طراحی مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی برای شرکت‌های کوچک و متوسط انفورماتیکی ایران

این تحقیق اولین تلاش برای اتخاذ یک رویکرد خرد برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی شرکت‌های کوچک و متوسط انفورماتیکی (Informatics small and medium size companies) در ایران به حساب می‌آید. در این مقاله پس از بررسی و ارزیابی مدل‌های موجود ارزیابی آمادگی الکترونیکی کشورها و شرکت‌های کوچک و متوسط، با استفاده از نظرسنجی خبرگان فناوری اطلاعات و ارتباطات شرکت‌های انفورماتیکی ایران و روش میانگین فازی، مدلی برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی شرکت‌های کوچک و متوسط انفورماتیکی ایران، مناسب و متناسب با شرایط اقتصادی، اجتماعی و فناوری کشور طراحی شده است. این مدل از پنج بعد: "زیرساخت‌ الکترونیکی" (E-infrastructure)، "کاربردها و خدمات شبکه ای" (networked applications and services)،‌ "منابع انسانی" (human resources)، "بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تجارت کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات" (ICT sector and ICT goods trade) و "توانمند سازهای دنیای شبکه ای" (networked world enablers) و 54 شاخص تشکیل شده است. همچنین این مدل در سه شرکت انفورماتیکی ایران که از سه طبقه قوی، متوسط و ضعیف بر اساس رده‌بندی شورای عالی انفورماتیک انتخاب شده اند، پیاده‌سازی و اجرا شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر در این سه شرکت انفورماتیکی نشان می‌دهد که این شرکت‌ها در حوزه‌های زیرساخت الکترونیکی و کاربردها و خدمات شبکه‌ای نسبت به سایر حوزه‌ها به ترتیب از بالاترین و پایین‌ترین آمادگی برخوردار می‌باشند. مدل ارائه شده در این مقاله به مدیران شرکت‌های کوچک و متوسط انفورماتیکی ایران کمک می‌کند تا از طریق شناسایی نقاط قوت و ضعف و همچنین تهدید‌ها و فرصت‌های پیش روی شرکت‌ها در پذیرش فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات، بتوانند برای سرمایه گذاریهای آینده و رسیدن به آمادگی بیشتر در این زمینه، برنامه‌ریزیهای مناسبی داشته باشند.

تأثیرساختارهای اجتماعی درتوسعه کارآفرینی زنان ایرانی

در دو دهۀ اخیر، مطالعات دربارۀ کارآفرینی زنان در سراسر جهان در حال گسترش است. با توسعۀ کارآفرینی فرصت‌های اقتصادی تازه‌ای ظهور یافته و کسب و کارهای تازه‌ای پدید آمده است. عواملی چون نرخ رشد جمعیت، بیکاری، نظام تعلیم و تربیت، ساختار خانوادگی، نگرش سنتی و کلیشه‌های جنسیتی که توصیف کنندۀ ساختارهای اجتماعی کشورها است، به شدت فرآیند توسعۀ کارآفرینی زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهند. بنابراین ضروری است که در بررسی این فرآیند عوامل مذکور در نظر گرفته شود. در حال حاضر، زنان کارآفرین کشور ما نیاز به الگوهایی دارند که مطابق با ساختارهای خانوادگی و اجتماعی در یافتن مسیر مناسب شغلی به آنها کمک کند. این بررسی اولین مطالعه سیستماتیک در این زمینه است. این مقاله بخشی از یافته‌های پژوهش میدانی تحت عنوان «طراحی الگوی توسعه کارآفرینی زنان در ایران» است [1]. داده‌های این تحقیق از 139 زن کارآفرین ایرانی با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع‌آوری شده است. مقاله حاضر، به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در کسب وکار زنان کارآفرین ایرانی پرداخته و با تعیین اولویت اثرگذاری هر یک از عوامل با توجه به شرایط اجتماعی ایران پیشنهادهایی در زمینۀ توسعۀ کارآفرینی زنان ارائه داده است. نتایج آزمون‌های آماری بیانگر آن است که وجود پدر، مادر، همسر، دوست و معلم کارآفرین به‌عنوان الگوی نقش و فوت همسر از وقایع مهم زندگی زنان کارآفرین و در نهایت آموزش جامعه، از عوامل اجتماعی مؤثر در توسعه کارآفرینی زنان محسوب می‌شوند. که از بین این عوامل، فوت همسر و آموزش جامعه، مؤثرترین عامل اجتماعی در توسعۀ کسب وکار زنان ایرانی است.

