مقایسه‌ی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله بر انگیزش تحصیلی دانش‌آموزان اهمال‌کار

هدف پژوهش حاضر مقایسه‌ی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و آموزش حل مسئله بر انگیزش تحصیلی دانش‌آموزان اهمال‌کار بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش‌آموزان پسر اهمال‌کار پایه اول متوسطه‌ی مدارس دولتی اشنویه بودند، که از بین آنها 60 نفر به‌عنوان نمونه به‌صورت تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از پرسش‌نامه‌های اهمال‌کاری و انگیزش تحصیلی برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله در مقایسه با گروه کنترل بر انگیزش تحصیلی آزمودنی‌ها تأثیر داشته است (01/0 ≥P). به‌علاوه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در مقایسه با آموزش حل مسئله تأثیر بیشتری بر انگیزش تحصیلی آزمودنی‌ها داشت ( 01/0 ≥P). همچنین نتایج آزمون توکی نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی نسبت به آموزش حل مسئله تأثیر بیشتری بر افزایش انگیزش درونی و انگیزش بیرونی و کاهش بی انگیزشی داشته است( 01/0 ≥P). براساس نتایج این یافته‌ها می توان گفت که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله به دانش‌آموزان کمک می کند تا فرایندهای تنظیم اهداف، خودکنترلی، خود ارزشیابی و خود انگیزشی را مدیریت کنند و با رشد جهت‌گیری هدف‌هایشان در یادگیری، انگیزه یادگیری خود را تقویت و تسهیل کنند.

بررسی روابط ساختاری ادراک از جو مدرسه و اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی

چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ادراک از جو مدرسه و اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی بود. در این پژوهش توصیفی(الگویابی علّی) دانش‌آموزان سال اول دبیرستان شهر ارومیه جامعه‌ی آماری را تشکیل دادند. روش نمونه­گیری تصادفی چند مرحله­ای بود که با این روش380 نفر انتخاب و به پرسش‌نامه­های خودکارآمدی تحصیلی، ادراک از جو مدرسه و اهداف پیشرفت پاسخ دادند. داده­ها با روش معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج حاکی از این بود که الگوی خودکارآمدی تحصیلی در جامعه پژوهش معتبر است(027/0RMSEA=). مسیر مستقیم اهداف تبحری بر خودکارآمدی تحصیلی مثبت و معنا­دار و اهداف عملکرد- اجتناب بر خودکارآمدی تحصیلی منفی و معنا­دار بود. همچنین، مسیرهای مستقیم حمایت معلم، حمایت همسالان و ثبات قوانین بر اهداف تبحری، عملکرد -رویکرد و عملکرد– اجتناب مثبت و معنا­دار بودند. در نتیجه با افزایش حمایت­های محیطی در مدرسه و گرایش دانش‌آموزان به اهداف تبحری می­توان خودکارآمدی تحصیلی را افزایش داد.

بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان‌شناختی و مؤلفه‌های آن در دانش‌آموزان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی«ره» شهرستان اردبیل

هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان‌شناختی و مؤلفه‌های آن در دانش‌آموزان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی«ره» شهرستان اردبیل است. برای وصول به این هدف، از بین جامعه‌ی آماری که شامل کلیه‌ی دانش‌آموزان پسر مقطع دبیرستان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی«ره» شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 94-1393 است، 40 دانش‌آموز(دارای میانگین پایین تر از نقطه برش در مقیاس بهزیستی روان‌شناختی) از میان جامعه‌ی آماری به‌صورت نمونه­گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسش‌نامه‌ی محقق ساخته و پرسشنامه‌ی بهزیستی روان‌شناختی بود. ضمن آنکه روش تحقیق پژوهش حاضر یک مطالعه‌ی آزمایشی با کار آزمایی بالینی است که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. داده‌های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری(MANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه دانش‌آموزان تحت پوشش و گروه کنترل در خودمختاری، تسلط محیطی، رشد شخصی، ارتباط مثبت، هدفمندی در زندگی و پذیرش خود تفاوت معناداری وجود دارد(001/0≥P). بدین معنا که در گروه آزمایش بعد از آموزش هوش معنوی، خودمختاری، تسلط محیطی، رشد شخصی، ارتباط مثبت، هدفمندی در زندگی و پذیرش خود افزایش یافته است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که از آموزش هوش معنوی می‌توان برای ارتقاء کیفیت زندگی دانش­آموزان تحت پوشش کمیته امداد امام­خمینی«ره» استفاده کرد.

