قصاص برای مرد ایرانی که همسرش را در لاس وگاس کشت/ معمای قتل در بیابان‌های اخترآباد

مروری بر مهمترین اخبار حوادث امروز شنبه 9 شهریور 1392

مرد ایرانی که پس از قتل همسرش در لاس وگاس با پابند الکترونیکی به ایران گریخته بود ، با حکم دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد.

به گزارش مهر، در این پرونده کاظم متهم به قتل همسرش در لاس وگاس آمریکا است که پس از این جنایت با پابند الکترونیکی از این کشور گریخته و به ایران آمده بود.
در ابتدای جلسه محاکمه متهم که به ریاست قاضی محمدی کشکولی و در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد قاضی کاکلی، نماینده دادستان تهران با تشریح کیفرخواست گفت: کاظم 52 ساله متهم است در تاریخ 7 فروردین سال 86 در لاس وگاس آمریکا همسرش به نام الهام را به ضرب گلوله به قتل رسانده است. وی همچنین متهم به شروع به قتل و صدمه بدنی نسبت به یک ایرانی دیگر به نام رامین می باشد که با توجه به محتویات پرونده برای وی درخواست مجازات قانونی دارم.
سپس پدر الهام به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضر شده و برای قاتل دخترش تقاضای قصاص کرد.
قاضی کشکولی با تفهیم اتهام به کاظم از او خواست به دفاع از خود بپردازد که متهم با قبول اتهاماتش گفت: اتهام قتل و مجروح کردن رامین را قبول دارم اما بیگناه هستم. الهام از ابتدا قصد کلاهبرداری از من را داشت، ما سال 81 در نوشهر ازدواج کردیم این درحالی بود که او سال 78 با مرد دیگری ازدواج کرده و از او جدا نشده بود. الهام این موضوع را از من مخفی کرده بود و قصد داشت بعد از گرفتن اقامت از من جدا شده و با همسر دومش در این کشور زندگی کند. دو سال بعد از زندگی در آمریکا متوجه این موضوع شدم و از سال 84 او را به ایران کشاندم تا طلاقش را بدهم اما همسرم راضی به این کار نشد به همین خاطر مجبور شدم در دستگاه قضایی ایران از او شکایت کنم. به دلیل اینکه او همزمان دو شوهر داشت ممنوع الخروجش کردم. زمانی که به آمریکا رفتم این موضوع را به اداره مهاجرت این کشور نیز گفتم که باعث دستگیری الهام شد. او 7 ماه در زندان بود و یک بار در این مدت با هم ملاقات داشتیم.
وی ادامه داد: قرار بود من او را از زندان آزاد کنم و الهام برای طلاق همراه من به تهران بیاید اما وقتی آزاد شد دوباره به کارهای قبلی خود روی آورد. روز حادثه وقتی به خانه رفتم الهام و رامین در اتاق من بودند، با دیدن این صحنه عصبانی شده و از آنها خواستم خانه را ترک کنند اما آنها با چاقو به طرفم حمله ور شدند تا از من 300 هزار دلار اخاذی کنند، من از یک سال قبل اسلحه ای را خریده و در اتاقم نگهداری می کردم، اسلحه را برداشته و با آن به طرف الهام و رامین شلیک کردم.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای تصمیم گیری وارد شور شده و با اکثریت رأی کاظم را به قصاص محکوم کرده و او را با قرار بازداشت روانه زندان کردند. 