XML معرفی و بکارگیری روش تصمیم‌گیری چندشاخصه «اُرسته» جهت رتبه‌بندی پژوهشکده‌های تحقیقاتی

این مقاله با هدف معرفی و بکارگیری روش‌ تصمیم‌گیری چندشاخصه «اُرسته» با رویکردی اروپایی و مبتنی بر ساختار ترجیحی و روابط برتری بوده و به رتبه‌بندی پژوهشکده‌های مرکز تحقیقات مخابرات ایران می‌پردازد. بدین منظور ابتدا با کسب نظر از مدیران و خبرگان مرکز شاخص‌های ارزیابی‌کننده مناسبی استخراج می‌شود. سپس با گردآوری داده‌ها از 5 پژوهشکده این مرکز، ماتریس تصمیم‌گیری تشکیل و برآن اساس از روش آنتروپی شانون برای محاسبه اوزان استفاده ‌می‌شود. با به‌دست‌آمدن وزن شاخص‌ها و ماتریس تصمیم‌گیری، با روش چندشاخصه اُرسته رتبه‌بندی پژوهشکده‌های تحقیقاتی انجام می‌شود. در این روش شاخص‌ها و گزینه‌ها پس از تشکیل ساختارهای ترجیحی خود، توسط یکی از حالت‌‌های برآورد فاصله، از مبدا فرضی تعیین فاصله شده و فواصل مشخص‌شده با کمک روش میانگین رتبه‌های بس-سون رتبه‌بندی مطلق می‌شوند. درپایان نیز جمع‌بندی و نتیجه‌گیری در مورد رتبه‌ نهایی پژوهشکده‌ها انجام شده و نتایج رتبه‌بندی پژوهشکده‌ها توسط یک روش تصمیم‌گیری چندشاخصه دیگر برای مقایسه با نتایج به‌دست‌آمده از روش اُرسته ارائه می‌شود.

ارتباط درون فردی دربرانگیختگی کارکنان «خویشتنِ خویش را به سازمان ببریم»

ارتباط مؤثر از خویشتن آغاز می‌شود. ارتباط درون فردی شالوده ارتباطات دیگر می‌باشد. خود شکوفایی، به راستی رساندن هستی، ظهور و بروز خلاقیت، نوآوری، قابلیت‌ها، توانمندیها و در یک کلمه تحقق خود یک فرد در سازمان با ارتباط درون فردی میسر خواهد شد. نشان‌گرهای این نوع از ارتباط؛ خودبودن، خود را بودن، خود حرمتی، خود را دگرگون‌کردن، خود را شناختن، خودکاوی است که بیشتر کارکنان به خاطر غفلت از آن‌ها، خویشتنِ خویش را در بیرون از سازمان جا می‌گذارند.در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن شد تا بر اساس نمونه‌گیری طبقه‌بندی تصادفی در دانشگاه تهران، ارتباط درون فردی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. روش پژوهش بر اساس روش پژوهش توصیفی از نوع همایشی قرار گرفت و روش تجزیه وتحلیل داده‌های آماری پژوهش بر اساس ساختار فرضیه‌ها، ماهیت داده‌ها، و اهداف پژوهش به روش تحلیل مسیر مدل توسعه‌یافته‌، رگرسیون است بنا نهاده شد. همچنین به منظور پی بردن به متغیرهای زیربنایی پدیده‌ها و تلخیص مجموعه‌ای از داده‌ها با هدف تأیید نشانگرهای متغیر مستقل ارتباط درون فردی، روش تحلیل عاملی تأییدی به کار گرفته شد.از این طریق تعیین گردید که نشان گرهای خود بودن، خودرابودن، خودراکاویدن، عزت نفس، خود را دگرگون کردن و خود را شناختن، بیانگرها، و تبیین‌کننده‌های مناسبی برای ارتباط درون فردی‌اند. اما با توجه به آزمون فرضیه‌های پژوهش به روش تحلیل مسیر مشخص شد که،هر چند از نظر کارکنان دانشگاه تهران نشان‌گرها مذکور معّف‌های خوبی برای ارتباط درون فردی‌اند، امّا در برانگیختگی آنان در کارشان هیچ تأثیری نداشتند. به عبارت دیگر کارکنان دانشگاه تهران تنها بخشی از ابعاد وجودی خود را به دانشگاه می‌برند و بخش اعظم آن را در بیرون از دانشگاه جا می‌گذارند.

