چکیده مقاله
مقدمه: از جمله مواردی که نظريات کنونی در مورد ناتوانیهای يادگيری بر آن تأکيد دارند، توجه میباشد [9]. هدف پژوهش حاضر مقايسه عملکرد کودکان دچار ناتوانیهای يادگيری و عادی در توجه متمرکز بود. روش: طرح پژوهشحاضر از نوع علی- مقايسهای است. نمونه آماری شامل کليه کودکان مقاطعسوم، چهارم و پنجمابتدايی شهرتبريز بود. نمونهآماری شامل 30 کودک دچار ناتوانی يادگيری خواندن، 30 کودک دچار ناتوانی يادگيری رياضی و 20 کودک دچار ناتوانی يادگيری بيان نوشتاری که به ترتيب با استفاده از آزمونهای خواندن و نارساخوانی نما، رياضيات کی مت و آزمون بيان نوشتاری انتخاب شدند، و 30 کودک عادی (گروه کنترل) بود. برای انتخاب کودکان دچار ناتوانیهای يادگيری و کودکان عادی، به ترتيب از شيوههای نمونهگيری در دسترس و تصادفی ساده استفاده شد. کليه آزمودنیها در دامنهی سنی 9 تا12 سال و دامنهی هوشی 90 تا115 قرار داشتند. برای ارزيابی سطح هوشی، از آزمون هوشی ريون و جهت سنجش توجه متمرکز از آزمون عملکرد مداوم استفاده شد. يافتهها: تحليل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحليل واريانس چندمتغيری، تحليل واريانس تکمتغيری و آزمونهای تعقيبی-نشانداد که کودکان دچار ناتوانی يادگيری خواندن و رياضی نسبت به گروه کودکان عادی عملکرد متفاوت و ضعيفتری در آزمون عملکرد مداوم دارند. تفاوتی بين عملکرد کودکان دچار ناتوانی بيان نوشتاری و عادی در آزمون ذکرشده مشاهده نشد. نتيجهگيری: بر اساس يافتهها کودکان دچار ناتوانیهای يادگيری خواندن و رياضی نسبت به کودکان عادی عملکرد ضعيفتری در توجه متمرکز دارند؛ لذا توصيه میشود مسئولين برنامههايی برای بهبود عملکرد توجه اين کودکان تدارک ببينند.