معمای قتل در بیابانهای اخترآباد
مردی که متهم است پس از قتل باجناقش جسد او را در بیابان رها کرده بود، در جلسه محاکمه منکر اتهامات خود شد.
به گزارش مهر، یکم بهمن ماه سال 89 کشف جسد مردی در بیابان های اخترآباد به کلانتری 27 شهریار اعلام شد.
در ادامه تیمی از مأموران همراه بازپرس جنایی در محل حاضر شده و با جسد مرد ناشناس درحالیکه با ضربات چاقو به قتل رسیده و طنابی دور گردنش بسته شده بود، روبرو شدند.
بررسی ها نشان می داد مقتول در محل دیگری به قتل رسیده و جسدش از سوی قاتل یا قاتلین به آنجا منتقل شده پس از تحقیقات مقدماتی با دستور بازپرس ویژه قتل جسد به پزشکی قانونی منتقل و تیمی از مأموران تحقیقات برای افشای راز این جنایت را آغاز کردند.
همزمان با تحقیقات پلیسی زنی با مراجعه به اداره آگاهی شهریار از ناپدید شدن مرموز همسرش به نام مهدی خبر داد و گفت: شوهرم دیروز قرار بود برای پدرش کپسول اکسیژن ببرد، اما به طرز مرموزی ناپدید شد به هر جا که احتمال می دادم آنجا رفته باشد، سر زدم، اما هیچ اثری از او نبود تلفن همراهش نیز پاسخگو نمی باشد.
وی ادامه داد: وقتی از یافتن او ناامید شدم به خانه خواهرم رفتم و با ماشین مهدی در مقابل خانه آنها روبرو شدم، اما هر چه در زدم کسی در خانه را باز نکرد حال احتمال می دهم شوهر خواهرم بلایی سر مهدی آورده باشد.
پس از این شکایت مأموران با بررسی پرونده افراد زندانی دریافتند جسد کشف شده در بیابان های اخترآباد متعلق به مهدی می باشد. با شناسایی هویت مقتول روند رسیدگی به این پرونده وارد مرحله تازه ای شد و مأموران تحقیقات از باجناق مقتول به نام سعید را در دستور کار قرار دادند. همزمان نیز یک پیامک از سیم‌کارت مقتول برای همسرش فرستاده شد که در آن نوشته بود حال من خوب است به دنبالم نگرد.
ردیابی این پیامک نشان داد در زمان ارسال پیامک سیم کارت در گوشی سعید بوده است با کشف سرنخ هایی علیه تنها مظنون جنایت مأموران سعید را دستگیر کردند اما او در مراحل تحقیقات منکر قتل باجناقش شد.
در ادامه نیز بازپرس جنایی با توجه به شواهد و دلایل موجود برای تأیید به اتهام قتل عمدی کیفرخواست داده و پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری فرستاده شد.
صبح امروز جلسه محاکمه با حضور اولیای دم برگزار شد که در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: با توجه به دلایل موجود بزه قتل از سوی متهم محرز بوده و برای او درخواست مجازات قانونی را دارم.
در ادامه اولیای دم مقتول با تشریح حادثه برای قاتل تقاضای قصاص کردند.
قاضی نورالله عزیزمحمدی، رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران سپس با تفهیم اتهام به سعید از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
متهم به قتل نیز با رد اتهامش گفت: من و مقتول باهم دوست بودیم وقتی مرا برق گرفت و خانه نشین شدم او خیلی به من کمک کرد و من حالا مدیون کمک های او هستم چطور می توانم او را به قتل رسانده باشم، روز حادثه مهدی به خانه ما آمد و با هم مواد مصرف کردیم سپس او برای دیدن یکی از دوستانش از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. من هیچ نقشی در قتل او نداشته و این اتهام را قبول نمی کنم.
پس از دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای تصمیم گیری وارد شور شدند. 

نجات پسر اعدامی پس از 10 سال
پسر جنایتکار که در جریان درگیری خیابانی دوستش را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود پس از 10 سال با رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت.
به گزارش مهر، دی ماه سال 82 وقوع قتلی در ملارد به کارآگاهان پلیس آگاهی اطلاع داده شد.
تیم جنایی پس از حضور در محل متوجه شد پسر جوانی به نام ایمان با ضربه چاقوی دوست خود به نام رضا به قتل رسیده است. عامل این جنایت پس از ارتکاب قتل از محل درگیری متواری شده بود که با تجسس های مأموران در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد.
متهم در بازجویی ها با اعتراف به قتل اظهار داشت: مدتی بود که به خاطر اختلافات خانوادگی به خانه مان نمی رفتم و از نظر روحی و روانی مشکل پیدا کرده بودم. روز حادثه با مقتول درگیر شده و او به من فحاشی کرد، من هم در یک لحظه با چاقویی که همراه داشتم چند ضربه به او زدم که باعث قتلش شد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد که قضات دادگاه رضا را به قصاص محکوم کردند اما این حکم از سوی دیوان عالی کشور نقض و برای رسیدگی دوباره به شعبه 79 فرستاده شد.
رضا برای دومین بار به قصاص محکوم شد که این بار حکم از سوی دیوان عالی کشور تأیید شد.
در حالیکه پسر جنایتکار در یک قدمی چوبه دار قرار داشت اولیای دم با مراجعه به دادسرا رضایت خود را اعلام کردند و رضا از مرگ نجات یافت.
ده سال پس از این جنایت رضا از جنبه عمومی جرم در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت که در دفاع از خود گفت: من از 16 سالگی در زندان هستم و پدر و مادرم برای جلب رضایت اولیای دم تلاش زیادی کردند. حالا قدر زندگی را می دانم و از گذشته خود پشیمانم.
پس از آخرین دفاعیات پسر جنایتکار، قضات دادگاه وارد شور شده و او را به 10 سال زندان محکوم کردند.  

