندی رقابتی صادرکنندگان نمونۀ کشور، به‎منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف آنان در زمینۀ هوشمندی رقابتی و تعیین جایگاه و مسیر رشد آنان برای به‎کارگیری مؤثرتر هوشمندی رقابتی، ارتقای توان رقابتی و توسعۀ صادرات پایدار است. در مدل مفهومی پژوهش، توان مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی و سرمایۀ انسانی، عوامل اثرگذار بر هوشمندی رقابتی تعیین شده است. همچنین بازارگرایی و جهت‎گیری راهبردی سازمان، پیامدهای هوشمندی رقابتی مد نظر قرار گرفته است. داده­های پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه به 102 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت­های صادرکنندۀ نمونۀ کشور به‎دست آمد. یافته­های حاصل از تحلیل داده‎ها به‎کمک روش مدل­سازی معادلات ساختاری، نشان داد سرمایۀ انسانی و توان مدیریت دانش بر ارتقای هوشمندی رقابتی سازمان اثر مثبتی دارد. هوشمندی رقابتی به ارتقای رویکرد بازارگرایانه در صادرکنندگان نمونه می‎انجامد. همچنین با افزایش هوشمندی رقابتی، جهت‎گیری راهبردی صادرکنندگان به سمت راهبرد کاوش‎گری گرایش می‎یابد.

بررسی مقایسه‎ای ادراک صادرکنندگان ایرانی و واردکنندگان آمریکایی از راهبرد برندسازی فرش دستباف ایران در بازار آمریکا

فاطمه عباسی بنی چکیده بناها ویران می‎شوند، انسان‌ها می‎میرند، اما برندها همواره می‎مانند (رونی، 1995) و بی‎شک نگاهی راهبردی به این دارایی ارزشمند، متضمن موفقیت و اعتبار برند خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ مقایسه‌ای نگرش صادرکنندگان ایرانی فرش دستباف و واردکنندگان آمریکایی فرش از عملکرد کلی راهبرد برندسازی فرش دستباف ایران در بازار آمریکا و بررسی تفاوت میان نگرش این دو گروه انجام پذیرفته است. در این مطالعه از روش توصیفی از نوع همبستگی برای گردآوری داده‌ها استفاده شده است و داده‎ها به‎کمک مدل معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه‎وتحلیل شدند. مدل به‎کاررفته در مطالعه برگرفته از مدل راهبرد برندسازی وونگ و مریلیس (2007) است که در نهایت دو مدل جداگانه برای دو جامعۀ مذکور به‎دست‎آمد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد درک دو گروه صادرکننده و واردکنندۀ فرش دستباف ایران از عملکرد راهبرد برند فرش دستباف ایران، جایگاه برند، عملکرد مالی برند و کارایی راهبرد‎های بازاریابی، بسیار متفاوت است. در نتیجه با بررسی تفاوت‌های حاصل، می‌توان شکاف ادراکی و واقعی بین بازار تولیدکننده و هدف را از میان برداشت و برند را در جایگاه مناسب‌تری مستقر کرد. کلیدواژگان

مدل‎سازی ترکیبی Pareto/NBD و RFM موزون فازی به‎منظور بخش‌بندی مشتریان در روابط غیرقراردادی

درآمدسازی در شرکت‌ها از طریق ایجاد رابطه با مشتریان و حفظ این روابط در درازمدت صورت می‌پذیرد. از این رو توانایی پیش‌بینی مناسب روابط با مشتریان نکته‌ای اساسی در مدیریت رابطه با مشتریان است. بخش‌بندی روشی است که طی آن با تفکیک مشتریان به بخش‌های متجانس با رفتار خرید مشابه، تلاش می‌شود تا ارزش آتی رابطه با مشتریان پیش‌بینی شود. روش RFM یکی ازمتداول‌ترین روش‌های بخش­بندی است که از تحلیل پایگاه دادۀ تراکنشی برای رده‌بندی ارزش مشتریان استفاده می­کند. پژوهش حاضر تلاش دارد تا از ترکیب مدل‎سازی Pareto/NBD ـ که به مدلی قدرتمند در پیش­بینی رفتار مشتریان مشهور است ـ با روش معمول RFM، کیفیت بخش­بندی مشتریان را ارتقا بخشد. در این پژوهش از روش Pareto/NBD برای تخمین سه مؤلفۀ مقدار انتظار احتمال فعالیت آتی، تعداد تراکنش‌های آتی و متوسط ارزش پولی استفاده شده است. سپس نتایج بخش­بندی مشتریان با استفاده از این مؤلفه­ها با کاربرد روش مرسوم RFM مقایسه شده است. نتایج حاصل بیانگر بهبود کیفیت بخش­بندی در رده‌بندی ارزش آتی مشتریان، به‎ویژه در رده­های ارزشمند مشتری با کمک رویکرد پیشنهادی است.

