چکیده مقاله
مقدمه: درمان فراشناختی افسردگی، بر کاهش فرآيندهای شناختی غير سودمند و تسهيل سبکهای فراشناختی پردازش تمرکز دارد. اين درمان، بيمار را به گسيختن نشخوارهای ذهنی، کاهش تمايلات خود نظارتی غير سودمند و ايجاد سبکهای سازگارانهتر قادر میسازد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی اين نوع از درمان در بهبود بيماران دچار افسردگی اساسی مورد بررسی قرار گيرد.
روش: اين پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پايه چندگانهی پلکانی طی 8-6 جلسه روی سه بيمار با پيگيری يک و سه ماهه، اجرا گشت. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامهی افسردگی بک، پرسشنامهی اضطراب بک و پرسشنامهی نشخوار فکری بود.
يافتهها: درمان، تغييرات معنادار و قابل توجهی در علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری هر سه بيمار مبتلا به افسردگی ايجاد کرد.
نتيجهگيری: نتايج اين پژوهش نشان میدهد، درمان فراشناختی که به جای محتوای شناخت بر کنترل فرآيندهای حاکم بر آن تمرکز میکند، میتواند در درمان بيماران مبتلا به اختلال افسردگی مؤثر باشد. به طوری که درمان موجب تغييرات معنادار در علائم هر سه بيمار شود و بهرههای درمانی تا زمان دورهی پيگيری ادامه يافتند.