چکیده مقاله
بيشفعالی/نقص توجه (ADHD) ، اختلال مزمن و آسيبزايی است که از کودکی تا بزرگسالی ادامه میيابد. اين پژوهش بهمنظور مقايسه کارکردهای خانوادگی مادران دارای فرزندان سالم و ADHD و بررسی تاثير آموزش حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمايشی با گروه کنترل است. نمونه آماری، 8 مادر ADHD و 12 مادر سالم با استفاده از نمونهگيری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنس در دو گروه قرار گرفتند. قبل و بعد از آموزش حل مساله به روش بدل و لانکس، آزمودنيها پرسشنامه کارکرد خانوادگی را تکميل نمودند. برای تحليل دادهها از برنامههای آماری SPSS 15 و برای تحليل فرضيهها از آزمون T مستقل استفاده شد.
يافتهها: کارکردهای خانوادگی مادران با فرزندان سالم در مقايسه با مادران دارای کودکان ADHD مختل بود (05/0>p). به علاوه، آموزش حل مساله به مادران ADHD کارکرد خانوادگی آنها را بهبود بخشيد؛ بهخصوص اين آموزش قدرت حل مساله، نقشهای والدی، کنترل رفتار و کارکرد کلی آنها را افزايش داد (05/0>p)، اما تغيير معنيداری در پاسخدهی عاطفی، ارتباط و حمايت عاطفی بهوجود نياورد (05/0>p) که بيانگر حساسيت و اثرات عوامل متعدد بر کارکردهای خانواده است.
نتيجهگيری: کارکرد خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD به مراتب ضعيفتر از مادران دارای فرزند سالم است و آموزش مهارتهای حل مساله، کارکرد خانوادگی مادران ADHD بهخصوص قدرت حل مساله، نقش والدی، کنترل رفتار و عملکرد کلی آنها را بهبود ميبخشد.