چکیده های انگلیسی

چکیده های انگلیسی

مدیریت توسعة صادرات؛ شناسایی و سطح‌بندی محرک‌های صادراتی (مطالعه موردی: صنعت ساخت قطعات خودرو)

دولت‌ها در جمهوری اسلامی ایران در راستای مدیریت توسعة صادرات، می‌کوشند با ارائه محرک‌های صادراتی در قالب‌ها و شکل‌های مختلف و متنوع، زمینه‌های افزایش صادرات غیر نفتی را فراهم آورند.به‌سبب توان بالقوة مناسب ایران در امر صادرات قطعات خودرو، پژوهش حاضر، ضمن شناسایی محرک‌های صادراتی تأثیرگذار در صنعت قطعات خودرو، اقدام به سطح‌بندی و تعیین روابط آنها در قالب مدلی ساختاری- تفسیری (ISM) کرده است. جامعة آماری این پژوهش شامل مدیران ارشد شرکت‌های صادرکنندة قطعات خودرو در سطح شهرستان تبریز است. نتیجة نهایی و اصلی پژوهش دربرگیرندة مدل یکپارچة محرک‌های صادراتی در صنعت قطعات خودرو در یک سلسله‌مراتب با روابط یک‌طرفه یا دوطرفه است. این مدل یکپارچه از بررسی و تحلیل روابط و سطح‌بندی محرک‌های تأثیرگذار در صادرات قطعات خودرو به‌دست آمده است و به مدیران و تصمیم‌گیران حوزة تجارت و صادرات کشور کمک می‌کند تا دیدی جامع از ارتباطات پیچیدة بین محرک‌های اثرگذار بر حوزة صادرات قطعات خودرو دارا باشند و در سیاست‌گذاری‌های خود اولویت‌ها را شناسایی کنند و نظم و جهت‌گیری مناسبی داشته باشند.

شناسایی عوامل موفقیت بانک بیمه در ایران

با تغییر رویکرد موجود به خدمات مالی و پدیدآمدن تفکر ارائة کلیة خدمات مالی به‌صورت یکپارچه، «بانک‌‌بیمه» مفهومی است که بیش ‌از ‌پیش مورد توجه هردو صنعت بیمه و بانکداری قرار گرفت تا آنها بتوانند به واسطة ایجاد هم‌افزایی، پاسخگوی فضای کسب‌و‌کار رقابتی در این حوزه باشند. برنامه‌ریزی و مدیریت راهبردی در این فضا از الزامات به‌شمار می‌آید؛ به‌همین سبب، برای موفقیت در پیاده‌سازی این مفهوم، آشنایی با عوامل کلیدی موفقیت بانک‌‌بیمه یکی از گام‌های ضروری برای برنامه‌ریزی و مدیریت راهبردی است. پژوهش پیش رو از نوع توصیفی- پیمایشی است و هدف اصلی‌اش شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پیاده‌سازی بانک‌بیمه است. چارچوب نظری این پژوهش، برمبنای عوامل استخراج‌شده از پیشینة پژوهش است که در ابتدا و با استفاده از پرسشنامه، ضروری‌بودن این عوامل بررسی شد و سپس عوامل ضروری از طریق تحلیل عاملی اکتشافی دسته‌بندی شدند. نتایج بررسی‌ها نشان داد که عوامل کلیدی موفقیت پیاده‌سازی بانک‌‌بیمه را می‌توان در پنج دستة کلی قرار داد.

