چکیده مقاله
مقدمه: سيستمهای مغزی- رفتاری تأثير زيادی بر شخصيت و رفتار انسان دارند. سيستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کنارهگيری مرتبط است؛ در حالی که سيستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط میباشد. بيش فعالی و کم کنشی هر يک از اين سيستمها میتواند دامنه وسيعی از اختلالات را تبيين کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بين فعاليت سيستمهای مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بيماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت. روش: در اين پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بيمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گيری در دسترس از بين مراجعه کنندگان به مراکز روانپزشکی 22 بهمن و ابن سينای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنیها پرسشنامههای وسواسی- اجباری مادزلی، شخصيت گری ويلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکميل نمودند. دادههای پژوهش از طريق روش همبستگی و رگرسيون چندگانه گام به گام تجزيه و تحليل شد. يافتهها: باور نياز به کنترل افکار و راهبرد تنبيه خود، بيشترين همبستگی را با سيستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت دربارهی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذيری و خطر؛ راهبردهای تنبيه خود و نگراني؛ و سيستم بازداری رفتاری قویترين پيشبينی کنندههای علائم وسواس بودند. نتيجهگيری: بين باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سيستمهای مغزی- رفتاری در بيماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنايی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بيماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، میتواند چارچوب ارتباط اين اختلال را با سيستمهای مغزی- رفتاری مشخصتر سازد.