هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی میان ادراک از محیط کلاس، اهداف پیشرفت، تفکر تأملی با عملکرد دانشآموزان در درس ریاضی بود. بدین منظور 500 نفر از دانشآموزان دختر دورهی متوسطه در رشتههای ریاضی- فیزیک و علوم تجربی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری این تحقیق شامل پرسشنامه اداراک از محیط کلاس فراسر و همکاران، پرسشنامهی اهداف پیشرفت میگلی و همکاران و پرسشنامه تفکر تأملی کمبر و همکاران بود. عملکرد تحصیلی دانشآموزان نیز از طریق نمرهی درس ریاضی آنها سنجیده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام بهگام تحلیل شد. نتایج ضرایب ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش نشان داد که رابطه بین محیط کلاس، اهداف تسلطی، تفکر تاملی با عملکرد ریاضی دانشآموزان مثبت و معنادار است و رابطهی بین اهداف گرایش به عملکرد و اجتناب از عملکرد با عملکرد ریاضی دانشآموزان منفی و معنادار است. متغیرهای درگیری دانشآموزان، فهمیدن، تفکر انتقادی، اهداف تسلطی و جهتگیری وظیفه با عملکرد ریاضی رابطه داشت و در تعامل با هم 63 درصد از تغییرات عملکرد ریاضی را تبیین میکردند؛ که از میان آنها متغیر درگیری دانشآموزان بالاترین قدرت پیش بینی کنندگی را دارد. اما اهداف گرایش به عملکرد، اجتناب از عملکرد، وابستگی دانشآموزان، تأمل و عمل عادی قادر به پیشبینی عملکرد ریاضی نبودند. بنابراین محیطهای آموزشی باید به گونهای باشد که درگیری دانشآموزان را در درس ریاضی به حداکثر برسانند.