ارائة مدلی جهت تبیین ارزش ویژۀ برند مقاصد گردشگری (مطالعۀ موردی: شهر اصفهان)

هدف پژوهش حاضر ارائة مدلی برای تبیین ارزش ویژة برند مقصد گردشگری اصفهان است. جامعة آماری پژوهش گردشگران خارجی است که در آبان‌ماه 1392 به شهر اصفهان سفر کرده‌اند. از این جامعة نامحدود، نمونه‌ای به حجم 200 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده‌های پژوهش، پرسشنامة محقق‌ساخته‌ای طراحی شد. سپس برای بررسی داده‌های پژوهش و آزمون فرضیه‌ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد آگاهی از برند مقصد گردشگری ارزش ادراک‌شده، رضایت گردشگر، تصویر ذهنی مقصد و وفاداری به مقصد گردشگری را به‌طور معنی‌داری تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین ارزش ادراک‌شده از مقصد گردشگری تأثیر معنی‌داری بر تصویر ذهنی مقصد گردشگری، وفاداری به مقصد گردشگری و رضایت گردشگر دارد. به‌علاوه، رضایت گردشگر تأثیر معنی‌داری بر تصویر ذهنی مقصد گردشگری و وفاداری به مقصد گردشگری دارد. در نهایت تصویر ذهنی مقصد گردشگری، وفاداری به مقصد گردشگری را به‌طور معنی‌داری تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بررسی عوامل موثر و موانع وفاداری الکترونیکی به خدمات بانکداری الکترونیکی در مشتریان بانک های خصوصی در استان گلستان

هدف از این مطالعه، شناخت عوامل مؤثر و موانع وفاداری الکترونیکی به خدمات بانکداری الکترونیکی به مشتریان بانک‌های خصوصی است. به‌این‌منظور، دیدگاه 420 مشتری از شش بانک خصوصی استان گلستان در سال 1390- که از خدمات بانکداری الکترونیکی استفاده کرده‌اند- از طریق پرسشنامه جمع‌آوری شد. نتایج پژوهش، به روش تحلیل عاملی تأییدی، نشان داد که هفت عامل به ‌ترتیب اولویت، رضایت مشتری، تصویر ذهنی، کیفیت خدمات، اعتماد، هزینة تعویض، ویژگی خدمت دریافتی و ارزش خدمات دریافتی در ایجاد وفاداری الکترونیکی مشتریان مؤثر بوده است. به‌علاوه چهار مانع به ترتیب اولویت، فنی، امنیتی و حریم خصوصی، مالی- اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی در وفاداری مشتریان به خدمات بانکداری الکترونیکی نقش بازدارندگی داشته‌اند.

بررسی رابطة بازاریابی کارآفرینانه و عملکرد بازاریابی از طریق نوآوری ( مطالعة موردی: شرکتهای فعال در سه صنعت اتوماسیون صنعتی، مخابرات و ارتباطات، رایانه و تجهیزات دیجیتال)

این پژوهش تأثیر بازاریابی کارآفرینانه را در نوآوری، با درنظرگرفتن اثر تعدیلگری دو عامل گرایش به یادگیری و ساختار سازمانی، بررسی می‌کند و رابطة بین نوآوری و عملکرد بازاریابی را در قالب الگوی مورد نظر پژوهش می‌سنجد. جامعة آماری این پژوهش، مدیران و کارکنان بازاریابی و فروش 42 شرکت فعال در سه صنعت اتوماسیون صنعتی، مخابرات و ارتباطات، رایانه و تجهیزات دیجیتال است. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامة محقق‌ساخته با پایایی و روایی مقبول است که به تعداد 250 عدد در بین مدیران و کارکنان بازاریابی و فروش 42 شرکت فعال در سه صنعت مورد نظر توزیع شد که تعداد 195 پرسشنامه بازگشت و تحلیل شد. نتایج حاصل از بررسی الگوی مورد نظر نشان داد بازاریابی کارآفرینانه در نوآوری، و نوآوری بر عملکرد بازاریابی هر سه صنعت تأثیر دارد و همچنین، گرایش به یادگیری و ساختار سازمانی دارای اثر تعدیلگری در رابطة بین بازاریابی کارآفرینانه و نوآوری است.