رابطه ریتم‌های زیستی با هیجان‌های تحصیلی در دانش‌آموزان دختر مقطع اول راهنمایی

همه چیز در جهان حرکت موزون دارد. با نگاهی دقیق به دنیای اطراف پی می‌بریم که حیات و زندگی به شکل فعالیّت دوره‌ای با آهنگی منظم است. هدف این پژوهش بررسی رابطه بین ریتم‌های زیستی دانش‌آموزان دختر مقطع اول راهنمایی با هیجان­های تحصیلی آنان بود. روش این پژوهش همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق دانش‌آموزان دختر اول راهنمایی منطقه‌ی 12 شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه­گیری تصادفی خوشه‌ای، نمونه‌ای به‌تعداد 70 نفر انتخاب شدند. برای سنجش ریتم‌های فراشبانه­روزی دانش‌آموزان، از نرم افزار ریتم­های زیستی و براساس تاریخ تولد دانش­آموزان استفاده شد. هیجان­های تحصیلی دانش‌آموزان نیز با استفاده از پرسش‌نامه پکران و همکاران سنجیده شد. از آزمون t جفت‌شده (همبسته) برای بررسی ارتباط ریتم های فراشبانه‌روزی با هیجان­های تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ریتم هیجانی فراشبانه‌روزی با هیجان­ها تحصیلی دانش‌آموزان دختر مقطع اول راهنمایی رابطه وجود دارد. نتایج این پژوهش از روزهای پر بازده و کم‌بازده دانش‌آموزان به منظور بهینه کردن فرایندهای یادگیری و یاددهی و برنامه‌ریزی تحصیلی به والدین اطلاعات مفیدی ارائه می­دهد.

بررسی ویژگی‌های روان سنجی مقیاس نیاز به خاتمه (NFCS) به‌عنوان یک گرایش فکری در دانش‌آموزان دبیرستانی

پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی‌های روان سنجی (روایی و پایایی) مقیاس نیاز به خاتمه (NFCS) در میان دانش‌آموزان پایه‌ی سوم دبیرستان انجام داده شد. برای این منظور 392 نفر (168 پسر و 224 دختر) از دانش‌آموزان پایه‌ی سوم دبیرستان های‌ شهر شیراز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به مقیاس خودگزارشی نیاز به خاتمه (NFCS) دی بیکر و کراوسون پاسخ دادند. برای بررسی روایی سازه این مقیاس، روش تحلیل عاملی تأییدی دو عاملی و همسانی درونی و برای بررسی پایایی مقیاس، ضریب آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. به‌طور کلی مشخصه‌های برازندگی مدل تحلیل عاملی تأییدی پس از حذف برخی گویه‌ها حاکی از برازش نسبتاً خوب داده‌های پژوهش با ساختار عاملی مقیاس نیاز به خاتمه بود و وجود دو مؤلفه ترجیح ساختار و ترجیح قطعیت را به‌عنوان مؤلفه‌های نیاز به خاتمه تأیید نمود. به‌علاوه، روش همسانی درونی نیز بیانگر روایی سازه این مقیاس است. ضریب آلفای کرونباخ به‌دست آمده نیز بیانگر ثبات اندازه‌گیری مقیاس نیاز به خاتمه است. بر مبنای این نتایج می‌توان مقیاس نیاز به خاتمه دی بیکر و کراوسون را به‌عنوان یک ابزار اندازه‌گیری مناسب در پژوهش‌های مربوط به دانش‌آموزان دبیرستانی در داخل کشور مورد استفاده قرار داد.

رابطه‌ی محیط کلاس، اهداف پیشرفت، تفکر تأملی با عملکرد ریاضی دانش‌آموزان

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه‌ی میان ادراک از محیط کلاس، اهداف پیشرفت، تفکر تأملی با عملکرد دانش­آموزان در درس ریاضی بود. بدین منظور 500 نفر از دانش­آموزان دختر دوره‌ی متوسطه در رشته­های ریاضی- فیزیک و علوم تجربی با روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند. ابزار اندازه‌گیری این تحقیق شامل پرسش‌نامه اداراک از محیط کلاس فراسر و همکاران، پرسش‌نامه‌ی اهداف پیشرفت میگلی و همکاران و پرسش‌نامه‌ تفکر تأملی کمبر و همکاران بود. عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان نیز از طریق نمره­ی درس ریاضی آن­ها سنجیده شد. داده­ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به­گام تحلیل شد. نتایج ضرایب ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش نشان داد که رابطه بین محیط کلاس، اهداف تسلطی، تفکر تاملی با عملکرد ریاضی دانش‌آموزان مثبت و معنادار است و رابطه‌ی بین اهداف گرایش به عملکرد و اجتناب از عملکرد با عملکرد ریاضی دانش­آموزان منفی و معنادار است. متغیرهای درگیری دانش‌آموزان، فهمیدن، تفکر انتقادی، اهداف تسلطی و جهت‌گیری وظیفه با عملکرد ریاضی رابطه داشت و در تعامل با هم 63 درصد از تغییرات عملکرد ریاضی را تبیین می‌کردند؛ که از میان آنها متغیر درگیری دانش‌آموزان بالاترین قدرت پیش بینی کنندگی را دارد. اما اهداف گرایش به عملکرد، اجتناب از عملکرد، وابستگی دانش­آموزان، تأمل و عمل عادی قادر به پیش‌بینی عملکرد ریاضی نبودند. بنابراین محیط­های آموزشی باید به گونه­ای باشد که درگیری دانش‌آموزان را در درس ریاضی به حداکثر برسانند.