سرقتهای سریالی 3 پسر شرور در اطراف مراکز خرید
سه پسر شرور که با پرسه زنی در اطراف بانک ها و مراکز خرید، طعمه های خود را سرکیسه می کردند، در جریان آخرین زورگیری خود شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش مهر، هشتم مرداد امسال مأموران کلانتری 132 نبرد هنگام گشت زنی در خیابان خاوران، نبش خیابان میرزاده با صحنه درگیری روبه رو شدند که دو سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت با مشاهده مأموران قصد متواری شدن از محل را داشتند که دستگیر و به کلانتری منتقل شدند.
با دستگیری میلاد 25 ساله و حسین 27 ساله از سوی مأموران کلانتری 132 و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که آنها از اراذل و اوباش منطقه و مجرمان سابقه دار در زمینه کیف قاپی و سرقت هستند.
با دستگیری متهمان و با توجه به سوابق آنها در ارتکاب جرایم مختلف سرقت و کیف قاپی و احتمال ارتکاب جرایم مشابه، پرونده مقدماتی با موضوع کیف قاپی تشکیل و به دستور شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی، متهمان برای انجام تحقیقات در اختیار پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
با آغاز تحقیقات از متهمان در پایگاه ششم آگاهی، کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی محل های تردد متهمان در مناطق مختلف تهران شده و در ادامه و با جمع بندی پرونده های مختلف با موضوعات مختلف کیف قاپی و زورگیری در این مناطق موفق به شناسایی دهها مالباخته ای شدند که از سوی متهمان مورد سرقت قرار گرفته بودند. بررسی اظهارات مالباختگان نشان داد که تمامی آنها از مراجعه کنندگان به مراکز تجاری و اقتصادی به ویژه شعبات مختلف بانکی هستند که متهمان به شیوه زاغ زنی اقدام به شناسایی آنها کرده و در ادامه اقدام به سرقت وجوه نقد آنها کرده اند.
تعدادی از مالباختگان پس از شناسایی متهمان در اظهارات خود عنوان داشتند که متهمان، با تهدید چاقو اقدام به سرقت وجوه نقد آنها حتی در داخل راه پله های مجتمع های مسکونی محل زندگیشان کرده و تعدادی از آنها را نیز با ضربات چاقو مورد ضرب و جرح قرار داده اند.
با توجه به شناسایی متهمان از سوی دهها مالباخته ، میلاد و حسین که چاره ای جز بیان حقیقت نداشتند، با اعتراف صریح به دهها فقره سرقت به شیوه کیف قاپی و زورگیری از مراجعه کنندگان به مراکزی تجاری به ویژه شعبات بانکی در مناطق مختلف شهر تهران، همدست خود به نام امیر 17 ساله را نیز معرفی و با شناسایی محل تردد امیر در منطقه خاوران، وی نیز دستگیر و پس از انتقال به پایگاه ششم آگاهی به همدستی با میلاد و حسین و دهها فقره کیف قاپی و زورگیری به شیوه زاغ زنی اعتراف کرد.
سرهنگ کارآگاه محمد اشراقی ، رئیس پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهمان به دهها فقره زورگیری و کیف قاپی از مراکز اقتصادی و تجاری به ویژه شعبات مختلف بانکی در مناطق مختلف سطح شهر تهران و احتمال ارتکاب جرایم مشابه قرار قانونی از سوی مقام قضایی صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی و شناسایی جرایم در اختیار پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند. به همین خاطر از تمام مالباختگانی که از اواخر سال گذشته و از سوی سرنشینان یک یا دو دستگاه انواع موتورسیکلت مورد سرقت اموال به ویژه وجوه نقد قرار گرفته اند دعوت می شود تا برای شناسایی متهمان و طرح شکایات خود به پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در میدان نبرد، انتهای خیابان شهید بیدی مراجعه کنند. 