ارائه چارچوبی برای برون‌سپاری راهبردی و سرمایه‌گذاری‌ ریسک‌پذیر در زنجیره ارزش

امروزه بسیاری از سازمان‌ها برای حفظ مزیت رقابتی خود در بازارهای جهانی و کاهش مخاطرات سرمایه‌گذاری‌ها، فرایند برون‌سپاری فعالیت‌های سازمانی را دنبال می‌کنند. اکنون، تعداد عمده‌ای از شرکت‌های معتبر در دنیا با تکیه بر مزیت‌های رقابتی خود، بخشی از فعالیت‌های سازمانی خود را برون‌سپاری نموده‌اند. اقدام برون‌سپاری زمانی راهبردی (استراتژیک) خواهد بود که با راهبردهای (استراتژی‌های) بلندمدت سازمان هم‌راستا شود. به عبارت دیگر، تعیین فرصت‌های برون‌سپاری و پس از آن، انتخاب نحوه و چارچوب برون‌سپاری توسط ابزاری به نام برون‌سپاری راهبردی با راهبردهای سازمان مرتبط خواهد شد. در این مقاله سعی می‌شود ضمن معرفی برون‌سپاری راهبردی، روش‌های برون‌سپاری راهبردی بررسی شده و در نهایت، یک متدولوژی برای برون‌سپاری راهبردی در زنجیره ارزش سازمان‌ها ارائه گردد.

کاربرد نسبت‌های صورت جریان وجوه نقد در ارزیابی عملکرد مالی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی برای انجام تصمیم‌گیری‌های منطقی خود نیاز به ارزیابی عملکرد شرکت‌ها دارند و یکی از راه‌های انجام این ارزیابی تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی است. استفاده از نسبت‌های مالی برای تجزیه و تحلیل مزبور یکی از معمول‌ترین روش‌هاست. نسبت‌های مالی ارتباط بین دو یا چند عدد را نشان می‌دهد که از صورت‌‌های مالی استخراج شده‌ است. معمولاً به نسبت‌های به‌دست آمده از صورت سود و زیان و ترازنامه (تعهدی) نسبت به نسبت‌های حاصل از صورت جریان وجوه نقد توجه بیشتری می‌شود. در این مقاله، کاربرد نسبت‌های حاصل از صورت جریان وجوه نقد در ارزیابی عملکرد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، برای چهار صنعت تجهیزات، کانی غیرفلزی، غذایی و شیمیایی و دارویی، بررسی شده است. برای انجام این پژوهش 5 فرضیه اصلی و یک فرضیه فرعی طراحی و مورد آزمون قرار گرفت. مقایسه نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها نشان می‌دهد که نسبت‌های تعهدی و نسبت‌های حاصل از صورت جریان وجوه نقد هر کدام دارای محتوای اطلاعاتی خاصی هستند و نمی‌توان این دو را جایگزین یکدیگر کرد و ارائه آن‌ها در کنار یکدیگر می‌تواند به شناخت بهتر نقاط قوت و نارسایی‌های یک واحد تجاری کمک کند. همچنین، نسبت‌های نقدی به خوبی می‌تواند تصویر مناسبی از سودآوری، بازده و توان پرداخت بدهی شرکت‌ها را ارائه دهد، ولی نسبت‌های مزبور در نشان دادن تصویری مناسب از نقدینگی شرکت‌ها ناتوان است.

