چکیده مقاله
تاخير در کمک جويی مهمترين عامل کاهش احتمال بقا و بهبودی در بيماران با علائم سرطان پستان بشمار میرود. مدلهای نظری متعددی، سبب شناسی تاخير در کمک جويی در بيماران با نشانههای سرطان پستان را مورد بررسی قرار دادند. يکی از مدلهای بويژه جالب که چهارچوب مناسبی برای بررسی سيستماتيک تاخير پيش از بيمارستان (تاخير بيمار) و تصميمهای مربوط به جستجوی درمان فراهم آورده است، مدل خودگردانی است. اين پژوهش با هدف تعيين رابطه بين ادراک بيماری و تاخير در کمک جويی در فاز تاخير پيش از بيمارستان در زنان با علائم سرطان پستان در پرتو مدل خودگردانی انجام شده است. روش: مطالعه حاضر در قالب يک طرح پيمايشی و بصورت مقطعی انجام شد. دادهها از 50 زن با علائم سرطان پستان که جهت مداوا به مرکز پرتو درمانی شهيد رمضان زاده يزد مراجعه کرده بودند جمع آوری شد. اين زنان با روش نمونهگيری در دسترس انتخاب گرديدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد شده ادراک بيماری (IPQ) و پرسشنامه محقق ساخته سنجش ميزان تاخير در کمک جويی بود. دادهها با استفاده از روش همبستگی پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه سلسله مراتبی مورد تحليل قرار گرفتند. يافته ها: همبستگی مستقيم بين مولفه تظاهرات هيجانی از سازه ادراک بيماری و تاخير در ارزيابی (فاز اول تاخير) (05/0>P) و همبستگی معکوس بين مولفههای برآيند بيماری و انسجام بيماری و تاخير در ارزيابی (فاز اول تاخير) (05/0>P) وجود داشت. تحليل رگرسيون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که مولفههای ادراک بيماری، 9/26 درصد از واريانس تاخير در کمک جويی در فاز تاخير ارزيابی را تبيين نمودند. نتيجه گيری: ادراکات زنان از علائم سرطان پستان تاثير معناداری بر تاخيرآنها در کمک جويی بويژه در فاز ارزيابی علائم دارد. اين نتيجه ضمن تاييد اعتبار مدل خودگردانی در تبيين تاخير کمک جويی پيش از بيمارستان، اهميت فاز ارزيابی و تفسير علائم را در جستجوی کمک پزشکی و نيز مداخلات رفتاری و بالينی نشان داده است.