بررسی عوامل سازمانی اثرگذار بر ایده‌ی کارآفرینی در بین معلمان مدارس متوسطه‌ی شهرستان اردبیل

هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر ایده‌ی کارآفرینی در بین معلمان بود. این تحقیق توصیفی/ از نوع همبستگی بوده و جامعه‌ی آماری آن را کلیه معلمان مدارس متوسطه‌ی شهرستان اردبیل تشکیل می‌دهد که از بین آنها تعداد 200 نفر به شیوه‌ی تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که سؤالات در دو بخش عمومی‌ و تخصصی مطرح می‌گردند. در تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی برای تبیین ویژگی‌های جمعیت شناختی و از آمار استنباطی در قالب ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، آزمون فریدمن و رگرسیون چندگانه استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که هر پنج عامل مورد بررسی (ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، استراتژی سازمانی، مدیریت منابع انسانی، سیستم پاداش دهی و پشتیبانی مدیریتی) تأثیر معناداری بر ایده‌ی کارآفرینی در بین معلمان مدارس متوسطه‌ی شهرستان اردبیل دارد. همچنین نتایج آزمون رتبه‌بندی فریدمن و تحلیل رگرسیون نشان داد که سیستم پاداش‌دهی، حمایت مدیریتی و فرهنگ سازمانی از قدرت تبیین کنندگی بیشتری نسبت به سایر عوامل بر ایده‌ی کارآفرینی معلمان برخوردار است.

تأثیر آموزش مبتنی بر گفتمان ریاضی بر توانایی استدلال ریاضی دانش‌آموزان دوره‌ی متوسطه

هدف این پژوهش، بررسی تأثیر گفتمان ریاضی (با شیوه‌ی بحث‌های کلاسی) بر توانایی استدلال ریاضی دانش‌آموزان بود. جامعه‌ی آماری این مطالعه تمام دانش‌آموزان پایه‌ی اول دوره‌ی دوم متوسطه (پایه‌ی 9 ام) شهر ری در سال تحصیلی 93-1392 بود. 57 دانش‌آموز با روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل گماشته شدند. ابزار این پژوهش آزمون سنجش توانایی استدلال ریاضی متشکل از سؤالات ریاضی حیطه استدلال تیمز و میازاکی بود که پایایی آن 79/0 به‌دست آمد. برنامه‌ی طراحی شده در سه گام اقدام،کاوش و بحث و خلاصه سازی و با راهبردهای ده گانه تسهیل بحث‌های کلاسی سیریلو برای گروه آزمایشی در 16 جلسه به کار گرفته شد. نتایج به‌دست آمده از تحلیل کواریانس نشان داد: توانایی استدلال ریاضی و استدلال استنتاجی دانش‌آموزان گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه افزایش یافته است. مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد: بین توانایی استدلال استنتاجی و استقرایی دانش‌آموزان در هر دو گروه آزمایش و گواه رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که با تقویت توانایی استدلال استنتاجی و آشنایی با محدودیت استدلال‌های استقرایی، دانش‌آموزان در دلیل‌آوری کمتر از استدلال استقرایی استفاده کردند.

بررسی ارتباط هوش معنوی با رفتار نوآورانه‌ی معلمان

نوآوری، اساس توسعه و ماندگاری سیستم‌های اجتماعی بوده و دستیابی به نوآوری، نیازمند هوش و رفتار نوآورانه است. در میان انواع مختلف هوش و تاثیر نسبی و متفاوت آنها در ایجاد رفتار نوآورانه، ‌هوش معنوی نیز نقش اساسی در بروز این چنین رفتارها دارد. بنابراین، تحقیق حاضر به بررسی و شناسایی رابطه‌ی هوش معنوی بر رفتار نوآورانه در میان معلمان مقطع راهنمایی می‌پردازد. تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-همبستگی است. جامعه‌ی آماری این پژوهش، معلمان مقطع راهنمایی مشگین‌شهر به تعداد 460 نفر است که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از میان آنها 210 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ی استاندارد رفتار نوآورانه کانتر و هوش معنوی جامع (ISIS) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. یافته‌های تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی و مؤلفه‌های آن با رفتار نوآورانه رابطه‌ی مثبت و معنا‌داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان مؤلفه‌های هوش معنوی، مؤلفه توانایی برای سود بردن از منابع معنوی برای حل مسائل، ظرفیت برای تعالی و همچنین ظرفیت پرهیزگاری به ترتیب دارای بیشترین تأثیر در پیش‌بینی رفتار نوآورانه است. توسعه این مؤلفه‌ها در کنار پایش مستمر به‌کارگیری آنها در رفتارهای معلمان، می‌تواند در گسترش رفتارهای نوآورانه مؤثر واقع شود. کلیدواژگان