خرد مالی؛ یک نظریه رویش یافته بررسی پدیده اتلاف در صنایع دفاعی

دف این پژوهش بررسی پدیده اتلاف، به عنوان نتیجه مجموعه‌ای از کنش‌ها و بر هم کنش‌ها بین افراد سازمان است. استراتژی به کار گرفته شده برای انجام این تحقیق استراتژی پژوهشی «رویش نظریه» است که امکان بررسی پدیده را بر اساس مقوله محوری، بستر و شرایط تأثیر گذار آن فراهم می‌آورد. به طور خلاصه یافته‌های این پژوهش در قالب نظریه خرد مالی ارائه شده است. خرد مالی استعداد و توانایی که به شاکله جمعی و سازمان نسبت داده می‌شود و فاعل اصلی در سامان بخشی به دارایی‌ها و هزینه‌ها در جهت نیل به اهداف مالی سازمان است. خرد مالی و یا به عبارت بهتر خرد سازمانی مالی، در برگیرنده ویژگی‌های زیر است: • ایجاد حساسیت، تذکر و تنبه جمعی نسبت به اتلاف ها • ایجاد الگوی‌های تفسیری مشترک و نقشه‌های ذهنی واقع بین نسبت به اتلاف ها • ایجاد توانایی و قابلیت جمعی در حل تعارض‌های اتلاف زا • حرکت و عزم جمعی برای پیشگیری، رویارویی و غلبه بر اتلاف ها جلوگیری از رشد آفات و آسیب‌های سازمانی مهم‌ترین شرایط علی است که منجر به بیداری خرد مالی می‌شود. تبلور خرد مالی در سازمان ابتدا متوجه به حرکت درآوردن و مدیریت چرخه‌های ارزش آفرینی است و سپس متوجه عزم بهبود و آزاد‌سازی تمامی انرژی‌ها و ظرفیت‌های بهبود است. تعالی مالی که حاصل قدرت و شفافیت مالی است در نتیجه بیداری خرد مالی حاصل شده و در خاموشی خرد مالی اتلاف‌ها در تله‌های نقدینگی ظهور و بروز پیدا می‌کند.

تعیین عوامل مؤثر در آمادگی سازمانی جهت استقرار مدیریت دانش با استفاده از تحلیل عاملی

امروزه بسیاری از مدیران نقش اساسی دانش را در کسب مزیت رقابتی و دنبال نمودن اهداف استراتژیک سازمان درک نموده‌اند. لذا استقرار مدیریت دانش برای کسب مزیت رقابتی از چالش‌های اساسی مدیران است. غالباً به دلیل نبود زیرساخت‌های مناسب و پیش نیازهای لازم، استفاده از مدیریت دانش نه تنها برای سازمان سودآور نیست بلکه ممکن است هزینه اضافی بر سازمان تحمیل کند. در این مقاله به تعیین عوامل مؤثر در آمادگی سازمان جهت استقرار مدیریت دانش پرداخته‌ایم. ابتدا براساس ادبیات موضوع شاخص‌های مرتبط با آمادگی مدیریت دانش مشخص می‌شوند. این شاخص‌ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی در دسته‌های مشخصی قرار داده می‌شوند و با استفاده از آزمون فریدمن اولویت‌بندی آنها مشخص می‌شود. به این ترتیب مدیر قادر خواهد بود با شناخت قابلیت‌های سازمان خود و تغییرات مورد نیاز در آن تمهیدات لازم برای استقرار مدیریت دانش را تدارک ببیند.

تجزیه و تحلیل اثرات عوامل مؤثر بر نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها در دستگاه‌های دولتی ایران

