چکیده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تحليل روابط ساختاری بين آموزش خودمتمايزسازی با اضطراب امتحان و باورهای خودکارآمدی در بين دانشآموزان دختر سال چهارم دبيرستان شهرستان ساوه بود. جامعۀ آماری ٤٧٠ دانشآموز دختر در شهرستان ساوه در سال تحصيلی 91ـ1390 بود. با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگيری تصادفی طبقهای 114 نفر بهعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. ابزار اندازهگيری پژوهش پرسشنامههای خودمتمايزسازی ( DSI ) (اسکورن و اسميت، 2003)؛ پرسشنامۀ اضطراب امتحان (ساراسون، 1984)؛ و پرسشنامۀ خودکارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ-C ) (موريس، 2002) بود. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از روش الگوسازی معادلات ساختاری با نرمافزار Smart PLS 2 و ليزرل 8/8 در دو قسمت انجام پذيرفت. در قسمت اول، ويژگیهای فنی پرسشنامه شامل پايايی، روايی همگرا و روايی واگرا بررسی گرديد و اصلاحات لازم انجام شد. در قسمت دوم، ضرايب معناداری نرمافزار برای بررسی فرضيههای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. نتايج پژوهش نشان داد که خودمتمايزسازی بر ميزان اضطراب دانشآموزان تأثير معنادار دارد (01/0 P< ) و همچنين در رابطۀ ميان اين دو متغير خودکارآمدی نقش ميانجی را ايفا میکند. بهطوری که میتوان گفت خودمتمايزسازی بر خودکارآمدی (01/0 P< ) و همچنين خودکارآمدی بر ميزان اضطراب امتحان (01/0 P< ) تأثير دارد. همچنين تمام فرضيههای فرعی که تأثير ابعاد خودمتمايزسازی (واکنشهای عاطفی ، آميختگی با ديگران ، مواضع شخصی و گسلش عاطفی) را بر ميزان اضطراب امتحان میسنجيد، تأييد شد (01/0 P< ) .
واژههای كليدي: خودمتمايزسازی، اضطراب امتحان، خودکارآمدی، دانشآموزان دبيرستان، محيط آموزش