سقوط مرگبار کارگر ساختمانی در ستارخان
سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از سقوط مرگبار یک کارگر ساختمانی از ارتفاع 25 متری خبر داد و به ایسنا گفت: وقوع یک مورد حادثه سقوط کارگر از ارتفاع در ساعت 16:03 به سامانه 125 اطلاع داده شد و به دنبال آن آتش‌نشانان ایستگاه 77 و گروه نجات سه از سوی ستاد فرماندهی به محل حادثه واقع در خیابان ستارخان، خیابان سازمان آب اعزام شدند.
وی با بیان اینکه محل حادثه یک ساختمان پنج طبقه در حال ساخت بود، اظهارکرد: آتش‌نشانان پس از حضور در محل متوجه شدند یک کارگر در طبقه پنجم این ساختمان مشغول جوش‌کاری بوده که ناگهان به علت بی‌احتیاطی از این طبقه به طبقه همکف سقوط کرده است.
سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران ارتفاع سقوط این کارگر را 25 متر عنوان کرد و گفت: آتش‌نشانان با تجهیزات مخصوص، این کارگر را خارج و به عوامل اورژانس مستقر در محل حادثه تحویل دادند که آنان پس از بررسی علائم حیاتی، مرگ وی را تأیید و اعلام کردند.
ملکی، مشخصات این کارگر را ایرانی و 30 ساله اعلام کرد و گفت: آتش‌نشانان پس از ایمن‌سازی محل، در ساعت 16:35 به عملیات خود خاتمه دادند. 

ناکامی پلیس از کشف راز پرونده سرقت مجسمه‌ها پس از ۱۲۵۰ روز
بیش از ۴۱ ماه از سرقت مجسمه‌های شهر تهران می‌گذرد و پرونده این حادثه روی میز پلیس در حال خاک خوردن است؛ دادستان تهران می‌گوید که هنوز این پرونده به نتیجه نرسیده است.
به گزارش فارس، 2 اسفند سال 88 سرقت مجسمه‌های شهری در تهران به موضوعی داغ برای رسانه‌ها تبدیل شد.
سرقت مجسمه‌ها به لحاظ نوع و همچنین حجم وقوع برای تمامی رسانه‌ها جذاب است اما برخلاف برخی از پرونده‌های قضایی نشانی از سارقان به دست نیامد.
23 آبان سال 91 در حاشیه تودیع و معارفه سرپرست دادسرای انقلاب خبرنگار فارس به سراغ دادستان تهران رفت و از وی درباره سرنوست پرونده سرقت مجسمه‌های تهران پرسید.
دادستان تهران گفت: متأسفانه هنوز در این پرونده به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم و هر زمان موضوع مشخص شود به شهروندان خبر می‌دهیم.
این اظهار نظر دادستان تهران در حالی رخ داد که جعفری دولت‌آبادی چندی قبل‌تر در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرست دادسرای خارک در پاسخ به سوالی درباره سرنوشت مجسمه‌های سرقت شده در تهران، گفت: متأسفانه در این حوزه پلیس گزارش قانع‌کننده‌ای به ما نداده در صورتی که باید بیشتر فعال باشد.
وی با اشاره به این مطلب که دادستانی هنوز درباره این موضوع پیگیری خود را ادامه داده است، گفت: درباره سرنوشت سرقت نماد 9 دی هم تحقیقات خود را ادامه داده‌ایم که ان‌شاءالله شاهد نتیجه آن خواهیم بود.
اما اظهار نظر‌های دادستان تهران به همین دو مورد ختم نمی‌شود زیرا جعفری دولت آبادی بار دیگر در حاشیه مراسم معارفه اولین معاون دادستان در امور زندانیان زن و اطفال درباره سرنوشت مجسمه‌های ربوده شده گفت: متأسفانه هنوز از سوی پلیس گزارش قانع‌کننده‌ای به دادستانی ارسال نشده است.
برای پلیس خوب نیست که چنین پرونده‌ای مجهول بماند و بهتر است رسانه‌ها از پلیس سؤال کنند که نتیجه این پرونده چه شد.
پاسخ دادستان تهران درباره این موضوع حاکی از این است که نه تنها سرنوشت مجسمه‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارد بلکه این پرونده در پلیس آگاهی تهران خاک می‌خورد و هنوز گشایشی در به نتیجه رساندن آن حاصل نشده است.