پس از جستجو در انباره نظریه‌ها و تئوری‌های مرتبط با ”مدیریت مشارکتی“ تعداد هشت فرضیه با حدس احتمالی متغیرهائی چون فرهنگ سازمانی، روشن بودن وظائف سازمان، میزان تمایل کارکنان به مشارکت، اعتماد بین کارکنان و مدیریت، امنیت و ثبات شغلی کارکنان، ساختار سازمانی غیرمتمرکز، روشن بودن فرایند تصمیم‌گیری و رضایتمندی شغلی، به آزمون گذارده شد.. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان حوزه ستادی سه دستگاه جهاد کشاورزی، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و ارتباطات و فناوری اطلاعات تشکیل می‌دادند که مجموع آ ن برابر 3206 نفر می‌باشد. دلیل انتخاب این سه وزارتخانه تجارب ارزشمند ی بوده است که در اجرای نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها داشته‌اند. نمونه آماری این پژوهش شامل 962 نفر از مدیران و کارکنان این سه دستگاه بوده که به روش نمونه‌گیری نظام‌مند انتخاب شده‌اند. میزان اعتبار ابزار اندازه‌گیری از روش تعیین ضریب آلفا موسوم به آلفای کرونباخ به‌دست آمده است که مقدار آن برابر 973/0 گردیده و به منظور روائی ابزار از روش روائی محتوای ابزار استفاده شده و به تأیید صاحبه‌نظران و متخصصان با تجربه مدیریت نیز رسیده است. پس از اجرای روش‌های استنباط آماری و استفاده از آزمون “T” عوامل مشارکت کارکنان در دستگاه‌های دولتی ایران را عواملی چون فرهنگ سازمانی، روشن بودن وظائف سازمانی، تمایل کارکنان به مشارکت، اعتماد میان کارکنان و مدیریت، امنیت و ثبات شغلی، ساختار سازمانی غیرمتمرکز، روشن بودن فرایند تصمیم‌گیری، و رضایتمندی شغلی کارکنان تشکیل داده‌اند. نکته جالب توجه در این پژوهش آن است که عواملی چون بسترسازی فرهنگی، رضایتمندی شغلی کارکنان، امنیت و ثبات شغلی کارکنان، اعتماد میان مدیران و کارکنان، روشن بودن جایگاه مشارکت با پژوهش‌های مختلف مرتبط دیگر در سایر کشورها کاملاً همخوانی داشته است. این عوامل نیز با اجرای تحلیل عاملی اکتشافی و چرخش پروماکس به‌دست آمده‌اند.

اولویت‌بندی برنامه‌های بهبود سازمان با استفاده از مدل غربالگری فازی

مدل تعالی EFQM را می‌توان گذار از کثرت به وحدت در الگوها ورویکردهای مختلف متکثر موجود در حوزه بهبود وتعالی سازمانی نامید که مهم‌ترین کارکرد این مدل انجام خودارزیابی و شناسایی زمینه‌های قابل بهبود در یک سازمان می‌باشد. از آنجا که سازمان‌ها به ویژه آنهایی که از سطح بلوغ پایین‌تری در مدیریت کیفیت جامع برخوردارند هنگام استفاده از این مدل با انبوهی از زمینه‌های قابل بهبود مواجه خواهند شد. همواره انتخاب مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مساله‌ها که ارزش تخصیص منابع سازمان را داشته باشند، چالش اصلی آنها می‌باشد.بنابراین سازمان‌ها ناگزیر به غربال مساله‌های شناسایی شده برای یافتن مهم‌ترین مساله‌های خود می‌باشند.مرور ادبیات وپیشینه این موضوع حاکی از آنست که رویکردی جامع و دقیق که در قالب یک مدل والگوریتم مشخص به غربال مساله‌های شناسایی شده با مدل تعالی EFQM بپردازد موجود نمی‌باشد. هدف از این مقاله معرفی یک الگوی غربالگری ریاضی هفت مرحله‌ای است. این تحقیق از نظر هدف، از نوع بنیادی واز نظر جمع‌آوری داده‌های موردنیاز از نوع توصیفی و از شاخه پیمایشی می‌باشد. ضمنا دامنه انجام این پژوهش، سازمان‌های صنعتی ایران می‌باشد. از آنجا که فضای تصمیم‌گیری حاکم بر سازمان‌های صنعتی عموما از نوع فازی است ومعمولا داده‌ها در فرم مبهم وسربسته مطرح می‌شوند، لذا برای اینکه این مدل باشرایط حاکم بر سازمان‌های صنعتی تطبیق داشته باشد، الگوی پیشنهادی در فضای تصمیم‌گیری فازی طراحی شده است تا ضمن در نظر گرفتن زبان طبیعی محیط کسب وکار واستفاده از اطلاعات نادقیق و مبهم موجود، بتوان تصمیمات لازم را برای اولویت‌بندی زمینه‌های قابل بهبود اتخاذ نمود.