تأثیر عوامل داخلی شرکت بر عملکرد صادراتی (مطالعۀ موردی: شرکت‌های صادرکنندة پسته در تهران)

شرکت‌ها برای بقا و موفقیت در فعالیت‌های صادراتی به شناسایی عوامل مؤثر بر عملکرد صادراتی خود نیازمندند. شناسایی عوامل داخلی، به‌ این سبب که تحت کنترل شرکت‌ها هستند، از نظر اقدام به توسعة صادرات، بسیار بااهمیت است. به‌منظور بررسی تأثیر این عوامل بر عملکرد صادراتی شرکت‌ها، پژوهشی کاربردی و توصیفی (همبستگی- تحلیل رگرسیون) در محدودة شرکت‌های صادرکنندة پسته در تهران، انجام شده است. به این منظور، با توجه به مدل مفهومی پژوهش، که از تلفیق مجموعه ‌مدل‌های موجود در این زمینه ارائه شده است، اقدام به گردآوری داده‌های میدانی از 135 شرکت فعال در زمینة صادرات محصول پسته در تهران با استفاده از پرسشنامه شده است. با توجه به اینکه حجم جامعة آماری محدود و مشخص است، برای محاسبة تعداد نمونه از فرمول نمونه برای جامعة محدود، استفاده شد، که با توجه به محاسبة صورت‌گرفته، حجم نمونة آماری در این پژوهش برابر با 135 شرکت صادرکنندة پسته در تهران است. نتایج تحلیل این داده‌ها نشان می‌دهد که عوامل داخلی شرکت، مثل ویژگی‌های مدیریتی و دسترسی به منابع داخلی، بر عملکرد صادراتی تأثیر مثبت و معنادار دارد و از بین یازده فرضیة فرعی، همة فرضیه‌ها جز دو فرضیه، تأیید شد. بر اساس این نتایج، پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد صادراتی شرکت‌های صادرکنندة پسته در تهران ارائه شده است.

بررسی رابطة یادگیری سازمانی و عملکرد مالی از طریق فرایند نوآوری در شرکت‌های صنعتی گلپایگان

اگرچه یادگیری سازمانی اغلب هدف قلمداد می‌شود، از دید بسیاری از سهامداران، هدف نهایی بسیاری از سازمان‌ها، بهینه‌سازی نتایج مالی مانند بهره‌وری و سوددهی است. به‌کارگیری یادگیری سازمانی و نوآوری از جمله عواملی‌اند که باعث بهبود عملکرد مالی سازمان می‌شوند؛ درحالی‌که شرکت‌ها به‌دنبال بهبود عملکرد مالی، افزایش سود و کاهش هزینه‌های خود هستند، باید به تأثیر یادگیری سازمانی و نوآوری بر عملکرد مالی سازمان‌ها توجه کرد. اهداف اصلی این پژوهش عبارتند از بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر عملکرد مالی شرکت‌ها از طریق فرایند نوآوری و بررسی تأثیر یادگیری سازمانی با نوآوری و نوآوری با عملکرد مالی. داده‌های آماری با استفاده از توزیع 137 پرسشنامه در بین مدیران و کارشناسان ارشد شرکت‌های صنعتی شهرستان گلپایگان و جمع‌آوری 120 عدد از آنها تهیه شد. پس از تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار LISREL، هر سه فرضیة مطرح‌شده در پژوهش پذیرفته شد.

« بعدی  ۷۰  ۶۹  ۶۸  ۶۷  ۶۶  ۶۵  ۶۴  ۶۳  ۶۲  ۶۱  ۶۰  ۵۹  ۵۸  ۵۷  ۵۶  ۵۵  ۵۴  ۵۳  ۵۲  ۵۱  قبلی »