پیش‌بینی جهت‌گیری هدف پیشرفت بر اساس سبک‌های پردازش هویت: بررسی نقش پایه تحصیلی

چکیده جهت­گیری هدف و عوامل مؤثر و مرتبط با آن یکی از مسائل انگیزشی مهم است که امروزه در امر تعلیم و تربیت از جایگاه ویژه­ای برخوردار­ است. هدف پژوهش حاضر، پیش­بینی جهت­گیری­های هدف بر اساس سبک­های پردازش هویت با در نظرگرفتن پایه­های تحصیلی دانش­آموزان بود. نمونه­ای مشتمل بر 194 دانش­آموز دختر به روش خوشه­ای چندمرحله­ای از میان دانش­آموزان مقطع اول و چهارم (پیش‌دانشگاهی) دبیرستان آموزش و پرورش منطقه پنج شهر تهران انتخاب شده و به پرسشنامه جهت­گیری هدف پیشرفت، پرسشنامهسبک­هایهویت پاسخ دادند. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که بدون در نظرگرفتن پایه­های تحصیلی، سبک هویت اطلاعاتی در پیش­بینی جهت­گیری تبحری و سبک هویت هنجاری در پیش­بینی جهت­گیری عملکردگرایی و عملکرد اجتنابی نقش مثبت و معناداری دارند. با در نظر گرفتن پایه­ تحصیلی دانش­آموزان تفاوتی در سهم سبک­های هویت برای پیش­بینی جهت­گیری هدف تبحری و عملکردگرایی نسبت به کل گروه مشاهده شد که این نتیجه می­تواند نشان­دهنده نقش تعدیل‌کنندگی پایه‌های تحصیلی در پیش­بینی جهت­گیری­های هدف بر اساس سبک­های هویت باشد.

اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر پردازش شناختی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر پردازش شناختی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود.این مطالعه به صورت شبه آزمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان 7 تا 14 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مرکز اعصاب و روان آتیه بود. از این میان 12 نفر از مراجعان که شرایط لازم را دارا بوده، به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند که 6 نفر دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی از نوع بی توجهی و 6 نفر دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی از نوع ترکیبی بودند. در این مطالعه کودکان 40 جلسه نوروفیدبک به صورت سه بار در هفته دریافت کردند و در دو مرحله پیش و پس از آموزش نوروفیدبک با آزمون ارزیابی سیستم شناختی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون تی وابسته و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش نوروفیدبک بر کاهش نشانگان نقص توجه و تمرکز و نشانگان ترکیبی موثربوده است. اما نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اندازه اثر در گروه نقص توجه بیش از گروه ترکیبی نبوده است.

بررسی و تحلیل شاخص‌های روان سنجی و سطوح حیطه شناختی سوالات امتحانات نهایی دروس ریاضیات و علوم پایه سوم راهنمایی شهرستان خرم‌آباد

هدف اصلی ابن تحقیق بررسی و تحلیل شاخص­های روان­سنجیو سطوح حیطه شناختی سوالات امتحانات نهایی دروس ریاضیات و علوم پایه سوم راهنمایی شهرستان خرم­آباد بود. از هر کدام از جامعه‌های آماری برگه­های نمره­گذاری شده دروس ریاضیات و علوم 1000 برگه به روش تصادفی ساده انتخاب شدندو برای تعیین سطوح حیطه ای شناختی نمونه ای به حجم 25 نفر از دبیران ریاضیات و علوم با روش تصادفی ساده انتخاب و از روش توافقی دلفی دو مرحله­ای استفاده شد. نتایج محاسبات نشان داد که ضریب دشواری سوالات امتحانی مناسب نبودند ولی ضریب تمیز سوالات امتحانی به استثنای تعداد کمی از سوالات مناسب بودند. بررسی پایایی و روایی محتوایی نشان داد که سوالات دارای پایایی و روایی محتوایی بوده­اند. نتایج همچنین نشان داد که سوالات امتحان درس ریاضیات به اندازه­گیری سطوح بالای حیطه شناختی(ترکیب و ارزشیابی) اختصاص نداشتند.

« بعدی  ۱۲۱  ۱۲۰  ۱۱۹  ۱۱۸  ۱۱۷  ۱۱۶  ۱۱۵  ۱۱۴  ۱۱۳  ۱۱۲  ۱۱۱  ۱۱۰  ۱۰۹  ۱۰۸  ۱۰۷  ۱۰۶  ۱۰۵  ۱۰۴  ۱۰۳  ۱۰۲  قبلی »