XML انتخاب مدل پذیرش تجارت الکترونیکی در بنگاه‌های کوچک و متوسط ایران؛ بررسی موردی در کارگزاری‌ها و نمایندگی‌های بیمه‌ای

توسعه روزافزون کاربرد فناوری اطلاعات در حوزه فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی، در کنار تغییرات اساسی و ساختاری که در سازمان‌ها به دنبال دارد، لزوم توجه به نحوه بکارگیری این فناوری در سازمان‌ها را بیش از پیش ضروری می‌کند. توجه به این موضوع در مورد بنگاه‌های کوچک و متوسط به دلیل شرایط و ویژگی‌های خاص سازمانی و حساسیت بیشتر آنها نسبت به تغییرات محیطی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر صاحبه‌نظران موضوع بر این باورند که پیاده سازی، فرآیند پیچیده‌ای است که مراحل مختلفی را شامل می‌شود و پذیرش، به عنوان یکی از گامهای اساسی، نقش مهم و کلیدی را در فرآیند پیاده‌سازی ایفا می‌کند. در این مطالعه با مروری بر دیدگاههای مختلف مورد توجه در مدل‌های ارائه شده در حوزه پذیرش تجارت الکترونیکی، پنج مدل برجسته در ادبیات موضوع یعنی مدل پذیرش فناوری (TAM)، نظریه رفتار برنامه‌ریزی شده (TPB)، نظریه انتشار نوآوری (IDT)، مدل متحد پذیرش و استفاده از فناوری اطلاعات (UTAUT) و مدل ترکیبی TAM/TPB/IDT را معرفیمی‌کنیم. سپس نتایج تحقیق می‌دانی که با هدف مقایسه کارایی مدل‌های انتخابی تبیین عوامل مؤثر بر پذیرش تجارت الکترونیکی در سطح کارگزاریها و نمایندگی‌های بیمه‌ای شهر تهران (به عنوان بخشی از بنگاه‌های کوچک و متوسط) انجام گرفته است ارائه می‌گردد. لازم به ذکر است که نتایج حاصل از مطالعه می‌دانی انجام گرفته نشان داد که قدرت تبیین مدل ترکیبی TAM/TPB/IDT در مقایسه با سایر مدل‌های مورد مقایسه، بیشتر است. همچنین نتایج این مطالعه، تایید نمود که مدل‌های ترکیبی در مقایسه با مدل‌های پایه‌ای، از قدرت بیشتری برخوردارند. علاوه بر این، نتایج این مطالعه، برتری مدل پایه‌ای TAM را در مقایسه با سایر مدل‌های پایه‌ای (مورد آزمون) که در تعداد زیادی از مطالعات به آن اشاره شده است را تایید نمود.

XML بکارگیری مدل کارت امتیازی متوازن بر مبنای تکنیک TOPSIS جهت تحلیل عملکرد شرکت‌های واگذار شده توسط بانک صنعت و معدن

در ایران طی سال‌های اخیر شاهد واگذاری بخش‌هایی از اقتصاد به بخش خصوصی بوده‌ایم. یکی از نهاد‌های فعال در این زمینه نیز بانک صنعت و معدن بوده که در طی چند سال گذشته بخشی از شرکت‌های تحت پوشش خود را به بخش خصوصی‌ واگذار کرده است. در این مقاله قصد بر این است که وضعیت شرکت‌های واگذار شده از طرف بانک صنعت و معدن بعد از خصوصی‌سازی مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور ابتدا پس از شناسایی مدل‌های مختلف مرتبط با ارزیابی عملکرد سازمان، دو مدل EFQM و BSC برای استخراج معیارهای لازم برای ارزیابی شرکت‌های واگذار شده انتخاب شد. نهایتاً بر مبنای مدل کارت امتیازی متوازن، داده‌های مربوط به چهار دیدگاه مالی، مشتری / بازار، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری مربوط به 14 شرکت در دو دوره قبل و بعد از خصوصی شدن استخراج گردید. سپس این داده‌ها با استفاده از تکنیک TOPSIS مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج نهایی حاصل شده می‌توان گفت که هر چند بنظر می‌رسد که نتیجه ناشی از واگذاری بعضی از شرکت‌ها مثبت بوده است، اما آفت‌ها و یا پتانسیل‌های بالایی برای تغییر وضیت کنونی و منفی شدن اثرات خصوصی‌سازی وجود دارد که در صورت عدم کنترل صحیح آنها، شرکت‌های واگذارشده با وضعیتی به مراتب بدتر از قبل از واگذاری به بانک صنعت و معدن عودت خواهند شد.

« بعدی  ۳۳  ۳۲  ۳۱  ۳۰  ۲۹  ۲۸  ۲۷  ۲۶  ۲۵  ۲۴  ۲۳  ۲۲  ۲۱  ۲۰  ۱۹  ۱۸  ۱۷  ۱۶  ۱۵  ۱۴  قبلی »