چکیده مقاله
مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بيماران روانپزشکی بيشتر به اسکيزوفرنی محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگيکردن با بيمار افسرده نيز ميتواند مشکلات روانپزشکی در افراد مراقب ايجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ميزان سلامت روان و رضايتمندی از زندگی در مراقبان افراد افسرده و اعضای خانوادههای غيرافسرده انجام شد.
روش: اين مطالعه ؟؟ مقطعی در سال 1386 روی 70 فرد از مراقبان بيماران افسرده و 70 فرد از خانوادههای بدون بيمار افسرده انجام شد. مراقبان بيماران افسرده با نمونهگيری تصادفی ساده از بين مراجعهکنندگان مراکز اعصاب و روان بيمارستانهای حافظ و ابنسينای شهر شيراز و گروه کنترل از بين کارکنان و دانشجويان بيمارستانهای فوقالذکر انتخاب شدند. دادهها با مقياس رضايتمندی ادواری از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی که روايی و پايايی هردو مورد تاييد بود، جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پيرسون، T وابسته و تحليل واريانس طرحهای تکراری با تصحيح بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 10 تحليل شد.
يافتهها: همبستگی معنيداری بين ميزان رضايتمندی از زندگی و سلامت روان خانوادههای افسرده و غيرافسرده وجود داشت. خانوادههای افراد افسرده رضايتمندی بيشتری از زندگی گزارش کردند. تفاوت معنيداری بين سلامت عمومی در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علايم افسردگی بيشتری نشان دادند. بيشترين رضايتمندی مربوط به آينده و کمترين مقدار مربوط به گذشته بود.
نتيجهگيری: مراقبت از فرد افسرده ميتواند باعث افزايش رضايتمندی از زندگی شود، ضمن آن که علايم افسردگی را درميان مراقبان افزايش ميدهد. مراقبت از بيمار افسرده دارای جنبههای مثبت و منفی است و بهطور همزمان طاقتفرسا و رضايتبخش است.