چکیده مقاله
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی استفاده توأم از مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسير توجه کودک، روی شدت درد گزارش شده، ميزان پريشانی ناشی از نمونه گيری يا تزريق به مايع مغزی- نخاعی و سطح کيفيت زندگی موقعيتی کودکان مبتلا به سرطان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر يک مطالعه کارآزمايی بالينی، با طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه شامل تمام کودکان مبتلا به انواع سرطان بود که به بيمارستان محک و مفيد در شهر تهران مراجعه کرده بودند. 41 زوج کودک و والد، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند. کودکان دوبار ملاقات شدند. در ملاقات اول، هر دو گروه تحت مراقبت معمول قرار گرفتند و در ملاقات دوم، گروه آزمايش مداخلات شناختی و گروه شاهد مراقبت معمول دريافت کردند. دادهها، از طريق پرسشنامه اطلاعات جمعيت شناختی، مقياسهای اوچر، چئوپس و کيفيت زندگی قياسی- ديداری عملکرد کنونی در طب اطفال گرد آوری شدند. يافتهها: نتايج نشان داد که مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسير توجه کودک توانست شدت درد و سطح پريشانی را کاهش دهد و کيفيت زندگی موقعيتی کودکان را بهبود بخشد. بين شدت درد گزارش شده و ميزان پريشانی همبستگی معنادار مثبت، بين کيفيت زندگی موقعيتی و شدت درد همبستگی معنادار منفی و بين کيفيت زندگی موقعيتی و پريشانی، همبستگی معنادار منفی يافت شد. نتيجهگيری: مداخلات شناختی در کاهش شدت درد گزارش شده، پريشانی و بهبود کيفيت زندگی موقعيتی کودکان مبتلا به سرطان که تحت نمونه گيری از مايع مغزی- نخاعی قرار دارند، مؤثر است. پيشنهاد میشود در اين اقدام دردناک، جهت مديريت درد و پريشانی کودک از مداخلات شناختی استفاده شود.